شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


یادگار ماندگار گرجی ها در نصف جهان


یادگار ماندگار گرجی ها در نصف جهان
ایران سرزمین اقوام مختلفی است که هریک دارای تاریخ، فرهنگ و فولکلور خاص و غنی خاص خود هستند اما قرن هاست که این اقوام در کنار هم به صورت مسالمت آمیز زندگی می کنند.
یکی از این اقوام که شاید کمتر شناخته شده است، قوم گرجی است که در استان اصفهان بخصوص غرب آن زندگی می کنند.در سال ۱۳۴۵ بیش از ۱۷ هزار و ۶۶۵ نفر گرجی در شهرستان فریدونشهر زندگی می کردند، جمعیت بخش فریدونشهر به طور کلی ۲۳ هزار و ۳۶۳ نفر و جمعیت حومه (میاندشت) ۶۹ هزار و ۳۳ نفر گزارش شده است که بیشتر گرجی ها نیز در این ۲ منطقه (فریدونشهر و میاندشت) متمرکز هستند.کوچاندن جمعی گرجی ها به ایران در قرن هفده میلادی صورت گرفت. نقطه ورود گرجی ها به ایران از بدو تأسیس دودمان صفوی یعنی سال ۹۰۷ قمری شروع شد.
در سال های ۹۳۰ تا ۹۶۷ شاه طهماسب یکم ۴ بار به گرجستان لشکر کشی کرد که در لشکرکشی چهارم حدود ۳۰ هزار گرجی را روانه ایران کرد. به هرحال این حملات موجب پرشدن خزاین صفویان و خرابی گرجستان و آوارگی گرجیان می شد. اوج حملات صفویان به گرجستان در عصر شاه عباس اول بود. در این حملات بیش از ۲۰۰ هزار گرجی به ایران کوچانده شدند.گرجیانی که به ایران کوچانده شدند در نواحی مختلفی همانند مازندران، فارس، قزوین و اصفهان ساکن شدند.
گرچه در طول زمان تنها گرجیان اصفهان و آن هم دسته ای که بعد ها به فریدن کوچیدند گرجی باقی ماندند و بقیه به دلایل مختلفی زبان و فرهنگ خود را فراموش کردند.گرجیانی که روانه ایران شدند به دلیل لیاقت ذاتی و صداقت و شایستگی به سرعت پله های ترقی را پیمودند. بسیاری از آنها به بالاترین مقام های کشوری و لشکری دست یافتند که در منابع به لیست طویلی از امرا و حکام گرجی در عصر صفوی برمی خوریم.
از معروف ترین امرا و حکام گرجی که مصدر خدمات ارزشمندی برای ایران شدند می توان به ۱ـ الله وردی خان اوند ایلادزه سازنده پل الله وردی خان مشهور به سی وسه پل و نخستین سپهسالار شاه عباس و حاکم تمامی فارس ۲ـ امام قلی خان پسر الله وردی خان فاتح هرمز و حاکم فارس اشاره کرد. بسیاری از گرجی ها نیز در زمینه ادبیات و نقاشی پیشرفت کردند.
کشور گرجستان با ۳ کشور قدرتمند ایران، روس و عثمانی هم مرز بود. مردمانش در کشمکش های دول مجاور خواه و ناخواه به جنگ کشیده می شدند در زمان شاه طهماسب و شاه عباس اول و نادر شاه افشار ده ها خانوار گرجی و ارمنی در نواحی مختلف ایران مانند گیلان- ساری- اصفهان- خوزستان و خراسان کوچ داده شدند و در هر منطقه در چندین مرحله پراکنده شدند. سخن از قوم کوچکی از اقوام مختلف ایران است که در سال ۱۰۱۳ ق به خاطر بی آبی و آذوقه نداشتن دولت متجاوز عثمانی و به منظور استفاده از نیروی انسانی ، خانه و کاشانه آنها در (کاخِت) گرجستان به آتش کشیده شد و شاه عباس از میان ۶۰ هزار خانوار گرجی و ارمنی ۲۷ هزار خانوار را به گیلان و ۳ هزار خانوار را که شماری از گرجیان نیز با آنها بودند به اصفهان فرستاد.
گرجی ها ابتدا در قسمت شمالی زاینده رود، در عباس آباد مستقر شدند و در سال های بعد در طرف دیگر رودخانه (جلفای کنونی) تغییر مکان دادند.
در سال ۱۶۰۸ م گرجی ها به ۲ دسته تقسیم شدند و دسته اول به اشاره برخی از شاهزادگان گرجی که با شاه عباس سوگند وفاداری یاد کرده بودند در خدمت دولت صفوی در امور سپاهی گری جذب و برای همیشه در اصفهان ماندند و بعد از چند سال زبان مادری خود را فراموش کردند و در میان جامعه ایرانی به تدریج هضم و جذب شدند و اکنون برخی از فرزندان آنان با فامیل های گرجی، گرجستانی و گرجیان وجود دارند.
آثار باقیمانده از گرجیان زمان صفویان در کلیسا های (جلفا) (وانک) (سورپ میناس) و(سورپ نرسس) به صورت سنگ نبشته، هم به زبان گرجی و هم به زبان ارمنی بر جای مانده و درقبرستان عمومی جلفا تعدادی سنگ قبر گرجی ها با ۲ خط گرجی و ارمنی مشاهده می شود. دسته دیگر گرجی ها نیز به فریدونشهر رهسپار شدند . ارامنه در دنباله رودخانه های پرآب و دشت های حاصلخیز و گرجی ها در مناطق مرتفع و در دامنه کوهسار پوشیده از درختان جنگلی در کنار چشمه سارها مقیم شدند.
این مناطق که پر از انواع شکار مخصوصاً بز، پاژن، قوچ و میش و گراز بود برای تمام مسیحیان به خصوص گرجیان که در فن تیراندازی مهارت داشتند سرزمینی ایده آل بود. گرجی ها بعد از قبول اسلام، نظر به اینکه، ذاتاً مردمی جنگجو و بی باک بودند و در خدمت صفویان وفاداری می کردند و در حفظ مقام قراولی قدرت و رشادت به خرج می دادند، امنیت منطقه به آنها محول شد.
زمانی که افغان ها برای چپاول منطقه حاصلخیز فریدن برخی از دهات را ویران کردند و کشتارهای گروهی به راه انداختند، گرجی ها قبل از حمله به دشمن با یک برنامه صحیح و حساب شده در کمینگاه ها مستقر شدند و در جنگ خونینی که ۳ روز طول کشید بسیاری از آنها را کشتند. گرجی های فریدونشهر تقریباً تا سال ۱۳۲۰ ش تمام رسوم و آداب و فرهنگ گرجستان را تا حدودی حفظ کرده بودند و از زمانی که راه ارتباطی دایر و پای شهر نشینان به این منطقه باز شد گرجی ها با زبان پارسی آشنا شدند و در تمام مسائل فرهنگی، اجتماعی دوشادوش دیگر اقوام حرکت کردند.
● سنگ بنای نخستین شهر گرجی
فریدونشهر که مرکز شهرستانی به همین نام در استان اصفهان است در گذشته های دور جزو منطقه پرتیکان از ایالت های مهم آریایی در ایران باستان به شمار می رفته است. سنگ بنای اولیه این شهر در سال ۱۰۱۳ به دست گرجی هایی که از سوی شاه عباس اول به این منطقه کوچانده شدند نهاده شد. از آنجا که این ناحیه دارای چراگاه های وسیع برای دام و نیز چشمه سارهای فراوان بوده که اکنون نیز بسیاری از آنها مانند چشمه سنگی، چشمه گلاز، چشمه تاجعلی و… در شهر جریان دارند. ساکنان اولیه، این منطقه را محیطی مناسب برای زندگی یافتند و رحل اقامت افکندند.
نام اولیه فریدون شهر سوپلی به معنای زادگاه بوده، سپس به آخوره بالا به معنی انتها یا آخر و سرانجام در سال ۱۳۴۰ به فریدونشهر تغییر یافت واکنون در فاصله ۱۸۰ کیلومتری غرب اصفهان با طول جغرافیایی
۵۰‎/۸ درجه وعرض جغرافیایی ۵۵‎/۳۲ درجه واقع و مرکز شهرستان فریدونشهر است و با قرار گرفتن در ارتفاع ۲ هزار و ۶۷۰ متر از سطح دریا بلندترین شهر کشور و در واقع بام ایران به شمار می آید.
این شهر یک منطقه کوهستانی با زمستان های سرد و تابستان های معتدل بوده و از بارندگی های فراوان در طول ۶ ماه از سال برخوردار است. فریدونشهر با کوه های زیبا ومرتفعی احاطه شده که مهم ترین آنها کوه دید جری در شمال، کوه بیس که در شمال شرقی وکوه تتره در جنوب بوده و وسعت شهر ۱۰ کیلومتر مربع است. فریدونشهر را به درستی شهر چهارفصل و طبیعت زیبا ودیدنی نام نهاده اند. کوه های سر به فلک کشیده، دشت های سر سبز و وسیع، چشمه سارهای زیبا در جای جای این شهر و اطراف آن همه و همه چشم نواز هر بیننده وهوای پاک آن روح افزای هر جانداری است.
جمعیت فریدونشهر در حدود ۱۴ هزار و ۸۲۳ نفر است که شغل اکثریت آنها کشاورزی و دامداری است. زبان اصلی آنها گرجی است. این زبان از ۳۳ حرف الفبا تشکیل شده و از زبان های قدیمی و پرسابقه است. بسیاری از محققان معتقدند ساخت سی وسه پل ( پل الله وردیخان ) اصفهان ملهم از تعداد حروف الفبای گرجی بوده است.
● روستای گرجی نشین چقیورت
روستای گرجی نشین چقیورت در فاصله تقریبی ۱۳ کیلومتری از مرکز شهرستان و در سمت غرب فریدونشهر قرار دارد. هنگام ورود گرجی ها به این روستا ترک ها در آن سکونت داشتند، وجود اسامی متعدد ترکی همچون اصلان داغ، سخ بولاق، قراداش، قراگل، اغلی دره، قوروچای، قوروشا وبولاغ و ... دلیل این مدعاست.
نام این روستا نیز میراثی از ترک های ساکن این روستاست که از چخیورت یعنی جایی که در آن نواحی متعدد زندگی وجود دارد به چقیورت مبدل شده است.جمعیت این روستا تا ۳۰ سال پیش صددرصد گرجی بوده اما به دلیل مهاجرت مردم از نقاط دیگر، اکنون نزدیک به نیمی از جمعیت روستا را غیر گرجی ها تشکیل می دهند.
مسعود میرزا ظل السلطان، فرزند ناصر الدین شاه در تاریخ مسعودی در وصف چقیورت چنین می نویسد: « ده بسیار خوبی است، گرجی نشین است، شکارهای عالم را شخص تصور می کند در اینجاست. ده، بیست کوه بسیار بزرگ دارد، پر آب و علف، کبک و کبک دری به عدد ریگ در آنجاست من در شیراز و هزار جریب و مازندران هم آنقدر کبک ندیده ام، خرس زیاد دارد....»پیرامون وجه تسمیه و علت نامگذاری چقیورت مطالب متعددی وجود دارد اما به یقین باید گفت کلمه چقیورت یک کلمه ترکی است.
ظل السلطان فرزند ناصر الدین شاه در کتاب خود به نام تاریخ مسعودی به این امر اشاره کرده است و نوشته که این کلمه در اصل چخور یعنی گود بوده است.
با توجه به اینکه چقیورت قبل از اسکان گرجی ها مسکن ترک ها بوده (دلیل این امر وجود مزارع و اماکن متعدد با اسامی ترکی مانند شاوبولاغ، قوروشاوبولاغ، سخ بولاغ، قالین دره، اُغلی دره، اصلان داغ، قورو چای، قراداش، قرچیقای، آق لی، قراغ و ... است) در ترکی بودن کلمه شکی نیست اما استدلال مسعود میرزا مانند ظل السلطان میرزا چندان صحیح نیست و به نظر می رسد صحیح ترین کلمه چخ یورت باشد که به مرور به چقیورت مبدل شده است.
چخ یعنی زیاد و یورت چراگاه یا جایی که برای چرا و سکونت چادر یا سکنا برپا شود با توجه به این که در این روستا در گذشته درگوشه و کنار چراگاه های متعددی وجود داشته که آثار بسیاری از آنها اکنون در آق لی، قوروچای، کارکوا و.... هنوز وجود دارد به نظر می رسد تسمیه اخیر صحیح تر باشد. گرچه نباید فراموش شود که این مهاجرت در سال های بعد نیز ادامه داشته است.
به نظر می رسد چقیورت قبل از سکونت گرجی ها در آن دردوره هایی، مسکن ۲ گروه لر و ترک بوده است.
وجود سنگ قبرهایی منصوب به لرها در گوشه و کنار و اسامی متعدد موجود و همچنین اسامی فراوان ترکی دلیل این مدعاست. ولی اینکه کدام یک مقدم و کدام یک مؤخر بوده اند به درستی مشخص نیست گرچه مؤخر بودن ترک ها شاید صحیح تر باشد.
امری که چقیورت را از بسیاری از روستاهای همجوار مجزا و برجسته می سازد این است که برای نخستین بار در میان تمامی روستاهای منطقه در منابع و کتب قدیمی به این روستا اشاره شده است. چقیورت ملک شخصی ظل السلطان و از مهم ترین شکارگاه های وی بوده است.
چقیورت به دلیل داشتن کوه های زیاد و پر آب و علف بودن، محل زندگی و حیات گونه های مختلف جانوری از جمله قوچ و میش و بز کوهی بوده است که این امر موجب جلب توجه خوانین و بزرگان و خاندان سلطنتی ازجمله قاجاریه بوده است و همین امر سبب کاهش بسیار شدید و حتی انقراض نسل آنها در چقیورت شده است.
مهسا جزینی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید