یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تحلیل بن مایه های پایداری در ترانه های عامیانه افغانستان


تحلیل بن مایه های پایداری در ترانه های عامیانه افغانستان
"رضا چهرقانی برچلویی " كارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس تهران و هم اكنون در شهر همدان سكونت دارد. مقاله ای را كه می خوانید « تحلیل بن مایه های پایداری درترانه های عامیانه افغانستان »نام دارد.
« سنت ادبی افغانستان در دو سبك و شیوه كاملا متفاوت شكل یافته و سامان گرفته است ؛ یكی ادبیات عامیانه كه متضمن روح و روحیه قبایل و قانون قبیله ای است و دیگر ادبیات فارسی(رسمی) كه مختص طبقات تحصیل كرده است».‌۱مقصود از ادبیات عامیانه در عبارت فوق آن بخش از ادبیات یك قوم یا ملت است كه روایت گفتاری رسالت نگهبانی اش را به عهده می گیرد و كاربرد عمومی ماندگارش می سازد .
همچنان كه محتوای ادبیات رسمی ، شامل انواعی از قبیل حماسه ، تراژدی ، كمدی ، شعر غنایی و نظایر آن است . تــرانه های عامیانه (folk songs) نیز مضمونهای متنوعی دارند . شرح درگیری قهرمانان یا مرثیه هایی كه در مرگ پهلـوانان محبوب ملی و قومی سروده شده اند از جمله مضامین عمده این بخش از ادبیات هستند كه در قالب تصنیف ها ، مثل ها ، لالایی ها و ... در میان مردم معمول و متداولند.
در خصوص رابطه عنصر پـایداری و ادبیات عامیانه نظریات مختلفی وجود دارد . غالی شكری در این خصوص می نویسد : « آنچه مسلم است این است كه تا چندی پیش مصداق راستین شعر پایداری را ـ از یك دیدگاه بنیادی ـ شعر توده ای یا به دیگر سخن ، شعر عامیانه می دانستند»۲ در مقابل این نظریه افراطی عده ای عقیده دارند كه ادبیات پایداری با شكل عــامیانه ادبیات كه مخصوص اقوام ، قبایل و ملتهای مختلف است سازگاری ندارد؛ چرا كه ادبیات پایداری حتماً باید جنبه فراملی و انسانی داشته باشد ، اما به نظر میرسد جنبه انسـانی ادبیات مقاومت، لزوماً با شكل قومی و ملی آن تعارضی ندارد . آثار برجسته ادبی فراوانی در حوزه مقاومت و پایداری وجود دارد كه در عین برخورداری از جنبه های ملی ، میهنی ، قومی و حتی نژادی به شهرت جهـانی دست یافته اند و در خـارج از قلمرو جغرافیایی خود منشـأ اثر بوده اند .۳
كهن ترین نمونه های ادبیات پایداری عامیانه كه از یونان باستان بر جای مانده ، اشعاری است متعلق به طوایف «دوریان» است كه با الهام از جنگهـای «یونان»و«ایران» و جنگهـای «مدیك» سروده شده اند.۴ در ایران باستان نیز ترانه هایی از این نوع درباره مرگ «سیاوش» وجود داشته كه شكل خاصی از آن هنوز هم در «كهكیلویه» خوانده می شود و به «‌سوسیوش»‌ معروف است.۵
از سده های آغازین پس از اسلام نیز دو شعر به زبان عامیانه بر جای مانده كه مضامین پایداری در آنها مشاهده می شود. یكی از این اشعار را «یزید بن مفرغ» در هجو و مذمت «عبیدالله بن زیاد» سروده و دیگری را «عباس بن طرخان» در تأسف بر خرابی سمرقند. «ذبیح الله صفا» ماجرای شعر نخست را به صورت زیر نقل كرده است؛
« یزید بن مفرغ ، برادرِ عبیدالله بن زیاد را هجو كرد لذا عبیدالله او را به زندان انداخت و فرمود تا به او نبیذ شیرین و شبرم نوشانیدند و خوك و گربه ای به او بستند و در بصره گردانیدند. چند كودك فارس زبان به دنبال او راه افتادند و می گفتند: «این چیست؟ این چیست؟»‌و او می گفت:
آب است و نبیذ است
عصارات زبیب است
سمیه روسپیذ است۶
شعر عباس بن طرخان هم ازقرار زیر است :
سمرقند كندمند
بذینت كی افكند
از چاچ ته بهی
همیشه ته خهی۷
كهن ترین شعر مقاومت عامیانه كه در قلمرو افغانستان كنونی سروده شده و به دست ما رسیده به دنبال یك واقعه تاریخی و توسط مردم بلخ ساخته شده است. توضیح آنكه اسد بن عبد الله حاكم خراسان در سال ۱۰۸ ه‍ . ق برای جنگ با امیر ختلان و خاقان ترك بدان سامان رفت و شكست خورده به بلخ باز گشت. بلخیان او را در شعری با لهجه دری هجو كردند كه كودكان بلخ آن را می خواندند:
از ختلان آمذیه
به روی تباه آمذیه
آواره باز آمذیه
بیدل فـراز آمذیه۸
در میان اعراب هم روایت افسانه ای از زندگی «عنتره بن شداد»، شاعر سلحشور دوران جاهلیت و صاحب یكی از معلقات سبع، به عنوان كهن ترین نمونه این قسم از ادبیات معرفی شده است. «غـالی شكری» درباره آن می نویسد:‌« سرگذشت عنتره كهن ترین حماسه توده ای(= مردمی / عامیانه) است كه نمودگار پایداری قهرمانی مردم این منطقه از جهان را در قالبی همساز با تكامل داستانی به معنای قدیمی آن طرح ریزی می كند … سرگذشت عنتره قصه زندگی برده ای است كه زنجیر بردگی بشكست و آنگاه قبیله خود و سپس تمامی امت عرب را آزاد ساخت … نبرد بر ضد بردگی و جدایی نژادی مضمون سرگذشت است و این مضمونی سیاسی است كه وجدان انسان را از نخستین فریاد بر ضد نابرابری لبریز می سازد. این فریاد می گوید: آدمیان اعضای یك پیكرند و ریشه نژاد یا رنگ پوست نمی تواند ایشان را بر یكدیگر برتری بخشد». ۹
در افغانستان نیز ادب عامیانه حضوری گسترده و چشم گیر دارد. به طوری كه « بخش اعظم ادبیات واقعی این كشور نامكتوب است و از طریق آوازهـا و ترانه هـای عامیانه ای كه شاعران حرفه ای و آواز خوانان دوره گرد می خوانند از جایی به جایی و از نسـلی به نسـل دیگر منتقـل می شود».۱۰
علاوه بر این ، حضور اقوام و زبانهای گوناگون و متعدد در افغانستان موجب شده است كه ادبیات عامیانه این كشور از تنوع و غنای كم نظیری برخوردار گردد. چنانكه قومیتهای «ازبك» ، «تاجیك»،«تركمن»، «پشتون»، «هزاره»، «بلوچ» و … هر كدام از میراث ادب عامیانه مخصوص به خود برخوردارند. در میان ازبكها ترانه هایی به زبان تركی جغتایی مشهور است كه تعدادی از آنها به «امیر علیشیر نوایی» ، نقاش ، مورخ سیــاستمدار و شــاعر بزرگ قرن نهم هجری منسوب شده است.۱۱
در«دیوان لغات الترك» ‌ هم شعری به این زبــان نقل شده كه از هجـوم چنگیز به خطه ماوراء النهر خبر می دهد .۱۲ نوعی از ترانه های عامیانه با وزنهای كوتاه نیز درمیان تاجیكان افغانستـان رواج دارد كه به آنها «مید ه » ‌می گویند .۱۳
در قلمرو زبـان و فـرهنگ «پشتو» نیز « لَنْدی» یكی از مظــاهر ادب شفــاهی و از جمله قدیمیترین اشكال شعر در این زبان است .۱۴ اما «شِیْر»‌ در فرهنگ بلوچی و «مَخْتِه»‌ در میان طوایف هزاره ـ بر خلاف لندی ، میده و ترانه های ازبكی كه درون مایه هایی غنایی و عاشقانه دارند ـ واجد مضامین ادب پایداری هستند. شیر‌ نوعی شعر فلكلوریك حمـاسی در ادب شفـاهی بلــوچی است كه داستــانهای مقاومت مردم بلوچ در برابر مهـاجمان عرب ، مغول ، هندی و انگلیسی را روایت می¬كند.۱۵«مخته»، نیز نوعی آیین سوگواری در طوایف هزاره است كه از نمایش ، شعر و موسیقی تلفیق شده است.۱۶
«مخته»‌ درون مایه ای حماسی و تراژیك دارد و به این صورت اجرا می شود كه« وقتی جنازه مبارز ناموری را از میدان نبرد به روستا یا قبیله اش می آورند مردم بر گرد آن حلقه می زنند و زنی كه معمولا مادر یا خواهر مقتول است بر می خیزد و گوشه چادر را زیر لبه كلاه خود می گذارد و بقیه چادر را از پشت سر می آویزد و نوحه خوانی می كند. توصیف دلاوری های جنگاور، چگونگی كشته شدن وی، وضعیت خانواده و آنچه از او به جای مانده، موضوعـات اصلی مخته هــا هستند. در این آیین ، زن مخته خوان با شیون های آهنگین و كلام حماسی خود كه برخاسته از تاریخ پر از جنگ افغانستان است ، مردان ایل را كه اینـك خـسته و افـسرده¬اند به پـایـداری در بـرابـر دشمن بر می انگیزد».۱۶
ویژگی اصلی این سنت، ابداع و ابتكار شخصی در آن است؛ چرا كه كیفیت اجرای مخته، بستگی تام و تمام به اطلاعات ادبی و توانایی های هنری مخته¬گر دارد. مهمترین مخته های برجای مانده عبارتند از: مخته «فیضوخان»، قهرمانی از قره باغ غزنی كه در سال ۱۲۹۷ق در جنگ با انگلیسی ها به شهادت رسید، مخته« نجف بیگ شیرو» ‌از مردان بزرگ هــزارجات كه در یك تهاجم ناگهانی از سوی كوچیهــا ( عشـایر پشتون ) ـ با تحریك و پشتیبانی نادر خان ـ به شهادت رسید و مخته «گل محمد خــان»‌ كه در سال ۱۳۰۸ ش در نبرد با بچه سقا كشته شد. مخته ها در وزنهـا و قالبهای مختلفی سروده شده¬اند. مثلا در مخته گل محمدخان، هر سه مصراع از یك ردیف و قافیه متابعت می كنند و بعد از آن سه مصرع دیگر به عنوان ترجیع می آید و این قاعده تا پایان ادامه می یابد و در نهایت مخته قالب ترجیع بند به خود می گیرد.۱۷
در اینجا باید یادآوری كنیم كه ادبیـات عـامیانه قوم هزاره ـ نسبت به سایر اقوام افغانستان ـ از درونمایه ها و موضوعات مربوط به پایداری و مقاومت بهره بیشتری دارد. طوایف هزاره كه عموما شیعه هستند علاوه بر اختلاف نژاد و زبان از نظر مذهب نیز با سایر قومیت ها اختلاف دارند. لذا همواره از سوی حكومت ها و اقوام دیگر مورد هجوم و آزار واقع شده اند. این مسأله رنگ حماسی غلیظی به ادبیات شفاهی این قوم بخشیده است. به گونه¬ای كه حتی در لالایی هایی كه برای كودكان خردسال خوانده می¬شود. سخن از جنگ، نبرد، خونخواهی، انتقام و … است درحالیكه درونمایه لالایی های سایر ملل را عموماً مضامین غنایی تشكیل می دهد.
كته شوه میدو موره kota Šova meydu mora /
د جنگ كافرو موره da jange kaferu mora /
خونخوایی آته ی خو موره / xun xayi atey xu mora
یعنی :
(فرزندم ) اگر بزرگ شود به میدان می رود / به جنگ كافران می رود / به خونخواهی پدر خود می رود.۱۸البته در گویش هزاره ای كه شاخه ای از زبان فارسی است اشعاری با مضامین غنایی هم دیده می شود.۱۹ از جمله این اشعار دوبیتی هایی هستند كه به آنها «بایت» گفته می شود. در لهجه هراتی نیز دو بیتی هایی موسوم به «چار بیتی»‌ وجود دارد كه اغلب مضامین عاشقانه دارند.۲۰ مشهورترین این دو بیتی ها مربوط به «سیاه مو»‌ و «جلالی»‌ دو دلداده پر شور ولایت غور است كه داستان عشق خود را به شعر در آورده اند.۲۱
اصولا ادبیات پایداری عامیانه را به دو دسته می توان تقسیم كرد. یك دسته اشعار عامیانه كه شاعر مشخصی ندارند و ذوق جمعی مردم آنها را پدید آورده است و دسته دیگر اشعاری كه شاعران به منظور نفوذ و تأثیر بیشتر در مخاطب عام به زبان مردم كوچه و بازار سروده اند.
قدیمترین نمونه اشعار دسته اول در افغانستان، مفردی است مربوط به زمان شاه شجاع الملك فرزند تیمور شاه كه سجع سكه او این بیت بود :
سكه زد بر سیم و زر ، روشن تر از خورشید و ماه
نــور چشم درّ درّان شـــه شجـــاع الملك شـاه
اما مردم مفرد زیر را به حال این پادشاه مزدور مناسب تر یافته بودند :
سكــه بر سیم و طلا زد ، شـه شجــاع ارمــنی
نـور چشم «‌لارد»‌ و«‌برنس»۲۲، خاك پای كمپنی۲۳
شعر دیگری كه در این خصوص می توان ذكر كرد به دوره تسلط مجدد انگلیسی ها بر كابل باز می گردد. روز دوازدهم اكتبر ۱۷۸۹ م ، ژنرال «رابرتس»‌ با تعدادی از سپاهیان انگلیس به منظور سخنرانی و تشریح خط و مشی سیاست خویش به سوی بالاحصار، كه مردم را در آنجا جمع كرده بودند روانه شد. در میان مردم فروشندگان دوره گرد هم با زنبیل های میوه و آجیل حضور داشتند. یكی از این فروشندگان كه زنبیل بزرگی از انگور روی سر داشت راه می رفت و فریاد می زد :
محمد جان خان مرد میدان است
ایوب خان شیر غران است
میر بچه خــان رس رسـان است
آزادی فخـــر افغـان است
رایــت كـل لات كـلان است
بیــا برادر انگــور بخر۲۴
«محمدجان خان»، « ایوب خان» و «میربچه خان» از سرداران دومین نبرد افغان و انگلیس بودند كه نامشان در شعر فوق ذكر شده است.
پس از سقوط دولت كمونیستی در سال۱۳۷۱ ش و ورود مجاهدین به كابل نیز ذوق انتقادی مردم نمونه دیگری از این اشعار را خلق كرد. رفتار نامناسب مجاهدین سر مست از پیروزی با مردم كابل و قدرت طلبی فرماندهان نظامی و سیاسی كه این شهر را به صحنه برادركشی و جنگ های خونین بدل ساخته بود، موجب یأس و سرخوردگـی مردم از آنهـا شد. در چنین روزگـاری بود كه كودكان كوچه های كابل ترانه معروف «قو قو برگ چنار»‌ را مناسب شرایط تحریف كرده و در حین بازی می خواندند. اصل سرود كه به صورت دسته جمعی و همراه با نشستن و برخاستن بچه ها خوانده می شود چنین است ؛
قو قو ، برگ چنار
دخترا نشسته قطار
می چینن دانه انار
كاشكی كفتر می بودم
به هوا پر می زدم
ریگ دریا می چیدم
آب زمزم می خوردم
شیر گفت آلا آلا
مه گفتم درد و بلا.
قریحه انتقادی كودكان شعر فوق را به صورت زیر تغییر داده بود :
قو قو برگ چنار
رهبرا نشسته قطار
می چینن پوند و كلدار
كارشان قتل و كشتار
كاشكی رهبر می بودم
به هوا پر می زدم
آب زمزم می خوردم
كاشكی «صبغت»‌ می بودم
سر قدرت می بودم
كــاشكی «ربـانی»‌ می بودم
سر چوكی می بودم
كاشكی « سیاف »‌ می بودم
دبین لحاف می بودم
كاشكی « گیلانی »‌ می بودم
دالر دانی‌ می بودم
«‌گلو»‌ گفت آلا آلا
«‌مسعود»‌ گفت درد و بلا.۲۵
اما دسته دوم از ادبیات مقاومت عامیانه كه توسط شاعران و سخنوران پدید می آید در افغانستان نماینده برجسته ای ندارد. در صورتی كه «علی اكبر دهخدا» و «سید اشرف الدین گیلانی» دو آفریننده شاخص این گونه آثار در ایران معاصر به شمار می روند.۲۶ این دو شاعر محبوب و مردمی كسانی هستند كه شكل، زبان و وزن ترانه های عامیانه را با مایه هایی از طنز و هجو برای بیان مضمونهای سیاسی ، اجتماعی و انتقادی بكار برده اند. در جهان معاصر عرب «بیرم التونسی»‌ را به عنوان نماینده این دسته از شاعران می شناسند.
غالی شكری درباره او می نویسد : «در این زمینه سخنوری بزرگ و توانا مانند بیرم التونسی توانسته است مصر را به شكل چراغی فروزان در دل دوستان و تیری جانشكار در سینه جهانخواران گنجبردرآورد . . . بیرم التنوسی را می توان از این دیدگاه بنیانگـذار و پرورنده جنبش سخن سرایی توده ای (= مردمی/ عامیانه) هم روزگار مصر دانست كه پس از وی «صلاح جاهین»‌ «‌عبدالرحمن الانبودی» و «‌سید حجاب»‌ آن را دنبال كردند».۲۷
با آنكه در میان شاعران افغانستان كسی را هم طراز با بیرم التونسی یا حتی نسیم شمال نمی توان یافت، از بعضی دو بیتی های «فضل احمد پیمان» هم نمی توان صرف نظر كرد. این دوبیتی سرای افغانستان كه به «سوگوار» مشهور است نمونه های بعضاً جالب توجهی را در این زمینه عرضه كرده است.
الهی روس را رنجــور بینم
اسیـر لانه ، زنبـور بینم
مثال كنده پاچال قصـاب
سرش را بر دم ساطور بینم
الهی شهر مسكو در بگیـره۲۸
تزار كهنه و نـودر بگیره
به هرجا هست آثار كمونیزم
بسان تیل مندو۲۹در بگیره۳۰
در اینجا باید یاد آوری كنیم كه اغلب شـاعران افغانستــان ـ علی رغم آنكه به زبان عوام سخن نگفته اند ـ به صورتی گسترده ازكنایات ، اشارات ، ضرب المثلها و عقاید عامه برای مضمون پردازی های شاعرانه استفاده كرده اند. برای رعایت اختصار تنها به ذكر چند نمونه اكتفا می كنیم.
«ریگ در كفش كسی گذاشتن»‌ را كه كنایه از آزار و اذیت كردن است. محمد كاظم كاظمی در بیت زیر به كار برده است.
گفت جنگ و جدل از مرد دعا مپسندید
ریگ در كفش فروهشته ما مپسندید۳۱
درگرفتن (=آتش گرفتن ) پوستین و پریدن كیك ، كنایه از این است كه شخصی در زمان قدرت و امنیت خود به آزار و اذیت دیگران مبادرت نماید و به محض اینكه احساس خطر نمود از معركه بگریزد. تعبیر فوق در بیت زیر دستمایه مضمون پردازی شده است.
اكنون كه پوستین وطن در گرفته است
مانند كیك در پی پرواز و جستن است ۳۲
پس از كاری به دو زانو نشستن نیز كنایه از آن است كه كسی عمل نادرستی را انجام دهد و با تغییر حالت وانمود كند كه كار ، كار او نبوده است.
این آتشی كه بار ندامت به دوش اوست
از بعد خجلتی به دو زانو نشستن است۳۳
كاربرد كنایات و مثلهای عامیانه در شعر افغانستان حدیث مفصلی است كه بحث پیرامون آن نیازمند پژوهشی مستقل ومجزاست.
پی نوشت ها:
۱ـ مری لوئیس كلیفورد، سرزمین و مردم افغانستان ،ترجمه مرتضی اسعدی ،چاپ دوم ، تهران ، علمی و فرهنگی ، ۱۳۷۱، ص ۱۴۰
۲ـ غالی شكری ،ادب مقاومت ،ترجمه محمد حسین روحانی، چاپ اول ،تهران ، نشرنو،۱۳۶۶،ص ۷
۳ـ همان ، صص ۱۳-۱۲
۴ـ عبدالحسین زرین كوب ،ارسطو و فن شعر، چاپ اول ،تهران ،امیرکبیر،۱۳۵۷، ص ۹۱
۵ـ میمنت میر صادقی (ذوالقدر) ، واژه نامه هنر شاعری ، چاپ دوم ، تهران ، مهناز ، ۱۳۷۶، ص ۵۹
۶ـ ذبیح ا... صفا ، تاریخ ادبیات در ایران ،جلد اول ، چاپ دوازدهم ، تهران، توس، ۱۳۷۱‌ ، ص ۱۴۸
۷ـ همان ، ‌ص ۱۴۹
۸- همان، ص ۱۴۸
۹ـ غالی شكری ، پیشین ، ص ۶۱
۱۰ـ مری لوئیس كلیفورد ، پیشین ، ص ۸۸
۱۱ـ عبدالحكیم شرعی جوزجانی ، تأملی دیگر در گستره آثار و افكار امیر علیشیر نوایی ،مجله شعر ، ش ۱۴، س ۱۳۷۳ ،‌صص۱۰و۱۱
۱۲ـ اسد ا... شعور ، پخش اطلاعات و مفاهمه جمعی (در ترانه های عامیانهٔ بلوچی و ازبكی ) مجله شعر ، ش ۱۴،‌ س ۱۳۷۳، ص ۹۳
۱۳ـ محمد احمد پناهی سمنانی ، آوای همسایه ها،‌مجله شعر ، ش ۲۳ ، س ۱۳۷۷ ، ص ۱۹
۱۴ـ رك : عبدالقهار عاصی ، لندی و چند ترجمه از آن ، مجله شعر ، ش ۱۴،‌ س ۱۳۷۳، ص ۱۰۰ ‌و محمد آصف فكرت ، لندی ترانك های مردم پشتو، بخارا ، ش۲۰، س۱۳۸۰ ،صص ۱۲۹ ـ ۱۲۷
۱۵- رك : اسدا.. شعور ، پیشین ، ص ۹۲
۱۶ـ رك : حسینعلی یزدانی ، فرهنگ عامیانه طوایف هزاره ، چاپ اول ، مشهد ، بی نا ، ۱۳۷۱ ، ص۹۳
۱۷ ـ حسن انوشه و همكاران ،‌ دانشنامه ادب فارسی ، جلد سوم (ادب فارسی در افغانستان) چاپ اول ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ۱۳۷۵، ص ۹۳۳
۱۸ـ ابوطالب مظفری ، مخته دمیدن در اجاقهای خاموش ، مجله شعر ، ش ۱۴،‌ س ۱۳۷۳، ص ۹۶
۱۹- ابوطالب مظفری ، گویش هزارگی ، شاخه ای از زبان فارسی ، مجله شعر ، ش ۲۱ ،‌ س ، صص ۲۲۳ ـ ۲۲۰
۲۰ ـ برای آشنایی بیشتر با دوبیتی های هزاره رک؛ چنگیز پهلوان ، نمونه های شعر امروز افغانستان ، چاپ اول ، تهران ، بنیاد نیشابور ، ۱۳۷۱ ،‌ صص ۳۴۲ ـ‌ ۳۵۱
۲۱ـ رك : محمد كاظم كاظمی ، دو بیتی های محلی ‌سیاه مو وجلالی‌،مجله شعر، ش۲۱، ۱۳۷۶ ، ص ۲۲۴ و ۲۲۵
و عباس مهرین ( شوشتری )‌، تاریخ زبان و ادبیات ایران در خارج از ایران،‌ چ اول، تهران ، مانی ، ۱۳۵۲ ، ص ۲۵۱ و ۲۵۲
۲۲- لارد و برنس دوتن از صاحب منصبان دولت بریتانیای هند هستند. برای آگاهی از شرح حال آنها رک؛ حواشی علی احمد نعیمی بر«اکبرنامه»حمید کشمیری ،چاپ اول ، کابل ،انجمن تاریخ افغانستان ،۱۳۳۰ ش ، ص ۲۴۴
۲۳ ـ محمد سعادت خان ، تاریخ سلطانی ، طبع لكهنو ، بی نا ، س ۱۸۸۵ م ، ص ۲۳۷
۲۴- میر غلام محمد غبار ، افغانستان در مسیر تاریخ ، چاپ سوم ، تهران ، مرکزنشرانقلاب اسلامی ، ۱۳۶۶، ص ۶۲۴
۲۵ـ عبدالقهار عاصی ، آغاز یك پایان ، چاپ اول ، تهران ، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، ۱۳۷۵ ،‌ص ۶۰
۲۶- میمنت میر صادقی( ذوالقدر ) ، پیشین ، ص ۶۰
۲۷- غالی شكری ، پیشین ، ص ۹
۲۸- درگرفتن : آتش گرفتن
۲۹- تیل مندو: نوعی روغن قابل اشتعال
۳۰- فضل احمد پیمان ، شام شهیدان ( مجموعه اشعار) ، چاپ اول ، تهران ، دفتر فرهنگی جمعیت اسلامی افغانستان ، بی تا ، ص۱۲۰
۳۱- محمد كاظم كاظمی، پیاده آمده بودم، چاپ اول، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ،۱۳۷۰، ص ۷۸
۳۲و۳۳- محمد حنیف بلخی، نیزار(مجموعه سروده ها) ، چاپ اول ، لاهور ، بی نا، ۱۳۶۵، ص ۷۹
رضا چهرقانی برچلویی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان


همچنین مشاهده کنید