جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

محلات، استان مركزی


  ساوه
ساوه يکى از شهرها و مناطق باستانى بازمانده از دوران ساسانى است. تپه باستانى ساسانى آسياباد (اسيرآباد) در مجاورت شهر ، همچنين تپه‌‌ها و محوطه‌هاى تاريخى هريسان ، خرم‌آباد ، آوه و امثالهم نشانگر قدمت اين شهر مى‌باشد. ساوه در روزگار پارتيان با نام «سواکينه» يکى از منازل مهم ميان‌راهى و در سده هفتم قبل از ميلاد يکى از دژها و منازل سرزمين ماد به شمار مى‌رفته است. از وضعيت ساوه در روزگار پيش از اسلام اطلاع دقيق و مستندى در دست نيست. ولى از قرن دوم هجرى به بعد در مورد اين شهر اطلاعات و روايات مکتوب زيادى در دست است. ورود حضرت معصومه (ع) به ساوه در راه سفر خراسان و بيمارى ايشان در ساوه ، نخستين رويدادى است که در تاريخ اوايل دوران اسلامى اين شهر ذکر شده است. به نظر مى‌رسد که گسترش خلافت اسلامى تا مرزهاى چين ، حمل و نقل کاروان‌هاى زيارتى حجاج و کالا و آبادانى راه ابريشم که از ساوه عبور مى‌کرد ، توسعهٔ شهر ساوه در سده‌هاى نخستين اسلامى را فراهم آورده است.
ناحيه و شهر ساوه در روزگار ديالمه و سلجوقيان پيوسته مقر زمستانى سلاطين ديلمى و سلجوقى و سپاهيان آنان بوده است که معمولاً ييلاق را در ناحيه خرقان و همدان مى‌گذرانده‌اند. سراى معروف ديلمان و کوشک سلطانى ساوه اقامتگاه شاهان سلجوقى بوده است. رونق و آبادانى شهر ساوه در روزگار سلجوقيان به اوج خود رسيد و ساوه به مرکز سران قبايل متحد سلجوقى که لقب اتابک داشتند ، تبديل شد. از اين روزگار تا دوره خوارزمشاهيان بسيارى از وزراى سلجوقى و خوارزمشاهى ساوجى بوده‌اند که هر يک در زمان خود در آبادانى و ايجاد بناهاى شهرى آن کوشيدند.‌ عمادالملک ساوجى وزير با تدبير و دانشمند سلطان محمد و سلطان جلال‌الدين خوارزمشاهى از آن جمله است که در جريان حمله مغول جان خود را از دست داد. ساوه در جريان حمله خانمان برانداز مغول در قرن هفتم هجرى صدمه و آسيب فراوانى ديد ، ‌ مغولان شهر را ويران کردند و ساکنان آن را از دم تيغ گذراندند. در دوره جانشينان هلاکو (ايلخانان) قسمت عمده‌اى از خرابى‌هاى هجوم مغول مجدداً بازسازى شد.
در اين دوره نيز ساوجيان همچنان در مقامات و مناصب ديوانى دولت ايلخانى به خدمت درآمدند که از آن جمله مى‌‌توان به خواجه سعدالدين ساوجى وزير غازان‌خان ، امير نظام‌الدين يحيى ساوجى ، خواجه ظهير‌الدين ساوجى ، خواجه شمس‌الدين ساوجى و ... اشاره کرد. ساوه در دوران تيموريان و آق‌قويونلو از غارت‌هاى متعدد و رقابت‌هاى ميان شاهزادگان آق‌قويونلو صدمه فراوانى ديد. ورود ترکمانان چادرنشين و استقرار آنان در اطراف ساوه و دستيابى سران آن به حکومت و درگيرى و رقابت داخلى آنان ، صدمه و آسيب سنگينى به اقتصاد و نيروهاى توليدى شهر وارد ساخت. در دوران صفويه بلوکات ساوه يکى از قلمروهاى استقرار ايلات وابسته به نهاد حکومت صفويه (قزلباش و شاهسون‌ها) گرديد. اينان در حقيقت به مثابه قواى نظامى حکومت در نواحى مجاور پايتخت استقرار يافتند. از جمله ايل بيات که در دشت‌هاى ساوه و زرند مستقر شد و آنجا را به عنوان قلمرو زمستانه خود برگزيد.
در دورهٔ صفويه شهر ساوه رو به آبادانى مجدد گذاشت و کاروانسراها ، راه‌ها ، رباط‌هاى ميان راهى ، مساجد ، بازار سرپوشيده و بناهاى متعددى احداث شد. با اين حال خرابى‌هاى ناشى از هجوم و حمله تيموريان ، جنگ‌ها و کشمکش‌هاى زمان آق‌قويونلوها به تمامى بازسازى نشد. در اواخر دورهٔ صفويه ، ضعف حکومت مرکزى و تاخت و تاز قبايل و ايلات ، رويدادهاى ناشى از جنگ‌هاى ايران و عثمان و فتنه افغان ، ‌ آسيب‌هاى جدى و فراوانى به رشد و توسعه شهر وارد کرد. به ويژه در زمان حکومت شاه سلطان حسين صفوى که وضعيت اسفبارى بر شهر و ساکنين آن حاکم شد. در روزگار زنديه با احداث بناى معروف چهار سو ، در احياى مجدد بازرگانى ساوه کوشش شد. در فاصله پايان دوران صفويه تا قاجاريه ، شهر در تسلط حکام وابسته به گروه‌هاى ايلى پرنفوذ ناحيه مانند خلج‌ها قرار گرفت. با پايتخت شدن تهران ، از اهميت ساوه کاسته شد. در حال حاضر شهر ساوه يکى از شهرهاى آباد استان مرکزى است و توسعه صنعتى آن موجبات رشد روزافزونى را فراهم آورده است.
  سربند (شازند)
شازند دهى بود که به آن «ادريس‌آباد» مى‌گفتند و هم زمان با عبور راه‌آهن سراسرى از کنار آن ، شازند نامگذارى شد. در گذشته‌هاى دور ، در نزديکى ادريس آباد شهرى به نام کرج ابودُلف وجود داشته که جزء ايالات اصفهان بوده است. اين شهر با هجوم‌هاى متعدد ، به مرور تخريب و ويران گشته و آثار آن در نزديکى آستانه هنوز هم باقى مانده است.
  محلات
محلات از نقاط قديمى کشور است که گويا از چهار محله يا روستا همچون پيل پايان ، ريوکان ، زنجيردان و گوشه تشکيل شده است. به همين جهت نيز در اسناد بسيار قديمى و کهن نامى از محلات آورده نشده است ، ولى از نام‌هايى مانند انابار و سايرالبلوک سخن به ميان آمده که منظور همين منطقه يا شهر محلات است. محلات را از آن جهت ساير البلوک گفته‌اند که بر حسب نقشهٔ آن زمان از بلوکات قم و کاشان نبوده است. به هر حال ، همان‌طور که از نام شهر پيداست محلات جمع محله است که منظور همان روستاهاى مورد نظر مى‌باشد. زمان اين نامگذارى معلوم نيست ، ولى به گفته مطلعين محلى اين نام در زمان حمله افاغنه (آزادخان) مورد استفاده قرار گرفت. در زمان صفويه مبادلات تجارى شهرستان محلات عمدتاً با اصفهان بود و در اين دوره آلو ، قالى ، خوان و خوانچه نقاشى از محلات به اصفهان حمل و در کاروانسراها مبادله مى‌شده است. فتحعلى ‌شاه محلات و سايرالبلوکات را در عوض مواجب دختر خود که همسر آقاخان محلاتى بود به تيول ابدى داده بود. اين شهر در زمان قاجاريه پايگاه فرقه اسماعيليه بود و هنوز هم برخى از اهالى و روستاهاى جنوبى منطقه به اين کيش گراش دارند. در آن زمان نايب‌الحکومه محلات ميرزا محمدخان بود که از طرف ظل‌‌السطان تعيين شده بود. در همان سال که حکومت زير نظر ظل‌‌السلطان بود (۱۳۰۹ هـ.ق) ناصرالدين‌شاه سفر طولانى مدتى به نواحى مرکزى و جنوبى ايران انجام داد و براى بار دوم به محلات آمد و به مدت پنج روز در اين شهر اقامت کرد. در اين دوره گلپايگان ، خوانسار ، محلات و کمره (خمين) يکى از ولايتى را تشکيل مى‌دادند که مرکز آن گلپايگان بود. در زمان رضاشاه (۱۳۱۶ هـ.ش) در تقسيمات جديد ايران تغييرات صورت گرفت و ناحيهٔ قم که محلات نيز يکى از بخش‌هاى آن بود به شهرستان جداگانه تبديل شد. در محدودهٔ‌ کنونى اين شهرستان روستاى خورهه و شهر نيمور سابقه‌اى بسيار طولانى‌تر از شهر محلات دارند.


همچنین مشاهده کنید