جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


به دنبال کدام ستاره؟


به دنبال کدام ستاره؟
نظرات پزشکان جوان ایرانی که در داخل یا خارج کشور مشغول تحصیل یا کار هستند را در مورد مهاجرت بیان می‌کند. این مطالب تنها بازتابی از عقاید شخصی تعداد معدودی از همکاران است
● مرتضی دانائیان، اینترن دانشگاه شهید بهشتی
مرتضی دانائیان که ماه‌های آخر اینترنی خود را می‌گذراند و از حالا خود را برای آزمون دستیاری اسفند ماه آماده می‌کند اینگونه اظهارنظر می‌کند: «یاری اندر کس نمی‌بینم یاران را چه شد/ دوستی که آخر آمد دوستداران را چه شد». «به نظر من به دلیل اینکه جو مبتلا به جامعه کنونی ما، خواسته یا ناخواسته، جو نخبه‌کشی و منزوی کردن جامعه فرهیختگان است، باوجود اینکه بنده شرایط رفتن از ایران جهت ادامه تحصیل در خارج از کشور را ندارم و میل باطنی‌ام نیز ماندن و سوختن و ساختن است؛ ولی معتقدم نمی‌توان به همکاران محترمی که جهت ادامه تحصیل یا حتی ادامه زندگی به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند خرده‌ای گرفت.»
● نام محفوظ ، پزشک عمومی
این پزشک عمومی که رتبه خوب ۲۰۲ را در آزمون دستیاری سال ۸۶ کسب کرده است، فقدان امنیت شغلی برای پزشکان عمومی و تعریف نشدن جایگاه مناسب از نظر اقتصادی و شان اجتماعی برای پزشکان عمومی را مهم‌ترین علت مهاجرت پزشکان می‌داند. بنابراین، این قشر از جامعه که روزی از نخبگان و افراد برتر جامعه علمی کشور بوده‌اند، نه تنها از نظر علمی کاری مناسب با تلاش و آموخته‌هایشان به دست نمی‌آورند بلکه از نظر اقتصادی نیز کار کردن با مدرک پزشک عمومی با در نظر گرفتن میزان تحصیلات و زحمت و مسوولیت این عزیزان اصلا ارضا کننده نیست. شاید به دلیل آنکه قانون حدود و جایگاه افراد را در کشورهای توسعه یافته به خوبی مشخص کرده است، امنیت شغلی و اقتصادی پزشکان و جایگاه مناسب پزشک عمومی در نظام درمان آن کشورها موجب امیدواری پزشکانی باشد که قصد مهاجرت دارند. ضمن اینکه ادامه تحصیل در آن کشورها به دلیل تضمین آینده شغلی و وجود محیط‌های واقعا آکادمیک با وجود افراد برجسته در محیط آموزشی انگیزه بخش دانشجویان است. اما باید توجه داشته باشیم که فرآیند مهاجرت یک فرآیند زمان‌گیر و هزینه‌بر است. فرد حمایت‌های مادی و معنوی خویش را از دست می‌دهد و باید با هنجارهایی اخت بگیرد که تاکنون با آنها بیگانه بوده است.
● دکتر سپاس، رزیدنت سال دوم جراحی عمومی:
من تاکنون به مهاجرت و گزینه‌های پیش رو در خارج از کشور فکر نکرده‌ام. از ابتدا روی ادامه تحصیل در ایران فکر می‌کردم و خوشبختانه به این هدفم نیز دست یافته‌ام. همیشه یک سری اعتقادات و باورهایی برای خود داشته‌ام که موجب شده چنین انتخابی داشته باشم. شرایط حاکم بر بیمارستان‌ها و دانشگاه‌های ما هر چند که با مشکلاتی مواجه است اما از ‌آن ناراضی نیستم و احساس نیازی به مهاجرت نمی‌کنم.
● دکتر علی شیدفر، پزشک عمومی
دکتر شیدفر که پس از خدمت سربازی حدود یک سال در اطراف ماهشهر به عنوان پزشک عمومی طبابت کرده، خود را برای شرکت در مرحله اول آزمون USMLE در تیر ماه جاری آماده می‌کند دلایل جالبی برای این تصمیم خود دارد. من در طی دوران تحصیلم به خاطر باورها و اعتقادات خودم، هرگز به فکر مهاجرت و ادامه تحصیل در کشورهای دیگر نبودم. اما بعد از آنکه در دوره انترنی و طرح از نزدیک با شرایط کاری موجود برای پزشکان آشنا شدم، احساس متفاوتی پیدا کردم. اکنون مهاجرت و ادامه تحصیل در خارج را به عنوان پنجره جدیدی پیش روی خود می‌بینم که تاکنون به آن فکر نکرده بودم. به نظر من اگر کسی می‌‌خواهد از راه طبابت درآمد مادی فراوان کسب کند، بهتر است که در ایران بماند. چرا که در ایران پول درآوردن ساده‌تر از سایر کشورها است. ضمن اینکه در کشورهای اروپایی و مخصوصا آمریکا، مسایلی مانند سو کردن پزشکان به شدت رایج شده است. بنابراین کم بودن میزان شکایت‌ها از پزشکان و راحت بودن کسب درآمد از جمله مزیت‌هایی است که اگر کسی به آنها فکر می‌کند نباید به فکر مهاجرت باشد. اما آنچه برای من مهم است کیفیت زندگی و میزان رضایت فرد از زندگی خودش است. چند روز پیش با یک رزیدنت رادیولوژی صحبت می‌کردم. شاید آرزوی بسیاری از خوانندگان‌ شما، این باشد که بتوانند در رشته رادیولوژی قبول شوند. اما دیدم که این فرد هم همانند بسیاری دیگر از رزیدنت‌ها، از زندگی خود راضی نیست! مگر ما چند بار زندگی می‌کنیم؟ اگر قرار باشد که از زندگی خود احساس رضایت نکنیم که فایده‌ای ندارد!
در کشورهای غربی همان طوری که اجر و قرب بیماران بیشتر است، اجر و قرب پزشکان هم بیشتر است. برخلاف ایران که عادت کرده‌ایم کارها را حجیم و پرتعداد انجام دهیم، در کشورهای غربی سعی می‌شود تا پزشکان با تعداد کمی بیمار مواجهه شوند اما آنها را با دقت و اصولی درمان کنند. متاسفانه در اورژانس‌های ما و مراکز درمانی دیگر کمتر به این ابعاد پزشکی توجه می‌شود و همواره پزشک سعی در آرام کردن اوضاع دارد تا با طبابت اصولی و علمی فکر می‌کنیم که اگر ۲۰ بار یک عمل جراحی را انجام دهیم، همه چیز را یاد خواهیم گرفت. اما شاید با دو یا سه بار عمل جراحی در شرایط استاندارد و براساس معیارهای آموزشی درست، بتوان به همان مهارت‌ها دست یافت.
یکی از علت‌های مهم دیگری که من را بر آن داشته تا در کشورهای غربی رزیدنتی بخوانم این است که متاسفانه مدرکی که ما به پزشکان متخصصان ارایه می‌دهیم، وجهه بین‌المللی ندارد و کشورهای دیگر آن را قبول ندارند. که به نظرم این موضوع برای نظام سلامت ایران یک نقطه ضعف بزرگ به حساب می‌آید. چه زمانی این اشکالات آموزشی را اصلاح خواهیم کرد؟
● نام محفوظ، دانشجوی PhD (هلند)
من دانشجوی PhD در یکی از شهرهای شمالی هلند هستم. حدود دو ماه پیش ایران را ترک کردم. بگذارید مقایسه کنیم: در ایران من پزشکی عمومی ‌بودم که در یک شرکتی دارویی کار می‌کردم؛ بدون رضایت شغلی با درآمد ۴۳۰ هزارتومان در ماه. برای ادامه تحصیل چه در رشته‌های بالینی و چه در رشته‌های علوم پایه باید حداقل یک سال سرمایه گذاری می‌کردم، درس می‌خواندم، کلاس می‌رفتم و بعد طی مراحل رزیدنتی یا تکمیل دوره PhD تازه برای پیدا کردن کار و اجازه طبابت در شهرهای بزرگ کلی دردسر انتظارم را می‌کشید. اینجا من یک دانشجوی PhD هستم با حقوق ۱۶۰۰ یورو در ماه که از درس خواندن و کار تحقیقاتی کردن هم‌زمان لذت می‌برم. تسهیلات و بودجه تحقیقاتی در اینجا واقعاً حیرت‌آور است. در عین حال، از من انتظار نمی‌رود که تمامی ‌وقتم حتی تعطیلات آخر هفته کار کنم. هیچ اجباری برای هر روز سرکار رفتن نیست، تنها از من انتظار دارند کار خود را تحویل دهم. به‌طور مسلم، در این محیط آرامش بیشتری دارم و از اینکه پروژه تحقیقاتی من نتیجه‌ای خواهد داشت که از آن استفاده خواهد شد، احساس رضایت بسیار می‌کنم. این در حالی است که فرصت‌های شغلی و یا ادامه تحصیل در همین دوره به ما معرفی خواهند شد. به‌طور مسلم مشکلاتی از قبیل آشنا نبودن با محیط یا ندانستن زبان یا دوری از خانواده هستند اما در مجموع و در مقایسه با انواع استرس‌ها برای زندگی معمول، برای هزینه زندگی، برای ادامه تحصیل و پیدا کردن شغل مناسب در ایران به نظر من چندان با اهمیت نیستند.
● دکتر احسان چیت‌ساز، پزشک عمومی و محقق
احسان که در شهریور سال ۸۲ رتبه سوم آزمون جامع علوم پایه کشوری را کسب کرده، دلایل خود را برای مهاجرت پزشکان به خارج از کشور به دو گروه دلایل آموزشی و دلایل معیشتی تقسیم می‌کند. احسان معتقد است که کیفیت آموزش در حوزه‌های پزشکی در ایران بسیار افت کرده است. به خصوص آنکه این اتفاق درباره استادان، امکانات و کوریکولوم آموزشی بیشتر به چشم می‌آید. او معتقد است که در وزارت بهداشت اهمیت لازم به آموزش پزشکی داده نمی‌شود و همین امر موجب چنین پیامدهایی در سطح دانشگاه‌ها شده است. مشکلات عدیده‌ای که وزارت بهداشت در حوزه سلامت مردم با آنها درگیر است، موجب شده تا آموزش پزشکان تحت‌الشعاع این موضوع قرار بگیرد. از جمله مشکلات دیگری که پیش روی نخبگان عرصه پزشکی قرار دارد، کم‌رنگ بودن تحقیقات و نقش آن در آموزش پزشکان است. حجم کاری بسیار زیادی که در دوره رزیدنتی بر دوش پزشکان است موجب می‌شود تا رزیدنت‌های ایران فرصت اندکی برای مطالعه نیزنداشته باشند و این امر برای افرادی که علاقه‌مند به مطالعه و خواندن هستند یک نقطه ضعف به حساب می‌آید. مشکلات معیشتی موجود از جمله دلایل انکارناپذیر بخش زیادی از مهاجران ما است. در حال حاضر، بیشتر اقشار تحصیل کرده کشور با مشکلات اقتصادی مواجه هستند که پزشکان نیز این امر مستثنا نیستند. ضمن آنکه به دلیل وجود مشکلات فرهنگی در جامعه، احساس می‌کنیم بین اقشار تحصیل کرده و بیشتر مردم فاصله‌ای به وجود آمده‌ که موجب شده مردم عادی و افراد تحصیل کرده درک مناسبی از یکدیگر نداشته باشند.
● نام محفوظ، پزشک عمومی
این پزشک عمومی که به تازگی در مرحله اول آزمون USMLE نمره بسیار خوبی کسب کرده، دلایل خود را برای ادامه تحصیل خارج از ایران این‌گونه بیان می‌کند: آینده شغلی یک پزشک متخصص در ایران با ابهامات متعددی روبه‌رو است. تعداد متخصصان روز به روز بیشتر می‌شود و این افزایش بی‌رویه پذیرش دستیار تخصصی بدون داشتن برنامه کاری برای آنها کار پسندیده‌ای نیست. در جامعه احترام اجتماعی لازم برای متخصصان وجود ندارد. افراد فارغ‌التحصیل بر اساس ضوابط علمی برای موقعیت‌های گوناگون شغلی انتخاب نمی‌شوند. عوامل متعدد و غیرقابل پیش‌بینی بر فعالیت‌های احتمالی یک دستیار به عنوان عضو هیات علمی یا متخصص فعال در بخش درمان اثرگذار است. این عوامل به اعتقاد من، به طور خاص در حوزه وزارت بهداشت و درمان شدیدتر از سایر بخش‌های کشور است. در کشور ما در حال حاضر شرایط زندگی یک دستیار به لحاظ اقتصادی بسیار پیچیده است. قوانین بسیاری فعالیت خارج از بیمارستان یک دستیار را محدود می‌کند و او باید به حقوق بی‌نهایت نازل خود اکتفا کند. روند آموزش دستیاری در حال حاضر روندی است غیرعلمی. انگیزه فعالیت‌های مولد علمی در استادان وجود ندارد و تنها به تولید مقالات نسخه‌برداری شده برای بالا بردن آمارها بسنده می‌کنیم
● حسین فتاحی، اینترن دانشگاه شهید بهشتی
به نظر من، بالا بودن سطح توقع هم‌کلاسی‌های من در دست‌یابی به بالاترین سطح هر چیز و مهم‌تر از همه آموزش، عمده دلیل مهاجرت آنان به خارج از کشور است. این افراد به دلیل توانمندی‌هایی که دارند، از آن چیزی که به آن دست پیدا کرده‌اند، راضی نیستند. اما من معتقدم که گاهی اوقات این افراد در بهترین دانشگاه‌های دنیا یا در بهترین سطح زندگی هم ارضا نخواهند شد. شاهد این قضیه این مساله است که این افراد در دوران دبیرستان برای پذیرش در بهترین دانشگاه‌ها تلاش کردند به امید آنکه آموزش، پژوهش و امکانات بهتری در مقایسه با دبیرستان داشته باشند، حال آنکه در حال حاضر که با واقعیت مواجه شده‌اند، آن فضای رویایی خود را فضایی به طور کامل متفاوت پیدا کرده‌اند و چنین مساله‌ای حتی با پذیرش گرفتن در بهترین دانشگاه‌های دنیا نیز حادث خواهد شد (این موضوع را بر اساس اطلاعات و بررسی‌های خود نسبت به وضعیت موجود در دانشگاه‌های کشورهای مختلف عنوان می‌کنم)
اما نکته‌ای که از همه برای من مهم‌تر است، آن است که افرادی که از کشور مهاجرت می‌کنند نباید فقط به خودشان و منافع خودشان فکر کنند. از نظر من اگر کسی کشور خود را برای کسب مقام و شهرت و ثروت فراموش کند، کار ناپسندی انجام داده است. اما اگر برای کسب تجربه و مهارت و کمک به کشورش اقدام به چنین کاری کند، شاید حتی نیازمند تقدیر و حمایت هم باشد. گروهی از افراد هم معتقدند که با فعالیت‌هایشان در دانشگاه‌های دیگر به پیشرفت علم کمک خواهند کرد و همه دنیا از جمله ایرانیان از نتیجه کار آنها منتفع خواهند شد. به عنوان مثال، کسانی که در جهت کاهش مشکلات بیماران مبتلا به ایدز و درمان آن تلاش می‌کنند، اگر چنین هدفی داشته باشند نمی‌توان بر آنها خرده گرفت.
● دکتر محمدامین سرشت، رزیدنت جراحی عمومی
دکتر امین سرشت که خود را برای آزمون بورد جراحی شهریور ماه امسال آماده می‌کند، معتقد است که قبول شدن در رشته دلخواه در ایران کار بسیار مشکلی است. به همین دلیل اگر قبول شدن در آزمون دستیاری ایران در برخی رشته ها به همان اندازه مشکل باشد که در خارج از ایران مشکل است، عده‌ای ترجیح می‌دهند که برای قبولی در آن آزمون‌ها تلاش کنند چرا که مدارک دانشگاه‌های غربی به مراتب معتبرترند. ضمن آنکه در صورتی که افراد توانایی‌ آن را داشته باشند می‌توانند در خارج از ایران به زندگی خود ادامه دهند. برخی از دوستان من هم هستند که برای شرکت در این‌گونه آزمون‌ها تلاش می‌کنند. اما اغلب آنان کسانی هستند که یکی دو بار در آزمون دستیاری اینجا شرکت کرده‌اند و موفق نبوده‌اند و به سراغ این راه آمده‌اند. تعداد کسانی که از ابتدا به این راه پا گذاشته‌اند به مراتب کمتر است. در ایران در تعداد پذیرش رزیدنت‌ها محدودیت داریم در حالی که در خارج از ایران گزینه‌های بیشتری پیش روی داوطلبان قرار می‌گیرد و این شانس قبولی را زیادتر می‌کند. من اکنون که به پایان دوره رزیدنتی خود رسیده‌ام، می‌بینم که توانایی‌های زیادی در جراحی کسب کرده‌ام. کمتر موردی بوده که در طی دوره تحصیل نمونه‌ای از آن را ندیده باشم. به عبارت دیگر بیشتر از آنچه که فکر می‌کردم در این مدت مریض دیده‌ام. اما این تنها اصل کار بود. حواشی رزیدنتی در ایران بسیار بدتر از اصل آن است. حقوق رزیدنتی بسیار کم و ناکافی است. قدردانی لازم در جامعه وجود ندارد. فارغ از دید خودخواهی، جامعه آن طور که باید قدر پزشکان خود را نمی‌داند و در مقایسه با زحماتی که رزیدنت‌ها متحمل می‌شوند، قدردانی لازم دیده نمی‌شود. رزیدنت‌ها وقت کمی برای مطالعه دارند، در حالی که کار عملی بسیار زیادی انجام می‌دهند و این عدم تعادل بین مطالعه و کار عملی باعث افزایش هزینه‌ها می‌شود، اخیرا شنیدم که در آمریکا ساعت کاری رزیدنت‌ها را با همین توجیه کاهش داده‌اند. در مجموع حجم کاری زیاد، بی‌خوابی‌های فراوان و مشکلات معیشتی، ذهن رزیدنت‌ها را از مساله اصلی درس خواندن و تمرکز روی بیماران دور می‌کند. رزیدنتی که ۵۰-۴۰ درصد مشغله ذهنی‌اش مسایل معیشتی و اقتصادی است نمی‌تواند روی درس و بیمار به خوبی تمرکز کند.
● دکتر نیما- ج، پزشک عمومی
وقتی در کشوری زندگی می‌کنی که در همه حال و همه وقت شاهد توهین به پزشکان هستی، مگر امیدی برای ماندن هم باقی می‌ماند؟ داخل تاکسی که هستی گوینده رادیو به بهانه برنامه طنز به پزشکان توهین می‌کند. نوروز که تلویزیون تماشا می‌کنی، شاهد اهانت به پزشکان هستی. اینترن که بودم، حتی همکاران پزشک که در رده‌های مدیریتی و درمانی بیمارستان‌ها قرار داشتند، کمترین توجهی به ما نداشتند. برای حداقل مطالبات رفاهی آموزشی خودمان گوش شنوایی پیدا نمی‌کردیم. رزیدنت‌های سال بالا هر روز با رزیدنت‌های سال پایین‌تر خودشان بیشتر بدرفتاری می‌کنند. آیا برای پیشبرد کارها با افرادی با این سطح تحصیلی باید همانند سرباز صفرهای پادگان‌ها رفتار کرد؟ به پزشکی آمدم که به درد بیمار احترام بگذاریم و اگر لطف خدا شامل حالم بشود، دردهایش را آرام کنم. اما یک شب به اورژانس بیمارستان‌ها سر بزنید. چه باعث شده که دیگر به درد بیمار احترام نگذاریم؟ «یک آپاندیسیت و ۲ تا انسداد داریم». دیگر کمتر کسی است که با بیمار کار داشته باشد. همه فکر و ذکرمان شده بیماری و بیماری‌هاش
منبع : هفته نامه سپید