شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روشهای تدریس


روشهای تدریس
● روشهای سنتی تدریس
ما ضمن معرفی دو تا الگو که اشاره کردیم هر کدام ویژگی خاص خودشان را ندارند و هرکدام معایب و محاسن خاص خود را دارند.
الگوی پیش سازمان یافته معلم مدار است . و شاگردان چندان اختیاری ندارند معمولاً بچه ها ردیف می‏نشینند.
تعامل در کلاس کم و منبع محدود است. در الگو دوم این محدودیت در تعامل وجود داشت روش و متدلوژی یاد می‎گرفتند، ولی گفتید ، زمان جائز اهمیت است و مهارت معلم خیلی مهم اس و نمی‎شود خیلی افقی در سطح و سیع روی اطلاعات و در خصوص یک موضوع کار کرد. حالا من نمی‎خواهم اینجا تفکیک کنم ولی اشاره می‎کنیم. فلان روش مربوز به کجاست؟
ولی بعضی از روشها چون زمان محدود است. ما بعضی از روشها را که در هر یک این الگوها جای می‎گیرند بررسی می‎کنیم .
اولین روشی را که در قالب و چارچوب الگوی پیش سازمان دهنده می‎تواند مؤثر و مطرح باشد روش سخنرانی است ، روش سخنرانی چه موقعی است که من می‎خواهم یک موضوع علمی را می‎خواهم با بیان شفاهی در یک جمع دانش‎آموزان در یک جمع دانش آموز در کلای مطرح کنم و در این زمینه و برای این روش نقد بسیاری شده است.
● چه مثبت و چه منفی :
چه مثبت و چه منفی و بعضی می‎گویند شاگرد منفعل. معلم فعال بعضی می‎گویند نه خیر آنهایی که می‎گویند شاگرد منفعل است. خودشان توانایی تدریس را ندارند. مخصوصاً یکی ار علماء، در کتاب خود این را مطرح می‎کند مخصوصاً‌ یکی از روانشناشان معاصر آقای دیج وبن لاینر در کتاب خود اشاره می‎کند.
از شاگردان می‎پرسد ؟ اگر در کلاس تعداد دانش آموز (۴۰) نفر یا بیش از چهل نفر باشد چه روشی بکار می‎گیری. و بعد می‎گوید اگر دانشجویی ؟؟؟ غیر از روش سخنرانی بگوید می‎گویم اشتباه می‎کنی .
▪ روش سخنرانی چیست و ما چه کار باید بکنیم
واقعیت این است که برای هر روشی اشاره کردیم که روش تجویزی‎اند. از یک موقعیت به موقعیت و از درس به درس دیگر فرق می‎کند. حتی از یک شاگرد به شاگرد و طیف دیگر .بنابراین ما باید دقت کنید در کجا روش سخنرانی را بکار ببریم . کلاسهای پرجمعیت ، مباحثی نظری، مباحثی که ما هنوز ما نباید جدید و مکتوب نداریم و فیلم تهیه نشده است .
واقعیت دیگر این است که علی‎رغم اینکه برخی از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت با روش سخنرانی مخالفند وی من به جرأت می‎گویم.
۵۰ درصد فعالیت دنیا را در سیستم اکادیمیک و مدرسه این روش. حداقل بصورت ترکیبی این روش وجود دارد. به همین دلیل یک مروری بر این روش خواهیم کرد تا ببینم مراحل اجرایی این روش چیست ؟
ـ مرحله اول : مرحله آمادگی است همین جور وارد کلاس شدن هر چه دل آدم بخواهد صحبت کند بدون منابع بدون مآخذ معتبر سخنرانی نیست.
بنابراین اگر معلم تصمیم بگیرد از شیوه – سخنرانی استفاده کنید اولین فکرش به ذهن آن می‎رسد این است که آیا آمادگی علم و مطالعه لازم را دارد.
▪ آیا زمان برای کسب اطلاعات جدید دارد یا نه
اگر نتواتند مطالب جدید جمع‎آوری کند یا بقول سورونلایت ، اگر مفاهیم او از تازگی برخوردار نباشد اثر خود را از دست می‎دهد بنابراین فرد باید آماده باشد از نظر اطلاعات .
ـ گام دوم: آمادگی عاطفی است :
آمادگی عاطفی کی پیش می‎آید . وقتی من می‎خواهم وارد کلاس بشوم ، نمی‎دانم عزیزان هیچ موقع اولین بار سخنرانی کردند . ممکن است آدم تعادل خود را از دست بدهد. ضربان قلب زیاد شو د.
ولی این حالتهای عاطفی باید کاملاً راحت باشد . حالا چه کار کنیم که این آمادگی را بدست آوریم . این نیاز به تمرین و تکرار دارد در کلاسهای مختلف کم کم فرد آن حالت عاطفی را بدست می‎آورد.
ولی اگر خیلی متبدی است بعضی‎ها راههای را پیشنهاد می‎کنند . مثلاً شما می‎توانید برای دوستان خود همین مبحث را برایشان سخنرانی کنید. آنها سربه‎سرتان ه می‎گذارند و شوخی می‎کنند.
آیا می‎توانید در این کش و قوس این تعامل موفق بیرون بیائید یا نه و بعد می‎توانید وارد جمع شوید و سخنرانی کنید بعد سخنرانی خود را ضبط کیند . بعد خود شنوده خودتان باشید .
آیا درست مطرح کردید منظم بود یا نه و حتی بعضیها توصیه می‎کنند جلوی آینه بایستید و سخنرانی خود را ببینید ولی من توصیه نمی‎کنم اگر والدین ببینتد نگران می‎شوند ولی این تمرین بسیار مؤثر است . ضبط کردن صدا و خود گوش دادن یا آن شکل خود را درآینه دیدن تنها کلمات نیست بلکه حرکات من و نحوه وا ایستادن من همه می‎تواند در انتقال معنا کمک کننند.
ـ این مرحله آمادگی عاطفی، آمادگس تجهیزاتی :
من اگر بخواهم سخنرانی کنم امکانات می‎خواهم . تخته‎ می‎خواهم . میکروفون می‎خواهم . باید این تجهیزات برایم فراهم باشد و گرنه ارتباط من با مخاطبم صورت نمی‎گیرد.
ـ این مرحله آمادگی است که هنوز وارد کلای نشدم :
اما مرحله دوم ، مقدمه سخنرانی :
من وار کلاس شدم . آیا بلافاصله باید به ارائه محتوا بپردارم . بعضی‎ها می‎گویند خیر . اولن گام این است که رابط برقرار کنم با شاگرد . این هم نمی‎شود دستور العمل از قبل نوشت که چه چیزی ارتباط برقرار کرد شما روحیه بچه ها را می‎شناسید .
یک معلم بایک طنز با یک جمله یا سؤال ارتباطی را بین خود و بچه ها برقرار کند. چرا؟
بچه ها که از بیرون می‎آیند و یا در جمع نشستند ممکن است هنوز تمرکز گوش کردن به حرفهای شما را نداشته باشند .
این ارتباط ایجاد رابطه می‎تواند موضوعی خیلی کوتاه ولی خارج از بحث باشد ولی این راتباط باید صورت گیرد.
توجه شاگردان به موضوع بسیار مهم است که من علایق و رغبت بچه ها را بشناسم. بعضی از این سیاستمداران دنیا گاهی می‎گویند هیتلر سخنران خوبی بود . روحیه روانشناختی خوب دارند. اوایل بحث دو سه جمله را اصلاح می‎کنند می‎بینند کجاها مردم دست می‎گذارند. متوجه می‎شدند این برایتان حائز اهمیت شروع می‎کنند در آن زمینه بحث کردن، در کلاس درس هم معلم باید روحیه بچه ها را بشناسد.
در چه زمینه هایی بچه‎ حتی‎ در آن خاص به چه نوع بحثی بیشتر علاقه‎مند جهت‎گیری کند در آن زمینه و ایجاد انگیزه با سؤال با مسائل مختلف .
بیان صریح هدفها و توصیه می‎کنم از اول به بچه ها بگویید هدفتان چیست؟ بعد از پایان سخنرانی چه انتظاری از آنها دارید، چه مطالبی را باید نتیجه‎گیری بکنند.
استفاده از پس سازمان دهندهایی که اشاره کردم می‎توانید به شما کمک کند از همین جلب توجه و مخصوصاً پیش‎آزمون .
مثلاً‌ در یک سخنرانی دوساعت اول من ممکن است ۵ دقیقه اول برای جلب نظر دانش‎آموزان سؤالاتی را برای بچه ها مطرح می‎کنم . بچه یک ربع به شما فرصت می‎دهم که فکر کنید و به این سؤالات پاسخ دهید. بعد می‎گویند استاد ما انیها را نخوانده‎ایم نمی‎توانیم به اینها جواب بدهیم . همینجا به عنوان یک انگیزه اشکال ندارد این سؤال پیش شما باشد . بحث امروز من درباره این سؤالات است. شما اگر دقت کنید به بحث و صحبتهای من می‎توانید اینها را بعداً‌ بنویسید این که انگیزه ایجاد می‎کند. سؤالات را نگه می‎دارد در پایان اینها را جواب می‎دهم . هم به عنوان ارزشیابی می‎توانم از آنها استفاده کنم و هم به عنوان یک محرک شیوه های است که هم می‎تواند استفاده کند. این مرحله مقدماتی است که من رابطه مطلوب را با شاگرد ایجاد کنم
در مرحله سوم ارائه متن سخنرانی است :
حالا می‎خواهم سخنرانی خود را شروع کنم چه کار باید کرد در سخنرانی چندنکته را باید خیلی توجه کرد که آن جامعه بودن محتوا است. در آن مقدمه اهداف را می‎گویم چه موضوعاتی را باید توجه کنید حالا در سخنرانی باید محتوایی را ارائه بدهم که دقیقاً‌ تمام اهداف من را بپوشاند. یعنی شاگرد احساس کند این سخنرانی تمام آن اهداف را پوشش داده و می‎تواند الان نتیجه‎گیری و بحث کند و می‎تواند پوشش بدهد به آن اهداف واحساس کند به آن اهداف رسیده است.
دوم سازماندهی منطقی محتوا است . گاهی خودم برام پیش‎آمده درجایی سخنرانی کردم و بعد وقتی گوش دادم خنده‎ام گرفته .
جملات من مبتدا و خبر نداشت.شاید در همین برنامه احساس بکنید.
یا گاهی از ریل خارج می‎شود یک مرتبه در حین سخنرانی موضوعاتی مطرح می‎کند که ربطی به موضوع سخنرانی نداشته این سازماندهی منطقی به من یاد می‎دهد چه جوری رابطه کل با جزء ،چه جوری اجزای را با هدف تطبیق دهم، چه جوری تسلسل بدهم ، چه جوری اگر بخواهم یک سخنرانی مقایسه انجام بدهم هیچگونه این تضادها و تشابهات را مطرح کنم مثل دانه های یک تسبیح یا زنجیر باید سخنرانی من پیوسته و سازماندهس داشته باشند.
عزیزان می‎توانند در همین کتاب مهارتهای آموزشی انواع سازماندهی آموزش را در آنجا مطالعه کنند.
باز نکته‎ای که در اینجا بعد از سازماندهی باید خیلی به آن توجه کنید استمرار سازماندهی است .
ممکن است من به عنوان معلم در اول کلاس توجه شاگردان را جلب کنم . اما نتوانم استمرار ببخشم و بعد از نیم ساعت بچه ها آن توجه لازم را نداشته باشد در استمرار توجه چه کار باید بکنیم . حداقل توجه بچه ها را به سخنرانی جلب کنیم .
یکی از نکات تعییر دادن محرک است. یعنی چه؟ مثلاً‌دیدید بعضی از بچه ها علاقه‎مند به امتحان هستند معلم حتی به عنوان شوخی و واقعیت بگوید : بچه ها امروز ما مهم است و ممکن است تعدادی از سؤالات پایان ترم ار همین مبحث باشد.
شما همین جمله را در کلاس بگویید. یک مرتبه خود کارها درآمده و دارند یاداشت می‎کنند.
ارزشیابی یک محرک است
شما شناختی که از شاگرد خود دارید می‎توانید از محرکهای مختلفی استفاده کیند و محرکها را تغییر بدهید از یک محرک به محرک دیگر.
دوم کانالهایی ارتباطی آدم و قتی به یک سخنرانی بطور مدام گوش می‎دهید خسته می‎شود ، گوش اشباح می‎شود. من به عنوان مفسران می‎توانم از یک تصویر و فیلم نمودار به تناسب ؟؟ عوض کنم .
بلافاصله متن کانال را از گوش به چشم تغییر می‎دهم و همین امر آن حالت خستگی و یکنواختی را کاهش و یا حذف می‎کند.
فعالیت جسمی :
در یک نقطه و ایستادن و نگاه کردن به تعدادی از دانش ‎آموز و گوشه‎ای از کلاس و با تن صدای یکنواخت مسلم است که این را از فضای فعالیت خارج می‎کند . معلم باید حرکاتی متناسب با درس داشته باشد.
چه حرکات دست . چه حرکات جسم .
اما توصیه صریح من این است که حرکات بطوری نباشد که شاگردان بجای آنکه به مفاهیم شما توجه کنند به حرکات توجه نمایند. گاهی دیدید بعضی از معلمین کلاس را طی می‎کنند و بچه ها مثل پاندول ساعت به معلم نگاه می‎کنند. یادش بخیر ، بزرگواری را یک روز دعوت کردیم که در دانشگاه ما سخنرانی کند. ایستاد و سخنران هیجانی شد پشت کرد به بچه ها ورو کرد به دیوار و شروع کرد به دیوار مشت زدن، بچه ها خندیدند ، به مدت ۱۰ دقیقه ارتباط قطع شد دیگر کسی حرف نداشت و به حرکات وی توجه می‎کرد ، این نوع حرکات اختلال ایجاد می‎کند . موانع ارتباطی می‎شود .
تن صدا بسیار مهم است :
معمولاً‌ برخی از این کتابها و بعضی از این منابع تعلیم و تربیت اشاره می‎کنند که صدای خانمها گوش را زودتر اشباع می‎کند. بهمین دلیل خیلی ا ز آقایان به صدای حرف خانمها گوش نمی‎دهند شاید دلیل آن به همین دلیل باشد.
ولی دقت کنید تن صدای زیر گوش را سریعتر اشباع می‎کند، تن صدای بم گوش را دیرتر اشباع می‎کند اما در مجموع اشاره کردند چه تن صدا زیر و یا بم باشد . اگر فرکانس یکنواخت باشد گوش را خسته و اشباع می‎کند و فرد را از صحنه خارج می‎کند شور و حرارت سخنران ، البته تنها حرکات نیست بلکه آن حالات عادی چهره است ما بحثی را در تکنولوژی آمورشی در فرایند ارتباط داریم .
آیا این حالت در کلاس صادق نیست.
فرض کنید دانشجویان نشستند مسن است و خسته و بی‎‎رمق، مطمئن باشید هرچقدر شاگردان فعال باشد این حالت من به آنها سرایت پید ا خواهد کرد .
برعکس شما همه فعال باشید . بچه ها نشسته مثل مجسمه نه حرف می‎زنند و نه سؤال می‎کنند بی‎حال و بی‎رمق که معمولاً‌ در اکثر کلاس هست.
آبا معلم فعال می‎تواند به فعالیت خود ادامه بدهد این تعامل احساس در آن شکل می‎گیرد و یک آزمایشی را یکی از ورانشناسان انجام داد خیلی جالب بود.
من دانشجو را وادار کردم در حیاط مدرسه وا ایستاد و به برج کلیسا نگاه کنید. بعد از چند دقیقه دیدیم ۲۰ نفری دور آن جمع شدند . بعد دانش‎آمور برگشت به آنها گفت به چه چیز دارید نگاه می‎کنید ، هیچ کس نمیدانست به چه چیز دارد نگاه می‎کند. این تعامل احساسی است.
بنابراین معلم باید با شور و حرارات در کلاس درس حاضر شود تا شاگردان را دچار سستی و بی‎حالی نکند پرسش و پاسخ در سخنرانی ، سخنران لازم است دائماً سؤال کند ذهن را فعال کند. چون هر سؤال برانگیزانند برای من حرکت ایجاد می‎کند ذهن را فعال می‎کند.
اما سؤال باید بگونه‎ای مطرح بشود که واقعاً‌ برانگیزاننده باشند، حتی سکوت سخنران در ضمن اینکه دارد سخنرانی می‎کند چند ثانیه سکوت اختیار کند.
یک مرتبه کانال عوض می‎شود فرد می‎گوید چرا؟ همین آن خستگی گذشته را از بین می‎برد و صدها نکات دیگر که اگر سخنران در ضمن سخنان به آن توجه کند می‎تواند مؤثر کند، درس خود را و نکات چهارم جمله بندی آخرین مرحله سخنرانی جمله بندی و نتیجه‎گیری بهرحال در ضمن صحبت کردن چون ارتباط، ارتباط کدامی است، گاهی اوقات براساس موانع ارتباط از کلاس خارج می‎شود. برای اینکه این اطلاعات قطلع شد را بهم وصل کنیم این اطلاعات را باید جمع‎بندی کرد. اما حالت جمع بندی خیمه حالت است.
۱) جمع بندی توسط خود معلم انجام می‎گیرد فشرده‎ای از مباحثی که مطرح شد.
۲) جمع بندی شاید توسط خود شاگرد انجام گیرد. حتی با یک سؤال، از شاگرد می‎خواهیم بگوییم که مجموعه بحثی که دانستیم چه بود . یا حتی با یک تمرین در ریاضی، یک را می‎آوریم و در حل آن تمرین خود شاگرد تمامی آنها را می‎گوید.
اما نوع جمع‎بندی داریم بنام جمع‎بندی اتفاقی مخصوصاً در دروسی مثل علوم تجربی. یک حادثه اتفاق می‎افتد .
مثلاً‌ امروز درس ما در مورد بن پایان و یا جوندگان است . معلم وقتی بحث تمام شد. ناخودآگاه و شاید پیش‎بینی کرد یکی از این بندپایان را در کشو میز وجود دارد. این را بنوعی در کلاس می‎آورد بچه‏ ها بگوییم شاید یک تعدادی از بچه ها بترسند و یک عده بخندند . معلم بگوید راستی بچه ها خیلی خوب شد بحث ما درباره این موجودات بود .
این نمونه‎ای از بندپایان و شروع می‎کندبه تمام آن حرفهایی که زده ، یک پدیده را می‎گیریم و براساس آن غیبت میدهم و تمام مطالبی که در کلاس ؟؟ به طو رخلاصه به آن اشاره می‎کنیم
ولی این روشها معایب و محاسنی دارند. در این روش سخنرانی
بعدها معمولاً کمتر فعالند . بچه ها بیشتر به معلم توجه می‎کنند. دامنه لغات و نحو سخنان گفتن آنها تقویتی شود. چون دائماً گوش می‎دهند.
اگر بخواهیم .بچه ها دامنه لغات آنها تقویت شود یک مقدار باید به فعالیت بپردازیم . نکته آخر ما باید ببینم روش را کجا استفاده کنیم اگر به موقع و بجا استفاده کنیم. انفعال شاگرد کاهش پیدا خواهد کرد.
● یازده مرحله برای تدریس موفق
▪ اولین مرحله در یک تدریس موفق: آن که عاشق باشی
شما یک معلم نخواهید شد مگر این که علاقه‌ا‌ی زیاد به این شغل داشته باشید، چرا که اگر شغل معلمی آسان بود هر کسی می‌توانست آن را انجام دهد. معلمان، مسئولیت بسیار مهمی را بر عهده دارند زیرا یک گفتگوی سطحی از یک معلم می‌تواند قسمتی از زندگی یک دانش‌آموز را تحت تأثیر قرار دهد، البته فراموش نکنیم که معلم یک الگوی دائما تحت نظر است.
▪ دومین مرحله در تدریس موفق: در تو باید لذت آموختن نشانگر بوده و ثابت نمایی
بر روی یک تابلو در کلاسم نوشته شده است «تحصیلات، یا آرام کردن پریشانی یا بر هم زدن آرامش است.»
این جمله روش تدریس مرا به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
▪ سومین مرحله در تدریس موفق: چشم امید‌ به اهداف بلندت باید…
بدانید که به کجا می‌روید و به اهداف‌تان توجه کنید. من هرگز چیزی یاد نگرفتم مگر زمانی که مجبور شدم از آن استفاده کنم.
اگر چیزی که درون‌تان است بیابید شما را نجات خواهد داد. اگر چیزی که درون‌تان است نیابید شما را نابود خواهد کرد.
▪ چهارمین مرحله در تدریس موفق: برتو است که مسئول و منظم باشی
تدریس می‌تواند تمام زندگی شما را به خود اختصاص دهد. با این کار ممکن است که تمام روز و شب را در مدرسه برای کمک به دانش‌آموزان بگذارید و در کارتان پیشرفت کنید. من معتقدم می‌توانید فعالیت‌های هدف‌مند مهیج و صحیح را برای رسیدن به هدف‌تان طرح‌ریزی کنید.
▪ پنجمین مرحله در تدریس موفق: بجوی تا بیابی
تقاضا کنید، حتماً دریافت خواهید کرد.
اگر بدانید چه چیزهایی از کنترل شما خارج است در مورد آنها نگران نخواهید بود. این امر شما را از بسیاری تلاش‌های بیهوده رهایی خواهد بخشید.
▪ ششمین مرحله در تدریس موفق: بر تو باد انصاف و آمادگی در امر تدریس
شما باید منصف باشید تا برای مسایل قبل از آن که به وجود آیند آماده باشید.
▪ هفتمین مرحله در تدریس موفق: عقل سلیم، لازمه‌ی تدریس است
زمان اتخاذ تصمیماتی که دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد از قضاوت صحیح خود استفاده ‌کنید.
در هر قانون استثنایی وجود دارد و شما باید بتوانید به اندازه‌ی کافی و به سرعت متوجه این وضعیت بشوید تا قبل از این که از دست شما خارج شود آن را آرام کنید. بسیاری از دانش‌آموزان در طی سال ترفند‌های زیرکانه‌ای را برای فریب معلمان آموخته‌اند.
▪ هشتمین مرحله در تدریس موفق: بی‌تعصب و انعطاف پذیر باشید تا موفق شوید. هیچ حق انتخاب دیگری ندارید.
چون با مردم سرو کار داریم باید آماده‌ی مسایل غیر منتظره هم باشیم و آنها را نتیجه بخش سازیم.
▪ نهمین مرحله در یک تدریس موفق: با ترس و لرز کار مسیر نمی‌شود.
با شک کار نکنید مطمئن باشید که حق با شماست.
▪ دهمین مرحله در تدریس موفق: در کار تدریس همت خود را بلند‌ دار.
باید توقع‌تان را هم از دانش‌آموزان و هم از خودتان بالا ببرید.
مردم را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: آنهایی که باعث می‌شوند مسائلی اتفاق بیفتد. آنهایی که تماشاگر یک اتفاق هستند و آنهایی که می‌گویند چه اتفاقی می‌افتد
▪ یازدهمین مرحله در تدریس موفق: وسعت بخش گستره‌ی دید خویش را
زمانی که با چالش‌ها مواجه می‌شوید همه چیز را در نظر بگیرید. منشور در دستان شماست.
من دانش‌آموزان را تغییر نداده بودم، بلکه روش پاسخ گویی به آنها را تغییر دادم
تدریس یکی از ارکان اصلی آموزش و پرورش بشمار می‌رود که کارآیی درونی هر نظام آموزش بستگی به آن دارد. یکی از مشکلات نظام تعلیم و تربیت در کشور ما مربوط به عدم آشنایی و عدم استفاده از الگوها و روش‌های پیشرفته تدریس است . مشاهدات مکرر نشان می‌دهد که متاسفانه بسیاری از اساتید دانشگاهها هنوز از روشهای سنتی استفاده می‌کنند. این تحقیق نیز به منظور بررسی تدریس اساتید دروس برنامه‌ریزی آموزشی دانشگاههای تهران و برمبنای شاخص‌های چهار خانواده الگوهای تدریس صورت گرفته است . فرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه، اساتید دروس برنامه‌ریزی آموزشی شاخص‌های الگوهای تدریس (الگوهای اجتماعی، اطلاعات پردازی، فردی و رفتاری) را رعایت می‌کنند. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه اساتید و دانشجویان مقطع کارشناسی دروس برنامه‌ریزی آموزشی دانشگاههای شهر تهران در نیمسال دوم سال ۱۳۷۲-۷۳ است . تعداد نمونه اساتید برنامه‌ریزی آموزشی ۶ نفر (کلیه اساتید جامعه آماری) و تعداد نمونه دانشجویان ۸۴ نفر (به ازای هر استاد یک کلاس و در مجموع ۶ کلاس) که بطور تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از یک پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از روش شورای داوران (Pannel of judge) استفاده شد که دارای ۷۰ سوال است . اطلاعات بدست آمده در دو وضعیت موجود و مطلوب بکارگیری شاخص‌های تدریس موفق مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت و نتایج حاصله حاکی از این است که بین وضعیت موجود (از نظر دانشجویان) و وضعیت مطلوب (از نظر ۵ استاد روش تدریس) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین اساتید دروس برنامه‌ریزی آموزشی شاخص‌های خانواده‌های الگوهای تدریس را رعایت نمی‌کنند و این مطلب بیانگر این واقعیت است که اساتید جامعه آماری موردنظر آموزش‌های کافی را در این زمینه ندیده‌اند و به اهمیت استفاده از شاخص‌های تدریس موفق (براساس چهار خانواده الگوهای تدریس) چندان واقف نیستند. گردآوری و ارائه ۱۵ نوع طبقه‌بندی از روش‌های تدریس شناخته شده و همچنین تهیه و تنظیم شاخص‌های تدریس موفق براساس چهار خانواده الگوهای تدریس ، از جمله کارهای بدیع در این تحقیق بشمار می‌روند و این بمعنی شروع راهی است که می‌تواند به تحولات چشمگیری در آموزش و پرورش منجر گردد.
● ویژگیهای تدریس موفق
معلم دارای نفوذ معنوی است وبارفتارهایش ،الگوها وسرمشق هایی را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد. شخصیت معلم اثری عمیق وپایدار در افکار وقلوب دانش آموزان به جای می گذارد.زیرا دانش آموزان در مرحله ای از عمر قرار دارند که تمام جلوه های فکری واحساس های درونی معلم را که در گفتار ورفتار او تجلی می یابد،معیاری برای افکار ورفتار خویش قرار می دهند.
آموزش موفق ، مستلزم رعایت رموزی چند است:
۱) طراحی برنامه
۲) شناخت موقعیت اجتماعی دانش آموزان
۳) حفظ شخصیت معلم ۴- تفهیم روش تدریس به دانش آموزان ۵- تهیه ی لوازم مورد نیاز آموزش ۶-مهم شماردن درس ۷-اشراف به تمام روشهای تدریس ۸- استفاده از نظرات زیرکانه ی دانش آموزان ۹- داشتن غنای علمی ۱۰- پرسشهای تدریجی متراکم ۱۱-رعایت تعادل در حین سخن گفتن ۱۲-اهمیت دادن به نظم ۱۳-گروه بندی کردن ۱۴-درس مهم است ،اما نه فقط درس ۱۵-پذیرفتن این که عالم محضر خداست وخدا همه جا ناظر کارهاست.
● استفاده از مثال‌های مناسب:
یکی دیگر از مهارت‌های مؤثّر در تدریس برتر، بهره‏گیری از مثال‏ است و میزان اثر بخشی تدریس به نحوه و میزان استفاده استاد از مثال‌ها ارتباط دارد.
فراگیران ـ و به طور کلّی تمام مخاطبان ـ دوست دارند سخنان موافق با ذوق و هماهنگ با عواطف و طبیعت انسانی باشد. از این رو، بیان نمونه‏هایی از وقایع طبیعی و مثال‌های شیرین، جالب، عینی و ملموس باعث می‏شود تا مطالب به صورت خشک و بی روح ارائه نشود، بلکه با ذکر چنین مثال‏هایی توجه فراگیران به مطالب آموزشی بیشتر جلب شده، مباحث علمی و عقلی خشک، برای آنان دلنشین‏تر و قابل فهم‏تر بوده که در نتیجه نشاط و شادابی کلاس را در پی خواهد داشت.
بنابراین با توجه به اینکه به کارگیری مثال‌، اشعار مناسب و شواهد تجربی مطابق فهم فراگیران و مناسب با سطح تجربه و دانش آنها، خستگی‏ها و یکنواختی‏ها را برطرف می‏کند و مباحث علمی را جلوه و جلال می‏بخشد، ضروری است استادان محترم به فراخور ذوق و سلیقه خویش و متناسب با نوع بحث از این مهم بهره گرفته، انگیزه یادگیری فراگیران را تقویت نموده و درک بهتر و سریع‌تر مطالب را برای آنان فراهم سازند.
البته از آنجا که عمدتاً هدف از به کارگیری مثال‌، تنقیح و روشن ساختن مطالب و اثبات یک اصل و یا تعمیم آن است، مقتضی است تا با حفظ اصل اعتدال در استفاده از مثال و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط در بهره‏گیری از این أمر، مباحث درس از استدلال‌های محکم و متقن و غنای علمی مطلوب، تهی نگردد. ضمن اینکه به کارگیری مثال نامناسب و مستهجن نیز در شأن کلاس و استاد معارف نبوده و از قدر و منزلت آن می‏کاهد.
۹ ) ارایه چارچوب کلّی درس در آغاز تدریس:
تدریس با ارائه مطالب آموزشی آغاز می‏شود. نخستین گام در امر تدریس قبل از ورود تفصیلی استاد به درس جدید، معرفی مطالبی است که تدریس خواهد شد، یعنی استاد در ابتدای درس باید محورهای کلّی بحث را طرح نماید.
توجه به این مهم علاوه بر اینکه باعث ارایه منطقی بحث و پرهیز از پراکندگی و اتلاف وقت کلاس خواهد شد، به فراگیران کمک می‌نماید تا با شناخت کامل از سیر مطالب آموزشی، انگیزه آنان برای یادگیری بهتر مطالب آموزشی تحریک گردد؛ چرا که ضمن ارائه چنین چارچوبی آنها آگاه خواهندشد که چه مطالبی را خواهند آموخت.
البته انجام چنین امری به صورت شفاهی هم در آغاز تدریس امکان‏پذیر است، ولی شکل مطلوب آن چنین است که به صورت مکتوب و بر تخته صورت پذیرد؛ چه اینکه از جمله مزایای مکتوب بودن چارچوب کلّی بحث ـ علاوه بر آنچه گفته شد ـ این است که چنانچه استاد از بحث اصلی خود به هر دلیلی (از قبیل پرداختن به پاسخ سؤالات پراکنده فراگیران، بحث از یک موضوع فرعی بنا بر ضرورت طرح آن و...) دور افتاد،چنین چارچوبی به وی کمک خواهد کرد تا سیر اصلی بحث خود را باز یافته و به ادامه مباحث خود بپردازد.
۱۰) مدیریت و توانایی برقراری نظم در کلاس:
استادی که توانایی مدیریت و رهبری دارد به راحتی قادر به پیشبرد اهداف خود در زمینه‏های آموزشی و پرورشی می‏باشد. او با ایجاد نظمی صحیح، به وجهی مطلوب کلاس را اداره کرده و از این طریق باعث پیشرفت آموزش و برنامه‏های درسی می‏شود و با بهره‏گیری از نفوذ خویش، فراگیران را به فراگیری بهتر مطالب آموزشی ترغیب می‏کند.
از همین جاست که ضرورت مدیریت و توانایی کلاسداری به عنوان یکی از شاخص‏های مهم تدریس آشکار می‏گردد؛ زیرا وظیفه استاد در ارائه خوبِ درس خلاصه نمی‌شود، بلکه انتظار این است که وی بر رفتار فراگیر نیز نظارت داشته باشد. ممکن است فراگیر نسبت به درسی احساس بی نیازی کند یا نسبت به آن بی علاقه باشد و در انتهای کلاس بخواهد روزنامه مطالعه کند و یا به تکالیف دیگر خود بپردازد و یا.....که این امر موجب برهم خوردن نظم کلاس شده و به دیگران سرایت می‏کند.از این رو لازم است استاد به رفتار فراگیران نیز توجه داشته باشد تا علاوه بر حفظ توجه و اشتیاق آنها به درس، به نحو مطلوبی از وقت کلاس در جهت تحقق اهداف آموزشی و تربیتی تعیین شده استفاده نماید.
البته باید متذکر شد که مشکلات رفتاری فراگیران که منجر به بی‏نظمی در کلاس می‏شود، می‏تواند ناشی از علل مختلفی باشد. گاهی ممکن است شخص استاد، عامل بی نظمی باشد مثل فعال بودن گوشی موبایل استاد در کلاس؛ از اینرو پیشنهاد می‌شود استاد در جلسه اول از دانشجویان بخواهد گوشی‌های موبایل خود را خاموش کنند و خود نیز به این کار اقدام نماید. گاهی هم ممکن است یک یا چند فراگیر موجبات بی نظمی را فراهم سازند، و نیز احتمال دارد که هم استاد و هم فراگیران در امر ایجاد بی نظمی سهیم باشند. افزون بر اینها ممکن است علل بی نظمی‌ها در خارج از کلاس درس باشد، مثل رفت و آمد در سالن‌، سر و صدای بیرون کلاس، صدای اتومبیل‌ به دلیل مجاورت کلاس با خیابان و....
از آن جا که هدف این نوشتار، آشنایی اجمالی اساتید محترم با صلاحیت‌های مختلف استادی است، از این رو در اینجا فقط به آن بخش از عواملی که موجب خواهد شد تا استاد به عنوان عامل بی نظمی کلاس شناخته شود اشاره خواهد شد، هر چند تفصیل بیشتر مطالب کم و بیش در توضیحات شاخص‏های قبل آمده است.
علاوه بر ناتوانی‏های علمی ـ از قبیل: عدم تسلّط بر موضوع بحث، ضعف در پاسخگویی به سؤالات فراگیران، نداشتن قدرت تحلیل و نتیجه‏گیری مناسب و... ـ از جمله عواملی که موجب بروز بی‏نظمی در کلاس شده و ممکن است منشا آن استاد باشد، ضعف‌های ناشی از مهارت‌های رفتاری و کلاسداری است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
الف) ضعف‌های ناشی از فقدان مهارت در رفتارهای اجتماعی:
فقدان چنین مهارتی، باعث بروز رفتارهای مختلفی از استاد می‏شود که زمینه بی انضباطی و تشنج را در کلاس فراهم می‏آورد. بعضی از این رفتارها که ناشی از فقدان مهارت لازم در رفتار اجتماعی است عبارتند از:
۱) طعنه و کنایه زدن به فراگیران و تحقیر و تمسخر آنان
۲) بی توجهی به سؤال‌های معقول و منطقی فراگیر
۳) فرق گذاشتن و تبعیض قائل شدن بین فراگیران
۴) خشونت و عدم رعایت ادب و نزاکت در کلام
۵ ) تهدید به کم کردن نمره
۶) مطرح کردن مشکلات و گرفتاری‏های شخصی خود برای فراگیران
ب) فقدان مهارت‌های تدریس:
بسیاری از پارامترهای کلاسداری و انضباطی که عدم رعایت آنها می‏تواند بی‏توجهی فراگیران به درس و صحبت آنها با یکدیگر را به دنبال داشته باشد، از فقدان مهارت استاد در اعمال آن پارامترها ناشی می‏شود که اهمّ موارد آنها به شرح زیر است:
۱) مشکلات ناشی از صدای استاد: صدای آهسته و نامفهوم، موجب کسالت، خواب‏آلودگی و خمیازه فراگیر می‏شود؛ و به عکس آن، طنین صدای بلند و گوشخراش، او را خسته می‏کند. علاوه اینکه سخن گفتن با مکث‌های طولانی، تند حرف‏زدن، بریده بریده صحبت کردن و داشتن لهجه محلّی غلیظ و شدید از جمله مسائلی است که در اداره کلاس تأثیر منفی می‏گذارند.
۲) عدم آشنایی کافی استاد با روش‌ها و اصول یادگیری: عدم آشنایی لازم و کافی در این زمینه باعث می‏شود تا استاد نتواند به درستی فراگیر را در امر یادگیری یاری دهد. چنین استادی از شناخت مسائل و مشکلات فراگیر در درس عاجز است، و از اینکه چگونه آنها را خلّاق و مبتکر تربیت کند ناتوان است و.....در این صورت فراگیر احساس محرومیت کرده و در آموختن، پیشرفتی حاصل نمی‏کند که در این حالت ممکن است محرومیت او به صورت سرگرم شدن از طریق حرف زدن، ردّوبدل کردن یادداشت، و به طور کلّی بی توجهی به درس و کلاس ظاهر شود.
۳) عدم آمادگی برای جلسات تدریس: فراگیران به خوبی متوجّه عدم آمادگی استاد برای تدریس می‏شوند. عدم‏آمادگی استاد پی‏آمدهای منفی در پی دارد. حال چنانچه این مسائل تکرار شود، اعتبار و احترام استاد را خدشه‏دار می‏کند و در این صورت فراگیران نیز نارضایتی خود را با رفتارهایی که موجب بر هم زدن نظم کلاس می‏شود، ظاهر می‏سازند.
۴) کلاس‌های کسل کننده و یکنواخت: استفاده از روش یکنواخت و تکراری، فراگیران را خسته و کسل می‏کند و احتمالاً این رویه باعث تشدید بی نظمی‌های کلاس می‏شود.
۵) تعیین تکالیفی که با نیاز و درک فراگیر مطابقت نداشته باشد: در ارائه تحقیق و تعیین تکلیف برای فراگیران، باید توانایی فردی و مشکلات هر فرد را در نظر گرفت و از واگذار کردن تکالیفی که به هر دلیل ممکن انجام آن از عهده وی ساخته نیست، پرهیز گردد.
در پایان یادآوری این نکته مفید است که استاد موفق استادی است که بتواند با ارایه مطالب علمی و جذّاب، توجه مخاطبین را به خود جلب کند، هر چند در هر حال گاهی کسانی پیدا می‏شوند که توجه چندانی به درس ندارند.
۱۱ ) ارزشیابی از درس قبل:
یکی از مسائل مهمی که استاد باید به آن توجه داشته باشد ارزشیابی از دروس ارایه شده است.
ارزشیابی، عامل بسیار مؤثّری برای برانگیختن دقت و تلاش فراگیران برای یادگیری و هم چنین آگاهی از پیشرفت تحصیلی آنهاست ‏و بدین وسیله فراگیر به جنبه‏های مثبت و منفی خود در یادگیری پی برده، با راهنمایی استاد برای توسعه جنبه‏های مثبت و رفع نارسایی‌های خود کوشش خواهد کرد.
شایسته است استاد در ارزشیابی از دروس خود به ارزشیابی نهایی (پایان ترم) و یا میان ترم اکتفا نکند، بلکه در صورت امکان تلاش نماید در هر جلسه از مطالب جلسات قبل، ارزشیابی به عمل آورد که استمرار این أمر سبب خواهد شد تا مطالب آموزشی همواره مرور شده و از یاد نروند.
استاد با ارزشیابی مداوم از دروس ارائه شده، علاوه بر اینکه فراگیران فعّال را از غیر فعّال تشخیص می‏دهد، تجزیه و تحلیل نتایج ارزشیابی به وی این فرصت را نیز خواهد داد تا میزان موفقیت خود را در ارائه درس سنجیده و همواره در صدد اصلاح و بهبود روش تدریس خود برآید؛ زیرا اگر معلوم شد اکثر فراگیران، درس را خوب نفهمیده‏اند باید احتمال داد که استاد ارائه خوبی نداشته است و بدین ترتیب استاد به نقاط قوّت و ضعف خود پی خواهد برد.
این نوع ارزشیابی را که اصطلاحاً «ارزشیابی تکوینی» می‌گویند ممکن است به دو طریق شفاهی و یا کتبی اعمال گردد.
در شکل کتبی آن مثلاً استاد می‏تواند در ابتدای کلاس ۲ سؤال از درس قبل را بر تخته بنویسد واز همه فراگیران بخواهد ظرف مدت ۵ دقیقه به آنها پاسخ دهند و سپس جواب‌ها را جمع‏آوری کند. در این شیوه ضمن ارزشیابی از درس قبل، از همه کلاس هم حضور و غیاب صورت می‏پذیرد.
در شکل شفاهی آن نیز در ابتدای هر جلسه به صورت شفاهی از تعدادی از فراگیران سؤالاتی پرسیده می‏شود. البته شکل مطلوب در این شیوه این است که استاد سعی کند از افراد معین ـ و نه به صورت داوطلبانه ـ سؤال کند.
نکته دیگری که در زمینه ارزشیابی لازم به ذکراست اینکه اگر برای ارزشیابی‏ها امتیازی منظور گردد به طوریکه در نمره پایان ترم فراگیر نیز تأثیر گذار باشد، اشتیاق دانشجویان برای انجام ارزشیابی بیشتر خواهد شد.
۱۲) مرور درس قبل و بیان ارتباط آن با درس جدید:
یکی از اصولی که رعایت آن به أمر یادگیری کمک می‏کند و کار یادگیری را برای فراگیر آسان می‏نماید، ایجاد آمادگی در فراگیر قبل از شروع درس جدید است.از جمله اموری که در این زمینه مؤثّر است «مرور درس قبل» می‏باشد که علاوه بر ایجاد آمادگی برای ارائه درس جدید و آسان‏تر شدن فراگیری مطالب آموزشی تازه، باعث می‏شود مطالب اصلی آن درس تکرار شده و در ذهن فراگیر ثبات بیشتری پیدا کند.
بنابراین برای ادامه تدریس یک متن آموزشی و ارائه مطالب جدید به جا است همواره به آموخته‏های قبلی فراگیران توجه شده و از آنها به عنوان زیربنا در ارائه مطالب تازه، استفاده گردد که تحقق این مهم از طریق مرور مباحث گذشته ممکن خواهد شد؛ زیرا بهره‏گیری از این شیوه، فرآیند یادگیری را تقویت کرده و توجه کلاس را سریعاً به مطالبی که با آن آشنایی دارند جلب می‏نماید و کنجکاوی فراگیران را برای شنیدن مطالب تازه بر می‏انگیزد و در نتیجه از توجه بیش از حدّ فراگیر به استاد کاسته شده و به موضوعات معطوف می‏شود.
نکته دیگری که اشاره به آن ضروری است، اینکه برقراری ارتباط منطقی بین موضوعات اصلی دروس، امری است که باید آن را در مرحله ارایه درس به کار برد. از آنجاکه معمولاً درس‌ها و سرفصل‌های پیش‏بینی شده بی‏ارتباط با یکدیگر نیستند، از این رو اشاره استاد به ارتباط میان درس قبل و درس جدید نیز به ایجاد آمادگی برای طرح درس جدید کمک کرده، درک مطالب را برای فراگیر ساده می‌نماید و مطالب درسی یکی پس از دیگری با دشواری کمتری عرضه خواهند شد.
۱۳) ایجاد انگیزه در آغاز تدریس نسبت به موضوع بحث:
شروع درس باید به گونه ای باشد که دانشجو را نسبت به درس علاقمند ساخته، انگیزة وی را جهت شنیدن مطالب استاد بر انگیزد. ارائه پیش سازمان دهنده در آغاز و همچنین ارائة چارچوب کلی بحث از جمله عوامل ایجاد انگیزه نسبت به درس می‌باشد. ذکر مقدمه در آغاز نیز می‌تواند رغبت دانشجو را نسبت به گوش دادن به درس افزایش دهد. بیان اهمیت، ضرورت ، تاریخچه و پیشینه ی بحث تأثیر فراوانی در تحقق این اهداف دارد.
از جمله اموری که در این مهم می‌تواند کمک نماید، طرح بحث جلسة آینده در پایان در هر جلسه است؛ زیرا طرح موضوع جلسه بعدی و معرفی منابع مطالعاتی، باعث رغبت دانشجو به موضوع بحث آینده شده و در نتیجه دانشجو به پیش مطالعه می‌پردازدکه این امر خود موجب بیشتر شدن انگیزه دانشجو نسبت به درس جدید خواهد شد.
۱۴ ) توضیح اصطلاحات کلیدی درس:
استفاده از لغات و اصطلاحات خاص بدون ارائه تعریف درست از مفهوم و معنای آن، هیچ کمکی به ارائه واضح و روشن درس نخواهد کرد، بلکه برای برقراری ارتباط مؤثر با فراگیران باید از لغات مأنوس و دارای مفهوم و معنای صریح و اصطلاحاتی که در سطح معلومات کلاس و آشنای به ذهن باشد، استفاده کرد.
البته در مواردی که ضروری است در توضیح درس از اصطلاحات جدید و یا نامأنوس استفاده شود، چنانچه معانی این اصطلاحات برای فراگیر روشن نگردد پرده‏ای از ابهام بر موضوع درس افکنده می‏شود. لذا برای تفهیم سریعتر، لازم است استاد در ابتدای شروع درس و یا در آغاز هر بخش و فصل از بحث خود، تعریف جامع، صحیح و در عین حال ساده‏ای از آن اصطلاحات ارائه دهد.
۱۵) خلاصه کردن، جمع بندی و نتیجه‏گیری در پایان درس:
از جمله اموری که باعث می‏شود مسائل اصلی درس در ذهن فراگیر تثبیت شود، این است که استاد در پایان درس، مطالب ارایه شده را خلاصه و جمع بندی کرده و نتیجه‏گیری لازم و مفیدی ارائه نماید.
بیان خلاصه درس، در حقیقت مرور مختصر و دوباره‏ای است از کلّیه مطالبی که در مرحله ارائه درس توضیح داده می‏شود و کمک مؤثّری است برای ارتباط نکات مهم و اصلی درس، و منظور از آن افزایش یادگیری فراگیر است.
اصولاً ارائه خلاصه درس، فرصت دیگری در اختیار فراگیر قرار می‏دهد تا نکات مهم و اساسی درس را که به صورت جامع و کامل عرضه شده است، بهتر درک کند و چنین خلاصه‏ای در واقع تصویر جامعی را از آنچه تدریس شده است ارائه می‏دهد.
فراموش نشود که جمع بندی و خلاصه درس واقعاً خلاصه‏ای از أهمّ مطالب ارایه شده است، لذا خلاصه درس، حداقل شامل این موضوعات خواهد بود:
۱
) تکرار رئوس مطالب و نکات اساسی درس
۲) تأکید دوباره مسائل مهمّ طرح شده
۳) خاتمه دادن به درس با جمله‏ای رسا و با معنا
معمولاً هر درسی با جمله‏ای رسا و با معنا پایان می‏پذیرد تا تأثیر مطلوبی در ذهن فراگیر بگذارد. این جمله ممکن است نکته‏ای مهم و یا نتیجه‏گیری مثبتی از مطالب ارائه شده باشد که باید با هدف‌های درس ارتباط داشته و فراگیر احساس کند که بر مسأله با اهمیتی تأکید شده است.
۱۶) طرح بحث جلسه آینده و معرفی منابع مطالعاتی:
یادگیری وقتی مؤثّرتر خواهد بود که فراگیر پیشینه‏ای در این زمینه داشته باشد. از این رو مناسب است استاد پس از پایان درس در هر جلسه ، موضوع بحث جلسه بعد را طرح کرده و توضیحی هر چند کوتاه و مختصر به عنوان زمینه‏ای جهت ورود به مبحث آینده بیان نماید و با ایجاد سؤال‌های مناسب در زمینه موضوع مورد بحث جلسه آینده، ذهن فراگیر را تحریک نماید تا درباره آن فکرکرده و در صورت تمایل، درباره آن مطالعه کند.
استفاده از این روش، ضمن ترسیم نمایی کلّی و اجمالی از مبحث آینده، محدوده بحث‌ها را مشخص ساخته و در نتیجه انگیزه فراگیر رابرانگیخته و او را به مطالعه و دقت در موضوع طرح شده تشویق می‏نماید تا با آمادگی هر چه بیشتر در کلاس حضور یافته و شرکتی فعّال در کلاس داشته باشد.
البته لازم است برخی از منابع مفید برای افزایش اطلاعات و معلومات فراگیران معرفی شود تا دانشجویان بتوانند با مراجعه به آنها، زمینه شرکت فعّال خود را در جلسه بعدی درس فراهم آورند، ضمن اینکه بدین وسیله به مطالعه مستقل و شخصی نیز تشویق و ترغیب می‏گردند.
توضیح چند شاخص کلی دیگر
۱) تناسب حجم مطالب ارایه شده با زمان کلاس و ظرفیت دانشجویان:
روشن است که تعداد واحدهای هر ماده درسی محدود می‏باشد. از این رو، لزوم آشنایی فراگیر با أهمّ مطالب و اطلاعات عمومی و بعضاً مطالب تخصصی آشکار می‏گردد؛ لذا بدیهی است که مطالب ارایه شده علاوه بر پوشش دادن تمامی سر فصل‌های تعیین شده، باید با تعداد واحدهای مربوط متناسب بوده و از اطناب یا ایجاز مخلّ به دور باشند که این موضوع نیز به طرح درسی که از قبل تهیه می‏شود، بستگی دارد.
استاد با تجربه می‏داند که مثلاً در یک جلسه ۹۰ دقیقه‏ای چه حجمی از مطالب را می‏توان ارایه کرد.البته لازم نیست استاد همه ۹۰ دقیقه را به ارایه درس و بیان مطالب بپردازد.
اگر استاد همواره بیش از آنچه که باید در یک جلسه گفته شود، ارایه کند، علاوه بر این که مطالب عمق کافی را نخواهد داشت و فراگیر هم از پذیرش و درک آن همه مطالب ناتوان خواهد بود، عملاً‌ کلاس‌ها زودتر از موعد مقرر تعطیل خواهد شد و برعکس اگر استاد همیشه کمتر از آنچه که باید گفته شود ارایه دهد، از ارایه همه سرفصلهای تعیین شده باز خواهد ماند و یا در جلسات پایانی ترم حجم زیادی از مطالب باقیمانده را سربسته و خلاصه بیان خواهد کرد.
علاوه بر زمان، ظرفیت یادگیری فراگیران نیز از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و باید مورد توجه استاد قرار گیرد.
چنانچه مطلب، کمتر از ظرفیت فراگیران ارائه شود، موجب خستگی و بی‏حوصله شدن آنها نسبت به درس می‏شود؛ و در حالت عکس نیز فراگیران با گمان اینکه توانایی فهم مطالب را ندارند، نسبت به درس بی‏علاقه می‏شوند.
البته باید توجه داشت که در همه کلاس‌ها نمی‏توان به یک صورت عمل کرد و برای همه آنها برنامه یکسانی ارایه نمود؛ زیرا ظرفیت یادگیری فراگیران با توجه به زمان کلاس، رشته تحصیلی آنان، نوع بحث و.... متفاوت است و استاد متبحر به همه این مسائل توجه دارد.
در هر حال، توجه به این مهم ضمن تقویت توانایی یادگیری فراگیران و درک بهتر مطالب، موجب بانشاط نگه داشتن کلاس و جذابیت بیش از پیش درس می‏گردد.
۲) روش تدریس ( استفاده از روش تدریس مناسب):
روش تدریس، مجموعه فعّالیت‌های برنامه‏ریزی شده‏ای است که در نهایت، نه برای ارائه تدریس بهتر، بلکه برای یادگیری بهتر به کار می‏رود. بنابراین روش‌های تدریس، ابزاری هستند که استاد، با تدبیر و ابتکار خود آنها را بکار می‏گیرد تا هدف‌های آموزشی مورد نظر بهتر تحقق یابند.
استاد بعد از انتخاب محتوا، باید خط مشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند؛ چون روش او چگونگی فعّالیت فراگیران را برای رسیدن به هدف‌های آموزشی مشخص می‏سازد.
آشنایی با روش‌های مختلف تدریس و به کارگیری آنها موجب می‏شود که هدف‌های تعلیم و تربیت با سهولت بیشتر و در مدت زمان کوتاه‌تر تحقق یابند. لذا یکی از امور مهم و لازم برای هر استاد این است که به روش‌های مختلف تدریس آشنا باشد و از روش یا روش‌های مناسب استفاده کند و هر اندازه استاد با روش‌های مختلف تدریس آشنا باشد، در موقعیت‌های مختلف برای رسیدن به مقاصد آموزشی، آزادی عمل و توفیق بیشتری خواهد داشت.
طبیعی است که پس از آشنایی استاد با روش‌های مختلف تدریس، در عمل و به هنگام ارایه درس با تشخیص موقعیت، هدف درس و... روش‌ها و فنون مناسب را به کار خواهد گرفت؛ لذا توصیه می‏شود که روش تدریس همواره یکسان نباشد بلکه برای برقراری کلاس مطلوب و خارج شدن آن از یکنواختی، ایجاد نشاط علمی در کلاس و یادگیری مطلوب و منطقی فراگیران به کارگیری تلفیقی روش‌های مختلف توصیه می‏شود.
البته انتخاب روش ترکیبی مناسب بستگی به عواملی دارد که از آن جمله می‏توان به این موارد اشاره داشت:
۱)نوع موضوع و محتوای درس از لحاظ قابلیت ارائه با روش‌های مختلف.
۲)تعداد فراگیران
۳)میزان اطلاعات قبلی فراگیران از موضوع درس
۴) میزان وقت تعیین شده برای ارایه درس، که هر چه وقت کمتری برای ارایه درس تعیین گردد، استفاده از روش‌هایی مثلِ پرسش و پاسخ نمی‏تواند آن اهداف آموزشی تعیین شده را تحقق بخشد.
۵) تسلّط علمی استاد و قدرت مدیریت و اداره کلاس
۶) حجم مطالبی که می‏بایست ارائه شود.
بدین ترتیب به ضرورت وجود طرح درس مناسب در فرآیند تدریس پی می‏بریم؛ زیرا در چنین طرح درسی، روش‌ها و فنون مناسب تدریس برای درس‌های مختلف پیش‏بینی شده و به استاد فرصت خواهد داد تا متناسب با آن دروس، شیوه‏های مناسب تدریس را برگزیند.
● اشاره:
با توجه به اهمیت و نقش سنجش توانایی استادان در بهبود سیستم آموزشی و ارتقای سطح کیفی تدریس آنها بر آن شدیم تا از این شماره مطالبی را برای خوانندگان فرهیخته این نشریه بازگو کنیم امید است که مورد استفاده اساتید محترم قرار گیرد.
▪ معارف
مقدّمه
تدریس یکی از ارکان اصلی هر سیستم آموزشی به شمار می‌رود که کارآیی هر نظام آموزش بستگی به آن دارد. یکی از مشکلات نظام تعلیم و تربیت، مربوط به عدم آشنایی و عدم استفاده از الگوها و روش‌های پیشرفته تدریس است.
مشاهدات مکرر نشان داد که متأسفانه بسیاری از اساتید، هنوز از روش‌های سنتی و غیرکاربردی استفاده می‌کنند. استادان دروس معارف اسلامی نیز از این امر مستثنی نبوده و برخی استادان هنوز هم از روش‌های منسوخ بهره می‌گیرند و در نتیجه در زمینه تأثیرگذاری از موفقیت‌ کمتری برخوردارند.
از این رو در این نوشتار سعی شده به برخی از شاخصه‌های تدریس موفق در حوزه‌های مختلف علمی، مهارتی، عاطفی و تأثیرگذاری اشاره گردد.
امید است اساتید محترم با مطالعه این نوشتار با معیارها و انتظارات از استاد معارف بیشتر آشنا شوند، ضمن اینکه توصیه می‏شود اساتید بزرگوار برای اطلاع بیشتر به کتبی که در این زمینه نوشته شده مراجعه فرمایند.[۱]
الف) عامل علمی
مراد از عامل علمی، مجموعه عناصری است که توانمندی و تسلط علمی استاد را در مقام ارائه درس نشان می‏دهد. به عبارت دیگر، محور اصلی در این عامل، تسلط علمی استاد بر موضوع درس می‏باشد؛ از این رو یکی از مهم‏ترین اصول آموزش و نیز ویژگی‏های استاد، تسلّط بر محتوا و موضوع درس و آگاهی کافی و گسترده درباره مطالب آموزشی است، به نحوی که استاد را توانا سازد تا با تسلّط کامل مطالب درسی را ارائه دهد.
استادی که تسلّط علمی کافی ندارد شاید بتواند متن درس را آماده کرده و به شکل کامل و صحیح در کلاس ارائه کند؛ اما به دلیل ضعف علمی و عدم احاطه کامل بر مطالب آموزشی، نکات مهم درس تشخیص داده نمی‏شود و اگر ارائه خوب درس نیاز به خلاقیت (مثل تقدّم و تأخّر مطالب و...) و یا ذکر مطالب تکمیلی و... داشته باشد استاد از عهده آن بر نمی‏آید.علاوه اینکه نمی‏تواند پاسخگوی سؤالات و ابهامات فراگیران باشد و استادی که در مسائل علمی ضعیف باشد و نتواند به پرسش‏های فراگیران خود پاسخ دهد و روحیه پرسشگری و نقّادی آنها را اقناع و ارضا نماید مسلّماً در کار خود شکست خواهد خورد.
از این رو مطالعه دائم و مستمر استاد در زمینه موضوع مورد بحث، امری ضروری و لازم می‏نماید؛ زیرا این امکان را به استاد خواهد داد تا ضمن تقویت بنیه‏های علمی خود، با شبهات و یافته‏های جدید در زمینه کار خود آشنا شده و در نتیجه بتواند با تسلّط و آمادگی بیشتری در کلاس حضور پیدا کند؛ چراکه گاهی کمبود وقت و یا احیاناً سهل‌انگاری ممکن است سبب شود استاد با عدم آمادگی کافی وارد کلاس شود. در چنین مواردی ممکن است استاد برای تظاهر به داشتن آمادگی جهت تدریس، معلومات نادرست ارائه دهد و یا صرفاً به نوشته کتاب یا جزوه اکتفا کند.
علاوه اینکه عدم آمادگی استاد و نداشتن مطالعه کافی پیرامون موضوع مورد بحث، این فرصت را از وی خواهد گرفت تا هنگام تدریس، نکات اصلی و کلیدی درس را گوشزد نماید و نیز مشکلات و شبهات احتمالی درس را پیش‏بینی نموده و آنها را جهت ارتقای سطح علمی فراگیران در کلاس مطرح و به بحث و گفتگو بگذارد. و چه بسا این امر باعث شود تا استاد یا اصلاً علاقه‏ای برای طرح چنین سؤالات و شبهاتی را از خود نشان ندهد که این حالت، موجب رکود و خمودی کلاس شده و مانع رشد، تکامل، خلاقیت و نوآوری فراگیر است؛ و یا اگر هم چنین مسائلی از طرف فراگیران مطرح شود این عدم آمادگی سبب می‏شود تا استاد از پاسخ دادن به سؤالات منطقی و معقول آنها طفره رفته و با داستان‌سرایی در مقام پرده‌پوشی از این ضعف برآید.
از این رو، سزاوار است استاد از قبل، آمادگی لازم را برای ارائه درس کسب نماید تا ضمن تسلّط لازم بر موضوع بحث، به هنگام تدریس مکرّراً به کتاب یا جزوه مراجعه ننماید.
البته توقّع نمی‏رود که استاد همیشه همه محتوای درس را حفظ باشد، بلکه طبیعی است گاهی نیم‌نگاهی به طرح درسی که از پیش تهیه کرده است، داشته باشد؛ ولی رجوع مکرّر به کتاب یا جزوه باعث مکث مخلّ به تدریس و از بین رفتن نشاط کلاس می‏شود.
در مورد عامل علمی دو نوع شاخص فرعی وجود دارد:
۱ )شاخص‏هایی که با درس خاصی ارتباط نداشته، بلکه در هر درسی لازم و ضروری هستند.
۲ )شاخص‏هایی که به درس خاصی اختصاص دارند.
به عنوان مثال کامل بودن مطالب ارائه شده و یا صحت آنها در هر درسی لازم است. اما تحلیل مطالب تاریخی و نتیجه‏گیری از آنها فقط در دروسی نظیر درس تاریخ تحلیلی اسلام و یا انقلاب اسلامی ضرورت می‏یابد و یا توجه به مباحث نظری علم اخلاق که فقط در درس اخلاق اسلامی مورد توجه قرار می‏گیرد.
در اینجا ابتدا به توضیح شاخص‏های علمی مشترک پرداخته و سپس شاخص‏های علمی اختصاصی هر یک از گرایشهای پنج‌گانه دروس معارف اسلامی را بیان می‏کنیم.
الف) شاخص‏های علمی مشترک
۱) کامل بودن مطالب ارائه شده: بدیهی است مطالبی که از سوی استاد ارائه می‏شود بایستی با توجه به متن و سر فصلهای درس کامل باشد، به این معنا که مطالب ارایه شده ضمن اینکه بایستی تمامی سر فصلهای مورد نظر را پوشش دهد، لازم است تمام مباحث مورد نیاز و مرتبط با هر سرفصل را نیز مطرح سازد؛ و به طور کلّی محتوای درس باید تمام حقایق، مفاهیم و اصولی را که لازم است فراگیران بیاموزند، در برداشته باشد.
۲) صحّت مطالب ارائه شده: لازم به ذکر است که مطالب ارائه شده توسط استاد بایستی قوی، مورد قبول و خدشه‏ناپذیر ارایه گردد و تحقق این أمر مستلزم این است که محتویات و مباحث طرح شده به گونه‏ای ارائه گردد که از صحّت و اتقان لازم برخوردار بوده و اصول و مسلّمات علمی در آنها رعایت شود، چه اینکه یادگیری هنگامی اثربخش خواهد بود که مطابق با واقعیات بوده و از دقت و صحّت لازم برخوردار باشد؛ زیرا اگر فراگیر احساس کند که با بعضی از مسائل، غیر علمی و بدون دقت کافی برخورد شده است هر آینه ممکن است بقیه مباحث و مطالب را ـ هر چند حق هم باشند ـ نپذیرد و با دید منفی به آنها بنگرد و به این ترتیب اعتماد فراگیر به درس و استاد کاسته شده و نفوذ کلام استاد نیز کم می‏شود.
۳) استفاده از منابع متعدد و ارجاع به آنها: ضروری است استاد به مطالب آموزشی موجود در متن اکتفا نکند، بلکه از هر فرصتی برای توسعه فکری و اطلاعات فراگیران استفاده نماید.
از این رو، جهت عمق بخشیدن به اطلاعات و ارائه تدریسی شایسته، لازم است استاد آشنایی کامل با منابع معتبر و گوناگونی که در زمینه موضوع درس وجود دارد، داشته باشد و متناسب با واحد درسی، سطح علمی فراگیران و... از آن منابع ـ که عمدتاً اصلی و معتبر باشند ـ در تهیه و ارایه محتوای درس استفاده کند؛ زیرا مطالعه مستمر و مراجعه به منابع متعدد در زمینه موضوع مورد بحث، این امکان را به استاد می‏دهد که ضمن بالابردن توان علمی خود، با دیدگاههای مختلفی که پیرامون موضوع مطرح است نیز آشنا شده و در نتیجه بتواند با تسلّط و آمادگی بیشتری به تدریس بپردازد.
البته تذکر این نکته ضروری است که همواره در این امر باید حدّ اعتدال را رعایت کرد تا محتوای درس انباشته‏ای از گفته‏ها و سخنان دیگران نشود.
۴) نگارش و تلفظ صحیح آیات، روایات، اسامی، اصطلاحات و عبارات تخصصی: در موضوعات و مباحثی که استاد احساس می‏کند باید از آیات، روایات، اسامی یا اصطلاحات خاص استفاده کند باید توجه داشته باشد که نگارش و تلفّظ آنها به طور صحیح باشد؛ ضمن اینکه لازم است کاربرد آنها کاملاً بجا و بر حسب ضرورت باشد و حتی‏الامکان از استفاده مکرر از اصطلاحات تخصصی غیر ضروری خودداری شود.
۵) پاسخگویی صحیح به سؤالات دانشجویان: مقصود از این شاخص، صرف اسکات فراگیران در مقام بحث و سؤال نیست، بلکه استاد باید بتواند پاسخ صحیح، علمی و قانع‏کننده ارائه کند و با پاسخگویی صریح و منطقی به سؤالات و مشکلات علمی فراگیران و دفاع صحیح و معقول از مبانی دین و انقلاب اسلامی، موجبات نشاط علمی کلاس را فراهم آورد. لازمه چنین امری این است که:
اولاً استاد توان علمی لازم را دارا باشد. ثانیاً سؤالهای احتمالی را حتی‏الامکان پیش‏بینی نماید که لازمه دست یافتن به این مهم، داشتن طرح درس مناسب و سنجیده‏ای است که استاد قبل از تدریس برای یک جلسه درس تهیه می‏کند، چنین طرح درسی به وی فرصت خواهد داد تا سؤالات و ابهامات احتمالی تدریس را پیش‏بینی کند و پاسخ لازم و متناسب با آنها را بیابد.
تذکر این نکته ضروری است که اگر استاد، پاسخ سؤالی را به هر سببی ندانست لازم نیست که با داستان‏سرایی در مقام پرده‏پوشی بر آنچه که نمی‏داند بر آید، بلکه باید صراحتاً ارائه پاسخ صحیح را به جلسه آینده موکول نماید.
۶) دارا بودن جامعیت نسبی در معارف اسلامی: استادان گروه معارف اسلامی افزون بر اینکه باید تسلط و توان علمی لازم را در گرایش مورد نظر داشته باشند در زمینه‌های دیگر معارف دینی از جامعیت نسبی بر خوردار باشند؛ چراکه رسالت یک استاد معارف صرفاً در فعالیت‌های آموزشی خلاصه نمی‌شود، بلکه یکی از مهم‌ترین رسالت آنان تبلیغ دین در کنار آموزش می‌باشد. همان‌گونه که در اهداف تک‌تک دروس معارف آمده است، محوریت در تدریس این دروس، دین با نگاه تبلیغی و ترویجی و در نهایت تأثیرگذاری است. استاد تاریخ اسلام یا انقلاب اسلامی و... صرفا بیانگر حوادث و وقایع تاریخی نیست، بلکه به همراه تحلیل وقایع و توجه به عبرت‌آموزی آن به نکات اخلاقی، اعتقادی و مذهبی مبتنی بر باور‌های دینی نیز توجه دارد؛ مثلاً استاد اخلاق باید در زمینه مباحث اعتقادی، تاریخی، سیاسی، احکام شرعی و... دارای اطلاعات باشد تا در صورت لزوم توان پاسخگویی را داشته باشد. همچنین نکات اخلاقی را باید با باورهای دینی پیوند دهد و...
یا مثلاً استاد در درس اندیشه اسلامی ۱ـ۲، باید اطلاعات اجمالی نسبت به تاریخ اسلام و تاریخ معاصر داشته باشد یا استاد انقلاب اسلامی نیز باید با احکام شرعی یا مباحث قرآنی و روایی آشنا باشد.
۷) آمادگی در ارائه درس: کمبود وقت و یا احیاناً سهل‌انگاری ممکن است سبب شود استاد با عدم آمادگی کافی وارد کلاس شود. در چنین مواردی ممکن است استاد برای تظاهر به داشتن آمادگی جهت تدریس، معلومات نادرست ارائه دهد و یا صرفاً به نوشته کتاب یا جزوه اکتفا کند.
علاوه اینکه عدم آمادگی استاد و نداشتن مطالعه کافی پیرامون موضوع مورد بحث، این فرصت را از وی خواهد گرفت تا حین تدریس، نکات اصلی و کلیدی درس را گوشزد نماید و نیز مشکلات و شبهات احتمالی درس را پیش‏بینی نموده و آنها را جهت ارتقای سطح علمی فراگیران در کلاس مطرح و به بحث و گفتگو بگذارد. و چه بسا این امر باعث شود تا استاد یا اصلاً علاقه‏ای برای طرح چنین سؤالات و شبهاتی را از خود نشان ندهد که این حالت، موجب رکود و خمودی کلاس شده و مانع رشد، تکامل، خلاقیت و نوآوری فراگیر است؛ و یا اگر هم چنین مسائلی از طرف فراگیران مطرح شود این عدم آمادگی سبب می‏شود تا استاد از پاسخ دادن به سؤالات منطقی و معقول آنها طفره رفته و با داستان‌سرایی در مقام پرده‌پوشی از این ضعف برآید.
از این رو، سزاوار است استاد از قبل، آمادگی لازم را برای ارایه درس کسب نماید تا ضمن تسلّط لازم بر موضوع بحث، به هنگام تدریس، مکرّراً به کتاب یا جزوه مراجعه ننماید. البته توقّع نمی‏رود که استاد همیشه همه محتوای درس را حفظ باشد، بلکه طبیعی است گاهی نیم‌نگاهی به طرح درسی که از پیش تهیه کرده است، داشته باشد؛ ولی رجوع مکرّر به کتاب یا جزوه باعث مکث مخلّ به تدریس و از بین رفتن نشاط کلاس می‏شود.
● راز طلایی موفقیت

روزی از سرخپوستی که به عنوان کارگر روی اسکلت آسمان خراش در ارتفاع چند صد متری زمین کار می کرد پرسیدند ‚ چه چیز باعث شده که تو از آن ارتفاع چند صد متری نترسی؟و او گفت من اگر از ارتفاع ده متری سقوط کنم همان بلایی سرم میآید که از ارتفاع چهار صد متری. پس چرا باید ترسم بیشتر از کارگری باشد که روی اسکلت یک آپارتمان معمولی کار می کند.
خوب به این نکته ظریف فکر کنید اگر در هر کاری در زندگی بدترین وضعیت ممکن را تجسم کنید و یکبار با تجسم ذهنی خود را در آن وضعیت قرار دهید خواهید دید که وقتی آب از سر بگذرد دیگر یک متر یا صد متر با هم فرقی نمی کند . پس اگر بتوانید در عمق پنج متری شنا کنید در اقیانوس ها ی با عمق بیشتر از پانصد متر هم می توانید غوطه ور شوید.
براستی معنای شکست چیست؟آیا معنایش این است که چیزی به دلخواه شما یا آن گونه که انتظارش را داشتید پیش نیاید؟ قانون تجربه همواره کامل و بی نقص است. ما اندیشه ها و اعتقاد های درونی خود را به شیوه ای عالی باز می تابانیم. یا یکی از گامها را بر نداشته اید یا اعتقاد باطنی شما این بوده است که لیاقتش را ندارید‚ و یا احساس بی ارزشی کرده اید.
این گفته قدیمی که اگر بار نخست موفق نشدی باز هم بکوش.براستی حقیقت دارد .معنایش این نیست که خود را بکوب و دیگر بار همان شیوه سابق را تکرار کن. معنایش این است که اشتباه خود را دریاب و از راهی دیگر وارد شو تا بیاموزی چگونه درست آن را انجام بدهی.
این حق طبیعی ماست که در تمام مدت عمر خود‚ از موفقیتی به موفقیت دیگر رهسپار باشیم. اگر وضع مااینگونه نیست ‚ یا با تواناییهای ذاتی خود همنوا نیستیم ‚ یا معتقدیم که موفقیت از آن ما نیست ‚ یا موفقیت خود را در نمی یابیم.
اگر نسبت به جایگاه این لحظه خود ‚ معیارهای چنان دور از دسترس برگزینیم _که هم اکنون نتوانیم به آن دست یابیم_ همواره شکست خواهیم خورد.
هنگامی که کودک سرگرم آموختن راه رفتن یا حرف زدن است ‚ تشویقش می کنیم و برای هر پیشرفت کوچک تحسینش می کنیم . کودک به وجد در می آید و می کوشد که بهتر آن را انجام دهد . آیا به هنگام آموزش چیزی تازه ‚ خود را به همین شیوه تشویق می کنید؟ یا اینکه با گفتن کلماتی نظیر احمق یا دست و پا چلفتی یا شکست خورده فراگیری خود را دشوار تر می نمایید؟
بسیاری از ستارگان و هنر پیشه ها تصور می کنند که از همان نخستین نمایش نحوه اجرایشان باید عالی و بی نقص باشد . اما آنها باید بدانند که هدف نمایش ‚ تمرین و آموختن است . بر روی صحنه می اییم تا اشتباه کنیم و راههای تازه را بیاموزیم و بیاموزیم . تنها با تمرین مکرر چیزی تازه را می آموزیم و آن را جزیی از طبیعت خود می سازیم هر گاه در هر زمینه ای به یک کار تمام شده حرفه ای می نگرید به حاصل ساعتهای بی شمار تمرین چشم می دوزید.اصلا مهم نیست که برای چه مدت زمانی خود را شکست خورده پنداشته اید . می توانید هم اکنون الگوی موفقیت را بیافرینید .اهمیت ندارد که در چه زمینه ای می خواهید کار کنید. اصول یکسانند . لازم است که دانه موفقیت را بکاریم . این دانه ها خرمنی عظیم به بار خواهند آورد.
● سخنی چند از بزرگان علم
ـ وظیفه آموزش این است که ذهن های خالی را به ذهن های باز تبدیل کند نه ذهن های پر.
ـ دوستانی انتخاب کنید که اهل زحمت باشند و شما را به درس خواندن و زحمت کشیدن تشویق کنند.
ـ خوشبخت کسی است که به یکی از این دو دسترسی داشته باشدیا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
ـ یک تمبر پستی موفقیتش را تضمین می کند چون این توانایی را دارد که تا رسیدن به هدف به چیزی بچسبد.
ـ موفقیت مانند سایه به دنبال پشتکار است.
ـ شرط پیروزی داشتن اراده قوی است شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد.
ـ خواندن بدون فکر کردن همانند خوردن بدون هضم کردن است.
ـ برای آدمهای مصمم و جدی همیشه وقت و فرصت فراهم است.
ـ آرمانهای بزرگ همت های بلند می طلبد.
ـ عظمت زندگی در علم نیست بلکه در عمل است.
ـ جدیت مقصد را نزدیک می کند.
ـ در دنیا لذتی نیست که با لذت مطالعه برابری کند.
ـ فردا وقتیست که تنبلها کار خواهند کرد.
● نکاتی در مورد یادگیری آسان تر مطالب
ـ نکته ۱)مطالبی که در آغاز و در پایان مطالعه می خوانید بهتر در حافظه می مانند و مطالبی که در میان قرار دارند ‚احتمال فراموش کردنشان بیشتر است .
پس بخش های میانی مطالعه به تمرین زیادتری نیاز دارند. پس مدت زمان مطالعه نباید به حدی باشد که مطالب زیادی در بین شروع و انتهای آن قرار گیرند .
بهترین زمان مطالعه ۵۰ دقیقه و ۱۰ دقیقه استراحت است. مطالعه برای مدت زمان طولانی و مستمر نه تنها سبب یادگیری بیشتر نمی شود بلکه به علت خستگی از کارایی تان نیز کم می شود. دقت کنید این زمان تنها برای استراحت است ‚ مرور کردن مطالب و حتی فکر کردن به آن چه که مطالعه کردید نیز سبب خستگی شما می شود.
ـ نکته ۲) مطالعات نشان می دهد که ایجاد تداعی های ذهنی در قدرت به خاطر سپاری مطالب بسیار موثر است .یعنی بین موضوعی دیگر ارتباط برقرار کنید تا در ذهنتان باقی بماند . لزومی ندارد که تداعی ها طبیعی یا منطقی باشند .اگر آنها حالت مضحک و غیر عادی هم داشته باشند حتی موثر تر هم هستند. تداعی باید حتما از خود شما باشد و استفاده از تداعی های دیگران در مورد شما موثر نیست.
ـ نکته ۳) حتما مطالب را مرور کنید.
ـ نکته ۴) از مطالب مهم و مطالبی که دیر به ذهن سپرده می شوند در کاغذهای کوچک فیش و خلاصه بردارید .گمان نکنید این کار باعث اتلاف وقت می شود با امتحان این عمل متوجه می شویدکه چقدر خلاصه نویسی برای شما مفید است.
ـ نکته ۵) باید دانست تکرار یکنواخت و پی در پی مغز را خسته می کند و در نتیجه به شخص حالت خواب آلودگی دست می دهد ‚ به این جهت باید از طوطی وار از بر کردن و تکرار بی معنی خودداری کنید.
▪ منظور از ترک تحصیل
دانش آموزانی که زودتر از موعد مقررمدرسه را ترک می کنند و یا به عبارتی قبل از اتمام یک دوره قادر به ادامه تحصیل نمی باشند و به ناچار مدرسه را ترک می کنند.ترک تحصیل معمولا به دنبال تکرار پایه و ناتوانی و عدم کارایی مدرسه می باشد. همچنین ترک تحصیل منجر به افزایش بی سوادی در جامعه می گردد.
▪ روند ترک تحصیل در ایران
ترک تحصیل یکی از معضلات آموزش در جهان می باشد. امروزه ترک تحصیل و افت تحصیلی در تمام کشور های جهان از عمده ترین مباحث و مسائل آموزش و پرورش و حتی مسئولان نظام آموزشی است.نظام آموزشی ایران مانند بسیاری از کشور های در حال رشد از یک سلسله بیماری رنج می برد و این مسائل عمدتا از رژیم قبل به ارث رسیده اند. و علی رغم کوشش هایی که تا به حال انجام گرفته هنوز این مشکل لاینحل باقی مانده است.

عوامل موثر در ترک تحصیل دانش آموزان

برترین عوامل مشترک در ترک تحصیل دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بخصوص در مقطع متوسطه بیانگر این حقیقت است که فقر مالی و فقر انگیزشی بیشترین نقش را داشته است و همچنین محیط نامناسب خانه و مدرسه خشونت‚
تنبیه و تشویق معلم ‚ سختگیری های بیهوده که باعث می شود انگیزه تحصیلی شاگردان ضعیف شودزمینه های ترک تحصیل فراهم می گردد.
از عوامل دیگر که در موفقیت تحصیلی جوانان و نوجوانان می توانند تاثیر گذار باشندسلامت جسمی و روحی و بهداشتی ‚عوامل ارثی ‚ذهنی و هوشی ‚ امکانات آموزشی ‚ اعتماد به نفس و تلاش و پشتکار فردی ‚ تاثیر همسالان ‚ اهمیت قائل شدن والدین به تحصیل فرزندان می باشد. در اینجا مهمترین موارد موثر در افت تحصیلی دانش آموزان بیان شده است.
۱) شرایط اقتصادی
۲) سواد والدین
۳) برخورد معلم
۴) محتوای کتب درسی
۵) شیوه برگزاری امتحانات(شیوه های ارزیابی)
۶) عقب ماندگی درسی
۷) نارسایی های جسمانی
۸) انگیزه
▪ شرایط اقتصادی
ترک تحصیل دانش آموزان با وضعیت اقتصادی جامعه و خانواده در ارتباط می باشد. عواملی چون پایین بودن در آمد ‚مسکن نا مناسب عدم سرپرستی و حضور پدر و مادر در خانواده‚ کثرت فرزندان و طبقه پایین شغلی والدین بر ترک تحصیل فرزندان تاثیر دارد. پس مسلم است که کیفیت آموزش و تربیت در رشد جسمانی و قوای دفاعی دانش آموز در خانواده هایی با سطح پایین اقتصادی و فرهنگی جامعه و خانواده اثرات مستقیمی بر عدم پیشرفت فرزندان به جای می گذارد. مشکلات والدین در راه کوشش و تلاش برای معاش و گرفتاری های بی شمار آنها در این رابطه معمولا والدین را از اوضاع و احوال فرزندان خود غافل می نماید و در حقیقت رابطه صحیحی را لازمه یک زندگی سالم است را مختل می سازدو اثرات این نوع زندگی در ظرف چند سال به اعماق نحیف افراد نفوذ می کند و موجب تخریب نیروهای بالقوه آنان می گردد. وقتی فقر در خانواده ای باشد امکان بروز مشکلاتی در رفتار جوانان من جمله دانش آموزان وجود خواهد داشت . علی علیه السلام درباره فقر می فرمایند&#۶۴۸۳۱;فان الفقر منقصه للدین ‚مدهشه للعقل و داعیه للمقت&#۶۴۸۳۰; فقر باعث نقصان دین سراسیمگی عقل و بر انگیختن خشم می شود و بیکاری ‚ جوانان را به جانب برخی از بزهکاری ها می کشاند. البته اسلام زمینه اجتماعی را برای تعادل اقتصادی ایجاد می کند و بر والیان امور فرض می داند که مبادا فقر آنان را به انحراف بکشاند. پس معلوم می شود که مهمترین عامل برای رهایی دانش آموزان از تحصیل فقر اقتصادی است.
▪ سواد والدین
یکی از عوامل مهم در پیشرفت یا ترک تحصیل دانش آموزان سواد والدین محسوب می شود. اگر بچه ها در محیط خانواده احساس پشت گرمی نمایند و هر گاه از نظر درسی مشکلی برایشان پیش آمد مطمئن باشند که اولیای آنها کمک می کنند در این صورت با دلگرمی بیشتری درس می خوانند و دچار عقب ماندگی تحصیلی نخواهند شد. چون تحصیلات والدین تاثیر بسزایی در موفقیت تحصیلی فرزندان دارد. تحقیقات متعددی نشان می دهد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که والدین آنها افرادی آگاه و با سواد بوده اند موفقیت تحصیلی آنان بیشتر بوده است. محیط خانواده در پیشرفت تحصیلی نقش مهمی دارد. دانش آموزی که والدین خود را مشغول مطالعه می بیند خودش نیز تشویق به درس خواندن می شود و آنها را به عنوان بهترین الگوی همانند سازی تحصیلی انتخاب می کند. بنابراین کمک و راهنمایی فرزندان توسط والدین امری است ضروری و نمی توان کار آموزش را تنها به مدرسه محول ساخت و از نقش خانواده در این زمینه غافل شد. دانش آموزان اوقات زیادی را در منزل می گذرانند و تحت تاثیر اعمال و رفتار والدین هستند و از آنها انتظار کمک و راهنمایی در زمینه درس را دارند.
▪ برخورد معلم
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تا حدود زیادی بستگی به شرایط محیطی و نحوه برخورد معلمان و اطرافیان دارد . فضایی که نوجوانان در آن پرورش می یابند باید به گونه ای باشد که موجب موفقیت آنها گردد. برخورد معلم باید منطقی بوده تا دانش آموز را در مسیر موفقیت قرار دهد و دانش آموز اعتماد به نفس پیدا کند و از خود انتظار موفقیت داشته باشد زیرا موفقیت هم چون نردبانی است که وقتی شروع شد تا آخرین پله ادامه می دهد.
بنابراین می توان گفت رابطه معلمان و شاگردان و مسئولان دیگر دبیرستان می تواند موفقیت دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و از ترک تحصیل جلوگیری کند.
برخورد معلم و اولیای دبیرستان باید به گونه ای باشد که دانش آموز از طریق دستکاری اشیا ‚آزمایش‚جمع آوری اطلاعات ساختن و خلق کرد مباحث ومشارکت در کارهای گروهی‚گوش دادن‚خواندن و اکتشاف به تجربه یادگیری بپردازند و بدین وسیله از ترک تحصیل دانش آموزان جلوگیری نمایند .
همچنین استفاده از تشویق های مادی و غیر مادی مفید است . استفاده بیشتر معلمان از تشویق های کلامی و تشویق در جمع در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارد و هم باعث جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان می شود.
▪ محتوای کتب درسی
عواملی مانند عدم تناسب نیازها و علایق دانش آموزان با محتوای کتب درسی‚عدم هماهنگی اهداف آموزشی با نیاز ها و علایق دانش آموزان از عوامل افت تحصیلی می باشد.اگر محتوا و روش و فنون آموزش و پرورش واقعا با نیاز ها و رغبت ها و مسائل و مشکلات دانش آموزان تناسب داشته باشد باعث می شود که آنها در تحصیل بهتر کوشش کنندو تحصیلات خود را به پایان برسانند و در نتیجه از میزان ترک تحصیل کاسته شود.
کتابها و موارد درسی و محتوای دروس مهم ترین راه رسیدن به اهداف آموزشی است .نگاهی اجمالی به کتب درسی نشان می دهد که غالب کتابها و برنامه های آموزشی از نظر کیفی و کمی با توان و و نیاز های دانش آموزان هماهنگی ندارد .
بین محتوای کتب‚ ساعات تدریس و درک دانش آموزان و مراحل رشد آنها تناسب وجود ندارد.
یکی از مهم ترین و موثر ترین عوامل ترک تحصیل محتوای کتب درسی است و همچنین ارتباط نداشتن محتوی دروس با نیاز های دانش آموزان‚ ارتباط نداشتن محتوی دروس با آموخته های قبلی دانش آموزان ‚حجیم بودن محتوای کتب درسی با توجه به مقدار زمانی که برای یادگیری فرصت دارند‚ ارتباط نداشتن محتوای دروس با نیاز های حال و آینده جامعه‚ روان نبودن و جذاب نبودن و قابل درک و فهم نبودن مطالب درس‚ عدم ایجاد تفکر و عدم ایجاد روابط اجتماعی مطلوب در دانش آموزان نیز از دیگر عوامل مرتبط می باشد .
▪ شیوه برگزاری امتحانات(شیوه ارزیابی)
هدف عمده در مدرسه پیش بردن یادگیری دانش آموزان است . تمام فعالیت های مدرسه باید متوجه همین هدف باشد . زیرا مقدار و نوع یادگیری دانش آموزان است که میزان فعالیتهای مدرسه را روشن می کند. هرگاه دانش آموز مطلبی را یاد بگیرد ‚این امر موجب تغییر رفتار وی خواهد شد و به عبارت دیگر تجارب یادگیری موفقیت آمیز موجب تغییراتی در رفتار دانش آموز می شود.
بوسیله ارزیابی و امتحان است که معلم می تواند اثر کوششهای خود را بفهمد و یا بداند که چه اندازه توانسته است دانش آموز را در راه رسیدن به هدفهای مورد نظر کمک کند و خود نیز تا چه حد موفق بوده است.
چنانچه امتحان به جای اینکه یک وسیله باشد ‚یک هدف اصلی به شمار آید و این بر کل فرایند آموزشی اثرات سو می گذارد و هدفهای حقیقی آموزش و پرورش را به مخاطره می اندازد.در چنین حالتی امتحان بر چگونگی تدریس و یادگیری تاثیر گذاشته و دانش آموزان فقط برای کسب نمره و قبول شدن در امتحان فعالیت می کنند .
دانش آموزان برای دریافت نمره به حفظ کردن مطالب می پردازند و در نتیجه قدرت تفکر و استدلال و نو آوری فراگیران ضعیف می گردد و موجب خستگی آنها از درس و معلم می شود.
همه این موارد منجر به عدم پیشرفت و افزایش میزان افت تحصیلی و در نهایت ترک تحصیل دانش آموزان می گردد.
استفاده از شیوه های صحیح امتحان یا ارزیابی پیشرفت تحصیلی ‚نه تنها معلم را قادر می سازد که دانش آموزان خود را در رسیدن به هدفهای آموزش و پرورش راهنمایی کند بلکه بر اساس ارزیابی مداوم می تواند روش تدریس را نیز ارزیابی کند.به این ترتیب می تواند از ترک تحصیل دانش آموزان جلوگیری کند.
بنابراین امتحان وسیله ای نیست که تنها در پایان مراحل تحصیل و برای انتخاب افراد مستعد و شایسته تر به کار رود ‚ بلکه امتحان باید به طور مداوم و در جریان تدریس باشد و در موقعیت های مختلف انجام گیرد.
▪ عقب ماندگی درسی
برخی از دانش آموزان عقب ماندگیشان ناشی از افت هوشی و نارسایی ذهنی نیست بلکه صرفا ناشی از تن پروری یا بیکارگی است .
یعنی عقب ماندگی درسی ناشی از تنبلی .
گاهی عقب ماندگی ناشی از تن پروری و تنبلی است بدین معنی که کودکان وقت و تلاش خود را مصروف کار و تحصیل نمی کنند و مانند دیگر دانش آموزان درس نمی خوانند و یا عوامل دیگر مانند وجود نارسایی های عضوی ‚ چون ضعف در بینایی و در شنوایی عدم قدرت بیان ‚اختلال در رفتار ‚ حالت گیجی و ماتی و گم کردن دست و پای خود در حین پاسخ به سوالات معلم است.
▪ نارسایی های جسمی
دانش آموزانی که دارای بنیه ضعیفی هستند و از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند نمی توانند به اندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند.
وجود ضعف در بینایی و شنوایی نیز باعث عقب ماندگی و افت تحصیلی می شود.این نوع دانش آموزان به علت خوب درک نکردن درسها افت تحصیلی پیدا می کنند .
ناراحتی های مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگی هایی حتی حرکتی در جای خود باعث افت تحصیلی دانش آموز خواهد بود.
▪ انگیزه
به حرکت های درونی فرد که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف است انگیزه گفته می شود.
محققان یکی از دلایل افت تحصیلی را نداشتن انگیزه پیشرفت می دانند.برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان باید تلاش نمود تا فرد احساس نیاز کند.وقتی دانش آموزان در اثر شکست در دل تازه نسبت به آن نگرشی منفی پیدا می کنند ‚باید به او کمک کرد در درس تازه موفقیت کسب کند در نتیجه به تصویری مثبت تر به توانایی خود در مورد یادگیری مطلب درسی دست یابد‚ زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود.و باید شرایطی را فراهم کرد که دانش آموزاموفقیت خود را احساس می کند زیرا هیچ چیز مانند خود موفقیت به آن کمک نمی کند.معلمان تکالیف یکنواخت ارائه ندهند‚ به عبارت دیگر از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کنند.
● در آخر
در آخر می توانم بگویم ترک تحصیل یکی از مهمترین مشکلات نظام های آموزشی است و در نظام تعلیم و تربیت ما نیز ترک تحصیل به صورتهای مختلف یکی از مشکلات عمده محسوب می شود.
ترک تحصیل یا همان افت تحصیلی (این کلمه از زبان اقتصاد دانان آمده است ) هر ساله مقدار قابل توجه ای از بودجه و نیروهای انسانی و امکانات را به هدر می دهد و اثرات ناخوشایندی نیز چه از نظر روحی و چه از نظر روانی به دانش آموزان وارد می نماید و مشکلات عدیده ای را برای خانواده ها بوجود می آورد.اکنون اینجانب دبیر شیمی دبیرستان بنت الهدی به عنوان عضو کوچکی از خانواده آموزش و پرورش وظیفه خود دانسته تا با ارائه این کار و آپدیت آن به صورت ماهانه تا حدودی هر چند اندک راهکار های مناسب را برای ارتقای سطح دانش فرزندانمان ارائه دهم.
بامید روزی که در ایران مشکلی به عنوان ترک تحصیل به پایین ترین درجه ممکن برسد.
کیهان کمانگر


همچنین مشاهده کنید