جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست


ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست    به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست
به بندگی و صغیری گرت قبول کند    سپاس دار که فضلی بود کبیر از دوست
به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند    رضا مده که متاعی بود حقیر از دوست
جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت    نه نعمتیست که بازآورد فقیر از دوست
نه گر قبول کنندت سپاس داری و بس    که گر هلاک شوی منتی پذیر از دوست
مرا که دیده به دیدار دوست برکردم    حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست
و گر چنان که مصور شود گزیر از عشق    کجا روم که نمی‌باشدم گزیر از دوست
به هر طریق که باشد اسیر دشمن را    توان خرید و نشاید خرید اسیر از دوست
که در ضمیر من آید ز هر که در عالم    که من هنوز نپرداختم ضمیر از دوست
تو خود نظیر نداری و گر بود به مثل    من آن نیم که بدل گیرم و نظیر از دوست
رضای دوست نگه دار و صبر کن سعدی    که دوستی نبود ناله و نفیر از دوست


همچنین مشاهده کنید