جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ایجاد تناسب با شناخت مرزها


ایجاد تناسب با شناخت مرزها
● آزمون تعادل کار و زندگی
آیا می خواهید بدانید برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی خود روش مناسبی را انتخاب کرده اید یا نیاز به کمی تغییر دارید به سؤال های زیر با «درست» و «نادرست» پاسخ دهید:
۱) برای انجام کارهایی که می خواهم انجام دهم، گاهی حتی بیش از حد نیاز وقت دارم.
۲) از رژیم غذایی مناسبی پیروی می کنم که به من کمک می کند با انرژی باشم.
۳) هر روز را با امید آغاز می کنم.
۴) در زندگی شخصی یا محل کار من کسی نیست که بخواهد زیر آب مرا بزند.
۵) در خانه ام احساس راحتی می کنم.
۶) در زندگی شخصی یا محل کارم دچار آشفتگی یا مشکل خاصی نیستم.
۷) من آن طور که می خواهم زندگی می کنم نه آن طور که مجبورم.
۸) شغل من هم پاداش دهنده است و هم رضایت آور.
۹) حداقل دو هفته در سال به مرخصی می روم.
۱۰) آخر هفته ها کار نمی کنم.
۱۱) به اندازه کافی می خوابم.
۱۲) برای فرزندانم و کسانی که برایم مهم هستند می توانم به اندازه کافی وقت بگذارم.
۱۳) به جز مسئولیت های کار و خانواده، حداقل یک تفریح برای خودم دارم.
۱۴) غذاهایی که می خورم به من احساس سستی و تنبلی القا نمی کنند.
۱۵) می توانم روزانه حداقل ۱۵ دقیقه در سکوت با خودم خلوت کنم.
۱۶) دوستانی دارم که می توانم اوقات خوشی را با آنها سرکنم.
۱۷) نه رفتارهای اعتیادآور دارم و نه بار سنگین و طاقت فرسای احساسی.
اگر حداقل به ۹ مورد پاسخ «درست» داده اید، زندگی متعادلی دارید اما در صورتی که تعداد «درست»ها کمتر از «نادرست»ها بود، لازم است در روش زندگی تان تجدیدنظر کنید. بنابراین یکی دو روز باید برای خودتان وقت بگذارید تا به جمع بندی جدیدی از زندگی برسید.
از خودتان بپرسید در حال حاضر از چه چیزهایی نفرت دارید، چه چیزهایی را تحمل می کنید و چه چیزهایی شما را آزار می دهد. از این موارد یک فهرست تهیه کرده و سعی کنید هرچه زودتر به اصلاح آنها بپردازید.
اگر اوضاع را تغییر ندهید، نه تنها رو به بهبودی نمی رود، بلکه بدتر هم می شود. اگر اجازه دهید زندگی شما را هر هفته و هر ماه و هر سال در هم بشکند، ممکن است گرفتار فرسودگی، افسردگی و اختلالات عصبی شوید و در نتیجه سلامتی، خانواده و شغل شما در معرض خطر قرار گیرد. افراد در این موقعیت معمولاً در روابط شان دچار مشکلات جدی می شوند، نمی توانند کارشان را به نحو احسن انجام دهند و به سرعت از کوره در می روند. در مقابل، ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی روی هر دوی آنها تأثیرات مثبتی می گذارد. صمیمیت و آرامش در زندگی، اضطراب و تنش را خنثی می کند. اگر کمی هم برای خود وقت بگذارید، پدر و مادر و کارمند بهتری خواهید بود.
بعضی لازمه های زندگی متعادل انسان، در شرایط امروزی تبدیل به افکار و آرزوهای افسانه ای شده اند. برای بسیاری از ما چه در رفاه و چه در وضعیت معمولی زندگی، تعادل بین کار و زندگی آنچنان دست نیافتنی به نظر می آید که گاهی حتی فکر کردن به آن را نیز فراموش می کنیم. غرق شدن در روزمرگی، خودآگاه یا ناخودآگاه، طوری در زندگی فردی و جمعی ما رخنه کرده که اگر یکی از اجزای این روزمرگی- که خود عامل بسیاری نابسامانی ها و بی هدفی های ماست- دچار تزلزل شود، زندگی معمول و نه لزوماً دارای تناسب ما، از مسیری که به آن عادت کرده ایم، خارج می شود.
اما آیا تمام آن چه که به مرور زمان به آن خو می گیریم و خود را با آن وفق می دهیم، روند مورد نیاز روحی و جسمی و ایده آل برای زندگی شخصی و اجتماعی است آیا نیاز به تناسب بین فعالیت های مختلف یک انسان، ممکن است جای خود را به عادت و سازگاری با اوضاع جدید بدهد مهدیس کامکار، روانشناس در این باره می گوید:«بعد از قرن نوزدهم و ایجاد تحول صنعتی، با ازدحام کارگران برای اشتغال، تعاریف شرایط صحیح کار و زندگی برای مردم در هاله ای از فراموشی و ابهام قرار گرفت. کارگرانی که از صبح زود تا پاسی از شب کار می کردند تا برای خانواده شان شرایط معیشتی بهتری فراهم کنند، دیگر فرصتی برای اندیشیدن به نحوه ایجاد تعادل بین کار و زندگی نداشتند.»
توانایی ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی، این روزها از نظر بسیاری افراد در قامت هنری خارق العاده خودنمایی می کند. دکتر احمد عبدالهی جامعه شناس، تعادل منطقی بین میزان و جایگاه کار و تناسب آن با زندگی شخصی را از ویژگی های یک اجتماع سالم می داند و می گوید: «وقتی فردی پیش از انتخاب شغل خود، نسبت به آن سازگاری پیدا کند و میزان علاقه و سازگاری خود را با آن بسنجد، زمانی که مشغول کار شد، شرایط آن را می پذیرد. در نتیجه تناسب بین روحیات و علایق فرد و شغل وی، او می توند آن طور که باید برای هر یک از فعالیت هایش- چه کاری و چه شخصی- حد و مرز لازم را تعیین کند و لازمه های موفقیت توأم با آرامش در زندگی شخصی و در محل کار خود را فراهم آورد.»
نیاز سنجی شغلی و بررسی علایق و استعدادهای افراد برای برعهده گرفتن یک مسئولیت کاری، به رغم آگاهی اقشار مختلف مردم به اهمیت آن، نه تنها در جامعه ما، بلکه در جوامع پیشرفته نیز زمینه های لازم برای اجرا را بطور کامل در اختیار ندارد. به همین دلیل بسیاری از ما ناچار می شویم بر اساس ارزش های مادی و مسیری که شغل مان برای کل زندگی ما تعیین می کند، فعالیت کنیم.
در میان کسانی که به حرفه شان علاقه دارند و خودشان آن را انتخاب کرده اند، نیز افرادی هستند که مانند دیگران از نبود تناسب بین اوقاتی که برای کار و اوقاتی که برای زندگی شخصی شان صرف می کنند، گلایه دارند. دکتر کامکار در خصوص این شرایط می گوید: «هر انسانی نیازمند آن است که جدا از اهداف و فعالیت های شغلی اش، دارای هویت و شخصیت فردی باشد. در این صورت او هم در حرفه اش موفق است و هم معنای واقعی زندگی را درمی یابد. از سوی دیگر افرادی که خود را بیش از آن چه که لازم است گرفتار شغل خود و لازمه های آن می کنند، عموماً نمی توانند برای زندگی برنامه و مسیر صحیحی تعیین کنند. وابستگی بیش از حد به کار ممکن است برای فردی که همه جوانب زندگی اش بر محور مطلق حرفه اش می چرخد، در شرایط بحرانی مسئله ایجاد کند. چنین افرادی اگر در کارشان دچار مشکل یا تزلزل شوند، همه زندگی شان از جاده نظم و آرامش خارج می شود.»
عدم امنیت شغلی، مسئله تأثیرگذاری است که رواج آن در بازار کار دنیای امروز، این معضل را به اشتباه عادی و غیرقابل اجتناب جلوه می دهد. گذشته از دلایل مربوط به این مسئله و لزوم شناخت و اجرای راهکارهای جلوگیری از آن، انسانی که در بازار کار در چنین وضعیتی مشغول به کار است، بهتر است همواره به یاد داشته باشد برنامه ریزی و هدف گذاری های کوتاه مدت و بلندمدت معیشت اش، صرفاً وابسته به شغل و کاری نباشد که از آن کسب درآمد می کند.
از سوی دیگر روانشناسان معتقدند تعیین حفظ حدود تداخل و تماس شغل حرفه ای و زندگی شخصی، نه تنها بر جنبه های روانی و جسمی زندگی شخصی تأثیر می گذارد، بلکه متقابلاً بر عملکرد و بازده مفید و واقعی انسان در محیط کار و حیطه شغلی مؤثر است.
حسامی، کارشناس ارشد مشاوره، در این زمینه می گوید: «بعضی افراد برای حصول موفقیت در محیط کار - که طبیعتاً برای هر یک از ما اهمیت دارد - به اشتباه تصور می کنند لازم است همه توان خود را تنها برای این هدف بکارگیرند و تنها در این صورت است که می توانند خود را انسان موفقی بدانند، در حالی که معیارهای موفقیت در کار و در زندگی باید در قالب و شرایط مجزا سنجیده شوند و فقط در موارد معدود و بطور کلی در کنار یکدیگر قرار داده شده و بررسی شوند.
شخصی که همه خوشبختی اش را در شرایط کاری اش جست وجو کند و همه ظرفیت ها و توانایی های مربوط به هر حیطه ای در زندگی را وقف حرفه خود کند، نه می تواند از زندگی شخصی اش به نحو احسن بهره گیرد و نه کمبودهایی را که به آن زمینه روا داشته، در زمینه شغلی اش تبدیل به عناصر یاریگر و ظرفیت های مکمل حقیقی کند.»
هر یک از ما اگر انتظار داریم شرایط عمومی زندگی، فاکتوری باشد که به پیشرفت شغلی مان کمک کند، باید برای زندگی شخصی خود برنامه ریزی کاربردی داشته باشیم و به بهبود آن نیز کمک کنیم.
دکتر کامکار شرایط مناسب اجتماعی و خانوادگی را کامل کننده عوامل لازم برای در پیش گرفتن مسیر صعود و ارتقای شغلی می داند: «آرامش عاطفی و اطمینان ذهنی در زندگی خانوادگی اشخاص به آنها کمک می کند تا با در نظر گرفتن همه ابعاد نیازی خود شرایط مساعدی را برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی بوجود بیاورند.»
مهرداد حقگو
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید