جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

یا وصل تو را نشانه بایستی


یا وصل تو را نشانه بایستی    یا درد مرا کرانه بایستی
می‌سوزم ازین غم و نمی‌بیند    این آتش را زبانه بایستی
گفتی به طلب رسی به کوی ما    خود کوی تو را نشانه بایستی
تا دل به وصال تو رسد روزی    در عهده‌ی آن زمانه بایستی
خود را سگ کوی تو گمان بردم    این قدر گمان خطا نه بایستی
محروم ز آستانه‌ات هستم    سگ محرم آستانه بایستی
بر هیچم هر زمان بیازاری    آزار تو را بهانه بایستی
گر دهر، دو روی و بخت ده رنگ است    باری دل تو یگانه بایستی
آوخ همه نقب بر خراب آمد    یک نقب به گنج‌خانه بایستی
بر ابلق آسمان ز زلف تو    شیب سر تازیانه بایستی
در زلف تو ز آبنوس روز و شب    از دست مشاطه شانه بایستی
در دانه‌ی دل نماند مغز آوخ    در خوشه‌ی عمر دانه بایستی
خاقانی فسانه شد عشقت    در دست تو این فسانه بایستی


همچنین مشاهده کنید