یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

«یادگیری موثر» اصول دارد


«یادگیری موثر» اصول دارد
بسیار اتفاق افتاده که یک دوره آموزشی برای گروهی برگزار کرده ایم، اما بعد از طی فرآیند یادگیری در بین افراد گروه ، کارآیی و اثربخشی دوره آموزشی کمتر از میزانی بوده که در آغاز انتظار داشته ایم. همچنین در مدارس ما نیز مربیان آموزشی با یک مشکل تحت عنوان «انتقال یادگیری» مواجه هستند; یعنی بطور روشن و شفاف نمی دانند چگونه مطالب را به دانش آموزان انتقال دهند. به همین جهت در این مطلب که برگفته از باشگاه تحلیل گران جوان آریا می باشد به اصولی مهم برای «یادگیری موثر» اشاره می کنیم، که مطمئنا دانستن آنها برای هیچکس خالی از فایده نخواهد بود.
● اصل اول; همه می توانند یاد بگیرند;
یک مربی باید همواره به این اصل مهم اعتقاد داشته باشد که هر فردی می تواند یاد بگیرد. پس در گام نخست مربی نباید گروه سنی خاصی را با توجه به مهارت های شناختی ، هیجانی و رفتاری خاص مقایسه کرده و نشانه و دلیلی برای عدم یادگیری در آنها پیدا کند.
● اصل دوم; انگیزش برای یادگیری;
یک مربی باید این نکته را در نظر بگیرد که برای اینکه فردی بتواند مهارتی را یاد بگیرد، باید برانگیخته شود. مربی نقش مهمی را در برانگیختن ، یادگیرندگان برعهده دارد. او باید به گونه ای عمل کند که انگیزش برای یادگیری با «ادارک» فرد از وضعیت خود، همراه باشد. بعبارت دیگر، مربی باید یادگیرنده را به گونه ای برانگیزد تا او بتواند نسبت به عدم کفایت رفتاری مهارت و دانش کنونی خود ، آگاه باشد و در عین حال، تصویر روشنی از رفتاری که باید اقتباس کند، داشته باشد. در اینصورت یادگیرنده انگیزش لازم را برای یادگیری پیدا خواهد کرد.
● اصل سوم; یادگیری طی یک فرآیند فعال و پویا:
مربی باید بداند که یادگیری یک فرآیند فعال و پویاست و نه یک فرآیند انفعالی. یعنی او باید امکاناتی را فراهم سازد که یادگیرنده بتواند در گروه به فعالیت بپردازد و همراه دیگر افراد مشغول یادگیری شود و نکات مهم را یاد بگیرد و به شکلی فعال در امر یادگیری سهیم شود.
● اصل چهارم; راهنمایی یادگیرنده:
بعضی وقت ها، استفاده از روش آزمایش و خطا، روشی بسیار وقت گیر است ، یعنی مربی نمی تواند یادگیرنده را به حال خود بگذارد تا او بعد از اینکه نتیجه را مشاهده کرد به خطای خود پی ببرد. بنابراین مربی باید یادگیرنده را راهنمایی کند و لازم است اطلاعات مورد نیاز درباره یک مسئله را در اختیار یادگیرنده قرار دهد تا در اینصورت، یادگیرنده قبل از اینکه مسئله را بطور ناقص یاد بگیرد و یا با خطا مواجه شود، اشتباهات خود را تصحیح نماید.
● اصل پنجم; مواد و وسایل مناسب برای یادگیری:
مربی باید مواد و وسایل مناسب را که برای یادگیری موضوع مورد نظر در اختیار یادگیرندگان قرار دهد و به این نکته توجه داشته باشد که در انتخاب مواد و وسایل یادگیری دچار اشتباه نشود و مواد و وسایلی را برای یادگیری انتخاب نکند که برای یادگیرندگان جنبه سرگرمی و بازی دارد.
● اصل ششم; وقت کافی برای عمل درونی ساختن:
مربی باید بعد از آموزش، به یادگیرنده وقت کافی بدهد تا عمل «درونی ساختن» تحقق پیدا کند ، بعبارت دیگر به یادگیرنده فرصت کافی بدهد تا اصطلاحا به هضم مطالب آموخته شده بپردازد. زمانی که یک مربی به یادگیرنده این امکان را می دهد که عمل «درونی ساختن» در او تحقق پیدا کند، موجباتی را فراهم کرده که یادگیرنده نسبت به یادگرفته های خود، تسلط بیشتری پیدا می کند و احساس آرامش نیز خواهد کرد. گاها دیده می شود که یک مربی خود را برای تمام کردن برنامه های آموزشی تحت فشار احساس می کند و به همین دلیل می کوشد از همه لحظات موجود در برنامه آموزشی استفاده کند تا به یادگیرنده نکته تازه ای بیاموزد، غافل از اینکه این نوع استفاده از زمان و تحت فشار قرار دادن افراد برای یادگیری، نادرست است.بنابراین توصیه می شود مربی بعد از آموزش، یادگیرنده را به حال خود بگذارد تا فرصتی برای درونی ساختن آنچه آموخته است، فراهم گردد.
● اصل هفتم; استفاده از روش های متنوع یادگیری:
مربی باید از روش های یادگیری متنوعی استفاده کند تا باعث خستگی یادگیرنده نشود. مربی می تواند روش های یادگیری را برحسب مفید بودن آن برای یادگیری یک مطلب خاص، تغییر دهد و در مواردی که موثر بودن چند روش یادگیری به یک میزان است، باید از همه روش ها به نحوی استفاده کند که عامل خستگی و کسالت، مانع از یادگیری موثر یادگیرنده نشود.
● اصل هشتم; یادگیری در جهت رضایت یادگیرنده:
مربی باید همواره این نکته را در آموزش بخاطر بسپارد که یادگیرنده باید از یادگیری رضایت حاصل کند. اگر یادگیرنده به این نتیجه برسد که یادگیری باعث ارضای یک یا چند نیاز او خواهد شد، کوشش و علاقه او برای یادگیری بیشتر خواهد شد و در مقابل، اگر یادگیرنده معتقد باشد که یادگیری موضوع مورد نظر برای او مفید نیست، بهترین وسایل و امکانات آموزشی نیز نمی تواند موجبات یادگیری موثر را برای او فراهم سازد.
● اصل نهم; تشویق یادگیرنده:
مربی باید در مقابل رفتار درست یادگیرنده ، به او پاداش مناسب بدهد و او را تشویق کند تا فرآیند یادگیری در او تقویت شود. نکته ای در اینجا ذکر آن ضروریست اینست که مربی باید برای یادگیری موثر از پاداش های فوری و پاداش های طولانی مدت، به تناسب استفاده کند. مثلا مربی می تواند به یادگیرنده بعد از آموزش یک موضوع در صورتی که یادگیرنده رفتار درست را از خود نشان داد، پاداش های فوری بدهد و همچنین بعد از اتمام دوره آموزشی می تواند با ارزیابی و سنجش یادگیرنده پاداشی دیگر را برای او در نظر بگیرد.
● اصل دهم; تعیین هدف و استاندارد:
یادگیرنده باید بداند که برای چه هدفی یاد می گیرد و میزان (استاندارد) یادگیری او باید چه اندازه ای باشد. تا خود بتواند با در دست داشتن معیارها، پیشرفت خود را با آن مقایسه کنند و به قضاوت در مورد میزان پیشرفت خود در یادگیری، بپردازند. مربی در این خصوص می تواند هدف هایی را برای یادگیرنده تعیین کند تا او برای رسیدن به این هدف ها، کوشش کند.
● اصل یازدهم; تشخیص سطوح مختلف یادگیری:
یک مربی باید همواره این نکته را در نظر بگیرد که یادگیری سطوح مختلف دارد و برای هر سطح یادگیری، به زمان و روش های متفاوتی نیاز است. برای مثال وقتی مربی از یادگیرنده می خواهد یک شعر ساده را بخاطر بسپارد، سطح یادگیری با زمانی که از یادگیرنده می خواهد یک مسئله ریاضی را حل کند، متفاوت است. بنابراین مربی باید سطوح مختلف یادگیری را تشخیص دهد و برای هر سطح یادگیری، زمان کافی و روش مناسب را در نظر بگیرد. بطور معمول در فرآیند یادگیری،
▪ چهارنوع سطح یادگیری داریم :
ـ سطح اول که در پایین ترین سطح یادگیری قرار می گیرد مهارت های مربوط به پاسخ های حرکتی، به یاد سپردن و شرطی شدن ساده است.
ـ سطح دوم که در سطحی بالاتر از سطح اول قرار می گیرد مربوط به یادگیری از نوع «انطباق و سازگاری» است که طی آن فرد دانشی را کسب و با محیط ساده، انطباق پیدا می کند.
ـ یک مربی با سطح سوم که در سطحی بالاتر از سطوح اول و دوم است زمانی مواجه می شود که به یادگیرنده مهارت های مربوط به نحوه برقراری ارتباط مناسب با دیگران را می آموزد.
ـ سطح چهارم که پیچیده ترین سطح یادگیری است مربوط به تغییر «ارزش های» افراد و گروه هاست. این نوع آموزش به هوشیاری و دانایی بسیار و نیز زمان طولانی نیاز دارد و در عین حال، فرآیندی بسیار دقیق و ظریف است.
● اصل دوازدهم; یادگیری گروهی و استفاده از جلسات بحث و گفتگو:
یادگیرندگان دوست دارند که با افراد دیگری در یک گروه بحث و گفتگو کنند و به عمل متقابل اجتماعی بپردازند. مربی باید برنامه های آموزشی خود را چنان تهیه و اجرا کند که یادگیری گروهی را برای تعامل اجتماعی بهتر یادگیرندگان فراهم سازد و با استفاده از جلسات بحث و گفتگو، موجبات یادگیری یادگیرندگان را فراهم نماید. ذکر این نکته هم مهم است که جلسات بحث و گفتگو می تواند برای نشان دادن واکنش یادگیرندگان، تخلیه هیجانی آنان، رها شدن از خشم و نفرتی که ممکن است نسبت به یکدیگر پیدا کرده باشند، احساس دوستی و نزدیکی بین آنان و نیز برای روشن شدن مطالب یادگرفته شده موثر باشد. مربی می تواند در یادگیری گروهی از یادگیرندگان بخواهد که در مورد یک موضوع به بحث و گفتگو بپردازند و زمانی که در بین اعضا» گروه اختلاف دیدگاه و نظر بوجود آمد، از همین اختلاف نظر برای رشد یادگیری در یادگیرندگان استفاده کند.
● اصل سیزدهم; تفریح و سرگرمی همراه یادگیری:
مربی باید این اصل را به خاطر بسپارد که یادگیرنده علاقه مند است در عین اینکه یاد می گیرد، تفریح و سرگرمی نیز داشته باشد تا مقداری از نیروی هیجانی و بدنی خود را صرف کند. بنابراین توصیه می شود مربیان برای یادگیرندگان محلی را برای انواع ورزش ها اختصاص دهند و با اختصاص محلی برای نمایش فیلم های آموزشی و فیلم های سرگرم کننده و نظایر آن، علاقه و انگیزش یادگیرندگان را برای یادگیری بیشتر، افزایش دهند.
● اصل چهاردهم; آموزش عملی همراه با آموزش نظری:
یک مربی باید در فرآیند یادگیری از آموزش های صرفا نظری برای آموزش یادگیرندگان اجتناب نماید و این نکته را در نظر داشته باشد که نباید همه اوقات یک دوره آموزشی صرف بیان نظری مطالب شود، بلکه باید یادگیرندگان را درگیر آموزش های عملی نیز ساخت تا یادگیری بطور موثر صورت پذیرد.
● اصل پانزدهم; پاسخ به پرسش های اساسی یادگیری:
گاها مشاهده می شود که در فرآیند یادگیری یک مربی بطور دقیق نمی داند که یادگیرندگان باید چه مهارت هایی را یاد بگیرند و هدف از آموزش یادگیرندگان چیست؟ همین ناآگاهی مربی باعث می شود که یادگیری بصورت موثر و اثربخش نباشد. اما زمانی که مربی بداند که یادگیرندگان باید چه چیزی یاد بگیرند، یادگیری اثربخش و مفید خواهد بود. یک مربی برای اینکه در این خصوص موفق باشد باید به پرسش های زیر قبل از آغاز آموزش یادگیرندگان پاسخ گوید:
الف) یادگیری در کدام جهت باشد؟
ب) طی فرآیند یادگیری، باید نسبت به حل کدام مسایل و مشکلات تاکید شود؟
ج) کدام دانش ها، معلومات و مهارت ها باید کسب شوند؟
د) چه مطالبی باید به یاد سپرده شوند؟
و) کدام نگرش ها یا طرز تلقی ها باید تغییر کند؟
ه) کدام کردارها، اعمال یا رفتار یادگیرندگان باید تغییر یابند یا اصلاح شوند؟
ی) پرورش قدرت خلاقیت یادگیرندگان در چه زمینه هایی مورد توجه است؟
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید