چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


داستانهای سیدمحمد علی جمال زاده


داستانهای سیدمحمد علی جمال زاده
یکی بود یکی نبود، فارسی شکر است، رجل سیاسی، دوستی خاله خرسه، درد دل ملاقربانعلی، بیله دیگ بیله چغندر، ویلانالدوله، دارالمجانین، قلتشن دیوان، صحرای محشر، تلخ و شیرین، یک روز در رستم آباد، حق و ناحق، درویش مومیائی، سرگذشت اولاد بشر، آتش زیرخاکستر، پیشوا، کهنه و نو، عقد تمهیدی، همزه و لمزه، غیر از خدا هیچ کس نبود، قیصر وایلچی، حسابهائی که، قلب ماهیت، آسمان و ریسمان، مرکب محو، غمخواران ملت، شورآباد، جاودان، نیکوکاری، طفل ناپرور.
● گزیده داستانهای سیدمحمدعلی جمال زاده
حسابهایی که.. یا آواز در گرمابه، آتش زیرخاکستر،پیشوا، خاله خرسه، فارسی شکر است، رجل سیاسی، درد دل ملاقربانعلی، مرکب محو،شورآباد، نیکوکاری، مرد اخلاق.
سید محمدعلی جمال زاده پدر داستان نویسی معاصر ایران سید محمدعلی جمال زاده در سال ۱۳۰۹.ق در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش سید جمال الدین واعظ اصفهانی از سخنوران و انقلابیون مشهور دوره مشروطیت بود. سید واعظ اصلا اهل اصفهان نبود و در شهر همدان به دنیا آمد.
پدرش از علماءجبل عامل و مادرش اهل همدان بود. سید واعظ بعد از فوت پدرش به اصفهان رفت و دختری از خاندان میرزا حسن باقرخان خوراسکانی را به عقد خود در آورد. که حاصل این ازدواج پنج فرزند بود: محمدعلی جمال زاده، سید عیسی، سید جلال، رضا و انسیه.
جمال زاده از همان دوره کودکی علاقه شدیدی به شنیدن قصه های مادر داشت. مادر قصه های یکی از هووهای مادربزرگ که به اجنه علاقه وافری داشت را برای پسر خود تعریف می کرد. همین مسأله عامل اصلی گرایش جمال زاده به عالم داستان نویسی به حساب می آید.
جمال زاده در سن ۱۴ سالگی در اصفهان نزد زندایی اش آمنه بیگم الفبای فارسی را می آموزد و پس از آن در محله نو به مکتب خانه ملا علی اصغر می رود.
پس از مدتی پدر مکتب خانه او را عوض می کند و جمال زاده را به مکتب خانه ملامحمد تقی می فرستد در پی آن به مکتب خانه ملاطاهر وارد می شود.
وی بعدها در وصف مکتب خانه های سنتی و شیوه های تدریس ملاها داستانی می نویسد. عاقبت وی در مدرسه ثروت که یک مدرسه مترقی بود ثبت نام می کند. در آن مدرسه سلیمان میرزا ریاضی و جغرافیاف شیخ محمد بروجردی درس عربی و میرزا عباسقلی خان درس فرانسه می دادند. شیوه صحیح تدریس در مدارسی از این دست باعث شد تا جوانان با شور و اشتیاق فراوانی به ادامه علاقه مند شوند.
گردآمدن عده ای از معلمان فرانسوی اصل در مدرسه دارالفنون گام جدیدی جهت ارتقاء سطح کیفی محصلان به شمار می آمد. بدین طریق وی وارد دارالفنون شد. مدرسه با آوردن دو مترجم برای معلمان فرانسوی کار تعلیم محصلین را آغاز کرد.
در سال ۱۳۲۵. ق توسط پدرش راهی بیروت شد تا در مدرسه ای غیرمذهبی به تحصیل خود ادامه دهد. و دوره متوسطه را نزد کشیشان لازاریست جبل لبنان در مدرسه آنطورا گذراند.
هنگام سفر به فرانسه با کمک یک ناخدای خیر به صورت مجانی سفر کرد. وی موفق شد در رشته حقوق به تحصیل ادامه دهد. جنگ جهانی اول آغاز شد وی در سال ۱۹۱۴.م با همسر اولش آشنا شد و پس از گذراندن یک دوره پرتلاطم با او ازدواج می کند. همسر اول زنی کاتولیک مذهبی بود و هیچ گاه به آیین و اعتقادات وی روی خوش نشان نداد.
وی پس از مدتی به استخدام سفارت ایران در برلین درآمد. بعدها او سرپرست محصلین ایرانی در آلمان شد. پس از تعطیلی روزنامه کاوه وی به سمت مدیر مسئول مجله علم و هنر درآمد که طول عمر آن مجله زیاد نبود.
وی بعد از ورود به ژنو با تلاش بسیار موفق شد در اداره بین الملل کار وابسته به سازمان ملل استخدام شود. وی بعد از وفات همسرش در تاریخ ۱۹۳۱.م با دختری آلمانی به نام مارگرت اگرت ازدواج کرد. همسر وی به تدریج به آیین اسلام روی آورد و مسلمان شد. وی در طول اقامتش در ژنو هیچ گاه از یاد ایران دور نماند و همیشه در یاد ایران بود و برای حل مشکلات ایران و ایرانیان فکر می کرد.
جمال زاده در کتاب لحظه ای و سخنی با سید محمدعلی جمال زاده می گوید:« من اگر آمده بودم به ایران، بالاشک کشته شده بودم، یا مرا هم مثل خیلی ها حبس ابد می کردند یا حتی ممکن بود محمدرضا شاه یک جوری مرا سر به نیست کند. محمدرضا شاه دل پری از من داشت. »
اندیشه جمال زاده از ایران این گونه بود« هر جا رفتم از سه چیز صحبت بود: ارتشاء، احتکار، اسراف. همه مال همدیگر را می خوردند، به حق همدیگر تجاوز می کردند، تاجرها احتکار می کردند. همین پیام من بود به هموطنانم. » در همان کتاب می گوید:« می بینم که هموطنانم با این که در ایران نبوده ام مرا فراموش نکرده اند. »
وی در تاریخ ۱۷ آبان ماه ۱۹۹۷.م در سن ۱۰۵ سالگی در شهر ژنو وفات یافت.
● ساختار، سبک و نثر جمال زاده
جمال الدین پدر داستان نویسی ایران، به رغم بسیاری از صاحبنظران، نقادی سختگیر و نویسنده ای تأثیر گذار بر جریان داستان نویسی ایران بود که توانست در اندکی زمانی نسل جوان آن دروان را برانگیزد. البته قبل از وی افرادی چون; زین العابدین مراغه ای، طالب زاده، فتح علی آخوند زاده و... دستی بر قلم داشتند و آثار خود را به چاپ رساندند، اما شیوه به کارگرفته شده توسط جمال زاده که تلفیقی از سبک داستان نویسی غربی و قصه نویسی ایران بود باعث شد تا نام او در رأس نویسندگان قلمداد کند.
مهم ترین عامل در شکل گیری اندیشه و توجه به قالب ادبی رمان، پدر جمال زاده، یعنی سیدجمال الدین واعظ اصفهانی خطیب مشهور مشروطیت است. وی که به شدت تحت تأثیر کلام پدر قرار داشت رفته رفته به سوی هنر داستان نویسی متمایل شد، چرا که پدر در طول سخنرانی های متعدد در مساجد و مجالس مختلف مردم را تشویق به مطالعه رمان که در آن زمان«رومان» خوانده می شد می کرد. در این اثنا وی مشتق به ادبیات و جامعه و سیاست شد و طی بیانیه ای که در مقدمه کتاب« یکی بود یکی نبود » به چاپ رساند این مسأله را متذکر گشت.
«رومان علاوه بر منافع مذکور فواید مهم دیگری هم دارد: اولا در حقیقت مدرسه ای است برای آنهایی که زحمت روزانه ای که برای کسب آب و نان لازم است نه وقت و فرصت آن به آنها می دهد که به مدرسه ای رفته و تکمیل معلومات نموده چیزی از عالم معنوی که هر روز در ترقی است کسب نمایند و نه دماغی و مجال آن را که کتابهای علمی و فلسفی را شب پیش خود خوانده و از این راه کسب معرفی نمایند...»
نکته قابل توجه در این میان استفاده از طنزی بسیار قوی و شیرینی است که باز از پدر شهید خود به عاریت گرفته بود.(پدر وی که در راه آزادی ایران از مبارزه با محمدعلی شاه دست بر نداشت و عاقبت در زندان به شهادت رسید.)
باید اذعان داشت که عواملی چون دوری از وطن مشاهده دوران پرتشنج پیش از سفر و تأثیر اندیشه و دیدگاههای سید واعظ باعث شد که وی از مضامین ثابت و یکسانی در داستانهایش استفاده کند و با قرار دان عنصری مضمون و درونمایه در رأس کار داستانهایش را به خطابه های قراء مبدل سازد. در حقیقت تمامی عناصر به کار گرفته شده چون; طنز، هزل، شخصیت پردازی، حادثه، کشمکش، فضاسازی و... در راستای ارتقاء درونمایه های داستانی که همگی آراء وآموزه های شخصی نویسنده تلقی می شودبه خواننده القاء شده اند.
یکی دیگر از وجوه برجسته داستانهای جمال زاده استفاده بجا از سازه نماد است البته نمادهای آفریده شده همه جمعی و آشکار هستند. و آن چنان نیازمند رمزیابی نیستند اما شیوه پردازش داست و سبک و سیاق نویسنده باعث شده تا کشف و شناسای برخی از این نمادها نیازمند دقت و ریزبینی خاص باشد. از ویژگی های بارز طنزپردازی جمال زاده نزدیک سازی قالب آثارش به مجموعه آثار کمدی است. استفاده از شخصیتهای ضعیف و احمق، توجه به اجتماع و وضعیت انسانهاف تصویر سازی صحنه های غیرمنتظره و عجیبف جایگزینی شخصیتها، و قراردادن هر فرد در جایی که خاص خودش نیست، داستانهای او را به مجموعه آثار کمدی شبیه ساخته است.
▪ یکی بود یکی نبود
بسیاری از صاحبنظران وادی ادبیات، کتاب « یکی بود یکی نبود » جمال زاده را راهگشای داستان نویسی معاصر ایرانی می دانند; باید اذعان داشت که وی پیش از سفر به غرب به داستان و حکایات ایرانی علاقه مند بود. وی پس از رویارویی با شیوه های داستان نویسی غربی به سرعت به فراگیری آن فنون پرداخت و برای اولین بار به اشاعه آن در ایران پرداخت. این در حالی است که شخصیتهای برجسته ادبی بسیاری پیش از او راهی غرب شدند، اما هیچ کدام به فکر ترویج شگردهای داستان نویسی در ایران نیفتادند. نکته بسیار اساسی در این ارتباط، میزان بالای تأثیرگذاری این شیوه در اذهان عمومی است. وی که از نگاهی عمیق و کاونده برخوردار بود متوجه این مسأله شده بود.
می توان گفت که « یکی بود یکی نبود » حسب حال جامعه ایران در دوره مشروطیت است و زمینه فعالیت سیاسی سیدجمال را با جزئیات تشریح می کند. شناخت جمال زاده از اوضاع و احوال آن دوران پر تنش، سنن، روحیات و افکار مردم ... باعث شده تا اثر فوق قوام یابد و ماندگار شود.
مهرداد مهرین در کتاب سرگذشت و کار جمال زاده مدعی است که این کتاب در سال ۱۹۲۱.م (سال کودتای رضاشاه ) نوشته شده است و لاجرم موج عظیمی در جامعه ایران به وجود آورده چرا که این اولین باری بوده که یک نفر نویسنده جرأت کرده تصویری از کشور ایران را برپرده نمایش نشان دهد. در این راستا بسیاری از مردم که خنجر تیز قلم نویسنده سینه هایشان را شکافته بود به اعتراض برخاسته و در مساجد اجتماع کرده و برای مجازات ناشرکتاب تعیین و تکلیف می کردند. این ماجرا تا آنجا پیش رفت که بازارها و دکانها تعطیل گشته و برخی از وکلا و چندصباحی پا در مجلس نگذاشتند.
ظواهر امر نشان می دهد که دیباچه کتاب« یکی بود یکی نبود » به واگویه های نویسنده با خود شباهت دارد زبان صمیمی و بی آلایش نویسنده این حالت را در ذهن تداعی می کند که نویسنده بی آنکه به عواقب گفتار خود بیندیشد با آزادی کامل مکنونات درونی خود را بیان کرده است.
▪ جمال زاده از فواید رمان می گوید که تنها چهار مورد را توصیف می کند:
۱) یادگیری علوم مختلف چون: فلسفه، تاریخ، سیاست، علوم معنوی...
۲) آشنایی با گروهها، طبقات اجتماعی
۳) بهره وری سیاست مداران از رمان در جهت القاء مقاصد خود
۴) تأثیر گذاری شدید بر زبان و انشاء
در فراسوی ایده های فوق توجه به این مسأله حائز اهمیت است که انسان گاه نیاز دارد تا از محیط پیرامونش جدا شده و لحظه ای در زمانه خود زندگی نکند. رمان این امکان را به خواننده می دهد تا در پشت کتاب خود پنهان شود و دمی با شخصیتهای فراحقیقی زندگی کند.
از ایرادات این دیباچه اطناب آن است. نویسنده به کرات بر روی برخی مسائل تأکید می ورزد و یک سخن را با کلمات مختلف و متنوع توضیح می دهد. در پایان اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که انتخاب عبارت« یکی بود یکی نبود » بی دلیل نبوده است، او این عنوان را انتخاب کرده تا به نوعی بگوید که با انتشار این کتاب قصد دارد به هنر داستان نویسی روی آورد. او می خواهد این نکته را به خوانندگان مجموعه آثار خود القاء کند که کتاب« یکی بود یکی نبود » برای شخص او حکم جمله آغازین افسانه ها و حکایات قدیمی را دارد.[۱]
[۱] - منبع: نقد و تحلیل و گزیده داستانهای سید محمد علی جمال زاده «کامران پارسی نزاد»
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان