جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عشق همان به که به زاری بود


عشق همان به که به زاری بود    عزت عشق از در خواری بود
دست بگیرد دل درویش را    دوست که در مهد و عماری بود
هم نکند صید چنان آهویی    گر سگ ما شیر شکاری بود
از گل و باغش نبود چاره‌ای    دیده که چون ابر بهاری بود
یار مرا می‌کشد از عشق خود    کشتن عشاق چه یاری بود؟
روز که بی‌وصل بر آید ز کوه    در نظر من شب تاری بود
هم بکند چاره‌ی او اوحدی    چون شب رندی و سواری بود


همچنین مشاهده کنید