چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

هرگز با وی همنشین نمی شوی


هرگز با وی همنشین نمی شوی
یعقوب بن یسارروایت می کند که: متوکل می گفت: وای بر شما، کار ابن الرضا حضرت هادی (ع) مرا عاجز کرده،نه حاضر است با من شراب بخورد و نه در مجلس شراب من بنشیند ؛ ونه من در این‌امور فرصتی می یابم (که او را به این کارها وارد کنم) گفتند: اگر از او فرصتی نیابی در عوض این برادرش موسی است که شراب خوار ونوازنده است، می خورد ومی نوشد وعشقبازی می کند، بفرستید او را بیاورند و مطلب را بر مردم مشتبه کنید، بگوئید این ابن الرضا است. نامه ای نوشتند و او را با تعظیم واحترام وارد کردند، وهمه بنی هاشم وسران لشکر و مردم استقبالش کردند، وغرض این بود که وقتی می رسد‌املاکی به او واگذار کند و دختری به او بدهد وساقیان شراب وکنیزکان نوازنده نزد او بفرستد، و با او مواصله و احسان کند، ومنزل عالی برایش قرار دهد که خود در آنجا به دیدنش رود. وقتی که موسی وارد شد، حضرت هادی (ع) در پل (وصیف) - جایی است که آنجا به استقال واردین می روند - حضرت با او ملاقات کرده و به او سلام نمود و حقش را ادا کرد، سپس فرمود: این مرد تو را احضار کرده که احترامت را هتک و پایمال کند ورتبه ات را پایین آورد، مبادا هرگز به شراب خواری اقرار کنی. موسی گفت: اگر مرا برای اینکار خواسته پس چکنم؟ فرمود: رتبه خویش فرو میاور و چنین کاری نکن که او هتک احترام تو را خواسته است. موسی نپذیرفت و حضرت تکرار کرد، تا چون دید اجابت نمی کند، فرمود: ولی بدان که مجلس مورد نظر او مجلسی است که هرگز تو با او در آن جمع نمی شوید.
همان شد که حضرت فرمود، سه سال موسی آنجا اقامت کرد وهر روز صبح بر درب سرای او می رفت یک روز می گفتند: مست است فردا صبح بیا، روز دیگر می رفت، می گفتند: دوا خورده و روز دیگر می گفتند: کار دارد، وسه سال به همین منوال گذشت تا متوکل از دنیا رفت و در چنین مجلسی با هم جمع نشدند.
منبع : سایت دوستان