سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا
تو آن ماهی که در پایت تلاطم میکند دریا
امروز و در شهر مقدس قم مراسم پایانی جشنواره ادبی هنری «هنر آسمانی» ویژه طلاب و فضلای کشور برگزار شده و نخبگان ادبی و هنری حوزههای علمیه سراسر کشور معرفی میشوند. یکی از بخشهای این جشنواره که بیشترین تعداد شرکتکننده را به خود اختصاص داد، بخش شعر بود؛ هنری که در میان علما و اندیشمندان دینی جایگاه ویژهای دارد. بسیاری از کارشناسان ادبی که آثار طلاب جوان را خوانده و شنیدهاند، معتقدند اگر این شاعران جوان در کنگرههای متعددی که برای شعر جوان کشور یا کنگرههای دانشجویی که در طول سال برگزار میشود شرکت کرده و حضور یابند، قطعا در میان برگزیدگان این رشته نامشان را به تکرار خواهیم دید. اگرچه کمتر این شاعران جوان و طلبه در این دست کنگرهها و جشنوارهها شرکت میکنند و درست به همین سبب برگزاری جشنواره ادبی و هنری طلاب محک خوبی برای عیارسنجی شعر و توانایی ادبی طلبههای جوان است. امروز و در صفحه شعر جوان ساعاتی پیش از برگزاری مراسم اختتامیه، آثار برگزیده این کنگره را به همراه یادداشت یکی از اعضای هیات داوران و دبیر کمیته ادبیات این جشنواره بخوانید.
به نام او
نمی از چشمهای توست چشمه، رود، دریا هم
کمی از رد پای توست جنگل، کوه، صحرا هم
تو از تورات و انجیل و زبور از نور لبریزی
تو قرآنی، زمین محو شکوهت، آسمانها هم
جهان نیلی است طوفانی، جهان دلمرده ظلمانی
تویی تو نوح موسی هم، تویی تو خضر عیسی هم
نوایت نغمه داوود، حسنت سوره یوسف
مرا ذوق شنیدن میکشد شوق تماشا هم
تو آن ماهی که در پایت تلاطم میکند دریا
من آن دریای سرگردان دورافتاده از ما هم
اسیر روی ماه تو هواخواه نگاه تو
نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم
تمام روزها بیتو شده روز مبادا، (۱) نه
که میگرید به حال و روز ما روز مبادا هم
همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند
که بیتو تیره و تلخ است چون دیروز فردا هم
جهانی را که پژواک صدایت را نمیخواهد
نمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم
۱) هر روز بیتو روز مباداست (قیصر امینپور)
محمد جواد شرافت
● پیدا نشد...
عالم پندار را گشتم ولی پیدا نشد
کوچه و بازار را گشتم ولی پیدا نشد
خواندهام دیوان شمس و خواجه را دیوانهوار
مخزنالاسرار را گشتم ولی پیدا نشد
در پی یک شمه از عطر خوشش؛ چندین مشام
طبله عطار را گشتم ولی پیدا نشد
سالها یک دست بر تسبیح و دستی بر چراغ
شهر استغفار را گشتم ولی پیدا نشد
نسخههای خطی و پرگرد را خواندم، نبود
باز هم آثار را گشتم ولی پیدا نشد
دمخورم با گلشن راز و فصوص اما چه سود!
خط به خط اسفار را گشتم ولی پیدا نشد
با خودم گفتم که من هم آدمم! پس او کجاست؟
بین گندمزار را گشتم ولی پیدا نشد
من خودم آن حلقه مفقوده بودم، بعد از آن
نقطه پرگار را گشتم ولی پیدا نشد
سیدمهدی موسوی
● یگانه معبودم!
من!
من سیاه سفید بیزار از چراغهای قرمز
اینک در اندیشههای تاریک
به روزی میاندیشم
که فرق «باگوان» (۱) بودایت
میان محراب معبد شکافت
و خونهای رستگاری
قطره/ قطره/ موج شد!
و شیطان را
که آمده بود سلولهای مردهاش را جوان کند
غرق کرد.
و من!
من سیاه سفید
به تابلوهای راهنمایی که رویشان
طرح شاخهای شیطان رسم شده
میاندیشم
کشیده شده تا امتداد بزرگراه امام علی(ع)
و میاندیشم که کاش/ میتوانستم/ نام بلندت را
از روی این تابلوهای فریب
و بیلبوردهای دروغ
به صفحه اصیل دلها بکشانم
و تصویر بلندهمتیات را
به «زورباهای» (۲) خوشبختی و خشم هدیه کنم.
که اینجا همان کوفه است
مشهد کوفه
کوفه مشهد
و من میاندیشم
به آن «باگوان» وعده داده شده
که روزی مقیم این معبد میشود
به مکه مشهد/ مشهد مکه!
۱) به معنی آقا و سرور، در عرفان هندی به پیروان طریقت الهی گفته میشود.
۲) به معنای شخصیت زمینی و گرفتار مادیات (زوربای بودایی انسان ایدهآل امروزی)
زهرا صادقزاده
● یادش بخیر...
از بچههای ساده دوران جنگ بود
اهل همین حوالی مرز سهرنگ بود
سنی نداشت مدرسه میرفت جنگ شد
قدش کمی بلندتر از یک تفنگ بود
یک جفت چکمه داشت به پایش بزرگ بود
اما جهان مقابل چشمش چه تنگ بود
دیگر به جای پسته و بادام کودکی
جیبش پر از ستاره و عشق و فشنگ بود
ترکش درست خورد میان دو ابرویش
آیینهای که در دل طوفان سنگ بود
یادش بخیر... مثل... کبوتر که دیدهای؟
وقتی پرید، هر چه بگویی قشنگ بود
... این سالها که مادر پیرش عصا نداشت...
این سالها که بغض گلویش صدا نداشت...
این سالها که...
از بچههای ساده دوران جنگ بود
اهل همین حوالی مرز سهرنگ بود
مهدی صفییاری
● جشن
(بخش شعر کودک)
چه شاد و بیقرارم
چه لحظههای خوبیست
چون از معلم امروز
گرفتهام دوتا بیست
نوشته بودم انشاء
که: «من چقدر شادم
از این که قلکم را
به جشن هدیه دادم»
معلم نوشته
کنار بیست این را:
«یکی برای قلک
یکی برای انشاء»
یحیی علویفرد
● موفقیت در انتقال مفاهیم ارزشی
عبدالرحیم سعیدیراد: اصولا شاعران در هر منطقه که زندگی میکنند، بیشتر از واژههای رایج همان منطقه بهره میگیرند و به طور کلی تحت تاثیر واژههایی هستند که در دایره ذهنشان قرار دارد. مثلا شاعرانی که در بندر زندگی میکنند شعرشان بوی شرجی، دریا، موج، نخل و واژههایی از این دست میدهد. شاعران طلاب هم از این قاعده مستثنا نیستند و معمولا دایره واژگان آنها سرشار از اصطلاحات مذهبی است؛ واژههایی چون تسبیح، استغفار، گلشن راز و ...
سالها یک دست بر تسبیح و دستی بر چراغ
شهر استغفار را گشتم ولی پیدا نشد
نکته قابل توجه دیگر اینکه (بخصوص طلاب) به سبب اینکه با اصل روایات و احادیث و سایر کتب مرجع مانوس هستند، در انتقال این مفاهیم ارزشی موفقند و معمولا اینگونه است که در آثار مذهبی موفقیت بیشتری نسبت به سایر شعرا دارند. از نظر سایر اصول شعری مثل تکنیک و زبان و صناعات ادبی شعر طلاب چیزی کم ندارد و به نظر من شعر در میان طلاب بویژه جوانها از جایگاه ویژهای برخوردار است. در طول سه دورهای که داور شعر طلاب بودهام، همواره شعر این عزیزان را رو به رشد ارزیابی کردهام.
منبع : روزنامه جامجم
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی اسماعیل هنیه رهبر انقلاب حج نیچروان بارزانی مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم رسانه
حجاب شهرداری تهران تهران هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش قتل فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی شهرداری پلیس
خودرو مالیات مسکن ایران خودرو قیمت دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان قیمت
تئاتر مسعود اسکویی محمدعلی علومی تلویزیون نمایشگاه کتاب دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سریال
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
اسرائیل حماس رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
استقلال فوتبال پرسپولیس لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ باتری آیفون گوگل مایکروسافت تلفن همراه ماهواره
رژیم غذایی بیمه بیماران خاص زیبایی چای کاهش وزن دندانپزشکی فشار خون سبزیجات