جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مایکل اونداتیه


مایکل اونداتیه
مایکل اونداتیه با رمان بیمار انگلیسی جایزه كتاب سال منتقدان آمریكا و جایزه بوكر را به دست آورد و به فاصله‌ای نه‌چندان زیاد فیلمی بر مبنای رمان ساخته شد که توانست جایزه بهترین فیلم آكادمی آمریكا را ازآن خود كند. رمان بعدی‌اش« در پوست شیر» نام داشت.
«شبح آنیل» تنها رمان این نویسنده است که با ترجمه من به فارسی منتشر شد. قرار بود رمان دیگری هم از او منتشر شود كه باید دید كار ناشر به كجا می‌كشد. شبح آنیل مصیبتی است كه در واقع حاصل تفرقه‌افکنی‌های استعمار در مستعمرات به حساب می‌آید.
مصیبتی که مردم سریلانكا با آن درگیر بودند، قتل‌های سیاسی و زنجیره‌ای كه شامل همه می‌شد؛ روشنفكران، سیاستمداران و روزنامه‌نگاران و حتی كارمندهای معمولی.
سریلانكا برای مدت‌های مدید معبری بود برای قتل‌های سیاسی و حذف دشمنان ایدئولوژیك و مكانی برای گورهای دسته‌جمعی. كوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل این رمان را ستود و استقبال زیادی از رمان به عمل آمد كه نویسنده را ترغیب كرده تا آن را به فیلم تبدیل كند.
نثر اونداتیه، نثری بی‌پیرایه و ساده و روان است. نطفه آغازین رمان «شبح آنیل» روایتی است موازی از گفت‌و‌گوی بین دو شخصیت اصلی كه در كل رمان با هم بحث می‌كنند.
كم‌كم شخصیت‌های بیشتری وارد رمان می‌شوند. آنیل در سریلا‌نكا بزرگ شده و در غرب درس خوانده و بعد هم در قالب ماموریتی سیاسی به عنوان كارشناس پزشك قانونی به كشور خود بازمی‌گردد و متوجه می‌شود كه كشور خود را واقعا نمی‌شناسد؛ ایده‌ای كه یك خودی به دلیل زندگی در غرب به غیرخودی و بیگانه تبدیل می‌شود.
اونداتیه می‌گوید كه سنت ادبیات در سریلانكا سنتی شفاهی است كه نقطه مقابل سنت نوشتاری به شمار می‌آید. سنتی رو به زوال و مناسب بایگانی.
علاقه به داستان‌سرایی و سنت شفاهی داستان را كه بعدها به صورت مكتوب درآمد از یكی از عمو‌هایش به ارث برده و مدیون اوست كه كتاب خاطراتی داشت و تنها آدم اهل ادبیات در خانواده به حساب می‌آمد.
مایكل اونداتیه را ایرج كریمی، كارگردان خوب سینمای ایران به من معرفی كرد. نخستین بار بود كه كتابی از او می‌خواندم. عنوانش «در پوست شیر» بود و مرا یاد شون اوكیسی، نمایشنامه‌نویس ایرلندی می‌انداخت. از كارش خوشم آمد، روح شرقی داشت و دنبال كارهای دیگرش گشتم. «بیمار انگلیسی» را خواندم كه به دلایل خاص سرزمینی ما قابل ترجمه نبود و از خیرش گذشتم. تا این كه كتاب «شبح آنیل» به دستم رسید.
«شبح آنیل» هم به لحاظ مضمون و هم به لحاظ ساخت اثر خواننده را جذب می‌كند. بی‌اغراق بگویم وقتی كتاب را باز كردم و آن را خواندم، نتوانستم نیمه‌كاره بگذارم.
به همین دلیل ترجمه كتاب را را شروع كردم. موج جدید ادبیات، موج نویی است كه نویسندگان آسیای جنوبی به راه انداخته‌اند؛ آرونداتی روی، جومپا لاهیری، مایكل اونداتیه، امیلی رابوتیو، بهاراتی موخرجی و بسیاری دیگر كه به جریان عمده‌ای در سطح جهان تبدیل شده‌اند.
از این جمع كارهای زیادی به زبان فارسی ترجمه نشده است. موجی شروع شده ولی باید منتظر كارهای دیگر باشیم. یكی از وظایف مترجمان معرفی چهره‌های تازه و برتر ادبی است. گوشه‌ای از كار را گرفته‌ام و دوستان دیگر هم به سهم خود كم نگذاشته‌اند.
مضمون شبح آنیل پیرامون قتل‌های سیاسی در سریلانكاست، قتل‌هایی كه واقعیت تاریخی داشته و عناصر سیاسی و مبارزان جبهه رهایی‌بخش تامیل تا مقامات دولتی در آن درگیر بوده‌اند. در سریلانكایی كه چای‌اش را به نام سیلان می‌شناسیم دو گروه عمده با دولت مبارزه می‌كنند: ببرهای تامیل و شورشیان جنوب.
دولت هم با همه نیروهای قانونی و غیرقانونی‌اش به مقابله می‌پردازد. آنیل، قهرمان كتاب در قالب كارشناس حقوق بشر به سریلانكا برمی‌گردد تا به تحقیق و تفحص در زمینه آدم‌ربایی‌ها و قتل‌های مشكوك كمك كند. شخصیت‌های رمان داستانی هستند ولی نویسنده در كار خود راوی تاریخ نبوده است و
داستان سرایی كرده. هرچند مبنای تاریخی داشته و در مقطع سال‌های هشتاد اوج این درگیری‌ها بوده است. شبح آنیل گاه سبعیت آدمی دلباخته قدرت را چنان به تصویر می‌كشد كه گویی درست مقابل چشم آدمی اتفاق افتاده است.
اونداتیه راوی بی‌بدیلی است كه هنوز فرصت روایت دارد. او نویسنده‌ای است كه با جهان پیرامون خود تعامل خوبی دارد و با ادبیات ایران آشناست و با برخی نویسندگان مطرح ایران در خارج از كشور جلساتی هم داشته از جمله با استاد دكتر رضا براهنی و دیگران.
دیگر آثارش را هم خوانده‌ام و كتاب ترجمه شده را هم برای خودش فرستاده‌ام. البته از زمان انتشار كتاب چند سالی گذشته است. ولی نثر روان نویسنده هنوز مثل هوایی كه تازگی دارد در گوشم زنگ می‌زند و بی‌تعارف به دل می‌نشیند.

اسدالله امرایی
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید