چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

رمانتیسم و دموکراسی مدرن


رمانتیسم و دموکراسی مدرن
نظریه‌پردازان سیاسی توجه اندکی به نقش ادبیات و هنر در شکل بخشیدن به اصول سیاسی می‌کنند اما توجه به این امر در هیچ دوره‌ای غیر از دوره روسو کامل و همه‌جانبه نبوده است. از این رو تفکر رمانتیست‌ها برای «برداشت‌هایی از طبیعت و هدف هنر که بسیار شبیه برداشت‌های فرد از خودش و سرنوشت اوست» بسیار نامناسب است و آنها با انسان‌ها به شیوه‌ای اقناع‌آمیز‌تر از نظریات انتزاعی‌ای صحبت می‌کنند که توان اقناع ما را دارند. منتقدان زمانی که می‌خواهند علل اشتباهات سیاسی مدرن را بیابند غالبا می‌گویند «آن اشتباه روسو است».
به یک معنا آنها درست می‌گویند اما درست‌تر این خواهد بود که بگوییم اشتباه در تمام ایده‌های پیچیده اجتماعی (که البته بعدها به عنوان «رمانتیک» خوانده شد) وجود دارد و همین امر بود که پیش از این تغییرات قدرتمندی را در ذهن اجتماعی ما از طریق هنر، ادبیات و شعر ایجاد می‌کرد. مهم‌ترین نظریه سیاسی روسو همان «قرارداد اجتماعی» است، یک الگو و نماد سیاسی از تغییری شگرف‌تر در نظریاتی که پیرامون ماهیت «واقعیت»، «خود» و «سیاست در جامعه غربی» چرخ می‌زند. دهه‌های پس از ۱۷۶۰ که نمایانگر تغییر از فلسفه کلاسیک یا «نئوکلاسیک» و مسیحی به جنبش‌هایی جدید بود، بی‌شک کاملا متمایز و عامدا تمردبرانگیز بود که ما آن را «رمانتیسم» می‌خوانیم که در اثرگذارترین نوع خود واقعا مجموعه نظریاتی ضد کلاسیک و ضد مسیحی بودند که در اینجا موضوع بحث من خواهد بود. رویکرد رمانتیک از هر نوعی همیشه وجود داشته است. به‌طور مثال چنین رویکردی در آثار متفکران باستان و به‌طور مثال در اندیشه‌های «لانگینوس» ریشه داشته است. به هر روی آشکار است که این مسئله طی قرون بعدی این رویکرد از سوی نگرش‌ها و نظرات مسیحی و کلاسیک رصد و کنترل می‌شد. از این رو تغییر توجه از اصالت فرد و تغییر بصیرت فردی به بصیرت الهی اساسا به سوی سکولار شدن گرایید تا شرایط برای ظهور رمانتیسیسم مدرن آماده شد. این جنبش به لحاظ سیاسی در فرانسه پس از مرگ روسو بسط یافت که منجر به شورش عقل‌گرایی ناب در دوره انقلاب فرانسه شد. از این رو در آن زمان روسو رسما به عنوان مرجع عالی دموکراسی شناخته شد.
‌● اثرات دائمی روسو
آنچه در اینجا مورد علاقه و مطمح نظر است همانا ارتباط میان این رمانتیسیسم قرن هجدهمی و همچنین جنون دموکراسی آمیزی که این رمانتیسیسم برانگیخت و اینکه این ادغام به نحوی رادیکال اندیشه‌های غربی در مورد «خود»، «گناه» و «سیاست» را تغییر داد و پاسخ‌های جدیدی به پرسش‌هایی مثل «ما که هستیم؟»، «منبع شر چیست؟»، «چگونه باید با هم زندگی کنیم؟» را ارائه داد. هر چند تاثیرات سیاسی روسو- آن قدر عمیق است که ژاکوبن‌ها به عبارات او به مثابه نوعی مذهب سیاسی تمسک می‌جویند- با ناکامی و هرج و مرج اولیه در انقلاب فرانسه بسیار کاهش یافت اما روح آن دوباره و در انقلاب‌های دیگری در سرتاسر جهان بازتاب و نمود یافته است. به راستی، شکل‌بندی‌های روسو- هر چند گاهی تغییر یافته و دگرگون شده- برای توجیه هر چیزی از نگرش‌های توتالیتری مارکس گرفته تا استبداد سیاسی لنین، هیتلر، موسولینی و کاسترو -که تمام آنها بر این پافشاری می‌کردند که جنبش‌شان به معنای دقیق کلمه «دموکراتیک»‌تر از ما بود- استفاده شده و کاربرد یافته است. همچنین جنبش هیپی‌ها در دهه ۱۹۶۰ جنبشی رمانتیک بود که شعله‌های دموکراسی رادیکال در سراسر دانشکده‌های آمریکایی از طریق گروه‌هایی مثل جنبش «دانشجویان برای یک جامعه دموکراتیک» برانگیخت و نیز شورش فرانسویان در می ۱۹۶۸ تاثیری مشابه داشت. همچنین رادیکالیسم ملایم دولت رفاه در کانادا از همین دست تغییرات و نسیم‌ها بود. نخست‌وزیر اسبق کانادا «پیر تورودو» نیز جذبه‌ای مشابه فکری با روسو داشت و مکررا از عبارت «la volonte generale»‌ (یا معادل آن «اراده ملی») برای توجیه سوسیالیسم خود برای ملت مبهوت و سر در گم کانادای آن دوره استفاده می‌کرد.
● کلاسیسیسم مدرن
شکوهی که کلاسیک مدرن در دوره‌ای از آن برخوردار بود منجر به کشف دوباره متفکران باستانی و مراجعی بود که مدت‌ها از سوی اروپای مسیحی قرون وسطی سرکوب شده بودند. البته تا حدی به دلیل ابداع چاپ، این منابع برای طیف کثیری از مردم در دسترس و قابل استفاده شد. این تولد دوباره یا رنسانس آموزش کلاسیک با رجوع به گذشته تحت عناوینی چون «کلاسیک» جدید و «نئوکلاسیک» مشخص می‌شود که در نیمه قرن هفدهم سر بر آورد و در نیمه قرن هجدهم به اوج خود رسید و در دوره‌ای که روسو می‌زیست رو به افول رفت و با حملاتی از جانب افرادی مثل خود روسو تضعیف شد. در اوج نئوکلاسیک‌گرایی بود که فلسفه، نمایشنامه نویسی، شعر و موضوعات حماسی مهم‌ترین نویسندگان یونانی و رومی بر اذهان اروپاییان به‌ویژه فرانسویان مستولی شد.
جالب‌تر اینکه، از طریق این خط‌مشی، تفکر کلاسیک تاثیر اندکی داشت. این تا حد زیادی به دلیل آثار عالی شکسپیر بود که طبقه‌بندی را نفی کرد و به دلیل تاثیرات قدرتمندش بسیاری از آثار نمایشنامه‌نویسان نئوکلاسیک را به درجه دوم اهمیت فرستاد. در دنیای انگلیسی زبان، «راسین» همپا و برابر با شکسپیر نبود. حتی در انگلستان تاثیر عقل‌گرایی نئوکلاسیک عمیقا احساس شد. به‌طور مثال، در حالی که در سال ۱۶۵۰ بسیاری از ارجاعات اخلاقی استاندارد در انگلیس به انجیل مسیحیان بود، طی به اصطلاح «عصر آگوستین» در سال ۱۷۰۰ (که پس از امپراتور روم سزار آگوستس که آفریننده «عصر طلایی» روم در هنر، معرفت و سیاست بود، بدین نام خوانده شد) مردم غالبا به نویسندگان کلاسیکی مثل افلاطون، ارسطو، سیسرو و پلینی به عنوان راهنما و معیار هر چیزی اقتدا می‌کردند. این نگرش بخشی از حرکت آرام دوری گزیدن از اقتدار انجیلی و حرکت به سوی اقتدار کلاسیک سکولار را شکل داد. امروزه با نشستن بر هواپیما و حرکت به سوی پایتخت‌های اروپایی یا به سوی واشنگتن‌دی‌سی بسیاری از آثار معماری قرن هجدهم را خواهیم دید که بازتاب‌دهنده ترجیح مدل‌های کلاسیکی است.
● روسو نمونه رمانتیک فرانسوی
واژه «رمانتیک» برگرفته از لاتین است و در مجموع به معنای افسانه‌های خوب و داستان‌های بسیار احساسی یا ترسناک است که در گویش‌های قدیمی روایت شده است. اولین استفاده و کاربرد اثرگذار از عبارت «رمانتیک» توسط خود روسو در سال ۱۷۷۷ بود و زمانی که این امر رخ داد وی شخصا تبدیل به نمونه رمانتیک فرانسوی شد. روسو که در اوان نوجوانی از سوی خویشانش رشد یافت بزودی به خانه به دوشی ادبی تبدیل شد؛ مردی که اساسا مبتکر، غیر متمدن و به لحاظ احساسی بی‌ثبات بود و زندگی او با مبارزه‌ای همیشگی با افراد مهم بود. به بیانی جدید، او مردی بود که همیشه آسیب دیده بود و در بیشتر دوران زندگی‌اش فردی نیمه دیوانه تلقی می‌شد. اما او یک سبک ادبی بسیار زیبا داشت و کتاب‌هایی نوشت که تمام نسل‌ها را مبهوت و متعجب ساخت. در داستان‌ها و نوشته‌های سیاسی‌اش هر گونه فرض و ارزشی که چارچوب تفکر او- و تا حد زیادی چارچوب فکری ما- در خصوص دموکراسی را شکل می‌دهد می‌توان یافت.
ویلیام گردنر
ویلیام گردنر نویسنده کتاب‌های «دشواری‌های کانادا»؛ «شکاف قانون اساسی: کانادا و رویارویی آینده با کبک»؛ و سایر کتاب‌هاست. وی همچنین ویراستار مجله «پس از لیبرالیسم: نوشته‌هایی در باب جست‌وجوی آزادی، اخلاق و نظم» است.
منبع: Journal Article Excerpt
ترجمه محمدحسین باقی
منبع : روزنامه کارگزاران