جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت


دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت    دل خبر یافت و به تک خاست و دل از جان برگرفت
جان چو شد نزدیک جانان دید دل را نزد او    غصه‌ها کردش ز پشت دست دندان برگرفت
ناگهی بادی برآمد مشکبار از پیش و پس    برقع صورت ز پیش روی جانان برگرفت
جان ز خود فانی شد و دل در عدم معدوم گشت    عقل حیلت‌گر به کلی دست ازیشان برگرفت
بی نشان شد جان کدامین جان که گنجی داشت او    گاه پیدایش نهاد و گاه پنهان برگرفت
فرخ آن اقبال باری کاندرین دریای ژرف    ترک جان گفت و سر این نفس حیوان برگرفت
شکر یزدان را که گنج دین درین کنج خراب    بی غم و رنجی دل عطار آسان برگرفت


همچنین مشاهده کنید