پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
داوری تاریخ و حقانیت حسین(ع)
حسین( ع) بر حق بود یا یزیدبن معاویه؟ ! البته امروز دیگر بر كسی پوشیده نیست كه در كارزار كربلا، حق با حسینبن علی بود و یزید بر باطل. گذشت ۱۴ قرن از آن واقعه جانسوز، هرگونه تردیدی را در تشخیص ظالم و مظلوم برطرف ساخته و تاریخ، نه فقط شیعیان و مسلمانان، بلكه قلوب و اذهان سایر ملل و ادیان را نیز به تكریم و احترام واداشته است.اما آیا قضاوت میان حق و باطل، تنها به عهده تاریخ است؟ !
آیا نمیتوان به طریقی حقیقت را در زمان بازشناخت؟ آیا نسلها راهی برای شناسایی خادمان و خائنان عصر و دوران خود ندارند؟ مگر نه اینكه حتی حقانیت پیامبران و ائمه معصوم در زمانه آنها نیز، ضامن درك حقایق بدیهی ایشان نبوده است؟ و در میان همه، آیا شهادت سالار شهیدان حسین بن علی( ع) ، یكی از بارزترین نمونههای غفلت و واماندگی تودهها نیست؟زنده بودن عاشورا به علم وكتل و زنجیر و دسته و روضه خوانیهایش نیست .به شیعیان گفتهاند دورهم جمع شوید و فضایل آنها را با رفتارهای یكساله خود تطبیق دهید. ببینید رفتار شما در برابر ظلم چه بوده است؟
پس اگر عاشورا بیاید و برود و شیعیان حسینبن علی(ع) تنها اشكی ریخته باشند و دستهای برده باشند حق فضایل این ماه را بجا نیاوردهاند. عاشورا ویترین فضایل بشری است. هر كس باید خود را در این ماه اندازهگیری كند. ببیند اگر در وضعیتی شبیه آن شرایطی كه حسین(ع) قرار گرفت، قرار بگیرد، چه خواهد كرد. بدین سان است كه باید عاشورا را زنده انگاشت. در غیراینصورت نمایشی است كه برپاداشتهایم و اوقاتی است كه به بطالت گذراندهایم. حسین( ع) بر حق بود یا یزیدبن معاویه؟ ! البته امروز دیگر بر كسی پوشیده نیست كه در كارزار كربلا، حق با حسینبن علی بود و یزید بر باطل. گذشت ۱۴ قرن از آن واقعه جانسوز، هرگونه تردیدی را در تشخیص ظالم و مظلوم برطرف ساخته و تاریخ، نه فقط شیعیان و مسلمانان، بلكه قلوب و اذهان سایر ملل و ادیان را نیز به تكریم و احترام واداشته است.
اما آیا قضاوت میان حق و باطل، تنها به عهده تاریخ است؟ ! آیا نمیتوان به طریقی حقیقت را در زمان بازشناخت؟ آیا نسلها راهی برای شناسایی خادمان و خائنان عصر و دوران خود ندارند؟ مگر نه اینكه حتی حقانیت پیامبران و ائمه معصوم در زمانه آنها نیز، ضامن درك حقایق بدیهی ایشان نبوده است؟ و آیا تاریخ انباشته از فرجام منادیان و مصلحانی نیست كه قربانی جهل خلایق عصر خود شدند؟ و در میان همه، آیا شهادت سالار شهیدان حسین بن علی( ع) ، یكی از بارزترین نمونههای غفلت و واماندگی تودهها نیست؟
اكنون پرسش كلیدی این است كه آیا آن زمان اهل حكمت نمیتوانستند ملاك و معیاری را برای تشخیص حق از ناحق طراحی كرده و برای كوفیان تبیین كنند؟ پاسخ من مثبت است. زیرا هیچگاه طریق شناخت بسته نیست و اسباب سنجش همواره موجود است؛ اسبابی گویا، رك و ساده!
ابتدا باید دانست كه در تشخیص حقانیت امام شیعیان و خلیفه وقت، دو گونه حق وجود داشت: یكی حق بزرگ <ولی غیرقابل اثبات در لحظه> و دوم حق كوچك اما <قابل تشخیص و سنجش> برای كوفیان سال ۶۱ هجری. حقیقت بزرگی كه حسین از آن میگفت، اجرای عدالت و جامعه سالم و صالح بود؛ اما یزید نیز هرگز ادعایی خلاف آن نكرد و خطاب به كوفیان نگفت كه ای مردم، من میخواهم در حق شما ظلم و بیعدالتی روا دارم و جامعه را به فساد و تباهی سوق دهم! البته، خیانت كوفیان به ناجی دنیا و آخرتشان، جهل مركب بود. جهلی توام با ترس، طمع وحماقت؛ با این وصف اگر بودند كسانی كه ملاك حقانیت امام را نه صرفا در آن حق بزرگ، بلكه اتفاقا در همان حق كوچك اما عیان میدیدند، شاید روند اتفاقات به راهی دیگر میرفت!
حق كوچك اما شفاف، این بود كه حسین اجازه نداشت وارد كوفه شود و برای مردم كوچه و بازار اندیشههایش را بازگو كرده و بر ناحقی یزید استدلال كند. اما برعكس، تمامی منبرها و جایگاههای خطابه در دست یزید بود و او هر آنچه خود میخواست را در هر زمان و به هر نحو بازگو میكرد تا ذهن عوام را شستوشو دهد. این حق كوچك اما آشكار، میتوانست معیاری محكم و انكارناپذیر برای مومنان حقیقی و طالبان راه حقیقت باشد. <محتوای سخن> یك حق است و <امكان سخن گفتن> حقی دیگر. تشخیص حقانیت اول، مستلزم تحقیق و تفحص میباشد اما تشخیص حقانیت دوم به روشنی آفتاب است. به عبارتی، آزادیبیان آخرین شاخص و ابزار سنجش حق و باطل در جوامع است. اطلاعرسانی شفاف و البته سالم، نبض مردمسالاری است. گردش اطلاعات، آبی است كه چرخ آسیاب تمدن را به گردش درمیآورد و اگر چون و چرایی در سهم آرد و گندم باشد، در گردش چرخه آگاهی و دانایی نیست. اهمیت آزادیبیان، نهتنها برای پیامبران و ائمه معصوم شناخته شده بود، به نحوی كه حتی با مخالفین و كفار نیز باب گفتوگو و مناظره را به هیچ بهانهای نمیبستند، بلكه برای حكام مستبد اما زیرك تاریخ نیز، نقد حكومت، سوپاپ تخلیهای تلقی میشد كه تا مرز خطوط قرمز مجوز داشت.
اكنون تجسم كنید كه ابن زیاد راه را بر حسین (ع) نمیبست و اجازه میداد كه امام وارد شهر كوفه شود، با مردم سخن بگوید و دلهای آنان را به نور حقیقت روشن سازد.
آنگاه در این صورت آیا امكان شوراندن خلایق بر او ممكن بود؟ این موضوع را ابنمرجانه به خوبی میدانست. گسیختن ارتباط دوسویه با مردم و بریدن گلوی منادی حقیقت.
محدود به قانون بود <آزادی كردار>
در دایره عرف شد <آزادی گفتار>
اما نبود مرز و حدودی كه ببندد
اندیشه حقجویی و <آزادی افكار>
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران روز معلم آمریکا معلمان رهبر انقلاب دولت مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم خلیج فارس حجاب شهید مطهری
زلزله تهران هواشناسی شهرداری تهران سیل پلیس قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو بانک مرکزی ارز قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا دلار سایپا بازار خودرو کارگران تورم
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی فیلم
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه چین روسیه نوار غزه حماس عربستان ترکیه یمن
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور باشگاه استقلال لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری