یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

راه های‌ سه‌ گانه‌ ادیان‌ و مذاهب‌، عرفا و رهروان‌ معنوی‌


راه های‌ سه‌ گانه‌ ادیان‌ و مذاهب‌، عرفا و رهروان‌ معنوی‌
با نگاهی‌ به‌ تمامی‌ ادیان‌ از ادوار کهن‌ تاکنون‌ می‌توانیم‌ دریابیم‌ که‌ در یک‌ طبقه‌بندی‌ حداقل‌ سه ‌راه‌ برای‌ رهروان‌ و مومنانِ‌ ادیان‌ مذاهب‌ و معنویت‌ تشیخص‌ داد. راه‌ نخست‌ که‌ با جوهرۀ‌ دین‌ نیز تطابق‌ دارد، راه‌ احساس‌، عاطفه‌ و عشق‌ است‌ که‌ با پیوند قلبی‌ حاصل‌ می‌شود. راه‌ دوم‌ از طریق ‌منطق‌، اندیشه‌ و معرفت‌ است‌ که‌ از طریق‌ عقل‌ دست‌ یافتنی‌ است‌ که‌ عمده‌ اندیشمندان ‌و علمای‌ دینی‌ و فلسفی‌ این‌ راه‌ را طی‌ کردند؛ به‌ طور کلی‌ موفق‌ترین‌ شکل‌ ارتباط‌ دینی‌ و معنوی ‌با امتزاج‌ دو راه‌ خَرد و عشق‌ حاصل‌ می‌شود که‌ عرفا در این‌ مسیر در اکثریت‌اند. راه‌ سوم‌، مسیر مناسک‌ و سنت‌ است‌ که‌ با تقلید حاصل‌ می‌شود. این‌ راه‌ چون‌ آسان‌ترین‌ راه‌ به‌ نظر می‌رسد، عمدتاً توسط‌ عامه‌ مردم‌ برگزیده‌ می‌شود و رهروان‌ این‌ مسیر در اکثریت‌اند. با نگاهی‌ به‌ تاریخ ‌ادیان‌ و درک‌ علل‌ آمدن‌ پیامبران‌ جدید در خواهیم‌ یافت‌ که‌ آنان‌ بدین‌ سبب‌ آمدند که‌ دو راه‌ اول‌ ودوم‌ به‌ تدریج‌ به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شد و راه‌ سوم‌ جایگزین‌ شان‌ گشت‌ و سنن‌ و مناسک‌ با اوهام‌ وخرافات‌ در هم‌ آمیخت‌، آنگاه‌ بود که‌ نیاز به‌ صدایی‌ جدید احساس‌ شد و پیامبری‌ جدید آمد که‌می‌گفت‌ سخن‌اش‌ حرف‌ همان‌ پیامبران‌ پیشین‌ است‌، گرچه‌ با دینی‌ که‌ به‌ تقلید مسخ‌ شده‌ و اینک‌وجود دارد، آنقدر تفاوت‌ دارد که‌ انگار دینی‌ جدید آمده‌ است‌.
وظیفه‌ سنگین‌ عالمان‌ و مجتهدان ‌زنده‌ نگاه‌ داشتن‌ راه‌ دوم‌ و سوم‌ و ارتقای‌ عامه‌ مردم‌ به‌ سطوح‌ بالاتر است‌. آنان‌ باید به‌ مردم‌ یاد دهند که‌ مناسک‌ دینی‌، چیزی‌ نیست‌ جز تجدید خاطره‌ دینی‌. آنها «هرگز و هرگز» هدف‌ نیستند وتنها تذکاری‌ هستند، بر دل های‌ مردة‌ ما، تا پیام‌ها و رازهای‌ دینی‌ را کشف‌ کرده‌ و تجربه‌ کنیم‌. آن ها اشاره‌هایی‌ هستند برای‌ راه‌ گم‌ کردگان‌ تا درک‌ کنند که‌ در شرایط‌ مشابه‌ باید چه‌ بکنند؛ هرگز کافی ‌نیست‌ تا به‌ جای‌ حسین‌وار رفتار کردن‌، به‌ برگزاری‌ مراسم‌ آن‌ اکتفا کنیم‌. هرگز کافی‌ نیست‌ تا شب ‌قدر را پاس‌ داریم‌، بدون‌ آن‌ که‌ شأن‌ نزول‌ قدر را درک‌ کرده‌ باشیم‌ و تصور کنیم‌ با برگزاری‌ مراسم ‌شب‌ قدر رفع‌ تکلیف‌ کرده‌ایم‌. ما تنها با بازآفرینی اعمال و منش هایی که بزرگان دینی ما در شرایط مشابه از آن برخوردار بودند، می توانیم انسانی متدین باشیم و امروز و فردا تنها با آزمون های معنوی ای که راز برخی از آن ها در کتب مقدّس آمده است، می توانیم یک رهرو معنوی باشیم.
در دورانی‌ که‌ زمینه‌ساز انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ بود، مشخصاً بازتأویلی‌ از انسان متدین صورت گرفت و برخی از رهبران انقلاب چنان‌ بازتعریفی‌ از رسالت‌ دینی‌ را در سال‌های‌ پیش‌ از انقلاب‌ در نسلی‌ درونی‌ ساختند‌. تا پیش‌ از آن‌، مراجع‌ و مراکز دینی‌ عمدتاً انسان‌ دینی‌ و متدین را شخصی‌ می‌دانستند که‌ در ایامی‌ خاص‌ از سال‌ در مراسمی‌ شرکت‌ کند و به‌ تجدید خاطره‌ء برخی‌ از وقایع‌ دینی‌ ـ تاریخی‌ به‌ پردازد. اما امام‌ خمینی‌، دکتر شریعتی‌، آیت‌ الله‌ طالقانی‌، استاد مطهری‌ و برخی‌ دیگر، از رهبرانی‌ بودند که‌ شخصیت‌ دینی‌ را کسی‌ دانسته‌ و شناسایی‌ می‌کردند که‌ وقایع‌ دیروز دینی‌ را در مسایل‌ امروز جامعه‌ کشف‌ کرده‌ و با بازتعریف‌ آن‌، الگو و هنجار جدیدی‌ را معرفی‌ کنند. از این‌ روی‌ آن‌ها برخلاف ‌تفکرات‌ قالب‌ سنتی‌ دینی‌ در دوره‌ پهلوی‌ تنها درصدد نفرت و انزجار از یزید و شمری‌ که‌ امام‌ حسین‌ را به‌ شهادت‌ رسانند، نبودند، بلکه‌ علاوه‌ بر آن‌ در جستجوی‌ یافتن‌ یزیدیان‌ و شمرهای‌ روزِ دورهء‌ خود برآمدند که ‌حسین‌های‌ جامعه‌ء آن‌ روز را قربانی‌ می‌سازند و آن‌ را به‌ عنوان‌ رسالتی‌ برای‌ مبارزه‌ و رفتار به‌ نسل‌ خود ارائه‌ کردند. دقیقاً آن‌ها نیز در دوره‌ء خود توسط اکثریت‌ متدینان‌ سنت‌ پرست‌ مورد انتقاد قرار گرفته‌ و بازتعریف‌ آن‌ها از الگوهای‌ دینی‌ حتی‌ طرد شد. هنوز نیز برخی‌ از مذهبیون‌ سنت‌گرا بازآفرینی‌ الگوهای‌ جدید دینی‌ِ آن‌ها را به‌ عنوان‌ بخشی‌ از پیکره‌ دینی‌ قبول‌ ندارند.
در دنیای‌ امروز نیز ما به‌ بازاندیشی‌ و بازتعریفی‌ در قالب‌ الگوهای‌ جدید هویت‌یابی‌ دینی‌ نیاز داریم‌، تا نسل‌ جدید را در شرایط اجتماعی‌ و فرهنگی‌ جدید دریافته‌ و امکان‌ زایش‌ جدید را در نگرش‌ها، افکار و رفتارها به‌ او دهد. توجه‌ به‌ این‌ نکته‌ بسیار ضروری‌ است‌، زیرا بسیاری‌ هنوز بازتعریف‌ دهه‌های‌ گذشته‌ را به‌ عنوان‌ الگوی‌ نسل‌ امروز معرفی‌ می‌کنند. اگر بر این‌ باوریم‌ که‌ انسان‌ رو به‌ کمال‌ است‌ و هدف‌ از خلقت‌ را در جهان‌بینی‌ دینی‌ همین‌ رسیدن‌ به‌ کمال‌ می‌دانیم‌، پس‌ این‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ دنیای‌ امروز، باورها، نگرش‌ها، رفتارها و الگوهای‌ نسل‌ امروز و متعاقب‌ آن‌، بازتعریف‌ دینی‌ امروز را خواهد داشت‌، که‌ مشخصاً برخی‌ از وجوه‌اش‌ در نگرش‌ها، باورها و الگوها و بازتعریف‌ دیروز یافت‌ نمی‌شود. مگر این‌ که‌ نسبت‌ به‌ معنای‌ واژه‌ء کمال‌، شناخت‌ دقیقی‌ نداشته‌ باشیم‌. چنین‌ شرایطی‌ تمامی‌ نهادهای‌ پرورشی‌ (خانه‌، مدرسه‌ و مراکز دینی‌ و فرهنگی‌) را وادار می‌سازد تا رسالت‌شان‌ را بازتعریف‌ و بازاندیشی‌ کنند.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا