چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


زنان و مردان، دو دنیای متفاوت‌


زنان و مردان، دو دنیای متفاوت‌
یکی از مسائلی که اخیرا مورد توجه زبان‌شناسان قرار گرفته، استفاده از زبان به روش‌های گوناگون بین زن و مرد است. این اندیشمندان از خود می‌پرسند آیا در تعامل‌های گفتاری زنان و مردان هر کدام روش خاص خود را دارند؟ آیا زبان در ارتباط با ۲ جنس مختلف، کارکردهای متفاوت پیدا می‌کند؟ و سوال اساسی‌تر این‌که این گوناگونی زبان منتج از چه شرایطی است؟
تحقیقات علمی نشان داده است؛ مردها و زن‌ها به روش‌های کاملا متفاوتی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، چرا که مغز، اندام اصلی احساسی و اداره‌کننده حیات در زنان و مردان از ساختارهای کاملا متفاوت تشکیل شده است.
این مساله می‌تواند اثری عمیق بر شیوه برقراری ارتباط داشته باشد. به عنوان مثال، دانشمندان معتقدند از آنجا که در مردان تعداد فیبرهایی که دو نیمه مغز را به یکدیگر مرتبط می‌سازد، در مقایسه با زنان کمتر است.
جریان اطلاعات بین یک‌ سوی مغز و سوی دیگر محدودتر است و به همین دلیل یک زن بهتر می‌تواند احساسات خود را در قالب کلمات بیان و ابراز کند. ارتباط بین مردها و زن‌ها گاهی به اندازه گفتگوی میان ۲ نفر از ۲ کشور مختلف، پیچیده است. از آنجا که زن‌ها و مردها از ۲ دنیای جدا و متمایز به یکدیگر می‌نگرند، ساده‌ترین جمله می‌تواند معنایی متفاوت و گاه متضاد را به جنس مخالف منتقل کند.
مردان و زنان از زبان برای اهداف متفاوتی استفاده می‌کنند. مردان از سخن برای گزارش دادن، رقابت، جلب توجه، حفظ موقعیت خود و زنان از گفتار برای جلب توافق، حفظ روابط و به حداقل رساندن تضاد و درگیری استفاده می‌کنند.
در حقیقت، دلیل تفاوت گفتاری زن‌ها و مردها بیشتر در حیطه فرهنگ است تا در حیطه زبان‌شناسی، فرهنگی که در آن، سطح انتظارات از زن و مرد متفاوت است و از آنها انتظار می‌رود که رفتارهای گوناگونی داشته باشند.
می‌توان گفت واژه «جنس» از سوی اجتماع ساخته می‌شود. از آنجا که درس‌هایی را که ما درباره خود و دنیای پیرامون می‌آموزیم، اغلب درس‌های «خاص جنس» هستند، زنان و مردان به شکلی متفاوت رشد می‌کنند و پرورش می‌یابند.
از دوران کودکی، مردها معمولا ویژگی‌های مردانه‌ای چون استقلال، خودمجذوبی، رقابت‌جویی و خشونت را می‌آموزند و آنها بیشتر به اشیا و مسائل مادی علاقه‌مندند تا به انسان‌ها و مسائل معنوی و احساسات. زنان نیز ویژگی‌های زنانه‌ای چون وابستگی و اتکا به دیگران، دیگر مجذوبی، مشارکت و تلاش در جهت تربیت و پرورش دیگران و لطافت و حساسیت را می‌آموزند.
● تفاوت‌ها چگونه پدید می‌آیند؟
دخترها و پسرها در دنیاهایی متفاوت از کلمات و عبارات رشد می‌کنند. و به شیوه‌هایی کاملا متفاوت با دوستان خود صحبت می‌کنند. پسرها معمولا تمایل دارند در گروه‌های بزرگ، با ساختارهای سلسله مراتبی بازی کنند؛ به طوری‌که رهبری یا رقابتی برای کسب رهبری وجود داشته باشد، و همواره بر این‌که چه کسی بهترین است، تاکید می‌شود.
دخترها تمایل دارند در گروه‌های کوچک یا زوج بازی کنند و معمولا بیشتر به وجود یک نفر به عنوان بهترین دوست تمایل دارند. معمولا برنده و بازنده‌ای وجود ندارد و درباره موفقیت‌های خود پز نمی‌دهند.
دخترها، معمولا دستور نمی‌دهند، آنها ترجیحات خود را به شکل پیشنهاد بیان می‌کنند. پسرها معمولا می‌گویند «آن را به من بده!» یا «از اینجا برو بیرون»‌ دخترها می‌گویند «آیا می‌توانیم این کار را انجام دهیم؟»‌ یا «درباره انجام این کار چه نظری دارید؟» تفاوت‌های جنسی در کاربرد زبان را می‌توان در کودکان ۳ ساله نیز مشاهده کرد.
به این ترتیب، الگوهای ارتباطی عمده‌ای وجود دارد که می‌توان آنها را مشخصه جنس مذکر یا مونث دانست.
● مشخصات گفتار زنان
زن‌ها تمایل زیادی به سوال کردن دارند. گاه گفتار بین زن و مرد بیشتر شبیه به جلسات پرسش و پاسخ می‌شود. در حقیقت زنان ۳ برابر بیشتر از مردان سوال می‌کنند. آنان اغلب میل دارند سوالات کوتاه بیشتری بپرسند و هدف آنان، این است که شریک خود را وارد گفتگو کنند.
زنان برای بیان نظرات خود از کلمات بیشتری استفاده می‌کنند. بخش بزرگی از این امر بر میل آنها بر شرح جزئیات و ارائه توضیح بیشتر است و معمولا نسبت به نیازهای شنونده حساس‌ترند.
زنان حمایت زبانی بیشتری انجام می‌دهند و تمایل بیشتری برای کنترل ارتباط و ادامه گفتگو‌ها دارند.
زنان دامنه لغات بیشتری برای توصیف احساسات و زیبایی‌ها دارند. به عنوان مثال درباره یک رنگ خاص به نام قرمز، زنان قادرند اختلاف‌های جزئی را نیز توصیف کنند نظیر ارغوانی، قرمز روشن، صورتی پررنگ و ...
زنان در کاربرد زبان محافظه کارترند به این‌که کارها با حداقل آثار منفی انجام شوند، توجه بیشتری نشان می‌دهند و از عبارات غیر قطعی نظیر «من گمان می‌کنم» بیشتر استفاده می‌کنند.
● مشخصات گفتار مردان‌
مردان در شیوه سخن گفتن خود،‌ رقابت جوترند و به طور مشخص در فرآیند نوبت جویی رقابتی (Competitive turn Talking) درگیر می‌شوند یعنی سخن دیگران را قطع می‌کنند تا خود سر رشته کلام را در اختیار گیرند. تحقیقات نشان داده است ۹۶ درصد از موارد قطع کلام دیگران و صددرصد تداخل در کلام دیگران از سوی مردان انجام می‌شود.
▪ مردان در ارتباطات خود صریح‌ترند. آنان وقتی چیزی می‌خواهند آن را مستقیما طلب می‌کنند و فقط آنچه را باید بگویند، می‌گویند. مردان فرض می کنند که پیام روشن و آشکار است و از همان نقطه شروع می‌کنند.
▪ مردان معمولا وظیفه گراتر هستند و نتایج را با هر عاقبت و پیامدی می‌پذیرند. مثلا یک زن چنین می‌گوید «آیا فکر نمی‌کنید که بهتر باشد اول آن گزارش را ارسال کنیم؟» و یک مرد خواهد گفت «گزارش را بفرستید.»
▪ مردان یاد گرفته‌اند که احساسات خود را پنهان کنند یا به آنها بی‌اعتنا باشند. مردان خود نگهدار و خود محورند و به عمل توجه می‌کنند.
▪ تعارض لفظی، ثابت کردن نظریه، به کرسی نشاندن حرف و رقابت‌جزو مشخصه‌های گفتگوهای مردان است. آنان بصراحت دیدگاه خود را اعلام می کنند و با سرسختی، با دیگران به مخالفت می‌پردازند و نظرات آنها را تخطئه می‌کنند.
بیشتر پژوهشگران معتقدند مردها بیشتر از زن‌ها صحبت می‌کنند و همچنین براساس گزارش‌های موجود، مردها در صحبت‌هایشان با دیگر همجنسان حرف یکدیگر را قطع می‌کنند و چالش و بحث در استراتژی صحبت‌هایشان وجود دارد.
موضوع‌های صحبت بین مردان جنبه بحث، رقابت، به کرسی نشاندن حرف، شوخی و سر به سر گذاشتن دارد. اما موضوع صحبت زن‌ها با همجنسان‌شان درباره خودشان، احساساتشان وابستگی‌هایشان با دیگران و خانه و خانواده است. همچنین بنابر تحقیقات لوندیس در انگلستان، هرگاه طرفین صحبت، زن و مرد باشند، مردها در نقش انسان داناتر ظاهر می‌شوند و زنان با به کارگیری ژست‌ها و حالت‌هایی در مقام تایید گفته‌های آنها بر می‌آیند و تقطیع کلام از طرف زنان درباره مردان بندرت رخ می‌دهد.
پس گفتار زن و مرد با یکدیگر متفاوت است و این تفاوت ناشی از نحوه بار آمدن و تربیت دختران و پسران در اجتماع است. زن‌ها و مردها متوجه انتظارات جامعه از آنها هستند و هر دوی آنها استراتژی‌های خاصی برای رسیدن به اهدافشان دارند.
● نتیجه‌گیری‌
برخی کارشناسان بر این باورند که مردان باید تغییر کنند. زیرا تصور می‌شود زنان در برقراری ارتباط موفق‌‌تر عمل می‌کنند و به نیازهای انسانی حساس‌ترند.
در حقیقت مطالعه و بررسی‌ کتاب‌های ارتباط نشان می‌دهد اگرچه ویژگی‌های حمایت‌گری، درباره مشکلات حرف زدن و قطع نکردن سخنان دیگران که در زن‌ها دیده می‌شود، ویژگی‌های پسندیده‌‌ای هستند، اما ویژگی‌های وظیفه‌گرایی، صراحت لهجه و قاطعیت مردان نیز قابل تحسین هستند.
اگرچه آن دسته از افرادی که به موضوع ارتباطات میان مردها و زن‌ها علاقه دارند، دوستت دارند که باور کنند به دنبال تغییر در شیوه‌های ارتباط، تفاوت‌های ارتباطی جنسی نیز کمتر می‌شود. اما هنوز هم انتخاب‌های رفتاری ما تحت تاثیر باورها و کلیشه‌های جنسی موجود محدودند، یعنی طوری که مردان و زنان «قرار است» باشند و رفتار کنند.
در پایان، می‌توان گفت مردها و زن‌ها حتی اگر زیر یک سقف زندگی کنند، باز هم در دنیاهایی متفاوت به سر می‌برند. پس باید برای درک بهتر یکدیگر، نظرات و رفتارهای دیگری را با توجه به زبان و دیدگاه‌های خاص خود تفسیر کنند و از پیش‌داوری‌های کلیشه‌ای درباره یکدیگر خودداری کنند.
اگرچه تغییر برخی روش‌ها و عادت‌های رفتاری و گفتاری دشوار است، شاید درک متقابل، احترام گذاشتن به طرز گفتار و رفتار دیگری آسان‌تر باشد.
معصومه اسدی
منبع : روزنامه جام‌جم