شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نوروز در گذر زمان


نوروز در گذر زمان
ای پیامبر! مردم را بگو: در زمین سیر کنید و چگونگی خلقت حق تعالی را مشاهده کنید.
امروز از هر ایرانی، یا هر کسی یا ملیتی دیگر که متأثر از فرهنگ ایرانی باشد، مانند تاجیک، افغانی، پاکستانی، ازبک، قزاق، ترکمن، آذربایجانی، گرجی، ارمنی، ترک، کرد، عراقی و... بپرسید «نوروز» چیست؟ بلافاصله پاسخ خواهید شنید که «نوروز عیدی بزرگ است که در اول سال شمسی یا اول بهار برگزار می شود» و درباره آداب و بایسته های جشن نوروز هم هر یک توضیحاتی خواهند داد که تفاوت چندانی با جواب دیگران نخواهد داشت.
اما خوب است بدانیم که «نوروز» در دورانهای باستان به هنگام آغاز فصل گرما یعنی تابستان برگزار می شد، چون اول سال را تابستان می دانستند و از طرفی ایرانیان آن زمان چهار فصل را نمی شناختند بلکه سال را به دو نیمه تقسیم می کردند که نیمه اولش با نوروز آغاز می شد و نیمه دیگرش با «مهرگان» که سرآغاز فصل سرما یا «زمستان» بود. از زمانی که دقیقا نمی توانیم برایش تاریخی مشخص کنیم، نوروز به اول بهار منتقل گشت ولی باز هم ثابت نماند زیرا وقتی سال ۳۶۵ روزه را به ۱۲ ماه و ۳۰ روزه تقسیم می کردند، پنج روز و اندی اضافه می آمد که این پنج روز را «پنجه دزدیده» یا «خمسه مسترقه» می خواندند. لیکن بر اثر جمع شدن حدود ۶ ساعت مازاد طول واقعی سال شمسی، هر چهار سال یک روز «نوروز» از اول بهار جلوتر می رفت و این امر موجب می گردید که در هر چهل سال ۱۰ روز و در هر ۱۲۰ سال یک ماه، نوروز به تابستان نزدیک شود و در نتیجه ماهیت «پیک» بهار بودن خویش را از دست بدهد و حتی گاهی به زمستان بیفتد!
در سال ۴۶۷ هجری قمری، (سال دوم سلطنت سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی) نوروز به ۲۳ برج «حوت» (اسفندماه) افتاده و تنها ۷ روز با پایان زمستان و آغاز ربیع (بهار) فاصله داشت.
لذا سلطان سلجوقی درصدد حل این مسئله برآمد و جمعی از منجمان را برای یافتن راه چاره فراخواند که یکی از آنان حکیم عمر خیام، عالم فلکی و ریاضیدان برجسته زمان بود. عالمان مذکور تصمیم گرفتند هر چهار سال یک روز دیگر بر «پنجه دزدیده» اضافه کنند تا جلوی جابجایی نوروز را بگیرند و بدین ترتیب تقویم جدیدی پدید آمد که به «تقویم جلالی» معروف گشت. تقویم جلالی به نوبه خود در عهد «غازانخان» و با دستور این فرمانروای ایرانی شده مغول توسط گروهی از دانشمندان زمان تحت سرپرستی خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در رصدخانه مراغه اصلاح شد، بدین صورت که روزهای اضافی جمع شده در آخر سال، «خمسه مسترقه» را بر روی ۶ ماهه نیمه نخستین سال سرشکن و آنها را ۳۱ روزه کردند و ساعات اضافه مانده را هر چهار سال یک بار بر ماه ۲۹ روزه اسفند افزودند و «کبیسه» نامیدند. چنین بود که نوروز برای همیشه در اول بهار تثبیت شد.
● یک افسانه از «نوروزنامه»
نوروزنامه کتاب کوچک مجهول المؤلفی است که تألیف آن را به عمرخیام نسبت داده اند ولی صحت این انتساب را نمی توان با اتکاء به مدارک و شواهد مدلل تاریخی و ادبی تأیید کرد. نویسنده کتاب مذکور، علاوه بر چگونگی پدید آمدن جشن نوروز، درباره مسائل و موضوعات دیگری چون زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، اسب و... هم مطالبی آورده و درباره نوروز گفته است: «سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو، دور بود یکی آن که هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانه روز، به اول حمل بازآید، به همان وقت و روز که رفته بود، جشن آن روز دریافت و نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند و قصه آن چنان است که کیومرث اول ملوک عجم به پادشاهی نشست و خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد تا مردمان آنرا بدانند بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب به اول دقیقه حمل آمد. موبدان عجم را گرد آورد و فرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند. موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند و چنین گفتند موبدان عجم که دانایان روزگار بودند، که ایزد تبارک و تعالی دوازده فریشته آفریده است از آن، چهار فریشته بر آسمانها گماشته است تا اهریمنان را گذر ندهند که از کوه قاف برگذرند و چنین گویند که چهار فریشته در آسمانها و زمینها می گردند و اهریمنان را دور می دارند از خلایق و چنین گویند که این جهان اندر میان آن جهان چون خانه ایست نو اندر سرای کهن برآورده.
و ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمانها و زمینها را بدو پرورش داد و جهانیان چشم بر وی دارند که نوری است از نورهای ایزد تعالی و اندر وی به اجلال و تعظیم نگرند که در آفرینش وی را از ایزد تعالی عنایت بیش از دیگران بوده است.
و گویند مثال این چنان است که ملکی بزرگ اشارت کند به خلیفتی از خلفا خویش که او را بزرگ دارند و حق وی بدانند که هر که وی را بزرگ داشته است، ملک را بزرگ داشته باشد و گویند چون ایزد تبارک و تعالی بدان هنگام که فرمان فرستاد که تابش و منفعت آفتاب به همه چیزها برسد، آفتاب از سر حمل برفته بود و آسمان او را بگردانید و تاریکی از روشنایی جدا گشت و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد سر تاریخ این جهان را...
به فرمان ایزد تعالی حال های عالم دیگرگون گشت. چیزهایی پدید آمد، مانند آنک در خورد عالم و گردش آن بود. چون آن وقت را دریافتند ملکان عجم، از بهر بزرگداشت، آفتاب را و از بهر آنک هر کس این روز را در توانستی یافت، نشان کردند (آن روز را) و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند. و چنین گویند که کیومرث این روز را آغاز تاریخ کرد و چون یک دور آفتاب بگشت در مدت سیصد و شصت و پنج روز آن را دوازده قسمت بکرد، هر بخشی سی روز و هر یکی را از آن نامی نهاد و به فریشته ای بازبست «منسوب ساخت» و ابتدا تاریخ بدید کرد و پس از آن چهل سال بزیست.
آیین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا به روزگار یزد جرد «سوم» که آخر ملوک عجم بود، چنان بوده است که روز نوروز نخست کس از مردمان، موبد موبدان، پیش آمدی با جام زرین و انگشتری و درمی و دیناری خسروانی «نوعی سکه از زر مرغوب کم عیار یا ناب» و یک دسته خوید «خید» سبز «غله سبز نارسیده» و شمشیری و غلامی خوب روی و ستایش نمودی و نیایش کردی درباره نوروز، تقریبا همه نویسندگان و شعرای قدیم ایرانی و عرب که از قرن دوم هجری به بعد، سخت تحت تاثیر فرهنگ ایران زمین قرار گرفته و نوروز را «نیروز» ضبط کرده اند، بیاناتی کم و بیش همانند دارند و همین نشان می دهد که منشاء اطلاعاتشان تاریخ آمیخته به افسانه های کهن زمان ساسانیان بوده است.
● حضور اسلام در نوروز
غیر از نام، زمان و پیوستگی های نوروز با طبیعت که جلوه ای از ذوق لطیف اجداد ماست و گذشته از آدابی نظیر «چهارشنبه سوری» پختن غذاهای مخصوص، پرداختن به پاکیزگی تن و محیط زندگی، اهمیت دادن به آب روان « که از دوران باستان عنصری مقدس شمره می شد» چیدن «هفت سین» که می گویند در اصل هفت شین بوده، و آخر کار دادن هدایا، در حال حاضر رسومی همراه مراسم نوروزی می باشد که قطعا «جدید» تلقی می شود و در دوران باستان دست کم به صورت فعلی، معمول نبوده است.
حتی همان هدایایی که ردوبدل می شود تغییر جهت داده، زیرا در ادوار پیش از اسلام و سده های نخستین اسلامی، هدیه نوروزی ازجانب «رعیت» به شاه یا خلیفه تقدیم می گشت و امروز «البته با سابقه چندین صدساله» این بزرگترها هستند که به کوچکترها و زیردستان هدیه و به اصطلاح «عیدی» می دهند و همین امر، نشانه تاثیر فرهنگ اسلامی و قرآنی در یک سنت دیرینه ایرانی است.
تحولات دیگری را که تحت تاثیر فرهنگ اسلام در آداب برگزاری جشن نوروزی حاصل گشته، ذیلا متذکر می شویم:
۱) حضور «قرآن» به صورت ثابت و گسترده، یعنی قرار گرفتن کتاب خدا بر سر سفره و میز هفت سین، خواندن قرآن در ساعات متصل به لحظه «تحویل سال»، بوسیدن قرآن بوسیله یکایک افراد در اطراف سفره عید، قرار دادن پول اعم از سکه و اسکناس در لای قرآن و دادن آن از سوی مهتر خانواده به کهتران به عنوان «دشت» اول سال.
۲) اجتماع در مساجد و تکایا و زیارتگاهها و انجام نمایش های اسلامی به صورت جمعی در هنگام تحویل سال.
۳) نهادن تشت یا ظرف بزرگ پر از آب زلال آمیخته به زعفران و گاهی شکر و خواندن سوره مبارکه «یس» توسط چهل تن از حاضران و فوت کردن آن به طرف آب و سپس تقسیم آن آب میان حضار به عنوان هدیه ای شفابخش و مبارک. «این سنت در بسیاری از نقاط ایران اجرا می شود و دسترسی یافتن بر آب «چهل یاسین» از موفقیتهای مهم آغاز سال نو محسوب است».
۴) قرائت دعای تحویل سال «یا مقلب القلوب و الابصار» که جنبه همگانی دارد.
۵) رفتن به دیدار سادات و علمای محل و عرض تبریک به آنان و گاهی گرفتن عیدی از دست ایشان.
۶) دادن لباس نو به مستمندان، توزیع برنج، روغن، گوشت یا ماهی میان خانواده های فقیر به صورتی ناآشکار از جانب متمکنین خیر.
۷) پرداخت عیدی از سوی بزرگترها که امروزه علاوه بر آن در محیط های اداری و کاری از سوی مدیران به کارکنان و زیردستان پرداخت می شود.
۸) تشرف به اماکن مقدسه.
۹) رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روز سال نو.
۱۰) رفتن به دیدار مصیبت دیدگان در سالهای گذشته و مخصوصا نزدیکی های نوروز تحت عنوان «نوعید».
۱۱) واجب شمردن «صله رحم» در نخستین روزهای سال تازه.
۱۲) تقدم قائل شدن به همسایگان وبزرگان فامیل در «دید» و «بازدید».
و ... شاید آدابی دیگر که نوعا نشان دهنده تلفیق عقاید اسلامی یا باورهای ایرانیان قبل از اسلام است و یکی از بارزترین شواهد «ازدواج» دو فرهنگ ایرانی و اسلامی زیر لوای «نوروز» می باشد و همین مساله روح تازه ای در کالبد این موجود چند هزار ساله دمیده و جاودانگی آن را بیش از پیش تضمین کرده است.
عبدالحمید گل افشان
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید