شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

الگوهای مدیریت در قرآن و اسلام


در بینش قرآنی و تعالیم اسلامی از یك سو سایه توحید الهی بر جامعه انسانی افتاده و همه را با هر زبان و نژاد در یك مجموعه قرار داده است و اصولا در اسلام جامعه انسانی جدا از مجموعه عالم هستی نیست و جزئی از عالم بزرگ است.از سوی دیگر در جهان‌بینی اسلامی، انسان دنیای كوچكی است كه تمام عالم بزرگ را در خود خلاصه كرده و جای داده است چنان كه در بیان پیشوای بزرگ‌ ما امام علی(ع) آمده است:
"تو گمان می‌كنی موجود كوچكی هستی در حالی كه عالم بزرگ در تو خلاصه شده است؟"
این بر اساس تمام اصولی كه در مدیریت عالم بزرگ و در مدیریت جسم و جان یك انسان حاكم است، بر جوامع انسانی حكم‌فرماست. این مسئله می‌تواند الهام‌بخش مسائل زیادی گردد و برای یافتن اصول مدیریت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و غیر آن ما را به دنبال جستجوی اصول مدیریت الله در عالم هستی رهنمون گردد. برای نمونه امور زیر را می‌توان ذكر كرد:
۱-مدیریت خداوند در جهان هستی بر پایه رحمت عام و خاص اوست، چنان‌كه در سوره حمد كه همه روزه آن را در نمازها می‌خوانیم بعد از توصیف خداوند به "رب‌العالمین" او را به رحمان و رحیم توصیف می‌كنیم، یعنی عالم هستی صحنه این دو صفت الهی "بخشندگی و مهربانی" است. مدیریت ما نیز در تمام زمینه‌ها باید بر اساس رحمت عام (محبت به دوست و دشمن) و رحمت خاص (محبت ویژه به دوستان شایسته) استوار باشد.
بنابراین آنچه مدیران را با كاركنان یك مجموعه پیوند می‌دهد، همان پیوند دوستی، صفا، صمیمیت و محبت است كه یك مجموعه را با قدرت و توانایی تمام به پیش می‌برد.
۲-مسئله رحمت عام و خاص خداوند هرگز به معنای رسیدگی نكردن به تخلفات نیست. همان‌گونه كه توصیف به "مالك یوم‌الدین" (او صاحب روز جزاست) بعد از توصیف به رحمت در سوره حمد گواه این مدعاست.
واكنش‌های مطلوبی كه از سوی علل و اسباب جهان به هنگام بی‌اعتنایی نسبت به آنها دامان ما را می‌گیرد، نوعی مجازات الهی در عالم آفرینش است. مثلا بیماری كه از مراقبت ویژه و پرهیز لازم، سرباز می‌زند و بیماری‌اش شدید می‌شود به طور خودكار محاكمه و جریمه می‌شود، همین امر در مورد تمام مشكلاتی كه دامان ما را می‌گیرد، صادق است و در الگوهای مدیریت اجتماعی ما نیز می‌تواند به صورت یك قانون حاكم باشد.
۳-قلب ما را خداوند برای اداره‌ این بدن از نظر تغذیه آفریده است با این‌كه شبكه خون‌رسانی بدن چنان است كه ده میلیون میلیارد سلول‌های بدن را به آسانی تغذیه می‌كند، اما قلب تنها با دو سه شاهرگ سر و كار دارد و به آنها در كار خود اعتماد می‌كند و هرگز با تمام مویرگ‌ها ارتباط مستقیم ندارد.
این الگوها به ما می‌گوید مدیریت صحیح تنها در پرتو اعتماد مستقیم، معاونان محدود مورد اعتماد است و اگر مدیری بخواهد ارتباط مستقیم خود را با تمام نفرات برقرار سازد، راه خطا پیموده است و درست مثل آن است كه تمام مویرگ‌های بدن، مستقیما به قلب ارتباط داشته باشند. این اصل در مورد مدیریت مغز و سلسله اعصاب نیز كاملا صادق است.
۴-در تكوین نطفه انسان و تمام جانداران و بذر گیاهان، نقطه شروع بسیار كوچك است اما هدف در یك مرحله بسیار بالا، با این‌كه قدرت خداوند برترین قدرتهاست، این الهامی است به همه مدیران كه نقطه شروع را كوچك بگیرند و با گسترش آن به اهداف بسیار بالا برسند. مسئله آفرینش عالم هستی در چندین روز (دوران عظیمی كه هر یك میلیون‌ها یا میلیاردها سال طول كشیده) نیز تاكید دیگری بر این موضوع است.
۵-در مدیریت الهی، اصل ساخته شدن انسان‌هاست و هرگونه دگرگونی را با دگرگونی انسان مرتبط می‌سازد، آیات كتاب آسمانی ما، شاهد زنده‌ای بر این مدعاست پروردگار جهان در سوره رعد، آیه ۱۱ می‌فرماید: "خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمی‌دهد مگر این‌كه خودشان بخواهند."
در مدیریت جوامع انسانی نیز مسئله‌ اصلی ساخته شدن انسان‌هاست و آنها كه تكیه اصلی را بر ابزار می‌كنند، راه خطا می‌پیمایند، همان‌گونه كه با چشم دیدیم ابرقدرت‌هایی كه پایه تاریخ جامعه انسانی را در ایدئولوژی خود بر تحول ابزار تولید قرار دادند و انسان را مقهور آن شناختند، چگونه گرفتار عواقب دردناك سوء مدیریت ناشی از این تفكر گشتند و سرانجام فروپاشی و مجازات خود را در این جهان دیدند.
۶-مسئله سازماندهی و هماهنگی را كه مدیریت نقش بسیار مهمی ایفا می‌كند می‌توان در جهان طبیعت و عالم خلقت به عالی‌ترین صورت مشاهده كرد و از آن الهام گرفت.
مثلا در برابر یك حادثه ناگهانی و سخت كه برای یك انسان پیش می‌آید در یك لحظه، تمام نیروهای جسمی و روحی او با هماهنگی خاصی بسیج می‌شوند. مغز بروز حادثه را درك می‌كند. یك فرمان از طریق اعصاب صادر می‌شود و مقارن آن، ضربان قلب به سرعت بالا می‌رود تا خون را هرچه بیشتر به مغز برساند برای این‌كه عضلات كارهای بیشتری را انجام دهند، تنفس نیز سرعت می‌گیرد تا خود را با سرعت كار قلب، هماهنگ سازد، هوشیاری بیشتر می‌شود، چشم تیزبین‌تر و گوش شنواتر می‌شود، معده كار خود را موقتا تعطیل می‌كند و احساس تشنگی و گرسنگی كه یك عامل بازدارنده است، ناگهان از بین می‌رود و جالب این‌كه تمام اینها به صورت خودكار انجام می‌گیرد، یعنی این وظیفه بر عهده بخش ناآگاه اعصاب گذارده شده است نه بخش آگاه.
سازماندهی و هماهنگی در مدیریت نیز باید چنین در عمق تشكلات نفوذ كند تا در برابر حوادث به صورت خودكار عمل كند، در غیر این صورت فرصت‌هایی كه هر لحظه‌ آن سرنوشت‌ساز است، ممكن است از دست برود.
۷-در جهان طبیعت مجموعه‌ها به گونه‌ای عمل می‌كنند كه زوائد و فضولات خود را با یك "گردش دایره‌ای" به "عناصر فعال" تبدیل می‌كنند، مثلا باران می‌بارد، آبها جاری می‌شود و انسان‌ها، حیوان‌ها و گیاهان را سیراب می‌كند، فاضلاب آن در زمین فرو می‌رود و بار دیگر وارد این مدار می‌گردد.مدیریت‌های صنعتی باید با الهام از این الگوهای طبیعی چنان كار كنند كه تمام فضولات و زباله‌های خود را بسازند و وارد مدار كنند، در غیر این صورت كمبودی در آنها وجود خواهد داشت.
بدیهی است كاری كه در طبیعت در مورد آب یا مواد غذایی زمین صورت می‌گیرد، اگر میلیون‌ها سال به طول انجامد، كمترین تخریبی در محیط زیست دیده نمی‌شود و همه سرمایه‌های حیاتی سالم می‌ماند، ولی می‌بینیم كه مدیریت ناقص صنعتی امروز بشر كه نتوانسته از آن درس بزرگ طبیعی الهام گیرد، روز به روز محیط زیست را ویران‌تر و آینده بشر را تاریك‌تر می‌سازد، زیرا عصر آن محدود و بازدهی آن كوتاه است. اینها الهاماتی است كه ما می‌توانیم در ابعاد مختلف مسئله مدیریت از طبیعت و جهان خلقت كه بر اساس مدیریت مبداء علم و قدرت عالم آفرینش اداره می‌شود، بگیریم و این یكی از ویژگی‌های مدیریت اسلامی و قرآنی است كه مدیران را به درس خواندن در دانشگاه طبیعت می‌فرستد.
منبع : شبستان


همچنین مشاهده کنید