شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چو طلعت تو مرا منتهای مقصودست


چو طلعت تو مرا منتهای مقصودست    بیا که عمر من این پنجروز معدودست
مقیم کوی تو گشتم که آستان ایاز    بنزد اهل حقیقت مقام محمودست
دلم ز مهر رخت می‌کشد بزلف سیاه    چرا که سایه‌ی زلف تو ظل ممدودست
من از وصال تو عهدیست کارزو دارم    که کام دل بستانم چنانکه معهودست
ز بسکه دل بربودی چو روی بنمودی    گمان مبر که دلی در زمانه موجودست
اگر چنانکه کسی را ز عشق مقصودیست    مرا ز عشق تو مقصود ترک مقصودست
دلم ز زلف تو بر آتشست و می‌دانم    که سوز سینه پر دود مجمر از عودست
چه نکهتست مگر بوی لاله و سمنست    چه زمزمه‌ست مگر بانک زخمه عودست
اگر مراد نبخشد بدوستان خواجو    خموش باش که امساک نیکوان جودست


همچنین مشاهده کنید