شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


گنجشک ، سنجاب ، مهتاب و رادیو همه لالا


گنجشک ، سنجاب ، مهتاب و رادیو همه لالا
● سهم كودكان ایران از رادیو چند لحظه به یاد ماندنی است؟
اردیبهشت ماه سال گذشته تنها برنامه قصه گویی كودكان در رادیو، شب بخیر كوچولو، بنابر «برخی سیاست های مدیریتی» تعطیل شد و تا امروز برنامه ای جایگزین آن نشده است. چند ماه پیش هم گروه كودك و نوجوان صدای جمهوری اسلامی ایران باز براساس «برخی سیاست های مدیریتی» حذف و در گروه خانواده ادغام شد.
● چرا گروه كودك و نوجوان حذف شد؟
«كودكان همیشه قربانی بزرگترها می شوند، در خانواده اختلاف باشد، در دنیا جنگ باشد، مدیریت عوض شود و... همه جا كودك قربانی می شود و به یك نحوی می توان گفت نخودی زندگی ما هستند.» كامران كاظم زاده مدیر گروه كودك و نوجوان سابق رادیو كه در حال حاضر و پس از تغییر و تحولات مدیریتی در گروه خانواده ادغام شده است می گوید: «متاسفانه در كشور ما كار كودك و نوجوان جدی گرفته نمی شود، اگر هم حركتی می شود فقط محض جوری جنس است، فقط یك كاری می كنیم كه از قافله تجدد دنیا عقب نمانیم وگرنه ما نه در مقوله آموزش و نه پرورش و نه حقوق كودك - حقوقی كه اسلام برای كودك قائل است- نتوانستیم یا نخواستیم حق مطلب را آن طور كه باید و شاید ادا كنیم.» كاظم زاده معتقد است تاسیس شبكه رادیویی و حتی تلویزیونی ویژه كودك و نوجوان جزء لازمه های فرهنگی این روزگار است.به نظر او كار كودك حوزه تخصصی است كه تیم ویژه ای از متخصصان اعم از كارگردان، هنرپیشه، گوینده، ترانه سرا، داستان نویس، موسیقیدان و روانشناس كودك نیاز دارد. كاظم زاده دهه ۶۰ را دهه طلایی فعالیت رادیو در حوزه كودك می داند چرا كه «به جرات می توانیم بگوییم تا اواخر دهه هفتاد هیچ نویسنده و شاعر كودك و نوجوانی نبود كه با گروه كودك رادیو همكاری نكرده باشد. گروه كودك رادیو در آن سال ها هنرمندان موفقی را تربیت كرد، چون كار تخصصی در حوزه كودك به هنرمند نوعی گستردگی ذهنی و نیروی آفرینندگی می بخشد. هنرمندانی چون مهران مدیری، دانیال حكیمی و محمد عمرانی در حوزه بازیگری و كارگردانی و نویسندگانی چون چیستا یثربی، افسانه شعبان نژاد، مصطفی رحماندوست از فعالان و دست اندركاران حوزه كودك رادیو در آن سال ها بودند.» مدیر گروه كودك و نوجوان سابق رادیو معتقد است اگرچه رادیو یك دوره ای در دهه شصت در حوزه كودك موفقیت آمیز عمل كرده اما در سال های بعد و در شلوغ بازار شبكه ها و گسترش رادیو كودكان گم شده اند: «هنرمندان و نویسندگان كودك در این سال ها بزرگ شدند اما رادیو همچنان كوچك ماند چرا كه نگاه تخصصی به كار كودك نداشت. حتی دستمزدها هم كوچك ماند. وقتی كسی در یك برنامه تلویزیونی بابت حق كارشناسی ۴۰-۳۰ هزار تومان می گیرد چرا باید برای رادیو دقیقه ای ۵۰۰ یا ۷۰۰ تومان بنویسد؟ ضمن اینكه حالا رسانه ها به عنوان وسایل عرضه افكار بسیار متنوع شده اند و رادیو نتوانسته خودش را به روز كند.»
مصطفی رحماندوست نیز معتقد است رادیو دیگر عرصه فعالیت متخصصان حوزه هنر و ادبیات كودك نیست زیرا: «همیشه به رادیو به چشم بچه زن پدر نگاه می شود. هزینه ها آنقدر پایین است كه رادیو نمی تواند نیروهای متخصص را جذب كند و در نتیجه كارها خیلی سردستی پیش می رود. الان هر شبكه ای كه بخواهد كار كودك انجام دهد باید حداقل به همان اندازه ای هزینه كند كه در رسانه های دیگر هزینه می شود.» به نظر شاعر صد دانه یاقوت و نویسنده صدها عنوان كتاب كودك: «با پرداخت هایی كه رادیو می كند هیچ كس حاضر نیست ابتكاراتش را در رادیو بیاورد.»
كامران كاظم زاده نه فقط حذف گروه كودك و نوجوان را یك اشتباه بلكه تاسیس شبكه ویژه كودك در رسانه ملی را هم یكی از مهمترین نیازهای جامعه می داند. او كه حتی طرحی در زمینه تاسیس شبكه كودك تهیه و ارائه كرده است، برای ضرورت تاسیس اجرای این شبكه دلایلی بر می شمارد كه از جمله آنها لزوم توجه به جامعه روستایی و شهرستانی است كه هنوز زنده و فعال هستند: «هنوز هم روستاها و شهرهای زیادی هستند كه به آن تجددی كه ما در تهران به آن قائلیم و با استناد به آن می گوییم كودكان سرگرمند و رادیو گوش نمی دهند نرسیدیم چه بسیار ساعت ها و روزهای فراغت كه این كودكان برای شنیدن و دیدن برنامه های رسانه ملی دارند و چرا رادیو نتواند این لحظه ها را پركند؟ این گناه نابخشودنی است اگر ما در رسانه ملی مخاطب كودك و نوجوان كه بخش مهمی از جامعه ما را تشكیل می دهند جدی نگیریم. در این شبكه هم می توان كارهای فرهنگی، هنری و سرگرم كننده انجام داد و هم كار آموزشی و پرورشی.»
رحماندوست می پرسد: «آیا رادیو رسانه عام است یا نه؟ وقتی رسانه عام است، وقتی بیش از ۵۰ درصد جمعیت كشورمان كودك و نوجوان هستند آیا نباید سهم بیشتری از رسانه داشته باشند؟» رحماندوست در مورد تاسیس شبكه كودك و نوجوان می گوید: « البته طرح راه اندازی چنین شبكه ای ارائه شد و حرفش هم زده شد اما در عمل می بینیم كه مسئولین صدا و سیما نه تنها برای اختصاص شبكه تخصصی ویژه كودك و نوجوان طرحی ندارند بلكه حتی در پی گفتن حرف كودك از رسانه ملی هم نیستند.»
مریم جلالی مدیر گروه ایران و خانواده شبكه ایران (سراسری) كه گروه كودك و نوجوان سابق در آن ادغام شده است معتقد است كه ما باید رویكردمان به برنامه سازی در حوزه كودك دیگرگون شود و باید كودك را در درون خانواده ببینیم. به نظر او گروه ها قراردادی هستند و اتفاقاً تاكید بر خانواده و در نظر گرفتن هر یك از اعضا در درون خانواده بسیاری از شبهات را پاسخ می دهد: «بسیاری از مشكلاتی كه در جوامع امروزی به وجود می آید به این دلیل است كه ما فرد را محور خانواده می بینیم. در دنیا هر جا توسعه اقتصادی اتفاق می افتد خانواده از هم می پاشد، هر جا توسعه فرهنگی اتفاق افتد باز هم خانواده از هم می پاشد چرا كه اگر محور توسعه فرد باشد وقتی مرد توسعه اقتصادی پیدا می كند مصداق همان ضرب المثل قدیمی پیازش جوانه زده و ... می شود یا اگر زن توسعه فرهنگی پیدا كند و مثلاً فوق لیسانس بگیرد دیگر خودش را بزرگ و همسر و كودك را بسیار كوچك می بیند در نتیجه به جای اینكه از توسعه فرهنگی اش برای ارتقای سطح زندگی همسر و فرزندش استفاده كند، این توسعه خود معضلی برای بقا و عملكرد درست خانواده می شود. در مورد كودك هم همینطور؛ ما آنقدر به كودكان بها می دهیم كه كودك را از خانواده جدا می كنیم و در نتیجه كودك متوقع و فرزندسالاری بار می آوریم كه اصلاً نمی تواند در جامعه رفتار عادی داشته باشد، نمی تواند درست ارتباط برقرار كند، شما بروید جلوی درهای كنكور ببینید چند درصد پدر و مادرها تا پشت در كنكور كودكانشان را دنبال می كنند. چرا یك دختر یا پسر
۱۸-۱۷ ساله نباید حداقل از عهده یك امتحان برآید؟ چرا این همه نگرانی زائد؟ دلیلش این است كه ما همیشه به فرد نگاه كرده ایم و هیچ وقت سعی نكردیم خانواده را یك سازمان متشكل با تعاریف و قواعد حاكم بر یك سازمان در نظر بگیریم.» به نظر مریم جلالی با در پیش گرفتن رویكردی خانواده محور به جای فردمحور در برنامه سازی برای كودك می توان هم به كل اعضای خانواده نظر داشت و هم اصول و معیارهای تخصصی كار كودك را رعایت كرد. از جلال می پرسم كه با توجه به تجربیات ناخوشایندی كه ما در این زمینه از سر گذرانده ایم آیا نمی توانیم انتظار داشته باشیم كودك در سایه خانواده قرار گیرد حتی در ازدحام دنیای شلوغ و پرهیاهوی بزرگ تر گم و حتی گاهی محو شود؟ و او پاسخ می دهد: «نگویید در سایه خانواده بگویید در درون خانواده. اتفاقاً به نظر من اولین كسی كه در برنامه های فردمحور رسانه در حاشیه قرار گرفته و به او توجه نشده مردها هستند. ما به مسائل كودك پرداختیم، به زنان پرداختیم اما هیچ كس توجه نكرد كه چه كسی باید سواد اجتماعی مردها را بالا ببرد؟ هیچ كس به آنها كاری ندارد چون ما به تك تك اعضای خانواده نگاه كردیم، به زن نگاه كردیم برای زنان برنامه ساختیم، به كودك نگاه كردیم برای كودك برنامه ساختیم، رئیس جمهورمان مشاور امور بانوان دارد، مشاور امور كودكان داریم اما هیچ كجا مشاور امور مردان وجود ندارد، ما وقتی برای خانواده برنامه می سازیم، شنونده ها تماس می گیرند و می گویند این چیزهایی كه می گویید من می دانم اما همسرم نمی داند.» به نظر او مدام به زن یا كودك می گوییم تو فلانی تو بهمانی در حالیكه آنها با همسر یا پدری رو به رو هستند كه هیچ تلقی درستی از زندگی زناشویی ندارد.
● چرا رادیو دیگر به كوچولوها شب بخیر نمی گوید؟
«شب بخیر كوچولو نفس من بود، عشق من، زندگی من بود.» مریم نشیبا، شهرزاد قصه گوی مهربان و صمیمی رادیوی ایران هنوز امیدوار است آقای خجسته به نیمه قولی كه داده عمل كند و شب بخیر كوچولو، برای همیشه از خانه ها، خاطره ها و كودكی كودكان ما نرود. بعد از ۳۵ سال كار حرفه ای در رادیو، شاید برای هیچ برنامه ای به اندازه شب بخیر كوچولو وقت، انرژی و عشق نگذاشته، برنامه ای كه دستمزدش حتی كرایه ماشین او را هم تامین نمی كرد.
نشیبا در پاسخ به كسانی كه معتقدند تاریخ مصرف برنامه ای چون شب بخیر كوچولو گذشته و دیگر برای كودك امروز كه در انواع تكنولوژی های نوین رسانه ای قرار گرفته و گزینه های متنوعی برای انتخاب دارد، در حالیكه از نگاه تهران محور رسانه سخت انتقاد می كند از خاطره سفرش به كن، منطقه ای در ۲۵ كیلومتری در غرب تهران می گوید: «یكی از همكارانم از من خواست به مدرسه دخترش در كن، منطقه ای در ۲۵كیلومتری تهران بروم و برای بچه ها قصه بگویم. وضعیت این بچه های محروم و معصوم آن قدر تاسف برانگیز بود كه من واقعاً آشفته شدم. بچه ها برای شنیدن قصه در نمازخانه مدرسه جمع شده بودند و من می توانستم سر و وضع ظاهری و خستگی و نیاز را در رفتارها و نگاه های تك تك این بچه ها ببینم. وقتی شست پایشان از جوراب ها بیرون زده بود، وقتی یكی از دخترها مقنعه كهنه دو سال پیشش آن قدر به او تنگ شده بود كه صورتش قلمبه زده بود بیرون، وقتی برای یك شكلات كوچولو از سر و كول هم بالا می رفتند من حاضرم قسم بخورم از این ۸۶ كودكی كه پای قصه من نشستند حتی ۶ هم نفر كامپیوتر نداشتند.» نشیبا با اشاره به اینكه معلمان مدرسه از بی توجهی خانواده ها به درس بچه ها و مشكلات روحی و رفتاری آنها سخت گلایه داشتند می پرسد: وقتی در ۲۵ كیلومتری تهران چنین وضعیتی است، فكرش را بكنید كه در صدها شهر و روستای محروم دیگر ایران چه بر كودكان می گذرد؟ مگر نه اینكه رسانه ملی باید متعلق به همه مردم ایران باشد؟
او با كسانی كه معتقدند دوره این نوع برنامه و این سبك قصه گویی گذشته مخالف است زیرا به نظر او «شب بخیر كوچولو تخت هیچ عاملی نباید حذف شود چرا كه قصه گویی زمان و مكان ندارد، قصه گویی از سپیده دم تاریخ بشر به همین شكل بوده و باید ادامه پیدا كند.» به نظر نشیبا تنها همان لالایی: «گنجشك لالا، مهتاب لالا، سنجاب لالا، برای خودش «عظمتی» بود.» مصطفی رحماندوست، سراینده این لالایی پرخاطره بخش جدایی ناپذیری از كودكی بسیاری از كودكان ایران است، شبی را به یاد می آورد كه در زلزله رودبار و در میان ویرانه ها و خاك و خل و مرگ، صدای دختركی را شنیده كه در حالی كه عروسكش را روی پایش می خوابانده این لالایی را زمزمه می كرده است؛ و این گونه است كه قصه و ترانه در اوج لختی و تلخی ای كه زندگی به كودك تحمیل می كند دوست و همدم و مرهمی بر زخم هایش می شود.به نظر رحماندوست شب بخیر كوچولو علاوه بر تعیین وقت خواب كودك و به ارمغان آوردن خوابی آرام و لذت بخش برای او هنگام شنیدن قصه و لالایی، این حس را هم داشت كه به رواج قصه گویی در جامعه كمك می كرد.
او با اشاره به اینكه شب بخیر كوچولو یك سال پیش تعطیل شده و هنوز هیچ برنامه ای جایگزین آن نشده است، می گوید: «با تعطیل شدن شب بخیر كوچولو تنها برنامه قصه گویی در رسانه از بین رفت. ما اگر می خواهیم متناسب با كودك امروز برنامه بسازیم راهش این نیست كه برنامه قبلی را حذف كنیم. باید ابتدا افراد متخصص و صاحب نظر در این زمینه دعوت می شدند و سپس اشكالات كار قبلی برطرف می شد.»
به نظر رحماندوست یكی از مهم ترین اتفاقاتی كه در نتیجه بی توجهی رادیو به حوزه كودك و ساخت برنامه های خوب برای كودك رخ داده، كمرنگ شدن ترانه سرایی برای كودك است در حالی كه رادیو می تواند برای كودكان ترانه های جدید و جذاب تهیه كند و حتی نوار یا CD آنها را در اختیار كودكان قرار دهد تا در ساعات دیگری غیر از ساعت پخش اش هم آن را گوش دهند.
كامران كاظم زاده نیز معتقد است شب بخیر كوچولو با گروهی حرفه ای از نویسندگان و هنرمندان حوزه كودك كار خود را آغاز كرد و محصول دوران طلایی فعالیت رادیو در حوزه كودك بوده است. به گفته او اولین بار در این برنامه بود كه ژانر قصه شب كه یكی از ژانرهای تخصصی ادبیات كودك است معرفی شد و مجموعه ای از قصه های شب برای اولین بار به فارسی ترجمه شد و در كنار داستان های ایرانی برای كودكان روایت شد. به نظر كاظم زاده ما در تمام ایران فقط یك مریم نشیبا داریم و قصه گویی هم همیشه در همین قالب انجام می گرفته است. او معتقد است شب بخیر كوچولو در اوج فعالیتش متوقف شده و حالا برنامه ای كه جای خالی آن را در رسانه ملی پر كند وجود ندارد.به نظر كاظم زاده این سبك قصه گویی در طول این سال ها امتحانش را پس داده بود و می شد در محتوا تغییراتی ایجاد كرد.
اما مریم جلالی معتقد است كه: «اتفاقاً محتوا خوب بود. محتوایی بود كه همیشه یك پیام اخلاقی در آن وجود داشت، خیال پردازانه بود، آموزش داشت. این ساختار و شكل است كه باید تغییر كند.» جلالی می گوید: من در تعطیلی شب بخیر كوچولو نقشی نداشتم و دلیلش را هم نمی دانم ولی آقای خجسته معاونت صدا احساس می كرد برنامه به نقطه پایانی اش رسیده و معتقد بود كه شب بخیر كوچولو تكرار مكررات سنجاب و موش است و متناسب با نیازهای كودك امروز نیست.
«روزگاری است مادربزرگ ها هم دیگر قصه گفتن بلد نیستند یا قصه ها را فراموش كرده اند.» كاظم زاده معتقد است برنامه ای مانند شب بخیر كوچولو می تواند تا حدودی جای خالی مادری كه نمی خواهد یا نمی تواند قصه بگوید یا مادربزرگی كه قصه گفتن را فراموش كرده، پر كند.
اما به نظر مریم جلالی شب بخیر كوچولو مال دوران كودكی من و شما بود، مال وقتی كه نواركاست و CD نبود و ما به رادیو مراجعه می كردیم. اما الان دیگر این مراجعه از سوی كودكان وجود ندارد. این تمایل بیشتر از طرف من و شما است. به نظر او كاركرد برنامه كه می خواهد برای كودك قصه بگوید باید تفاوت كند: «مسلماً برنامه كودك باید از كاركرد «بخواب كوچولو» یا «لالاكن» بیرون بیاید. ادبیاتش باید تغییر كند، یعنی باید از یك قصه گویی مادر یا مادربزرگ محور به قصه گویی كودك محور تغییر كند.» جلالی می گوید: ما یك زمانی پیام ارسال می كردیم كه ما فرستنده بودیم و مخاطب گیرنده اش اما حالا ما و مخاطب باید در یك خط باشیم نه بالاتر، نه پایین تر. ما باید از نگاه بالا به پایین فارغ شویم و وارد حلقه مخاطبان شویم و در برنامه كودك این ضرورت به مراتب بیشتر احساس می شود. جلالی علت موفقیت برنامه ای چون شب بخیر كوچولو را مشاركت خود كودكان در برنامه می داند. به نظر او به كارگیری ادبیات و قصه گویی كودك محور در رادیو یعنی در برنامه ای مانند شب بخیر كوچولو كه با محوریت قصه و تخیل زایی تهیه می شود به جای یك مادر یا مادربزرگی كه مدام قربان صدقه بچه ها می رود، یك آدم عادی كنار بچه ها باشد و با مشاركت خود بچه ها قصه بگوید. در این شرایط دیگر جریان اطلاع رسانی ارتباط یك سویه نیست. این آدم عادی گاهی می تواند مثلاً به كودك بگوید: «ببین یه چند دقیقه آروم باش بذار بقیه قصه رو بگم» یا به سئوالاتی كه هنگام شنیدن قصه برای كودك پیش می آید پاسخ دهد.
مریم جلالی یكی از سیاست های گروه ایران و خانواده در حوزه برنامه را تاكید روی هویت ملی و بومی مناطق مختلف ایران می داند اما از سوی دیگر ظاهراً با كسانی كه معتقدند رسانه ملی مخاطب رسانه را در همه جا یكسان در نظر می گیرد و با كسانی كه معتقدند رسانه ملی تهران محور است و نتوانسته وظیفه اش در قبال خرده فرهنگ های ایران را به درستی انجام دهد چندان موافق نیست.
● رادیو رسانه ای موثر در تربیت ذوق زیبایی شناسانه كودك
محمد مهدی سدیفی یكی از تهیه كنندگان پیشكسوت رادیو كه علاوه بر سال ها فعالیت مستمر و موثر در صدای ایران با تالیف كتاب و نرم افزار جامع «موسیقی شرق و غرب» به تربیت نسل جدید تهیه كنندگان و موسیقیدانان رادیو همت گماشته است، كار در حوزه كودك و به ویژه موسیقی كودك را یكی از تخصصی ترین و دشوارترین عرصه های كار در رسانه می داند.تهیه كننده سابق برنامه شب بخیر كوچولو كه به گفته مریم نشیبا نقش بسیار مهمی در موفقیت این برنامه داشت معتقد است از میان رسانه ها، شاید هیچ كدام نتواند به اندازه رادیو از نیروی جادویی موسیقی در تربیت احساس، ذوق و سلیقه و حتی كمك به رشد جسمی و حركات فیزیكی كودك برخوردار باشد. به نظر محمدمهدی سدیفی، ساخت برنامه كودك فقط این نیست كه ما یك سینتی سایزر یا موسیقی الكترونیكی
- كه واقعاً مناسب كودك نیست- در استودیو پخش كنیم و بعد یك خوش وبشی با بچه ها كنیم و دست بزنیم و شعر یا قصه بخوانیم و برویم.
به نظر این هنرمند پیشكسوت رادیو، یكی از مهمترین موانع صدا و سیما در حوزه برنامه سازی كودك تعریف و تقسیم بندی نكردن گروه های سنی مختلف مخاطب كودك و نوجوان است. به نظر او تفكیك حساس و ظریفی میان مخاطبان كودك حتی با اختلاف چند ماه وجود دارد و در حال حاضر در دنیا بر مبنای این تقسیم بندی ها روی ترانه، ریتم، ملودی و موسیقی ویژه كودك به عنوان یك عامل تاثیرگذار در تقویت حركات فیزیكی و درك كودك از مسائل بیرونی سرمایه گذاری وسیعی می شود. موسیقی كودك به نظر او خشت اول بنایی است كه اگر راست گذاشته شود زلزله هشت ریشتری هم نمی تواند آن بنا را بلرزاند. اما اگر كج گذاشته شود نتیجه اش همان جوان ناهنجاری می شود كه تفاوت موسیقی حقیقی از موسیقی كاذب را درك نمی كند و نمی تواند از زیبایی هنر اصیل لذت ببرد و در افكار و رفتار و كلاً زندگی اش به آرامش و تعادل برسد.
● امیدها...
در برابر هجوم تصاویر رسانه های مدرنی چون اینترنت، ماهواره، CDها و بازی های كامپیوتری و انیمیشن های رنگارنگ كاظم زاده امیدوار است رسانه به جای اینكه تن به جریان موجود دهد خود جریان ساز باشد. به نظر او استفاده از این رسانه ها اگر از حد بگذرد، خوره نیروی آفرینندگی و خیال پردازی كودك می شود و او را موجود منفعل و راحت طلبی بار می آورد كه از هر چیزی مثل كتاب كه به دقت و تفكر و حل مسئله نیاز دارد گریزان می شود، چیزی كه ما آن را در هوشمندی، ذوق و كیفیت و كمیت مطالعه نسل امروز می بینیم و این درد كوچكی نیست. محمدمهدی سدیفی معتقد است رسانه اگر در شناخت مخاطب كودك و نوجوان با برنامه ریزی دقیق و كار تخصصی در این حوزه موفق عمل كند می تواند در تربیت نسلی با شخصیت قوی و متعادل نقش موثری داشته باشد.مصطفی رحماندوست همچنان به نقش تاثیرگذار رسانه رادیو امیدوار است زیرا به نظر او در جهان امروز و با وجود گزینه های متنوع و متعددی كه در اختیار كودك است، نقش رادیو نه تنها كمرنگ نشده بلكه اتفاقاً به عنوان رسانه سفر، ماشین و حركت اگر درست عمل كند می تواند همچنان تاثیرگذار باشد. مریم جلالی مدیر گروه ایران و خانواده كه در حال حاضر هرگونه برنامه سازی برای كودك در حوزه مدیریتی او انجام می گیرد امیدوار است با وجود جلساتی كه با كارشناسان و متخصصان حوزه كودك برگزار شده و برگزار خواهد شد و با طرح هایی كه در دست اجرا است، بتوانیم برای كودك امروز با مولفه های امروزی برنامه بسازیم. او معتقد است تاكنون برنامه های ما بیشتر «در مورد» كودك بوده درحالی كه ما باید «برای» كودك برنامه بسازیم و جابه جایی این دو حرف اضافه بسیاری از مشكلات را حل خواهد كرد.
مهسا رضوی
منبع : روزنامه شرق