دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


تجلی شاهنامه در نقاشی قهوه خانه ای


نقاشی قهوه خانه ای از جمله هنرهایی است که تجلی شاهنامه در مضمون های حماسی آن به وضوح دیده می شود. به خصوص در صحنه هایی نظیر نبرد رستم و سهراب، نبرد رستم و اشکبوس و دیگر قهرمانی های شاهنامه ای.
از نقاشان مشهور سبک قهوه خانه ای حسین قوللر آقاسی و محمد مدبر قابل ذکر است که حسین قوللر آقاسی سردمدار نقاشی هایی با مضمون حماسی و محمد مدبر را سردمدار نقاشی هایی با مضمون مذهبی دانسته اند.
نگارگری در ایران دارای کاربردهای متفاوتی است، یکی از کاربردهایش استفاده از آن برای تصویرسازی صفحات کتاب بود. از کتبی که در ایران مکرر مصور و با نگارگری تزیین می شده، شاهنامه فردوسی است که همواره سرچشمه الهام هنرمندان ایرانی به خصوص نقاشان قرار گرفته است. یکی از سبک های نقاشی که شاهنامه فردوسی در شکل گیری آن تاثیر بسزایی داشته همان طور که پیشتر ذکر شد، نقاشی قهوه خانه است که از اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه وارد عرصه نقاشی ایران شده است.
نقالی از پیش از اسلام به خصوص در دوره ساسانیان در دربار پادشاهان رواج داشته که معمولا همراه موسیقی بوده است. در سه قرن اولیه اسلام، کار نقالان بیان داستان های حماسی و ملی گذشته ایران با همان سبک و سیاق دوره ساسانیان بوده است اما بدون همراهی موسیقی.
با سروده شدن و به نظم درآوردن شاهنامه توسط حکیم طوس نقالان دوره های بعد به ویژه مغولی، ایلخانی، و تیموری به بیان داستان های حماسی و شبه حماسی و شاهنامه خوانی با توجه به مضامین شاهنامه فردوسی روی آوردند. با رواج یافتن قهوه خانه در دوره صفوی به خصوص در زمان شاه طهماسب که اولین قهوه خانه ایران در قزوین پایه گذاری شد، کار نقالی و شاهنامه خوانی به قهوه خانه ها کشیده شد.
در ابتدا قهوه خانه اختصاص به قشر درباریان داشت. این روند تا اوایل دوره قاجار ادامه پیدا کرد تا این که در دوره قاجار به ویژه دوره سلطنت ناصرالدین شاه به علت ساخت و ساز زیاد و ایجاد قهوه خانه در هر کوی و بر زنی جنبه عمومی پیدا کرد، به طوری که اقشار مختلف جامعه می توانستند در آن جا حضور یابند. در این شرایط بود که کار نقالان نیز به قهوه خانه ها کشیده شد و قهوه چی ها نیز از این وضعیت برای جذب مشتری به نفع خود استفاده بردند؛ اما جو حاکم بر اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران حاکی از نفوذ فرهنگ و هنر فرهنگی در ایران بود.
این روابط به تبع باعث تاثیر پذیری هنر ایران به خصوص نقاشی از نقاشی فرنگی شد که شروع این تاثیرپذیری به اواخر دوره صفوی و سلطنت شاه عباس دوم (که محمد زمان را برای فرا گرفتن نقاشی به ایتالیا می فرستد) بر می گردد. این روال در دوره قاجار با توجه به اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم به اوج خود می رسد.
در این زمان عده ای از نقاشان ایرانی برخاسته از بطن جامعه از وضعیت فرنگی مآب حاکم بر جامعه هنری عهد قاجار رنج می بردند و نقطه ضعف شرایط حاکم را عدم توجه به فرهنگ غنی ایران و هویت ملی دانسته اند. به طوری که فرنگی ها از این موقعیت استفاده کرده و سعی در قطع ارتباط ایرانیان با فرهنگ و تاریخ حماسی گذشته خود داشتند و در واقع می خواستند یک نوع خودباختگی فرهنگی را به مردم تفهیم کنند. به همین خاطر نقاشان عامی بدون تاثیرپذیری از نقاشی فرنگی و با حفظ رعایت اصول نقاشی سنتی ایران به تصویر نقل نقالانی روی آوردند که یادآور دلاوری ها و قهرمانی های ایرانیان بودند و رویه ای در پیش گرفتند تا بتوانند روحیه حماسی را با پیشینه تاریخی و دلاوری های این مرز و بوم در ذهن مردم جای دهند. با هدف جلوگیری از خودباختگی فرهنگی رایج در آن برهه از زمان بهترین اثر حماسی که می توانستند آن را الگوی روش کار خود قرار بدهند، شاهنامه فردوسی با مضامین حماسی آن بود. اگر چه نقاشی هایی که از داستان های شاهنامه از ابتدای دوره قاجار تا آغاز جنبش مشروطیت تصویر می شد به نقاشی قهوه خانه ای نزدیک بود ولی هنوز روح حماسه در آنها تجلی نداشت؛ اما با ظهور مشروطه خواهی و مشروطیت در ایران روح حماسه طلبی در بین ایرانیان عهد قاجار جانی تازه گرفت و نقش نقاشان قهوه خانه ای که مضامین حماسی شاهنامه را بر تابلوی نقاشی کشیده بودند، بهتر احساس می شد. در این عهد نقاشانی با همان روحیه چون حسین قوللر آقاسی که از بین توده مردم برخاسته بود، توانست با بهره گیری از موضوعات شاهنامه، دلاوری ها و حماسه خواهی های اصیل ایران را به شیوه ای ترسیم نماید که هم کمترین بهره از عناصر فرنگی، در کارش دیده شود و هم با رعایت اصول نقاشی سنتی ایران که بیشتر از خیال خود برای نقاشی بهره می گرفتند، به ترسیم دلاورانی چون رستم و سهراب، نبرد رستم و اشکبوس و... با چهره و سبک سنتی ایران بپردازد.
منابع
۱. ناصری، حسن سادات؛ «فردوسی و شاهنامه»؛ مجله هنر و مردم؛ شماره های ۱۵۳ و ۱۵۴؛ تهران: تیر و مرداد ۱۳۵۴، ص ۵۳.
۲. برتلس، یوگنی ادوارد ویچ؛ تاریخ ادبیات فارسی؛ ترجمه سیروس ایزدی؛ انتشارات هیرمند؛ تهران: ۱۳۷۴، ص ۲۶.
۳. تجلی شاهنامه در هنر اسلامی ایران؛ موزه ملی ایران؛ تهران: ۱۳۸۱، ص۷۶.
۴. فروغ، دکتر مهدی؛ «رستم، قهرمان تراژدی»؛ مجله هنر و مردم؛ شماره های ۱۵۳ و ۱۵۴؛ تهران: تیر و مرداد ۱۳۵۴، ص ۴.
۵. ناصری، حسن سادات؛ «فردوسی و شاهنامه»؛ پیشین، ص ۵۴.
۶. اشرافی، احسان؛ «شاهنامه از دیدگاه وحدت ملی»؛ مجله هنر و مردم؛ شماره های ۱۵۳ و ۱۵۴؛ تهران: تیر و مرداد ۱۳۵۴، ص ۷۹.
۷. قندی، دکتر سیاوش؛ «نقش شاهنامه در هنرهای بومی»؛ کتاب ماه هنر؛ فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ شماره های ۳۹ و ۴۰؛ تهران: آذر و دی ۱۳۸۰، ص ۳۲.
۸. ادیب برومند، عبدالعلی؛ «اثر شاهنامه در زبان و ادبیات فارسی و روح و فکر ایرانی»؛ هنر و مردم؛ شماره های ۱۵۳ و ۱۵۴؛ تهران: ۱۳۵۴، ص ۱۳۹.
۹. محمدی، احمد؛ «نگاهی به تاریخ نمایش در ایران»؛ مجله هنر و مردم؛ شماره های ۱۲۹ و ۱۳۰؛ تیر و مرداد ۱۳۵۲، ص ۲۰.
۱۰. فلسفی، نصراله؛ زندگانی شاه عباس اول؛ دانشگاه تهران؛ جلد ۲؛ تهران: ۱۳۴۴، ص ۳۵.
۱۱. کلانتری، منوچهر؛ «رزم و بزم شاهنامه در پرده های بازاری (قهوه خانه ای)»؛ مجله هنر و مردم؛ شماره ۱۳۴؛ تهران: آذر ماه ۱۳۵۲، ص

مجید ساریخانی
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی