یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تزهایی در بارهً اختلاف میان فلسطین و اسراییل


تزهایی در بارهً اختلاف میان فلسطین و اسراییل
● خاک برای صلح
ـ اختلاف میان اسرا ییل و فلسطین عبارت است از اختلاف بر سر خاک. در روند مبارزه برای برقراری صلح این مساًله تحت شعار «خاک برای صلح » خودنمایی میکند. اختلاف میان اسرا ییل و فلسطین اختلاف مذهبی نیست، اگرچه مورد سوء استفاده مذهبی (اسلام و یهود) قرار گرفته و میگیرد.
ـ اختلاف کنونی از اشغال نوار غزه و منطقهً غربی رود اردن توسط ارتش اسراییل سرچشمه میگیرد. وقتی امروز از فلسطین صحبت میشود، منظور از این دو منطقه است که در مجموع ۲۲ در صد سرزمین فلسطین را تشکیل میدهد که از سوی اسراییل غصب شده است.
ـ این اسراییل است که فلسطین را اشغال کرده است و نه بر عکس.
ـ با برسمیت شناختن اسراییل در «اسلو» (۱۹۹۹ میلادی) فلسطینی ها به اقدام تاریخی مهمی دست زده اند.
ـ ولی تعهد اسراییل به تخلیهً مناطق اشغالی (اسلو، ۱۹۹۹ میلادی) تا کنون جامهً عمل بخود نپوشیده است. این امر بمعنی زیر پا گذاشتن بی شرمانهً موافقت نامهً اسلو است.
● مساًله اشغال سرزمین فلسطین
ـ علت اصلی اختلاف میان اسراییل و فلسطین اشغال اراضی فلسطین توسط ارتش اسراییل است.هر راه حلی برای پایان دادن به این اختلاف باید این مساًله را در نظر گیرد. اگرچه حل مساًله اشغال بمعنی حل همهً مسایل مورد اختلاف نیست، ولی بدون حل آن نمیتوان به حل مسایل حاد دیگر نایل آمد.
ـ اشغال اراضی فلسطین زندگی غیر قابل تحملی برای فلسطینی ها بدنبال آورده است. اشغال فلسطین تاًثیر غیر قابل انکاری در همهً زمینه های سیاسی، اقتصادی و حتی در زندگی روزمرهً تک تک مردم بجا نهاده است: از عرصهً آموزشی، تربیتی، کاری، داد و ستد، کشاورزی، کسب و کار بگیر تا مساًلهً آب، مسکن، تغییر محل، سفر به خارج، مسافرت در مناطق اشغال شده، در اسراییل و بویژه در خود فلسطین، سفر از شهر به روستا و بالعکس. در زمینهً حصول توافق سیاسی، حل مساًلهً آوارگان و مساًله مجتمعات یهودی نشین و بطور کلی در تمام تار و پود زندگی مردم فلسطین میشود به مساًلهً اشغال برخورد.
ـ اشغال فلسطین میتواند تنها با سرکوب مکرر هر روزه و اغلب خونین ملت فلسطین و به بهای تحقیر و توهین مداوم و زیر پا گذاشتن حقوق اولیهً آنها ادامه یابد.
ـ اشغال فلسطین یعنی غصب هر روزه اراضی مردم (برای ساختن و توسعهً مجتمعات یهودی)، در هم ریختن وضع مسکونی و خانه سازی آنها، خودداری از دادن حق استفاده از آب، به تعویق انداختن حل مساًلهً آوارگان فلسطینی، سلب آزادی رفت و آمد، تخریب اینفرا استروکتور و بگور سپردن بیرحمانهً اقتصاد فلسطین و غیره است. اشغال فلسطین نه تنها زندگی روزمرهً عادی و صلح آمیز مردم فلسطین را نا ممکن میکند، بلکه هر گونه امیدی را برای اشتغال، پیشرفت، معالجهً پزشکی، آموزش، فرهنگ و حفظ عزت انسانی نقش بر آب میکند.
هر جا حق کشی هست، مقاومت هم باید باشد.
ـ مبارزهً مردم فلسطین علیه اشغال یک مبارزهً « رهایی بخش» است.
ـ مبارزهً مردم فلسطین مبارزه برای احقاق حقوق اولیهً مردم فلسطین است.
ـ اختلاف میان اسراییل و فلسطین هر روز از هر دو ملت قربانی میگیرد، ولی نه به یکسان. اینجا سخن از اختلاف و جنگ میان دو ولت و دو ارتش نیست. اینجا سخن از مقاومت یک خلق است علیه دستگاه نظامی و سیاسی یک دولت اشغالگر.
ـ نبرد مردم فلسطین درشکلهای مختلف آن پاسخی است بر اشغا ل میهنش و نه بر عکس. (درستی یا نا درستی شکلهای نبرد و تاًثیر آنها در حل مساًله مورد نظر بحث دیگری است.) عملیات سرکوبگرانهً اسراییل را باید در رابطه با اشغال فلسطین مورد بحث قرار داد، چرا که این عملیات فقط و فقط برای تضمین و تحکیم اشغال اند.
● ملتی که از ملتی دیگر سلب آزادی میکند، خود نمی تواند آزاد باشد
ـ تداوم اشغال اراضی فلسطینی ها با اتکا به سرنیزه و سرکوب نه تنها از نظر حقوقی غیر قانونی است، بلکه از نظر تاریخی نیز محکوم به شکست است.
ـ مبارزه علیه اشغالگری بمعنی نفی حق حیات اسراییل نیست. بلکه برعکس این خود اشغالگری است که از مردم اسراییل قربانی میگیرد، اسراییل را در صحنهً بین المللی منزوی میکند و منافع مردم آن کشور را نادیده میگیرد.
ـ مردم اسراییل مجبور شده بخاطر اشغالگری خاک همسایهً خویش بهای هنگفتی بپردازد.
ـ عوقب اشغالگری عبارتند از:
۱) گسترش نظامیگری ( نظامیگری اسراییل ۵۰ سال است که ادامه دارد.)
۲) دمیدن دم افزون بر کورهً شوینیسم
۳) تقویت نیروهای ارتجاعی
۴) هزینهً سنگین مالی به سبب گسترش دستگاه نظامی و امنیتی، برای ساختمان مجتمعات یهودی نشین در مناطق اشغالی و حراست شبانه روزی از آن.
ـ مبارزه علیه اشغالگری در عین حال مبارزه برای خودگردانی، آزادی و عدالت است. این مبارزه باید نه تنها از سوی فلسطینی ها، بلکه از جانب همهً نیروهای مترقی مورد حمایت قرار گیرد. این مبارزه آخرین حلقه در زنجیر نبرد رهایی بخش ضد استعماری است.
ـ هدف نبرد رهایی بخش میتواند تنها و تنها زندگی صلح آمیز هر دو ملت اسراییل و فلسطین باشد. چگونگی رسیدن به این هدف مساًله ای است که در آینده باید از سوی دو ملت فلسطین و اسراییل پاسخ داده شود و پاسخ داده خواهد شد. بحث در باره شیوه های مختلف تحقق این هدف (ایجاد دو دولت، تشکیل یک دولت فدراتیو دو ملتی و ...) در گنجایش این تزها نیست.
● نیروهای نبرد، منافع، عملیات و عوامل
ـ پایان دادن به اشغال هم به نفع ملت فلسطین وهم به نفع اکثریت چشمگیر مردم اسراییل است. مردم اسراییل در معرض تحمیق بی وقفه از سوی رهبری سیاسی و نظامی کشور و سیدلرها قرار دارند. آنها اشغالگری (یعنی اعمال ستم، غصب اراضی فلسطینی ها و راندن نها از خانه و زندگی شان) را به عنوان دفاع از امنیت و حیات قوم یهود قلمداد میکنند.
ـ اشغالگری نه تنها امنیت و حیات مردم فلسطین بلکه حتی امنیت و حیات مردم اسراییل را بطور جدی و بی وقفه مورد تهدید قرار داده است. این اعتراف را حتی می توان اکنون از زبان رییس سابق سازمان امنیت اسراییل «عمی آیالون» و افسران بلند پایهً ارتش اسراییل شنید.
ـ ختم اشغال نه فقط به اقدامات افراطی فرزندان نا امید و به تنگ آمدهً فلسطین (بمبهای زنده) پایان میدهد، بلکه صدها هزار سرباز اسراییلی را که برای ادامهً اشغالگری و سرکوب مقاومت ملت فلسطین زیر پرچم فراخوانده شده اند، به خانه و زندگی شان برمیگرداند و زمینه را برای آشتی میان اعراب و اسراییل فراهم میاورد.
ـ نبرد کنونی نه نبرد میان خلقها، بلکه :
۱) بطور عینی: نبرد میان عناصر سوء استفاده کننده از اشغال (غصب اراضی، توسعهً مجتمعات یهودی نشین، گسترش مناطق یهودی نشین در مناطق اشغالی و حفاظت نظامی تحریک کننده از آنها) و ریزه خواران بی حقوقی مردم فلسطین از سویی، و تمامی قربانیان سیاست ستمگرانه اسراییل از سوی دیگر است.
۲) بطور ذهنی : این نبردی است که میان موافقین و مخالفین اشغال صورت میگیرد.
ـ تعداد مخالفین اشغال در اسراییل بمراتب کمتر از تعداد باصطلاح «گول خوردگان» است. تغییر تناسب این نیروها (چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی) وظیفه عمدهً نیروهای مترقی در اسراییل، فلسطین و در سراسر جهان است.
ـ این اختلاف نه راه حل نظامی بلکه راه حل سیاسی دارد. سران ارتش اسراییل و بخشهایی از رژیم «شرون» دنبال راه حل نظامی میگردند، بخش کوچکی از اوپوزیسیون فلسطین نیز همینطور. ولی حتی «تنظیم » ـ پرچمدار بزرگ رزم مسلحانه ـ عملیات خود را تنها وسیله ای برای کشاندن دشمن سر ـ بدون تغییر نظر مردم اسراییل نمیتوان امیدی برای ختم اشغال داشت. از این رو ست که راه مساًله را باید در خود منطقه خاورمیانه جستجو کرد.
ـ تغییر نظر مردم اسراییل بسته به عوامل مختلف داخلی و خارجی زیادی است، از آنجمله:
۱) فعالیت و محبوبیت جنبش صلح در خود اسراییل
۲) شکلهای مبارز فلسطینی ها و
۳) همبستگی بین المللی.
ـ اشتباه نخواهد بود اگر این همبستگی را «همبستگی با فلسطین » بنامیم ولی دقیقتر و بی سوء تفاهم تر خوهد بود اگر آنرا «همبستگی با مقاومت ضد اشغالگری » بنامیم و بدینوسیله هم نبرد فلسطینی ها و هم مبارزه خستگی ناپذیر و ستایش انگیز اسراییلی های مخالف اشغالگری را در نظر بگیریم.
● نیروهای مقاومت، دشمنان و متحدان آن
ـ در جهان غرب اختلاف موجود در خاور میانه، جنگ میان فلسطین و اسراییل قلمداد میشود. این تصور دارای یک هستهً واقعی است، ولی تمام واقعیت نیست. واقعیت این است که نه فلسطینی ها دشمن اسراییلی ها هستند و نه بر عکس. مخالفان اشغالگری، صرفنظر از اینکه فلسطینی باشند یا اسراییلی، دشمن اشغالگری اند. این دشمنی مشترک آنها را به متحدین طبیعی تبریل میکند. مخالفان اسراییلی اشغال به فلسطینیها بیشتر نزدیکترند تا گروههای باصطلاح چپ اروپایی که در هراس از خوردن مارک آنتی سیمیتیسم (یهود آزاری) از موضعگیری صریح در این زمینه شانه خالی میکنند.
ـ تشخیص دوست و دشمن در مبارزه اجتماعی عامل بسیار مهمی است. روشن کردن این امر از خارج و نشان دادن مرزهای دوستی و دشمنی یک وظیفهً انقلابی است. دست راستی ها، سیدلر ها و شوینیستها و ... در تلاش مداومند تا مرزهای دوستی میان فلسطینیها و متحدان اسراییلی بالقوه آنها را مخدوش کنند، فاناتیکهای اسلامی عهد حجر هم همینطور.
● شیوه های مبارزه
ـ شیوه مبارزه باید بسته به چگونگی هدف انتخاب شود. شیوه درست، شیوه ای است که اشغالگری را تضعیف و خاتمهً آنرا تسریع کند. هر شیوه ای که موضع اشغالگران تحکیم میکند و خاتمهً اشغال را به تعویق می اندازد، شیوه ای نادرست است.
ـ اعلام مخالفت سرسختانه با اشغال و همبستگی با مقاومت فلسطینیها (قربانیان اشغال) نباید ما را از برخورد انتقادی نسبت به شیوه های عمل نادرست فلسطینیها باز دارد.
ـ هر شیوهً عمل فلسطینیها را صرفا بخاطر اینکه تحت ستم و سرکوب مداوم اسراییل قرار دارند، نمی توان تاًیید کرد. از سوی دیگر اشتباه فاحشی خواهد بود اگر فلسطینیها را تروریست قلمداد کنیم، هر چند که تروریسم عنصری از عناصر بیشمار جنبش رهایی بخش ملت فلسطین است. هدف ما نه صدور حکم در بارهً تروریسم، بلکه تجزیه و تحلیل آن است.
ـ عدم پذیرش عملیایی که به کشته و مجروح شدن مردم عادی اسراییل منجر میشوند، بمعنی رد مبارزهً برحق مردم فلسطین نیست. بلکه درست برعکس. علاوه بر آن باید حملات مکرر اسراییل علیه مردم فلسطین از سوی مردم اسراییل بشدت محکوم شود و دولت اسراییل یه عنوان جنایتکار جنگی مورد محاکمه قرار گیرد.
ـ ضربات فداییان فلسطینی بصورت بمبهای زنده علیه مردم عادی اسراییل باید مورد انتقاد قرار گیرند و به عنوان عملات مغایر با عطوفت و اخلاق انسانی محکوم شوند. توضیح علمی این مساًله امروز ضرورت حاد دارد:
۱) این اقدامات عملا کورند. فرقی بین دوست و دشمن نمی گذارند.
۲) این شیوه عمل حقانیت تاریخی و فرهنگ انقلابی و بشردوستانهً انقلاب رهایی بخش ملت فلسطین را لکه دار میکند.
۳) با این عمل، اکثریت عظیم اسراییلیهای طرفدار همزیستی برابر حقوق با ملت فلسطین به اردوی افراطیهای دست راستی و توسعه طلب سوق داده میشوند و در درازمدت به ضرر مبارزهً ضد اشغالگری مردم است.
۴) این شیوهً عمل میتواند از سوی اکثریت مردم اسراییل چنین تفسیر شود که فلسطینیها تمایلات ضد یهودی دارند، برای دولت اسراییل حق حیات قایل نیستند، تمایلی به همزیستی مسالمت آمیز با مردم اسراییل ندارند و دولت اسراییل را برسمیت نمی شناستد. (اینجا باید میان گروههای مختلف فلسطینی که این شیوهً مبارزه را بکار میبندند، در مورد نیت آنها فرق گذاشت. برخی از آنها میخواهند بدین وسیله تخلیهً مناطق اشغالی را به اسراییل تحمیل کنند.)
۵) این شیوهً عمل آب به آسیاب سیدلرها میریزد که خدعه گرانه میکوشند مسالهً اشغال را با مساًله حق حیات اسراییل قاطی کنند و به خورد مردم بدهند.
ـ ترور دولتی اسراییل که توسط نیروهای هوایی و زمینی این کشور و به بهانهً پاسخ متقابل به ترور فلسطینیها سیستماتیک علیه مردم بیدفاع فلسطین صورت میگیرد، بخشی از سیاست اشغالگرانه و در خدمت آن است.
● رهنمود مبارزه برای فلسطینیها
ـ هر شیوهً عمل فلسطینیها که توجه مردم اسراییل و جهان را به «جهنم زندگی» در اراضی اشغال شده جلب کند و آنها را در رسیدن به خودمختاری و آزادی سرزمینشان از قوای اشغالگر یاری دهد، شیوه ای بر حق است.
ـ شیوه ها و اشکالی از مبارزه که پیام دیگری در بر دارند و برای رسیدن به هدف کمک نمیکنند و یا سد راه رهایی مردم فلسطین میباشند، شیوه هایی هدف ستیز، نادرست و (از نظر عملی، سیاسی و اخلاقی) نا پسندیده اند.
● رهنمود مبارزه برای اسراییلیها
ـ در اسراییل باید طبیعتا شکلهای دیگر مبارزه پیش گرفته شوند.
● رهنمود مبارزه برای فلسطینیها
ـ تظاهرات، صدور قطعنامه، اعتصاب، مقاومت فعال و منفی و ...
ـ عملیات مسلحانه علیه نیروهای مسلح اسراییل و سیدلر در مناطق اشغال شده.
ـ ولی اجتناب از عملیات مسلحانه علیه مردم عادی اسراییل.
● رهنمود مبارزه برای اسراییلیها
ـ مبارزهً بی امان علیه جیره خواران اشغال
ـ طرفداری بی خلل از حقوق فلسطینیها
ـ مبارزه علیه نژادگرایی
ـ مبارزه علیه شوینیسم ( ملتگرایی افراطی)
ـ مبارزه علیه گسترش طلبی، ظامیگری و جنگ طلبی
● رهنمود مبارزه در سطح دیپلواتیک
ـ دفاع از شعار «سرزمین برای صلح» ، با توجه به قطعنامه های سازمان ملل و موافقت نامه های بین المللی از جمله «موافقت نامه اسلو»
● رهنمود مبارزه برای یک انسان مترقی
ـ حمایت از مبارزه علیه اشغالگری در همهً شکلهای آن
ـ در خواست مصرانه از حکومت خودی در جهت اتخاذ موضع ضد اشغالگری (شکل این مبارزه از کشوری به کشوری فرق خواهد کرد.)
● همبستگی جهانی
وظیفهً نیروهای انقلابی جهانی عبات است از:
ـ آگاه کردن مردم نسبت به مساًلهً فلسطین
ـ بررسی منتقدانهً دولت خودی در این مورد
ـ زیر فشار گذاشتن دولت برای تصحیح موضع خود و دفاع صریح از مقاومت مردم فلسطین
ـ تحلیل شرایط عینی در جهان و منطقهً خاور میانه و تعیین اهداف وشیوه های مبارزه و تطبیق آن با شرایط مشخص کشور خود.
ـ شکل مشخص همبستگی با مقا.مت مردم فلسطین بسته به شرایط داخلی هر کشور تعیین میشود ولی محتوای آن بر اساس تحلیل شرایط عینیمنطقه و جهان.
ـ انترناسیونالیسم یعنی موضعگیری صریح در مبارزه ضد اشغالگری صرفنظر از اوضاع جهان.
ـ اسراییل یک کل منسجم نیست، تفاوت میان سیدلر و مبارزان جنبش صلح از زمین تا آسمان است.
ـ ما باید به دفاع از جنبش صلح اسراییل و تقویت مواضع آنها بپردازیم.
ـ حق حیات ملت فلسطین، حق خودمختاری این ملت و حق حیات اسراییل ربطی به چند و چون دولتهای اسراییل و فلسطین ندارد.
ـ علیه اشغالگری باید در هر نقطهً جهان بپا خاست. اشغال اراضی فلسطین از سوی اسراییل وضعی تتثبیت شده نیست. (اراضی اشغال شده جزو لاینفک خاک اسراییل نیستند. اسراییل این مناطق بطور غیر قانونی اشغال کرده و با اعمال زور تحت اشغال خود نگه داشته ، چون از اینکه عربها اکثریت مردم را تشکیل دهند، هراس دارد.)
ـ کاخ روًیای پرجبروت اشغالگران از خودراضی در همان اینتی فادای نخستین فرو پاشید. مساًله این نیست که اشغال ادامه خواهد یافت و یا پایان خواهد گرفت. بلکه صحبت بر سر این است که کی پایان خواهد گرفت.
ـ پایان اشغال از نظر تاریخی بی تردید است. سوًال تنها بر سر زمان آن است.
ـ وظیفهً ما در هر کجا که باشیم این است که این زمان را که دوران پر درد و رنج و خون آلودی است، کوتاهتر کنیم.
براساس مقاله ای از کله منس مسرشمیت (رام الله)
ترجمه و تنظیم از: ش. میم. بهرنگ
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه