جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سیلی مدرنیته بر گونه قاجاریه


سیلی مدرنیته بر گونه قاجاریه
چالش میان سنت و مدرنیته آنچنان در تاروپود زندگی ایرانیان درهم تنیده شده که برای یافتن جلوه‌های آن کار دشواری در پیش نخواهیم داشت. تاملی بر جهان اطرافمان در زندگی روزمره و در چارچوبی کلا‌ن‌تر، نحوه اداره جامعه به‌ویژه از منظرهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همگی گوشه‌هایی از تقابل سنت و مدرنیته را در عرصه‌هایی متفاوت، آشکار می‌سازند. ‌ تجدد یا مدرنیته؟
استفاده از معادل فارسی <تجدد> به جای <مدرنیته> گویای این واقعیت است که تا مدت‌ها در ایران، تلقی درستی از عصر مدرن ایجاد نشده بود. واژه تجدد که پس از انقلا‌ب مشروطه متداول شده بود، بیش و کم معنای <نوآوری> را به همراه داشت. شیخ محمد خیابانی عنوان تجدد را برای هفته‌نامه انقلا‌بی خود که در تبریز و به سال ۱۳۳۵ هجری قمری انتشار می‌یافت، برگزیده بود. سال ۱۳۴۲ هجری قمری نیز روزنامه‌ای با عنوان تجدد و به مدیریت شیخ‌العراقین منتشر شد که از سردار سپه حمایت می‌کرد. بدین ترتیب بیراهه نیست اگر استدلا‌ل کنیم که پیشگامان، حداقل به تفاوت‌های هستی‌شناسیک ‌)Ontological( میان سنت و مدرنیته پی نبرده بودند و شاید بر همین اساس بود که احمد کسروی نیز واژه <نواندیش> را به جای <متجدد> پیشنهاد می‌کرد و معتقد بود که تجدد و متجدد، ساخته ژورنالیست‌ها است که در غبار زمان، دیر یا زود از یادها خواهد رفت.۱۱)
این همه در حالی است که مدرنیته نه صرفا به معنای نواندیش یا درافتادن با زمانه، بلکه به <جهان‌نگری مدرن و شیوه [نوین] نگرش انسان به جهان اطلا‌ق می‌شود که در طول سده‌های دوران جدید از سده پانزدهم تا نیمه سده نوزدهم میلا‌دی، در غرب تکوین یافت و پس از آن در دیگر نواحی جهان گسترده شد. از نظر نگرش جامعه‌شناختی، مدرنیته بر عقلا‌نی‌سازی اقتصادی و اداری و تمایز ساختاری جهان اجتماعی دلا‌لت دارد. تفکیک واقعیت از ارزش و تفکیک حوزه‌های اخلا‌قی از نظری.>۲۲)
● در مسیر بی‌بازگشت
قاجاریه ۱۳۰۴۴-۱۱۷۳ هجری شمسی) به‌ویژه از ابتدای سده نوزدهم میلا‌دی، درگیری‌های پراکنده‌ای را با روسیه در شمال و بریتانیا در جنوب کشور تجربه کرد. تابستان سال ۱۸۱۰ میلا‌دی در حالی که سپاه ایران آماده نبردی تازه با همسایه شمالی خود بود، فتحعلیشاه در استراحتگاه خود در تبریز، عباس‌میرزا (وفات ۱۲۱۲) فرمانده جنگ را به گوشه‌ای کشید و به او گفت: <این نیرو شکست‌ناپذیر است> و تصمیم گرفت که روس‌ها را وادار کند تا از سرزمین گرجستان عقب‌نشینی کنند. این همه در حالی است که مقامات انگلستان ساکن تهران، با شنیدن این خبر به شاه هشدار دادند که معادلا‌ت نبرد تن‌به‌تن و تجهیزات نظامی، به کلی تغییر یافته‌اند و از این پس، شمار نظامیان تضمینی برای پیروزی نیست. اتکای سپاه ایران بر نیروهای ایلی و طایفه‌ای استوار بود و سرانجام به‌گونه‌ای تحقیرآمیز در برابر توپخانه متحرک روس‌ها به زانو درآمد. مجموعه این شکست‌های پی‌درپی و انفعال دیپلماتیک در برابر معادلا‌ت جدید در روابط بین‌الملل عمدتا بر پایه قدرت روزافزون ناپلئون بناپارت بود، اما به معاهده‌های گلستان ۱۱۹۲۲هجری شمسی) و ترکمنچای ۱۲۰۷۷هجری شمسی) انجامید که هنوز هم شرمسارانه از آنها یاد می‌شود.
عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه و فرمانده سپاه ایران در نبرد با روسیه، که از جمله انگشت‌شمار سیاستمداران واقع‌بین عصر قاجاریه محسوب می‌شود، دریافت که برای جلوگیری از تجزیه جغرافیای سیاسی و مقابله با تجاوزهای همیشگی در شمال و جنوب، چاره‌ای جز بازسازی نظامی ‌و استفاده از علوم جدیده نیست. از این رو ۵ دانشجوی پسر را به انگلستان اعزام کرد تا در رشته‌های نظامی ‌و فنی - مهندسی همچون شیمی، تفنگ‌سازی مدرن و زبان انگلیسی تحصیل کنند.۳۳)‌
اگرچه دانشجویان اعزامی، به نوشته فریدون آدمیت، از قضای روزگار به نظام پارلمانی انگلستان دل باختند اما عباس‌میرزا و دربار بیش و پیش از هر چیز بر آن بودند تا با استفاده از دانش نوین مغرب‌زمین، قشون نظامی ‌ایران را تجهیز کنند؛ چه صدای چکمه‌های ناپلئون آشکارا شنیده می‌شد.
تاکید <اصلا‌حات از بالا‌>ی عباس‌میرزا، بر مسائلی همچون اخذ شیوه‌های اداری ارتش، آموزش‌ها و تکنولوژی نظامی۴۴)‌ غرب باعث شد تا علما و روحانیون چندان ضرورتی برای مخالفت با اقدامات نوگرایانه ولیعهد احساس نکنند؛۵۵)‌ هرچند تاریخ نشان داد که سوغات دانشجویان بازگشته از فرنگ، تنها به ساز و برگ نظامی ‌محدود نماند و در نتیجه، رفته‌رفته گلا‌یه قشرهای سنتی را نیز به همراه آورد.
با این همه عباس‌میرزا همچون سایر اصلا‌حگران با سنگ‌اندازی‌های متفاوتی مواجه بود. آنچنان‌که زمانی با سر گور اوزلی، سفیر انگلستان در ایران، سفره دل گشود و از حکومت و درباریان گلا‌یه کرد؛ ناخشنودی خود را از مخالفت برخی با تشکیل قشون نظامی ‌به سبک اروپایی ابراز کرد و حتی از برادرش، محمدعلی‌میرزا نیز کدورت به دل گرفت.۶۶)
در تحلیل نهایی می‌توان چنین استدلا‌ل کرد که نسل بعدی دانشجویانی که برای تحصیل عازم فرنگ شدند، نتوانستند از کنار جنبه‌های معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی مدرنیته، بی‌تفاوت گذر کنند و بدین‌گونه است که تیپولوژی روشنفکران عصر مشروطیت، نه بر بنیان تلقی آنها از صنعت‌گرایی و تجهیزات نظامی ‌جدید در غرب نوین، بلکه بر اساس حدود معرفت‌شناسی و نقش دین در زندگی ایرانیان تعریف می‌شود. روشنفکرانی همچون طالب‌اف تبریزی ۱۹۱۱۱-۱۸۳۴ میلا‌دی)، میرزایوسف‌خان مستشارالدوله(وفات ۱۸۹۵ میلا‌دی)، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله۱۹۰۸۸- ۱۸۳۳ میلا‌دی)؛ و بسیاری دیگر که اگرچه به دین معتقد بودند اما اصلا‌حات در باورهای مذهبی و نوعی پروتستانیسم اسلا‌می‌ طلب می‌کردند و در مقابل، گروهی دیگر همچون فتحعلی آخوندزاده ۱۸۷۸۸-۱۸۱۲ میلا‌دی) فراتررفته متباین و گاه جمع‌ناپذیر دانستند.
داستانی که تکرار می‌شود...
مدرنیته، تجربه مدرن بودن است که از کنونی بودن انسان سخن می‌گوید؛ مدرنیته <اکنونیت> فلسفی - سیاسی انسان مدرن را بازتاب می‌دهد۷۷)‌ و به اعتقاد مارشال برمن، مدرنیته تکاپوی زن و مرد امروز است که هم هدف است و هم عامل نوگرایی.۸۸)‌ هم از این رو، مدرنیته نوعی دینامیک است که هر لحظه، دگرگونی‌های جدیدی را در اطراف‌مان نوید می‌بخشد. ‌
قاجاریه اما این دینامیک و <اکنونیت> را نه در چارچوب معرفت شناختی بلکه در قامت بی‌رحم میلیتاریستی پذیرفت. با این وجود زمان زیادی سپری نشد تا نسل‌های بعدی و به‌ویژه روشنفکران، به‌گونه‌ای گریزناپذیر مدرنیته را به‌مثابه نوعی <صورتبندی> تعریف کنند که نه فقط صنعت‌گرایی و گذر از چرخه انقیاد کشاورزی را به همراه خواهد داشت۹۹)‌ بلکه معماری، هنر و الگوی زیست انسان‌ها را نیز دستخوش دگرگونی قرار می‌دهد.
از این رو، رفته‌رفته و علی‌رغم همه عقب‌ماندگی‌ها ایران عصر قاجاریه، در اصطکاک میان سنت و مدرنیته، به زمانه مشروطیت و مطالبات مبتنی بر آزادیخواهی و تحدید قدرت سیاسی رسید. چالش میان سنت و مدرنیته البته هنوز هم در زندگی ایرانیان موضوعیت دارد. چه این پاندول گاه به سوی سنت می‌غلتد و گاه در مدرنیته لنگر می‌نهد. ‌
یوحنا نجدی
پی‌نوشت‌ها: ‌
۱- بابک احمدی، مدرنیته و اندیشه انتقادی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۳، صفحه ۴
۲- مادن ساراپ، راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیست، ترجمه محمدرضا تاجیک، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲، صفحه ۱۷۶ ‌
۳- فرزین وحدت، رویارویی فکری ایرانیان با مدرنیت، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۳، صفحه ۵۸
۴- لطف‌الله آجدانی، روشنفکران ایران در عصر مشروطیت، تهران، نشر اختران، ۱۳۸۶، صفحه ۲۲
۵- برای توضیح بیشتر در این باره بنگرید به:
حامد الگار، دین و دولت در ایران، <نقش علما در دوره قاجاریه>، چاپ دوم، تهران، انتشارات توس
۶- فریدون زندفر، سرگور اوزلی، تهران، نشر آبی، ۱۳۸۶، صفحه ۱۶۰
۷. رامین جهانبگلو، بین گذشته و آینده، تهران، نشر نی، ۱۳۸۴، صفحه ۲۸
. Marshall Berman, All That Is Solid Melts Into Air, New York‚۸
۵. P۱۹۸۸Penguin books,
۹- محمد ساوجی، جهان‌بینی مدرن و سیر تحول نگرش انتقادی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی (وابسته به دانشگاه آزاد اسلا‌می ‌واحد کرج)، پیش‌شماره یکم، _بهار ۱۳۸۳، صفحه ۱۱
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید