شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق


دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق    اگر نجات خوهی گوش کن عبارت عشق
چو غافلان منشین، راه رو که برخیزد    دو کون از سر راهت به یک اشارت عشق
خبر دهد که تو مردی و شد دلت زنده    ز مرگ رستی اگر بشنوی بشارت عشق
چو هیزم ار چه بسی سوختی ولی خامی    که همچو دیگ نجوشیدی از حرارت عشق
تو بر وضوی قدم باش و دل مده به کسی    که دوستی حدث بشکند طهارت عشق
گرت دل است که سرمایه‌دار وصل شوی    ز سوز بگذر و درساز با خسارت عشق
چو آسمان اگرش صدهزار باشد چشم    همیشه کور بود مرد بی‌بصارت عشق
ورای عشق خرابی است تا سرت نرود    برون منه قدمی هرگز از عمارت عشق
غلام‌وار همی کن ایاز را خدمت    که خواجه چاکر بنده است در امارت عشق
شبی ز شربت وصلش دهان کنی شیرین    چو تلخ کام شوی روزی از مرارت عشق
دگر ز حادثه غم نیست سیف فرغانی    تو را که خانه به تاراج شد ز غارت عشق


همچنین مشاهده کنید