سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

تجلی قرآن در شعر و ادب فارسی


تجلی قرآن در شعر و ادب فارسی
قرآن مجید کلام خداوند و کتاب دینی مسلمانان، بی گمان سنگ زیرین و محور بنیادین فرهنگ و تمدّن برجسته و با شکوه اسلامی است، و آثار مبارک و خجسته آن در همه ابعاد و اضلاع این فرهنگ فرخنده آشکار است. در این گفتار و گفتارهایی که در پی آن خواهد آمد، برآنیم تا به یاری خدای بزرگ، گوشه‌هایی از اثر گذاری‌های این کتاب عظیم آسمانی را بر شعر و ادب پارسی بازنماییم.
● زمینه و پیشینه بهره‌گیری شاعران فارسی از قرآن
می دانیم که شعر و ادب پارسی، از آغازه‌های سده سوّم، با کوشش‌های پی‌گیر نخستین شاعران و سخنوران پارس، مانند حنظله بادغیسی، محمد ابن وصیف، فیروز مشرقی... ابوشکور بلخی، رودکی سمرقندی و… پا می‌گیرد و استوار می‌شود. در همین روزگاران، زبان عربی نیز که زبان قرآن و اسلام بود، گسترشی چنان فراگیر و ریشه دار یافته بود که کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد، درس‌ها به این زبان گفته و آموخته می‌شد، وعظ‌ها به این زبان صورت می‌گرفت.
از سوی دیگر بسیاری از شاعران پارسی زبان آن روزگار، زبان عربی را در مدرسه آموخته بودند و با فرهنگ و معارف قرآنی آشنا گشته بودند و چون از این چشمه جوشان فصاحت و بلاغت، و معرفت و درایت جرعه‌ها نوشیده و بهره‌ها اندوخته بودند، طبیعی بود که از این کتاب عظیم اثر پذیرفته و پاره‌ای از معارف و ظرایف آن را در شعر خویش بیاورند، به ویژه که قرآن از دیدگاه ادبی و بلاغی نیز پایگاه بسیار والایی داشت. افزون بر این‌ها، بهره‌گیری از قرآن و کلام خدا، به سخن آنان رنگی از تقدّس نیز می‌بخشید و آن را برای خواننده، خواندنی‌تر و پذیرفتنی‌تر می‌ساخت.
● شیوه‌ها و گونه‌های اثر پذیری از قرآن
اثر پذیری از قران کریم بر دو گونه واژگانی و گزاره ای میباشد.
۱) اثر پذیری واژگانی:
در این شیوه اثر پذیری، شاعر در به کارگیری پاره‌ای از واژه‌ها و ترکیب‌ها وام دار قرآن و حدیث است. یعنی واژه‌ها و ترکیب‌هایی که ریشه قرآنی و یا حدیثی دارند و مستقیم یا غیر مستقیم توسّط خود شاعر یا دیگران به زبان و ادب پارسی راه یافته‌اند.
اثر پذیری واژگانی خود به سه شیوه وام گیری، ترجمه و برآیند سازی، انجام پذیراست:
الف) ‌وام‌گیری
در این شیوه، واژه یا ترکیبی قرآنی یا حدیثی با همان ساختار عربی خود، بی هیچ دگرگونی یا با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی، بی آن که ساختار عربی آن چندان آسیب ببیند، به زبان و ادب فارسی راه می‌یابد، مثلاً در بیت:
نه من از پرده تقوا به در افتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت (حافظ)
واژه «تقوا» واژه‌ای قرآنی است که با بسامد بسیار بالایی در این کتاب کریم به کار رفته است. از جمله در آیه «تَزَوّدوا فإنَّ خیرالزادِ التَقوی؛ توشه برگیر ید که نیکوترین توشه تقواست»۱
و از آن جا به زبان و ادب پارسی راه یافته است. و یا در بیت:
نوشته‌اند بر ایوان جنّة المأوی
که هر که عشوه دنیا خرید وای به وی (حافظ)
نیز ترکیب «جنة المأوی» ترکیبی قرآنی است که با همین ساختار در این آیه آمده است:
«وَلَقَد رَءاهُ نَزلِةً اُخری، عِندَسدرة المنتهی، عِندَها جنَّةُ المأوی؛همانا که [پیامبر(ص)] باری دیگر جبرئیل را دید، در سدرة المنتهی که جنةالمأوی نیز آنجاست»۲.
گفتیم که این‌گونه اثر پذیری، گاه با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی نیز همراه است. مثلاً واژه «حور» (دوشیزگان بهشتی خوش چشم) که واژه‌ای قرآنی است و در ساختار عربی خود جمع «حوراء» است و از این‌رو، در آیه «حُور مقصورات فی الخیام؛ حوریان پرده نشین در سراپرده‌ها»۳، برای آن صفت جمع آمده است، با اندک دگرگونی معنایی در شعر و زبان پارسی، مفرد پنداشته‌شده و هرگاه نیاز بوده مانند بیت زیر با نشانه جمع همراه شده است:
شکر آن را که میان من و او صلح افتاد
حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند (حافظ)
و یا مثلاً ترکیب قرآنی «کِراماً کاتبین»، یعنی فرشتگان بزرگواری که شبانه‌روز، آدمی را می‌پایند و آنچه را می‌کند می‌نویسند، با اندک دگرگونی لفظی، به صورت «کرام الکاتبین» به شعر فارسی راه جسته است:
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است (حافظ)
ب) ترجمه:
در این شیوه ، شاعر ازگردانیده(ترجمه) فارسی یا پارسی شده واژه یا ترکیبی قرآنی، حدیثی بهره می‌گیرد. برای نمونه ترکیب «شب قدر» در بیت:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب ا ست
یا رب این تأثیر دولت درکدامین کوکب است (حافظ)
گردانیده فارسی ترکیب «لیلة القدر» است که سه بار در سوره قدر به کار رفته است.
و یا ترکیب «وادی ایمن» در بیت:
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی اَرِنی گوی به میقات بریم (حافظ)
پارسی شده «الواد الایمن» است که در این آیه شریفه آمده است:«فلَمّا اَتیها نودی مِن شاطی الواد
الأیمن فی البُقعَةِ المبارَکَةِ منَ الشَجَرَة اَن یا موسی اِنّی انا اللّهُ ربُ العالمین؛ چون به سوی آن [آتش] آمد، از کرانه راست صحرا، در جایگاهی مبارک از درخت ندا برآمد: موسی! همانا که من خداوندم، پروردگار جهانیان»۵.
ج) برآیند سازی
دراین شیوه، واژه یا ترکیبی، بی آن که به همان صورت در قرآن یا حدیث آمده باشد، بر پایه مضمون آیه‌ای یا حدیثی یا داستانی قرآنی، حدیثی ساخته می‌شود. به دیگر سخن، چنان واژه یا ترکیبی برآیند و بر آورده‌ای است از قرآن و حدیث، برای نمونه، ترکیب «ید بیضا»(دست سپید و نورانی) که در شعر و زبان فارسی کاربردی گسترده دارد، و در بیت:
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد (حافظ)
نیز آمده است. برآیند و برآورده آیه‌هایی است که از معجزه دست درخشان حضرت موسی سخن می‌گویند، مانند آیه «و نَزَعَ یدَهُ فَاِذا هی بیضاءُ للناظرین؛ [موسی از گریبان] دستش را برکشید، ناگهان تابان و نورافشان برتماشاگران پدیدار شد»۶. و یا مثلاً ترکیب‌های «آتش موسی» و «آتش طور» در بیت‌های:
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی
برساخته و برآینه‌هایی هستند از داستان آتشی که حضرت موسی در کوه طور دید و از آ‌ن نکته توحید شنید و گزارشی از آن در این آیه آمده است:«...آنَسَ مِِنْ جانِب الطورِ ناراً قال لأهْلِهِ امکُثُوا انّی آنَسْتُ ناراً لَعَلّی آتیکم منها بخبَرٍ اَوْ جَذْوَةٍ مِن النار...؛ از سوی طور آتشی دید، به خانواده خود گفت: لختی درنگ کنید، من آتشی دیدم باشد که برای شما خبری یا پاره‌ای از آن بیاورم»۷.
اینک نمونه‌ای از اثر پذیری واژگانی را با خاستگاه قرآنی آن‌ها می‌آوریم؛
با این یاد آوری که بسیاری از اسما و صفات خدا، مانند: خالق، رازق، رحمان، رحیم، هادی، ستّار، غفّار، قهّار و ... و نیز ترجمه و فارسی شده آن‌ها، مانند: جهان آفرین، روزی ده، رهنمای، بنده پرور، خطا‌پوش، بخشنده و … و بسیاری از اسم‌های خاص (اعلام) ِ
قرآنی، مانند: آدم، ابراهیم، اسحاق ، اسماعیل، داود، سلیمان، یعقوب، یوسف، هاروت، ماروت، یأجوج، مأجوج و…، همچنین ترکیب‌ها و تعبیرهایی که در پیوند با آن ها ساخته شده، مانند: گناه آدم، گلستان ابراهیم، صبر ایوب، آتش نمرود، عصای موسی، نَفَس عیسی، پیراهن یوسف، کلبه احزان، سحربابل، سحر هاروت، کشتی نوح، عمر نوح، ملک سلیمان، نگین سلیمان و… و بسیاری از الفاظ واصطلاحات دینی، مانند: نماز، روزه، رکوع، سجود، وضو، حج، طواف، سعی، توبه، طهارت، ثواب، عقاب، بهشت، دوزخ، صراط، میزان، حساب، نامه اعمال، حور، قصور، غلمان، اصحاب یمین، اصحاب شمال، جام طهور، عهدالست، شراب الست و…، همه و همه، نمونه‌هایی از اثر پذیری واژگانی‌اند که به شیوه‌های گوناگون به زبان و ادب فارسی راه یافته‌اند و بسیاری از آن‌ها با گذشت روزگار و کاربرد بسیار، چنان در ذهن و زبان فارسی زبانان جا خوش کرده‌اند که نه بوی بیگانگی می‌دهند و نه غبار غربت می‌پراکنند.
▪ چند نمونه دیگر :
بضاعت مزجاة (کالا و سرمایه اندک)
این ترکیب در بیت‌های بسیاری آمده، ازجمله در این بیت سعدی:
مارا به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت مزجاة ورقبول
برگرفته از داستان برادران یوسف است که چون به قحط و خشک سالی گرفتار شدند، برای گرفتن آذوقه یا کالایی اندک، نزد یوسف رفتند و گفتند: «…یا أیهاالعزیز مَسّنا و اَهلنا الضّروجِئنا ببضاعَةٍ مُزجاةٍ؛ ای عزیز! ما و خانواده ما را رنج بسیار رسیده است و مایه‌ای اندک آورده‌ایم…»۸.
توبه نصوح (توبه خالص و بی بازگشت به گناه)
این ترکیب نیز که در شعر و زبان فارسی ترکیبی جا افتاده و رایج است و در بیت‌های بسیاری، از جمله بیت زیر آمده است:
▪ باده نوشیم بی ریا به از آنک به ریا توبه نصوح کنیم۹
پارسی شده «توبهً نصوحاً»… است که در آیه «…یا ایها الذین آمنوا تُوبوا اِلی الله تَوبة نصوحاً؛ ای مؤمنان! به سوی خدا باز گردید و توبه کنید، توبه‌ای خالص و بی بازگشت».
▪ روزنامه اعمال (نامه اعمال)
این ترکیب که در بیتهای زیر آمده است :
ابی به روزنامه اعمال ما فشان
بتوان مگر سترد حروف گناه از او (حافظ)
بکی روزنامه است مر کاره
که ان را جهان دار دادارداند۱۰
برگرفته از آیاتی است چون: «واِنّ علیکم لحافظین.کراماً کاتبین. یعلمون ما تفعلون؛ همانا شما را نویسندگانی بزرگوار می‌پایند که آنچه را می‌کنید می‌دانند»۱۱.
▪ سحرمبین (جادوی آشکار)
این ترکیب رایج که در بیت‌های زیر نیز آمده:
جـمالت مـعـجـز حـسـن است لیکـن حـدیث غـمزه‌ات سحــر مـبین اسـت (حافظ)
تـو در سخن، ید بیضا نموده‌ای خواجو چگونه نسبت شعرت کنم به سحر مبین۱۲
پارسی شده «سحر مبین» است که چندین بار در قرآن از زبان کافران در برابر پیامبران و سخنان و معجزات آنان به کاررفته است، از جمله در آیه «لَیقُولُنَّ الذین کَفَروا اِنْ هذا الاّ سِحر مبینُ؛ کافران‌خواهند گفت: این نیست جز جادویی آشکار»۱۳.
▪ عروة الوثقی ( دست آویز استوار)
این ترکیب قرآنی که در بیت‌های زیر آمده:
عروة الوثقاست این ترک هو برکشد این شاخ جان را بر هما۱۴
تکیه بر شرع محمّد کن و بر قرآن کن زان کجا عروه وثقای تو جزقرآن‌نیست۱۵
برگرفته از این آیه شریفه است: «…فَمَن یکفُر بالطاغوت و یؤمن بالله فَقَد استَمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها؛…هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دست آویزی استوار و گسست ناپذیر، چنگ زده است»۱۶.
▪ مقام محمود (پایگاهی پسندیده)
این ترکیب که در این بیت‌ها آمده:
برگرفته از این آیه شریفه است:«و مِنَ اللیل فَتَهَجّد بهِ نافِلةً لَکَ عَسی اَن یبعَثَکَ رَبُّک مَقاماً مَحموداً؛ پاره ای از شب را به نماز و نیاز ـ که نافله ویژه توست ـ بیدارباش. باشد که خدایت به پایگاهی پسندیده برافرازد»۱۹.
▪ نفس صبح
ـ ترکیب‌های اسمی: نفس صبح و دم صبح، نیز فعل‌های: صبح نفس زد، صبح دمید، صبح دم زد و... که در بیت‌های زیر آمده‌اند:
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید۲۰
زد نفس سر به مهر صبح ملمّع نقاب
خیمه روحانیان کرد معتبر طناب۲۱
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف توهمان مونس جان است که بود
به گمان بسیار، الهام گرفته ازاین تعبیر قرآنی‌اند: «والصبح اذا تنفّس؛ سوگند به صبح، آن گاه که دم زند و بدمد»۲۲.
▪ و ان یکاد
این تعبیر رایج در فارسی که در بیت‌های بسیاری از جمله این بیت حافظ:
حضور مجلس انس است و دوستان جمع‌اند
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
آمده است و کنایه از دعای چشم زخم است، آغازه آیه زیر است که برای دفع چشم زخم خوانده و نوشته می‌شود و در آن اشارتی هست به کسانی که می‌خواستند به آسیب چشم زخم، پیامبر (ص) را از پا در آورند، و خداوند او را از چشم شوخ و شوم آنان پاس داشت:«وان یکاد الذین کَفَروا لیزلقونک بِابصارهم لَمّا سَمعوا الذکر…؛۲۳ کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را چشم زنند…».
ادیب پارسی،و عرصه جلوه و ظهور قرآن کریم است و شاعران و نویسندگان پارسی‌زبان از قرآن کریم متأثّرند و در آثار و تألیفات خود این تأثیر را برجای نهاده‌اند. اثر پذیری ادب پارسی از قرآن کریم، به‌دوگونه است، در شماره پیشین از اثر پذیری واژگانی سخن گفتیم و اینک:‌
۲) اثر پذیری گزاره‌ای
گزاره را در این‌جا به‌معنی عبارت و جمله (خواه جمله کامل و خواه جمله ناقص) به‌کار می‌بریم. بنابراین اثر پذیری گزاره‌ای یعنی این‌که گوینده عبارت و جمله‌ای قرآنی یا روایی را در سخن خویش بیاورد، که خود به‌زبان اهل بلاغت به‌دو گونه اقتباس و حل، بخش‌پذیر است:‌
الف) ‌اقتباس
در این شیوه، گوینده، گزاره‌ای، یعنی عبارتی قرآنی یا روایی،و را با همان ساختار عربی، بی‌هیچ‌گونه تغییر یا با اندک دگرگونی که در تنگنای وزن و قافیه از آن گریز و گزیری نیست، درسخن خود می‌آورد. این‌گونه بهره‌گیری شاعران از قرآن و حدیث با قصد و غرض‌های گوناگون انجام می‌گیرد:‌به‌قصد تبرّک و تیمّن (یعنی با آوردن سخن خداوند به‌سخن خویش مبارکی و برکت بخشیدن)؛ به قصد تبیین و توضیح (یعنی با آوردن عبارت قرآنی مقصود خویش را آشکارتر ساختن)؛ به‌قصد تعلیل و توجیه (یعنی آیه‌ای را بر سخن خویش دلیل آوردن)؛ به‌قصد تشبیه و تمثیل (یعنی مقصود خود را به‌مضمونی قرآنی مانند نمودن)؛ به‌قصد تحریض و تحذیر (یعنی با آوردن عبارتی قرآنی خواننده را به‌چیزی تحریض و تشویق کردن یا از چیزی تحذیر و زنهار دادن)؛ به‌قصد استشهاد و استناد (یعنی مقصود خویش را به‌کلام خدا مستند کردن و سخن خدا را شاهد آن ساختن)؛ به قصد تزیین و تجمیل (یعنی کلام خویش را با گزاره‌های قرآنی آراستن و زیبا ساختن) و به قصد نکته‌پردازی، هنرنمایی، فضل‌فروشی و… پیداست که چه‌بسا پاره‌ای از این‌ها با هم و یک‌جا نیز زمینه‌یاز اقتباس گزاره‌ای قرآنی می‌توانند باشند. برای نمونه نظامی، در نخستین بیت مثنوی پرآوازه‌اش «مخزن‌الاسرار»، آیه «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» را به قصد تبرک و تیمن و پیروی از این سنت اسلامی که پسندیده و بایسته است تا هرکاری با نام و یاد خداوند آغاز شود،۱ بی‌هیچ تغییری اقتباس کرده است:۲‌
هست کلید در گنج حکیم بسم‌الله الرحمن الرحیم
چه‌خطر دارد این پلید نبید ۳ «عند کأس مزاجها کافور»
چند نمونه دیگر:‌
اقتباس بخشی از آیه «اِنَّ الاَبرارَ یشْرَبونَ مِنْ کأس کانَ مِزاجُها کافوراً؛ ابرار و نیکان از جامی که با کافور آمیخته است، می‌نوشند»۴ است با اندکی تغییر، به قصد تحریض و تحذیر، و در بیان این معنی است که شراب دنیایی در قیاس با شراب بهشت ارج و ارزش ندارد.
تا زدر بسته نگردی ملول نصر من‌اللّه و فتح قریب (سلمان ساوجی، دیوان ص۱۶)
شب وصل است وطی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر
تضمین و اقتباس گزاره‌قرآنی‌«نصرُ منَ‌اللّه وَ فَتْح قریب؛ یاری از خداست و پیروزی نزدیک است» به‌قصد استشهاد، تحریض و امید‌بخشی، در بیان این معنی که آدمی هرگز هرچه کار بر او سخت شود و هرچه درها به‌روی او بسته شود نباید از فتح و گشایش الهی نومید گردد.
مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان ز‌روی خوب «لکم دینکم ولی دینی» (حافظ، دیوان، ص۲۶۷)
اقتباس آیه «سلام هی حتّی مطْلَع‌الفَجْر؛ شب قدر تا سپیده‌دمان سلام و سلامت است»۵ با اندکی تغییر، به قصد تبرّک و تزیین و … (سعدی، غزلیات، ص ۵۱۷)
اقتباس گزاره قرآنی «لَکُمْ دینُکُمْ وَلی دین؛ دین شما، شما را و دین من مرا»۶ با اندک دگرگونی به قصد استشهاد و نکته‌پردازی.
داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط جویای راه میکده‌ایم «اهدنا‌الصراط» (کمال خجندی، دیوان، ج۳، ص۶۳۹.)
اقتباس بخشی از آیه «اهْدنَا الصراطَ المُستقیم» به قصد نکته‌پردازی و هنرنمایی و…
بی‌نم آب رز۷ چو موسم ز‌آب رز با شدم حیات بلیدی
نوبهار حیات من گشته است و من‌الماء کلّ شیء حیچ
مست عشقیم عیب ما مکنید فاتقواللّه یا اولی‌الاباب
اقتباس بخشی از آیه «وَ جَعَلْنا مِنَ‌الْماءِ کُلَّ شَیءٍ حی؛ همه‌چیز را از آب زندگی دادیم»۸ به‌قصد تمثیل و تجمیل.
جسم خاک از عشق برافلاک شد کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق جان طور آمد عاشق طور مست و «خرّ موسی صعقا» (خواجوی کرمانی، دیوان، ص۳۷۷.)
تضمین گزاره قرآنی «فَاتَّقوا‌اللّهَ یا اولی‌الاَلْباب؛ ای خردمندان، تقوای خدا پیشه کنید»۹ به‌قصد استشهاد و تحریض و … (مثنوی، ۲۵/۱)
تضمین بخشی از آیه «فَلَمّا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ موسی صَعِقاً؛ چون خدای موسی بر کوه جلوه کرد، کوه را پخشش و پاشان کرد و موسی بیهوش فرو افتاد»۱۰
با اندکی تغییر، به قصد استشهاد و استناد، در بیان این معنی که عشق پاک آسمانی نه‌تنها آدمی را از خاک به‌افلاک می‌برد که جماد را نیز جان می‌بخشد.
قدر همت باشد آن جهد و دع لیس للانسان الاّ ما سعی (مثنوی، ۲۹/۱۲)
اقتباس از آیه «لَیسَ لِلانسانِ إلاّ ما سعی؛ انسان چیزی جز کوشش خود نمی‌یابد»۱۱ به قصد استشهاد و استناد
هرکه را نعمت و مال آمد و جاه سفلگی «رابعهم کلبهم» است (خاقانی، دیوان، ص۷۵۰)
اقتباس بخشی از آیه «سَیقُولونَ ثَلاثَة رابِعُهُم کَلْبُهُمْ؛ می‌گویند [اصحاب کهف] سه نفر بودند و چهارمین آن‌ها سگشان بود»۱۲ به‌قصد تمثیل و نکته‌پردازی در بیان این معنی که نعمت و مال و جاه سه‌چیزی هستند که چهارمین آن‌ها سفلگی و پستی است، همان‌گونه که به‌قولی اصحاب کهف و یاران غار سه‌نفر بودند و چهارمین آن‌ها سگشان بود.
سید محمد حسن راستگو
پانوشتها
۱. بقره (۲) آیه ۱۹۷.
۲. نجم (۵۳) آیه ۱۳۱۵.
۳. الرحمن (۵۵) آیه۷۲.
۵. قصص (۲۸) آیه ۳۰.
۶. اعراف (۷) آیه ۱۰۸.
۷. قصص (۲۸) آیه ۲۹.
۸. یوسف (۱۲) آیه ۸۸.
۹. دیوان سنائی، ص ۴۰۸.
۱۰. دیوان ناصر خسرو، ص۳۷۶.
۱۱. انفطار (۸۲) آیه ۱۰۱۲
۱۲. دیوان خواجو، ص۴۷۹.
۱۳. هود (۱۱) آیه ۷.
۱۴. مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۲۷۴.
۱۵. دیوان سنایی، ص۵۹.
۱۶. بقره (۲) آیه ۲۵۶.
۱۷. دیوان سلمان ساوجی، ص۵۱.
۱۸. دیوان خواجو، ص۲۲۱.
۱۹. اسراء (۱۷) آیه ۷۹.
۲۰. دیوان خاقانی، ص۶۶۱.
۲۱. همان، ص۴۱.
۲۲. تکویر (۸۱) آیه ۱۸.
۲۳. قلم (۶۸) آیه ۶۸.
کتاب‌نامه مقاله:
دیوان حافظ، به تصحیح و تنقیح سید محمد راستگو، نشر خرم ، قم.
دیوان خاقانی، تصحیح سید ضیاءالدین سجادی ، انتشارات زوار، تهران.
دیوان خواجوی کرمانی، تصحیح احمد سهیلی، انتشارات پاژنگ ، تهران.
دیوان سلمان ساوجی، به اهتمام منصور مشفق، انتشارات صفی علیشاه، تهران.
دیوان سنایی، به سعی و اهتمام مدرس رضوی، کتابخانه سنایی، تهران.
دیوان کمال خجندی، به اهتمام ک. شیرفر، چهار جلد، مسکو.
دیوان ناصرخسرو،تصحیح مجتبی‌مینوی و مهدی‌محقق، مؤسسه مطالعات اسلامی، تهران.
غزلیات سعدی، تصحیح محمد علی فروغی، از مجموعه‌چهارجلدی، انتشارات اقبال، تهران.
مثنوی مولوی، تصحیح نیکلسون، انتشارات مولا، تهران .
منبع : بشارت


همچنین مشاهده کنید