جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

به رنگ خود نیم زان رو وز آن مو


به رنگ خود نیم زان رو وز آن مو    که گل را رنگ بخشد مشک را بو
دو چشمم خیره شد دروی ندانم    نگارستان فردوس است یا رو
ندارد هیچ خوبی فر آن ماه    ندارد پر طاوسان پرستو
دهان چون پسته و پسته پر از قند    لبان چون شکر و شکر سخن‌گو
عجب گر ملک روم و چین نگیرد    نگار ترک رو با خال هندو
ز من چون شیر از آتش می‌گریزد    بلی از سگ گریزان باشد آهو
نهاده دام اندر حلقه‌ی زلف    فگنده تاب در زنجیر گیسو
ایا چون ساحری کار تو مشکل    ایا چون سامری چشم تو جادو
اگر در گلشن آیی، سرو آزاد    زند در پیش بالای تو زانو
کسی را وصل تو گردد میسر    که جان بر کف بود زر در ترازو
اگرچه آسمانش پشت باشد    نیارد با تو زد خورشید پهلو
کسی کو پیش گیرد کار عشقت    نهد کار دو عالم را به یک سو
جفای تو وفا باشد ازیرا    ز نیکو هرچه آید هست نیکو
از آن ساعت که تیر غمزه خوردم    من از دست کمانداران ابرو،
هماندم سیف فرغانی بدانست    که جرم عاشقان جرمی است معفو


همچنین مشاهده کنید