جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

در شکایت و طلب احسان از مخدوم


ای خداوندی کز غایت احسان و سخا    ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست
جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شده‌اند    مگرش طبع سقنقور و دم کافورست
بنده را خدمت پیوسته‌ی ده ساله مگیر    کز قرابات نفور و ز وطن مهجورست
ده قصیده است و چهل قطعه همه مدحت تو    که به اطراف جهان منتشر و مشهورست
با چنین سابقه کس را به چنین روز که دید    کز غم راتبه روزش چو شب دیجورست
سعی کن سعی که در باب چنین خدمتگار    سعی تو اندک و بسیار همه مشکورست
بر سرش سایه فکن هین که در افواه افتاد    که ز تقصیر فلان کار فلان بی‌نورست
اندرین شدت گرما که ز تاثیر تموز    بانگ جزد از تف خورشید چو نفخ صورست


همچنین مشاهده کنید