جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
تحقیق در مورد تأثیرات خشونت در رسانهها
تحلیل محتوا یکی از پر کاربرد ترین روشهای تحقیقی در زمینه تأثیرات رسانهها میباشد. مقاله پیش رو نتیجه تحقیق چند محقق برجسته در زمینه تأثیرات خشونت موجود در رسانهها را فراهم آورده است. بالا رفتن میزان جرم و جنایت با ورود تلویزیون به جوامع مختلف، به وجود آمدن روان پریشی، اختلالات هنگام خواب، پرخاشگری و... در کودکان و الگو برداریهای منفی از شخصیتهای تلویزیونی، از جمله این تأثیرات است که در این تحقیقات به آنها پرداخته شده و شواهد متعددی برای آنها ذکر شده است.
«آیا مشاهده تصاویر خشونت آمیز موجود در رسانهها باعث افزایش رفتارهای پرخاشگرانه و خشن در جوانان میشود؟» این سؤالی است که همیشه مطرح بوده است. برخی از کارشناسان از جمله پرفسور ال راول هیوزمن از دانشگاه میشیگان ادعا میکنند، شواهد پنجاه ساله نشان میدهد که دیدن خشونت در رسانهها سبب میشود تا کودکان رفتار پرخاشگرانه بیشتری از خود نشان دهند و همچنین اثرات ناشی از آن در سنین بزرگسالی نیز دیده شود. برخی دیگر از جمله جاناتان فریدمن از دانشگاه تورنتو، بر این عقیده اند که «شواهد علمی موجود، نه به طور مشخص، نشان میدهند که دیدن خشونت سبب بروز خشونت در فرد میشود و نه اینکه از حساسیت افراد نسبت به این قضیه بکاهد.»
● مطالعات فراوان، نتیجه گیریهای فراوان
آندرا مارتینز یکی از اساتید دانشگاه اتاوا، در سال ۱۹۹۴ از طرف کمیته رادیو ـ تلویزیون و ارتباطات راه دور کانادا مأمور شد، بررسی دقیق و مفصلی پیرامون موضوع انجام دهد. او به این نتیجه رسید که اختلاف عقیده در مورد تأثیر رسانهها باعث به وجود آمدن سه «منطقه ابهام» و مانع در تحقیقات شده است.
۱ ) اندازه گیری و تعریف دقیق خشونت در رسانهها، کاری بسیار دشوار است. برخی از کارشناسان از جمله جورج گربنر از دانشگاه تمپل که خشونت موجود در برنامههای تلویزیونی را دنبال میکند، آن را این گونه تعریف میکند: عملی (یا تهدیدی) که از سوی یک فرد برای صدمه زدن یا کشتن فردی دیگر صورت پذیرد؛ جدا از روش و یا محتوایی که به کار گرفته میشود. بنابراین گربنر خشونتهای موجود در کارتونها را نیز در کنار دیگر خشونتها قرار میدهد. اما برخی دیگر، از جمله پرفسور گای پکوات و جیکس دی گایز از دانشگاه لاوال، خشونتهای موجود در کارتونها را به خاطر تصاویر غیر واقعی و خنده دار، از تحقیقات خود جدا میدانند.
۲ ) به خاطر فراوانی اطلاعات به دست آمده، محققان در چگونگی ارتباط میان این دو با هم اختلاف نظر دارند. برخی میگویند که مواجهه با خشونت موجود در رسانهها سبب بروز رفتارهای پرخاشگرانه میشود. برخی دیگر میگویند، این دو با هم مرتبط هستند، ولی علتی برای این ارتباط نمییابند. عده ای هم میگویند، از اطلاعات به دست آمده میتوان این گونه نتیجه گرفت که هیچ ارتباطی میان این دو وجود ندارد.
۳ ) حتی کسانی که بر سر وجود ارتباط میان خشونت در رسانهها و بروز رفتارهای پرخاشگرانه با هم اتفاق نظر دارند، در مورد چگونگی ارتباط این دو با هم اختلاف نظر دارند. برخی میگویند که مکانیسم روانی بوده و ریشه در شیوههای یادگیری ما دارد. به عنوان مثال، هیوزمن استدلال میکند که کودکان با الگو گرفتن از قهرمانان رسانهها، رفتارهای خود را شکل میدهند. کودکان در هنگام تماشای برنامههای خشونت آمیز، الگوهایی را در ذهن تثبیت میکنند که از خشونت برای حل مشکلات خود استفاده میکنند.
دیگر محققان چنین استدلال میکنند، تأثیر فیزیولوژی حاصل از خشونت موجود در رسانهها سبب بروز رفتارهای پرخاشگرانه میشود.
مشاهده تصاویر خشونت آمیز سبب بالا رفتن فشار خون، ضربان قلب و سریع تر شدن تنفس میشود. برخی بر این عقیده اند که این عکس العمل غیر واقعی، زمینه را فراهم میسازد تا فرد خشونت را در دنیای واقعی به کار گیرد.
با این حال، عده ای تلاش میکنند دریابند که خشونت در رسانهها چگونه باعث به وجود آمدن پس زمینههای فکری و احساسی خشونت آمیز میشوند. آنان بر این عقیده اند، تصاویری که نقشهای مثبت و منفی در آن، خشونت را بدون داشتن هیچ پیامدی برای رسیدن به انتقام بر میگزینند، میتواند تمایلات شخصی فرد برای به کار بردن خشونت را موجه سازد.
در گزارش آخر مارتینز به کمیته مذکور، این گونه نتیجه گیری میکند: مطالعات نشان میدهند، رابطه ای هر چند ضعیف، میان خشونت در تلویزیون و رفتارهای پرخاشگرانه وجود دارد. هر چند نمیتوان این قضیه را به طور دقیق ثابت کرد. اما مارتینز با محقق هلندی تام ون هم عقیده است که میگوید: انکار وجود پدیده ای، به دلیل اینکه تنها در شرایطی خاص اتفاق میافتد و وقوع آن در برخی از مواقع صورت نمیگیرد، غیر منطقی خواهد بود.
● آنچه محققان میگویند
عدم توافق در بررسی ارتباط میان خشونتهای موجود در رسانه و رفتارهای پرخاشگرانه در دنیای واقعی، هرگز مانعی برای تحقیق در این زمینه نبوده است. در اینجا نمونه ای از نتایج به دست آمده از موارد مختلف تحقیق را ذکر میکنیم.
▪ مورد تحقیق:
کودکانی که خشونت سطوح بالای رسانهها را تجربه میکنند، بیشتر مایل به رفتارهای پرخاشگرانه در دنیای واقعی هستند.
در سال ۱۹۵۶ محققان، بیست و چهار کودک را برای مقایسه رفتارشان در هنگام تماشای تلویزیون به آزمایشگاه بردند.
نیمی از آنان به تماشای قسمتی خشن از کارتون دارکوب بیشه زار پرداختند و دوازده نفر دیگر، کارتونی غیر خشن با عنوان مرغ کوچولوی قرمز را تماشا کردند.
بعد از تماشای کارتونهای مذکور، محققان مشاهده کردند، کودکانی که شاهد خشونت بوده اند، در هنگام بازی بیشتر اقدام به زدن دیگران و شکستن اسباب بازیها میکنند.
شش سال بعد، در سال ۱۹۶۳، پرفسور ای بادورا، دی راس و اس ای راس اثرات مشاهده خشونت در دنیای واقعی، خشونت در تلویزیون و کارتونها را مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. آنان صد کودک پیش دبستانی را به چهار دسته تقسیم کردند: گروه اول فردی را در حال اهانت و ضربه زدن به یک عروسک بادکنکی به وسیله یک چکش چوبی تماشا کردند. گروه دوم تصویر این واقعه را در تلویزیون مشاهده نمودند. گروه سوم به تماشای نسخه ای کارتنی از این تصویر پرداختند و گروه چهارم چیزی تماشا نکردند.
مدتی بعد، وقتی این کودکان در شرایط عصبی کننده قرار گرفتند، سه گروه اول رفتار خشن تری نسبت به گروه چهارم از خود نشان دادند. گروه دوم رفتار پرخاشگرانه همسانی با اعضای گروه اول داشت و هر دو گروه اول و دوم نسبت به بینندگان کارتون، خشن تر بودند.
تجربیات به دست آمده این چنینی در آزمایشگاهها، سالهاست که نشان میدهد، تماشای خشونت، با بالا رفتن فشار خون، ضربان قلب، سریع تر شدن تنفس و افزایش تمایل برای استفاده از ضربات به منظور تحمیل درد به دیگران، ارتباط دارد. این پژوهشها به خاطر تمرکز بر روی نتایج مقطعی و ماهیت ساختگی تصاویر، مورد انتقاد فراوان قرار گرفته اند.
البته برخی از دانشمندان به دنبال ارتباطی میان خشونت در رسانه و رفتارهای پرخاشگرانه در بیرون از آزمایشگاه بوده اند. به عنوان مثال، برخی از بررسیها نشان میدهد که کودکان و افراد جوانی که تمایل بیشتری در انتخاب سرگرمیهای خشونت آمیز دارند، در مقایسه با دیگر افراد، شاخصهای بالاتری از خشونت را کسب میکنند. ال روول در نتیجه بازنگری مطالعات انجام شده در کشورهای استرالیا، فنلاند، لهستان، اسرائیل، هلند و ایالات متحده این گونه نوشت: احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در کودکی بیشتر است که:
۱) بیشتر اوقات به تماشای خشونت در تلویزیون میپردازد؛
۲) بر این باور است که این برنامهها زندگی را همان گونه که هست به تصویر میکشند و
۳) خود را به طور جدی همسان با شخصیتهای خشن میداند.
در سال۲۰۰۳، تحقیقی که توسط بنیاد خانوادگی «کیزر» به انجام رسید نشان داد، نیمی از والدین که فرزندان چهار تا شش ساله دارند (چهل و هفت درصد) گزارش کرده اند، کودکانشان رفتارهای مشابه خشونتهای تلویزیونی داشته اند. البته جالب خواهد بود اگر بگوییم که احتمال تقلید از عملکردهای مثبت تلویزیونی در کودکان بیشتر از دیگران است. حدود هشتاد و هفت درصد کودکان از رفتارهای مثبت الگو برداری میکنند.
بررسیهای اخیر، اثرات رسانههای جدید بر رفتار کودکان را مورد مطالعه قرار میدهد. کریج اندرسون و برد بوشمن از دانشگاه ایالتی آیووا، تعدادی از مطالعات انجام شده بر روی کودکانی را که به بازیهای رایانه ای میپردازند مورد بازنگری قرار دادند. در سال ۲۰۰۱، آنان در گزارش خود اعلام کردند، کودکان و نوجوانانی که به بازیهای رایانه ای خشونت آمیز، حتی به مقدار کم میپردازند، امکان بروز رفتارهای پرخاشگرانه در دنیای واقعی، در آنها بیشتر است. همچنین تمام کسانی که به بازیهای رایانه ای، چه خشونت آمیز و چه غیر خشونت آمیز میپردازند، تحت تأثیرات منفی این بازیها قرار میگیرند.
در سال ۲۰۰۳، کریج اندرسون و همکارانش نیکلاس کارناجی و جینی ایوبنکس از دانشگاه آیووا اعلام کردند که متنهای خشونت آمیز آهنگها سبب افزایش تفکرات تهاجمی میان پانصد دانش آموز کالج شده است. آنان گفتند: «دلایل نظری و عملی بسیاری وجود دارد که نشان میدهد، اثرات ناشی از متن آهنگها بر روی رفتارهای پرخاشگرانه، همانند اثرات مواجهه با خشونتهای تلویزیونی و بازیهای رایانه ای است.»
▪ مورد تحقیق:
کودکانی که به تماشای سطوح بالایی از خشونت در رسانهها میپردازند، در خطر بروز رفتار پرخاشگرانه در سنین بزرگسالی هستند.
در سال۱۹۶۰، پورفسور لئونارد ارون از دانشکده میشیگان، هشتصد و پنجاه و شش دانش آموز کلاس سوم ابتدایی را در اجتماعی نسبتاً روستایی در شهر کلمبیا کانتی نیویورک، مورد مطالعه قرار داد. او دریافت، کودکانی که در منزل بیشتر به تماشای تصاویر خشونت آمیز در تلویزیون میپردازند، در مدرسه رفتار خشن تری از خود بروز میدهند. ارون بر آن بود، اثرات این ارتباط را در طول چند سال مشاهده کند. بنابراین در سال ۱۹۷۱، دوباره به کلمبیا کانتی برگشت.
کودکانی که در بررسی سال ۱۹۶۰ شرکت کرده بودند، نوزده ساله شده بودند. او دریافت، پسران جوانی که در سنین پایین تر (هشت سالگی) زمان بیشتری را به تماشای خشونت در تلویزیون اختصاص میدادند، در سنین نوجوانی مشکلات قانونی بیشتری دارند.
وقتی ارون و هیوزمن در سال ۱۹۸۲ به کلمبیا کانتی برگشتند، افراد تحت آزمایش سی ساله شده بودند. آنان در گزارششان این طور نوشتند: در مورد آن تعداد از شرکت کنند گانی که در سن هشت سالگی زمان بیشتری را صرف تماشای خشونتهای تلویزیونی میکردند، این امکان بیشتر است که بعدها در بزرگسالی به اعمالی همچون ارتکاب جرمهای سنگین، استفاده از خشونت در روابط با فرزندان و تهدید همسرانشان دست بزنند.
درسال ۱۹۷۱، پرفسور مونرولف کویتز یافتههای مشابهی را منتشر ساخت. او طی مصاحبههایی که با تعدادی ازکودکان هشت ساله انجام داد، به این نتیجه رسید: پسرانی که خشونتهای تلویزیونی بیشتری را تماشا میکنند، رفتار پرخاشگرانه بیشتری را در دنیای واقعی از خود نشان میدهند.
وقتی او ده سال بعد با همان پسران مصاحبههایی را ترتیب داد، دریافت که هر اندازه آنها در سن هشت سالگی خشونت بیشتری تماشا کرده باشند، بعدها به عنوان افراد هجده ساله، رفتار پرخاشگرانه بیشتری خواهند داشت.
پروفسور جفری جانسون از دانشگاه کلمبیا دریافت، این اثرات تنها به برنامههای خشونت آمیز محدود نمیشود. او در سال ۱۹۷۵، دنبال کردن روند زندگی هفتصد و هفت خانواده در شمال نیویورک را آغاز کرد و این کار را تا هفده سال بعد ادامه داد. در سال ۲۰۰۲، او طی گزارش خود اعلام کرد:
«کودکانی که در سنین چهارده تا شانزده سالگی، روزانه یک تا سه ساعت تلویزیون تماشا میکنند، در بزرگسالی احتمال شرکتشان در درگیری ها شصت درصد بیشتر از دیگران است.»
پرفسور جان مورای از دانشگاه ایالتی کانساس این گونه نوشت: «معقولانه ترین تفسیر برای روند این ارتباط این است که بگویم، تمایل زود هنگام به برنامههای خشونت آمیز تلویزیونی و دیگر رسانهها، یکی از عوامل به وجود آوردن رفتارهای پرخاشگرانه و ضد اجتماعی در زمانی است که نوجوان به مرد جوانی تبدیل میشود.»
در هر صورت، این خط از تحقیق، کشمکشهای زیادی را در این زمینه به وجود آورده است. برنده جایزه بهترین نویسندگی «پولیتزر» ریچارد رادس، با رد کردن یافتههای ارون اعلام کرد که نتیجه گیریهای او بر اساس مقدار ناچیزی از اطلاعات صورت گرفته است. رادس ادعا میکند، اطلاعات او در مورد مقدار زمان تماشای تلویزیون در سال ۱۹۶۰، تنها به سه نفر از بیست و چهار مردی اختصاص دارد که بعدها در سنین بزرگسالی دست به جنایات وحشیانه زده اند. رادس در این زمینه چنین نوشت: «نوشتههای ارون از لحاظ علمی فاقد صلاحیت میباشد و اگر پژوهشی جعلی نباشد، به طور حتم سرهم بندیهایی بر اساس غرض ورزی و پیش داوری است.»
گای کامبربچ، سرپرست گروه پژوهشهای ارتباطاتی، یک منبع فکری در زمینه سیاست گذاری اجتماعی، اظهارات بی رحمانه مشابهی را برای مطالعات جانسون بیان نموده است. کامبربچ مدعی است، تحقیقات جانسون بر روی گروه هشتاد و هشت نفره که روزانه تنها یک ساعت بیننده تلویزیون بوده اند، بسیار اندک بوده و نظریه او شاذ میباشد. دیگر منتقدان مانند بن شوز بر این عقیده اند که مطالعات جانسون نمیتواند این احتمال را رد کند که تلویزیون تنها یک شاخص برای سنجش تأثیرات حساب نشده محیطی و روانی بر روی رفتارهای پرخاشگرانه و عادتهای تلویزیونی است.
▪ مورد تحقیق:
ورود تلویزیون به یک اجتماع باعث افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در آن میشود.
محققان با بررسی جوامع مختلف، قبل و بعد از ورود تلویزیون به آنها، به دنبال ارتباط میان خشونت در رسانهها و رفتارهای پرخاشگرانه در دنیای واقعی بوده اند. در اواسط دهه ۱۹۷۰، پرفسور تانیس مکبث از دانشگاه بریتیش کلمبیا، روستایی دوردست در بریتیش کلمبیا را قبل و بعد از ورود تلویزیون به آن، مورد مطالعه و بررسی قرار داد. او دریافت که دو سال بعد از ورود تلویزیون، درگیریهای خشونت آمیز تا صد و شصت درصد افزایش یافته اند.
در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، محققان، گری گرنزبرگ و جک استین برینگ، سه دسته از جوامع «کری» را در مانیتوبای شمالی مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که چهار سال بعد از ورود تلویزیون به یکی از این اجتماعات، درگیریها به طرز چشم گیری افزایش یافته اند. جالب اینکه، چند روز پس از پخش قسمتی از مجموعه «صحبت در مورد روزهای خوش»، که در آن یکی از شخصیتها به گروه خلافکاری به نام دیو قرمز میپیوندد، بچههای آن اجتماع گروههای رقیب با نامهای دیو قرمز و دیو سبز تشکیل دادند. درگیریها میان این دو گروه، مدرسه محلی را به شدت دچار اختلال ساخت.
پرفسور برندون سنتروال از دانشگاه واشنگتن اظهار داشت، در سال ۱۹۹۵، که هشت سال از آغاز ورود تلویزیون به خانههای مردم شمال آمریکا میگذشت، آمار قتل به سرعت افزایش پیدا کرد. او برای اینکه نشان دهد فرضیه اش در مورد این ارتباط درست است، پیش از سال ۱۹۷۵، زمانی که استفاده از تلویزیون در آفریقای جنوبی ممنوع بود، آمار قتلها را بررسی کرد. بررسیهای او نشان داد که دوازده سال بعد از برداشتن ممنوعیت تماشای تلویزیون، آمار قتلها در آن کشور به شدت افزایش پیدا کرده است.
پرفسور جاناتان فریدمن از دانشگاه تورنتو، با مورد انتقاد قرار دادن این بخش از تحقیق گفت: «ژاپن برخی از وحشیانه ترین تصاویر تلویزیونی جهان را به نمایش میگذارد؛ اما کمترین آمار قتل را در میان دیگر کشورها از جمله آمریکا و کانادا که خشونت نسبتاً کمتری در تلویزیون دارند داراست.»
▪ مورد تحقیق:
خشونت در رسانهها باعث ایجاد ترس در بعضی از کودکان میشود.
تعدادی از مطالعات نشان میدهد که تماشای خشونت در رسانه سبب ایجاد وحشت در کودکان میشود و ممکن است اثرات ناشی از آن طولانی مدت باشد.
در سال ۱۹۹۸، پرفسور سینگر، پرفسور اسلوواک، پرفسور فریسمن و پرفسور یورک، دو هزار دانش آموز سال سوم تا هشتم را مورد مطالعه قرار دادند. آنان گزارش کردند که میزان تکانهای روحی و روانی (که شامل اضطراب، یأس و استرسهای بعد از ضربه روحی است) بسته به مقدار تماشای روزانه تلویزیون، افزایش مییابد.
در سال ۱۹۹۹، مطالعه ای که بر روی پانصد پدر و مادر در جزیره راد توسط پرفسور جودیس اوون صورت گرفت، نشان داد که وجود تلویزیون در اتاق خواب کودک، میزان اغتشاش و اختلال را در هنگام خواب افزایش میدهد. نه درصد از والدین مورد مطالعه گفته اند که کودکانشان حداقل یک بار در هفته به خاطر برنامههای تلویزیونی دچار کابوس میشوند.
در سال ۱۹۸۶، تام ون در ووت سیصد و چهارده کودک بین نه تا دوازده سال را مورد مطالعه قرار داد. او دریافت، هر چند کودکان قادر به تشخیص کارتونها، فیلمهای وسترن و جنایی هستند، اما اغلب برنامههای واقعی را با دنیای واقعی اشتباه میگیرند.
از آنجا که کودکان توانایی دنبال کردن داستان را ندارند، نمیتوانند خشونت موجود در فیلم را به صورت کلی درک کنند، و این باعث ایجاد اضطراب و نگرانی بیشتر در آنها میشود. اینکه کودکان برنامههای واقعی را ترجیح میدهند و آنها را مساوی با سرگرمی و هیجان میدانند، فوق العاده مشکل ساز است.
همان گونه که جیکس دی گایز در سال ۲۰۰۲ در گزارش خود آورده است، «هر اندازه سن کمتر باشد، کودک توانایی کمتری در تفکیک خشونتهای تلویزیونی از خشونتهای حقیقی خواهد داشت.»
در سال ۱۹۹۹، پرفسور جوآنی کانتر و کی هریسون صد و سی و هشت دانشجو را مورد مطالعه قرار دادند و فهمیدند که خاطرات مربوط به صحنههای ترسناک در رسانهها سبب ایجاد اضطراب و پریشانی در بسیار از این افراد در سالهای بعد میشود. بیشتر از نود درصد از آنان اعلام کرده اند که هنوز هم اثرات ترس از تصاویری که در کودکی مشاهده کرده اند را تجربه میکنند.
دامنه این ترسها میتواند از اختلالهای هنگام خواب تا پرهیز دائم از شرایط نامطمئن باشد.
مورد تحقیق: خشونت در رسانهها از حساسیت افراد نسبت به خشونتهای واقعی میکاهد.
تعدادی از مطالعات در دهه ۱۹۷۰ نشان داد که مواجهه مکرر با خشونتهای رسانه ای سبب میشود تا فرد در هنگام مشاهده خشونتهای واقعی این جهان، دچار ناراحتی کمتری شود. او همچنین احساس ترحم کمتری نسبت به قربانیان این حوادث خواهد داشت. به عنوان مثال، پرفسور وی بی کلاین، آرجی کرافت و اس کوریر پسران جوانی را برای مدت دو سال مورد مطالعه قرار دادند. در سال ۱۹۷۳، در گزارش خود این گونه آوردند: پسرانی که بیشتر از بیست و پنج ساعت در هفته به تماشای تلویزیون میپردازند، نسبت به دیگر کسانی که چهار ساعت یا کمتر تلویزیون تماشا میکنند، در مواجهه با خشونتهای واقعی دچار خشم کمتری میشوند. هنگامی که فرد مالیتر و کن هیرش در سال ۱۹۹۴، این خط از تحقیقات را دوباره مشاهده کردند، دریافتند، اگر کودکان آغاز فیلمهایی را که دارای صحنههای خشونت آمیز است تماشا کنند، در مواجهه با رفتارهای پرخاشگرانه در دنیای واقعی، تحمل بیشتری از خود نشان میدهند.
▪ مورد تحقیق:
افرادی که زمان زیادی را صرف تماشای خشونت در رسانهها میکنند، بر این عقیده اند که میزان خطر در جهان، بیشتر از مقدار واقعی آن است.
جورج گربنر طولانی ترین مطالعات در مورد خشونتهای تلویزیونی را انجام داده است. در تحقیق ابتدایی او آمده است که بینندگان جدی تلویزیون، جهان را همسان با تصاویر تلویزیون میدانند. هنگامی که برداشتهای بیننده از جهان میبایست با تجسمات از تصاویر تلویزیونی تطبیق پیدا کند، زمانی است که سبب میشود تا فرد بیشتر دچار بی اختیاری، اضطراب و وحشت زدگی شود. گربنر این حالت را «عوارض دنیای محقر» مینامد.
تحقیق گربنر نشان داد، آنهایی که زمان بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص میدهند، به احتمال بیشتری:
۱) معتقدند که قربانی جنایتی خواهند بود.
۲) بر این باورند که همسایه آنها خطرناک است.
۳) بر این عقیده اند که ترس از جنایت مشکل شخصی بسیار جدی است.
۴) بر این عقیده اند که آمار جنایت در حال افزایش است، هرچند این گونه نباشد.
آندری گاسلین، جیکس دی گایز و گای پکوات تصمیم گرفتند تا فرضیه گربنر را در شرایط کانادا امتحان کنند. آنان پس از بررسی سیصد وشصت دانشجو دریافتند، کسانی که بیش از اندازه تلویزیون نگاه میکنند، نسبت به دیگر افراد بر این باورند که جهان جای ناامنی است. با این وجود، آنان بینندههای جدی را نیز یافتند که احساس ترس کمتری داشتند.
▪ مورد تحقیق:
طرز برخورد خانوادهها با تصاویر خشونت آمیز، مهم تر از خود این تصاویر میباشد.
تعدادی از مطالعات نشان میدهد که رسانه یکی از عواملی است که کودکان را در آستانه رفتارهای پرخاشگرانه قرارمی دهد. برای مثال، مطالعه ای در نروژ بر روی بیست نوجوان نشان داد که ضعف در قوانین والدین که مشخص میکند پسرانشان چه چیزهایی باید تماشا کنند، عامل مهم تری در بروز رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به مقدار تماشای خشونتهای موجود در رسانه میباشد. آنان همچنین اشاره کردند که مواجهه با خشونتهای دنیای واقعی همراه با خشونتهای رسانه، سبب به وجود آمدن بسیاری از برخوردهای وحشیانه میشود. پسرانی که این دو را با هم تجربه کرده اند، در موردشان این احتمال بیشتر است که تصاویر این خشونتها را برای تشکیل شخصیتهایشان به کار گیرند تا موقعیت خود را به عنوان اعضای گروههای غیر اجتماعی و منزوی تثبیت سازند.
از سوی دیگر، محققان براین باورند که طرز برخورد والدین با این خشونتها میتواند از تأثیر آن بر روی کودکان بکاهد. هیوزمن و بچ راچ اضافه کردند: «رفتار خانواده و طبقه اجتماعی که طرز برخورد با خشونت را مشخص میکند، عامل تعیین کننده مهم تری نسبت به میزان تماس با خشونت موجود در رسانههاست. خشونتهایی که هرچند مهمند، اما عامل ضعیف تری به شمار میآیند.»
محسن داوری
نتایج تحقیقات چند محقق
منبع: www.media-awarness.ac
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۶۷
نتایج تحقیقات چند محقق
منبع: www.media-awarness.ac
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۶۷
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران رئیس جمهور دولت سیزدهم رئیسی گشت ارشاد افغانستان توماج صالحی سریلانکا دولت پاکستان رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی
تهران حجاب سیل هواشناسی آتش سوزی سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس سلامت کنکور اصفهان فراجا
قیمت خودرو قیمت طلا خودرو بازار خودرو دلار قیمت دلار ارز بانک مرکزی کارگران مسکن ایران خودرو قیمت سکه
موسیقی ترانه علیدوستی تلویزیون مهران مدیری سینمای ایران سحر دولتشاهی سینما کتاب بازیگر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
آمریکا اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه فلسطین روسیه حماس چین اوکراین طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال استقلال بازی بارسلونا جام حذفی فوتسال تیم ملی فوتسال ایران لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور
تیک تاک همراه اول ناسا رونمایی اپل فیلترینگ وزیر ارتباطات
مهاجرت مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه