جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


عروج و افول سندیکالیسم انقلابی


عروج و افول سندیکالیسم انقلابی
بخش نخست
"برای فعالین این جنبش، طبقه کارگر نیروی تغییر دهنده، اقتصاد میدان نبرد طبیعی، عمل مستقیم سلاح واقعی و تشکل های کارگری، مکانی برای همبستگی، هماهنگی و به خدمت گیری نیروی مشترک و انقلابی کارگران بود. تاکید بر مبارزه طبقاتی،اهداف انقلابی،حق تقدم و استقلال تشکل های کارگری، دفاع از عمل مستقیم و همچنین کنترل کارگران بر یک اقتصاد اشتراکی، ویژه گی های واقعی و کم و بیش مشترک همه سازمان هایی است که در این نوشتار مورد بحث قرار می گیرند"
سندیکالیسم انقلابی - به مفهوم گسترده ای که ما در نظر داریم- (۱) بیشتر از سایر جریانات سازمان یافته جنبش کارگری به دیدگاه قدرت انقلابی، خلاقیت مستقل کارگران،پافشاری بر حق خودگردانی جمعی و نیروی کارگران برای اینکه بتوانند مستقلا امور خود را تنظیم کنند، باور داشت .این جریان هرگز نتوانست از موضع اقلیت فراتر رود و از جریان مسلط سوسیال دموکراسی در جنبش کارگرییشی گیرد اما با این وجود بیان ویژه ای بود برای آموزه هایی مشخصی که کارگران از تجربه های خود در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم با تاسیس سازمان های سندیکایی در بسیاری از نقاط جهان بجای گذاشتند. سندیکالیسم انقلابی با همه تفاوت های محلی و ملی جنبشی بین المللی بود.
این نوشتار تلاش می کند، با کمک مقایسه سازمان های این جنبش در دوازده کشور - که در شمای ضمیمه ترسیم شده است- تحلیلی ارائه دهد از عواملی که درعروج و افول سندیکالیسم انقلابی موثرواقع بوده اند.(۲)
سازمان ها و جنبش های جنبش سندیکالیسم انقلابی، ویژگی های مشترک بسیاری داشتند.فعالین آن ها موضع مبارزه طبقاتی را نمایندگی کرده و معرف اهداف انقلابی بودند. برای آنها منافع متضاد طبقاتی وحدت ناپذیر و مبارزه طبقاتی در این راه اجتناب ناپذیر بود. هدف سازمان های سندیکالیسم انقلابی در کوتاه مدت،تلاش برای بهبودی وضعیت کارگران در چهارچوب سیستم موجود و در بلند مدت درهم شکستن سرمایه داری و برقراری نظامی بود که کارگران، گرداننده مالکیت اشتراکی وسایل تولید باشند.
سندیکالیست های انقلابی عمل جمعی و مستقیم کارگران را برای دست یابی به اهداف کوتاه وبلند مدت، موثرترین وسیله می دانستند و بر آن تاکید خاصی داشتند. این حربه مقدمتا علیه کارفرمایان در صف اول جبهه مبارزه طبقاتی و عموما بر علیه تمامیت سیستم سیاسی- اجتماعی که از اقتصاد سرمایه داری حمایت می کرد به کار گرفته شد. تاکید خاص آن ها برسازماندهی کارگران در محل تولید و ویژگی های آنان به عنوان کارگر بود و بدین وسیله اتحادیه ها به مهم ترین ابزار برای دست یابی به اهداف کوتاه و بلند مدت تبدیل می شوند. برای فعالین این جنبش، طبقه کارگر، نیروی تغییر دهنده، اقتصاد، میدان نبرد طبیعی، عمل مستقیم، سلاح واقعی و تشکل های کارگری، مکانی برای همبستگی، هماهنگی، و به خدمت گیری نیروی مشترک و انقلابی کارگران بود. تاکید بر مبارزه طبقاتی،اهداف انقلابی،حق تقدم و استقلال تشکل های کارگری، دفاع از عمل مستقیم و همچنین کنترل کارگران بر یک اقتصاد اشتراکی، این ها ویژگی های واقعی و کم و بیش مشترک همه سازمان هایی است که در این نوشتار مورد بحث قرار می گیرند.
واژه سندیکالیسم بطور معمول و بدون صفت"انقلابی" درزبان انگلیسی و در اغلب زبان های دیگر، ( بجز فرانسه)این صفت را در برمی گیرد.در این نوشتار (سندیکالیسم)نشان دهنده جنیبش کارگری یا یک ایدئولوژی است که ویژگی های اساسی فوق را داشته باشند.**
سازمان های مختلف جنبش سندیکالیسم انقلابی از نظر ساختار درونی تفاوت های زیادی داشتند. برخی از تشکل ها، همانند "اتحاد کارگران آلمانی" و بعضی سندیکالیست های روسی به شدت غیرمتمرکز بودند و برخی نیز همانند "کارگران صنعتی جهان" در آمریکا، برعکس ساختاری متمرکز داشت که در آن مهمترین اتحادیه های صنعتی، متحد شده بودند. (۳)"اتحادیه کارگران صنعتی جهان" در آمریکا مدعی بود که انقلابی تر از سندیکاهای اروپایی است و اضافه می کرد که اعضای کارگران صنعتی جهان که گاهی وب لیس نامیده می شدند، در عرصه بین المللی بیش از هر سازمان دیگری با سازمان های سندیکالیسم انقلابی در اروپا، رابطه "تنگاتنگ و دوستانه تری" دارند.( ۴)
دوگانگی بین "متمرکز" و "غیر متمرکز" در ساختار سازمان های این جنبش، دستکم به دو دلیل می تواند گمراه کننده باشد. نخست آنکه باید توجه داشت که در سازمان متمرکزی همانند کارگران صنعتی جهان تمرکزگرایان و عدم تمرکزگرایان همچنان با یکدیگر رقابت می کردند. و دیگر آنکه سندیکالیست های اروپایی علیرغم فدرال بودن یک شکل سراسری از سازمان صنعتی را انتخاب کرده بودند.
سندیکالیسم انقلابی ابتدا در فرانسه تکامل یافت، یعنی در جایی که انتظار نمی رفت. اتحادیه ها بدون آنکه استقلال خود را از دست بدهند،توانستند در اتحادیه هایی که مشاغل مختلف را در سطح محلی و منطقه ای متحد می کنند و یا در اتحادیه های فراگیر یک شاخه صنعتی وارد بشوند و در یکی از دو بخش سازمان ملی س.ژ.ت شرکت داشته باشند.در سپتامبر ۱۹۱۳ در کنگره اول بین الملل سندیکایی در لندن از سندیکاهای صنعتی حمایت شد. در سال های ١٩١٨-١٩١٩ ث.ان.ت اسپانیایی، هم گامی به این سو برداشته و در این راستا اتحاد سندیکاها را رهبری کرد. در سال١٩٢٧ اف. ا. یو. دی در آلمان نیز -هر چند به اکراه- حمایت خود را از تشکیل سازمان متحدی از سندیکاهای صنعتی بجای اتحادیه های شغلی اعلام داشت. در کانادا با آنکه رهبری سندیکای "او. بی. یو" اتحادیه های صنعتی را با " یک اتحادیه بزرگ تریدیونیست" مقایسه کرده و رد می کردند، اتحادیه های صنعتی از طرف بسیاری از اعضا موسس "او .بی. یو" مورد حمایت قرار گرفت. در هر صورت سندیکالیست های انقلابی اعم از تمرکزگرا یا فدرالیست،طرفدار اتحادیه صنعتی ویا غیر از آن، آشکارا در جستجوی نوعی ازسازمان های کارگری بودند که اثر بخشی فعالیت کارگران را تضمین کند، بدون آنکه رابطه تنگاتنگ با کارگران را از دست بدهد.
آیا برنامه سندیکالیسم انقلابی که تاکید خاصی بر عمل مستقیم کارگران داشت، فعالیت های سیاسی را رد می کرد؟ بهترین پاسخ به این پرسش، درک رابطه بین هدف و راه است. هدف نهایی سندیکالیست ها مطمئنا سیاسی بود. یعنی الغا اقتصاد و نظام اجتماعی سرمایه داری و تحقق یک ساختار اجتماعی و اشتراکی بر پایه اتحادیه های کارگری و انتقال تصمیم گیری و اداره به تولیدکنندگان.
در رابطه با راهی که باید به این هدف منجر شود، سندیکالیست ها عمل مستقیم کارگران را در صدر قرار می دادند. خیلی از آنها مخالف احزاب سیاسی ای بودند که بجای کارگران سخن می گفتند اما در درجه اول هدفشان بسیج رای دهندگان به پای صندوق های رای بود و منافع سیاسی اجتماعی محض و سازش های مطابق آن را دنبال می کردند. نمونه مستند آن، انتخاب لئون ژوتو برای هئیت دبیری س.ژ.ت بود که در یک کنفرانس بین المللی در برابر رهبران اتحادیه های کشورهای دیگر با پیشینه سوسیال دموکراسی گفته بود:"برای شما سازمان سیاسی یک کشتی بزرگ و سازمان های اقتصادی فقط قایق های کوچکی هستند که به دنبال آن کشیده می شوند .برای ما سازمان های کارگری کشتی بزرگی است که باید فعالیت های سیاسی تابع آن باشد.(۵)
سندیکالیست های انقلابی در مناسبات واقعی با احزاب سیاسی رفتاری کاملا متفاوت داشتند.ث.ژ.ت در منشور فون امین (سال ۱۹۰۷) از نظر سیاسی بی طرفی اعلام کرد.منشور اما از احزاب سیاسی خواست که مستقل از ث.ژ.ت برای تغییرات اجتماعی تلاش کنند و برای اعضا این آزادی را قائل می شد که مستقل از اتحادیه، مطابق اعتقاد سیاسی خود عمل کنند البته منشور توصیه میکرد، که اختلاف عقیده سیاسی تا حد امکان محدود شود و اتحادیه ها صرفا بر اختلافات اقتصادی متمرکز شوند.اکثریت عمده هئیت نمایندگی ث.ژ. ت، همراه با کسانی که از نظر سیاسی سوسیالیست محسوب می شدند، توافقات منشور را پذیرفتند.در عمل اما خط شفاف و روشنی وجود نداشت. آیا امکان داشت که آزادی اعضا در اقدام سیاسی خارج از چارچوب اتحادیه را به نمایندگان رسمی ث.ژ.ت که خود را از نظر سیاسی بی طرف اعلام کرده بود، نیز تعمیم داد؟
برخی از کارگزاران سوسیالیست ث.ژ.ت برای نمایندگی مجلس انتخاب شده بودند.در سال ۱۹۱۱ یک تغییرقدرت، در ث.ژ ت کارگزاران را از قبول منصب سیاسی منع کرد.نوشته های س.ژ.ت و موضع گیری های برخی از کارگزاران بالای آن اغلب انتقادی تر و سرزنش آمیزتر از آن بود که بی طرفی اعلام شده آن را مجاز می دانست.
اما مخالفت با احزاب سیاسی را نباید ویژگی ذاتی سندیکالیسم انقلابی دانست. خیلی از سندیکالیست ها فعالیت"سیاسی" را نفی می کردند چرا که به نظر آن ها انتخابات و سیاست پارلمانی به بن بست منتهی می شد. فرانک لیته یکی از سازمان دهندگان و در عین حال یکی از بخون تپیدگان اتحادیه کارگران صنعتی جهان این نظر را داشت که: "کارگران هرگز نمی توانند از طریق احزابی که صرفا برای کاغذ پاره های انتخاباتی تلاش می کنند، به اهداف خود دست یابند." او تاکید داشت که " تا زمانیکه ما فقط به انداختن تکه کاغذی در صندوق انتخابات سرمایه داری بسنده می کنیم، موفق نخواهیم
شد" (۶) برخی از سوسیالیست های فعال سیاسی با این نظرتوافق داشتند. چالزکر عضو حزب سوسیالیست و گراننده نشریه "انترناسیونال سوسیالیست ریویو" که در شیکاگو منتشر می شد، تاکید داشت که:"ما برای فرارفتن از سرمایه داری به چیزی بیشتراز یک برگه انتخاباتی نیاز داریم و آن چیز بیشتراتحادیه های انقلابی است.۷"
کوتاه این که همکاری میان سندیکالیست ها و سوسیالیست های سیاسی و احزابی که پارلمانتاریسم را نفی می کردند، کم رنگ نبود. در میان رهبران فعال اتحادیه "ای.بی.یو" در کانادا، اعضائی از حزب سوسیالیست وجود داشتند که مستقیما بر علیه سیاست هایی که بوسیله مبارزه انتخاباتی دیکته می شد، فعال بودند. بعد از جنگ جهانی اول در آلمان، سازمان های سندیکالیسم انقلابی آماده بودند که با احزاب اولترا چپ که پارلمانتاریسم را رد می کردند، همکاری کنند. پس از تشکیل بین الملل کمونیست تقریبا همه جا سندیکالیست ها با شور وشوق زیادی از آن حمایت می کردند البته تا زمانی که برای آن ها اصرارکمینترن بر پارلمانتاریسم و تابعیت اتحادیه های انقلابی از احزاب کمونیست روشن نشده بود. یعنی چیزی که برای بسیاری از آنان به گسست از مسکو منجرشد.
شمای زیر به روشنی نشان می دهد که سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۰ دوره برآمد و افول جنبش سندیکالیسم انقلابی در مقیاس جهانی است.البته تشکل های مهم دیگری نیز به این جنبش تعلق دارند که در اینجا مورد بحث قرار نمی گیرند. همانند: فدراسیون رژیونال در اروگوئه، اتحادیه کارگران صنعتی شیلی، اپوزیسیون سندیکایی نروژ، کنفدراسیون سراسری آنارکوسندیکالیسم در روسیه و وب لی های استرالیا. بعلاوه از شمای زیر می توان دریافت که سندیکالیسم انقلابی قبل و بعد از جنگ جهانی اول یعنی بین سال های ١٩١٠ تا اوایل سال ١٩٢١ جنبشی نیرومند و زنده بود و فقط در اسپانیا و سوئد در سال های بعد به اوج خود رسید.
مارسل فان در لیندن- وینه تورپه
برگردان: ناصر پیشرو
۱- گردانندگان سازمان های جنبش سندیکالیسم انقلابی به مساله حق عضویت توجه چندانی نداشته و بسیاری از کارگران، بدون آنکه حق عضویت بپردازند،عضو سندیکا محسوب می شدند. با این حال ما برای سنجش سال های اوج ، تعداد اعضا را بعنوان معیار قابل اعتماد در نظر گرفتیم.
۲ - متذکر می شویم که سال تاسیس واقعی ث.ژ.ت ١٨٩٥ است.
٣- اتحاد آزاد سندیکاهای آلمان که در سال ١٨٩٧ تاسیس شده بود قبل از سال ١٩١٤ به این جنبش تعلق داشت.
*- متن فوق بخش اول ترجمه نوشتاری است که ویژگی های مشترک - جنبش سندیکالیسم انقلابی- را در فاصله دو دهه اول قرن بیستم مورد بررسی قرار می دهد. ادامه ترجمه دردو بخش دیگردر آینده نزدیک در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.
منبع مترجم نشریه زیر است:
۱۹۹۹. Zeitschrift für Sozialgeschichte des ۲۰. und ۲۱. Jahrhunderts, ۵. Jg., Juli ۱۹۹۰, Heft ۳, S. ۹-۳۸
**با درنظرداشتن برداشت رایج از سندیکا و سندیکالیسم در زبان فارسی، در متن ترجمه، اغلب واژه "سندیکالیسم" همراه صفت "انقلابی" است تا مفهوم جنبش معین مورد نظر نویسندگان- سندیکالیسم انقلابی - بهتر بیان شود.
۱- این نوشتار، پیش گفتار بازنگری شده مارسل فان درلیندن و وینه تورپه بر کتاب"سندیکالیسم انقلابی در چشم انداز بین المللی" است.
٢- جنبش های انقلابی با طرح عمل مستقیم که در این نوشته مورد بحث قرارگرفته اند، می توانند با عنوان های مختلف نظیر: "صنعت گرایی انقلابی"، "جنبش اتحادیه های انقلابی، "آنارکوسندیکالیسم"، "جنبش شورایی" و یا"یک اتحادیه بزرگ On big Unionism" مشخص شوند . برای ما روشن است که "سندیکالیسم انقلابی"یکی از انواع آن ها بشمار می رود. اما"سندیکالیسم" برعکس گاهی تمام سازمان های انقلابی با عمل مستقیم را در بر می گیرد. ما در اینجا همین معنا را بکار می بریم. تا کنون پژوهش های بیشماری در باره جنبش ها و سازمان های سندیکایی انتشار یافته که بهترین های آن عبارتند از:
Niederlande: Erik Hansen/Peter A. Prosper Jr., The Nationaal Arbeids-Secretariaat. Revolutionary Syndicalism in the Netherlands, ۱۸۹۲-۱۹۱۴, in: Societas: A Review of Social History, Vol. VII, No. ۲ (Frühling ۱۹۷۷), und »The Nationaal Arbeids-Secretariaat between the Wars. Revolutionary Syndicalism in the Netherlands, ۱۹۱۹-۱۹۴۰«, in: Histoire Sociale/Social History, No. ۲۷, Mai ۱۹۸۱.
Frankreich: Jacques Julliard, Fernand Pelloutier et les origines du syndicalisme d&#۰۳۹;action directe, Paris ۱۹۷۱; F.F. Ridley, Revolutionary Syndicalism in France, Cambridge ۱۹۷۰; Peter Stearns, Revolutionary Syndicalism and French Labor: A Cause without Rebels, New Brunswick ۱۹۷۱; und Barbara Mitchell, The Practical Revolutionaries. A New Interpretation of the French Anarchosyndicalists, New York ۱۹۸۷.
USA: Melvyn Dubofsky, We Shall Be All: A History of the Industrial Workers of the World, second ed., Urbana/Chicago ۱۹۸۸; Joseph R. Conlin, Bread and Roses Too: Studies of the Wobblies, Westport ۱۹۷۰; Joseph R. Collins, ed., At the Point of Production: The Local History of the IWW, Westport ۱۹۸۱.
Schweden: Lennart K. Persson, Syndikalismen i Sverige ۱۹۰۳-۱۹۲۳, Stockholm ۱۹۷۵.
Großbritannien: Bob Holton, British Syndicalism, ۱۹۰۰-۱۹۱۵, London ۱۹۷۵.
Spanien: Xavier Caudrat, Socialismo y anarquismo in Cataluña. ۱۸۹۹-۱۹۱۱: Los origines de la CNT, Madrid ۱۹۷۶; Antonio Bar, La CNT en los años rojos: Del sindicalismo revolucionario al anarcosindicalismo, ۱۹۱۰-۱۹۲۶, Madrid, ۱۹۸۱; Gerald H. Meaker, The Revolutionary Left in Spain, ۱۹۱۴-۱۹۲۳, Stanford ۱۹۷۴; John Brademas, Anarcosindicalismo y revolución en España, ۱۹۳۰-۱۹۳۷, Barcelona ۱۹۷۴; und Antonio Elorza, La utopia anarquista bajo la Segunda Republica, Madrid ۱۹۷۴.
Italien: Andreina Di Clementi, Politica e società nel sindicalismo rivoluzionario in Italia e la lotta politica nel partito socialista dell&#۰۳۹; età giolittiana, Bari ۱۹۷۶; und Armando Borghi, Mezzo secolo di anarchia, ۱۸۹۰-۱۹۴۵, Napoli ۱۹۵۴.
Argentinien: Iaacov Oved, El anarquismo y el movemiento obrero en Argentina, Mexiko ۱۹۷۸; Ruth Thompson, The Limitations of Ideology in the Early Argentine Labour Movement: Anarchism in the Trade Unions, ۱۸۹۰-۱۹۲۰, in: Journal of Latin American Studies, No. ۱۶, ۱۹۸۴.
Mexiko: John M. Hart, Anarchism and the Mexican Working Class, ۱۸۶۰-۱۹۳۱, Austin ۱۹۷۸.
Kanada: David J. Bercuson, Fools and Wise Men: The Rise and Fall of the One Big Union, Toronto ۱۹۷۸.
Portugal: Peter Merten, Anarchismus und Arbeiterkampf in Portugal, Hamburg ۱۹۸۰; Edgar Rodrigues, Os Anarquistas e os Sindicatos: Portugal, ۱۹۱۱-۲۲, Lissabon ۱۹۸۱; und Edgar Rodrigues, A Resistência anarco-sindicalista à Ditadura, ۱۹۲۲-۱۹۳۹, Lissabon ۱۹۸۱.
Deutschland: Dirk H. Müller, Gewerkschaftliche Versammlungsdemokratie und Arbeiterdelegierte vor ۱۹۱۸. Ein Beitrag zur Geschichte des Lokalismus, des Syndikalismus und der entstehenden Rätebewegung, Berlin ۱۹۸۵; und Hans Manfred Bock, Syndikalismus und Linkskommunismus ۱۹۱۸ bis ۱۹۲۳. Zur Geschichte und Soziologie der FAUD(S), der AAUD und der KAPD, Meisenheim/Glan ۱۹۶۹.
۳- برای درک حروف اختصاری به شمای فوق مراجعه کنید
[۴] Industrial Worker, ۹. Januar ۱۹۱۳.
[۵] L&#۰۳۹;Humanité, ۱. September ۱۹۰۹.
[۶] Melvyn Dubofsky, We Shall Be All (Anm. ۲), S. ۱۳۵.
[۷] International Socialist Review, Oktober ۱۹۰۹, S. ۳
منبع : اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران


همچنین مشاهده کنید