چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فرشته‌ای روی شانهٔ راست


فرشته‌ای روی شانهٔ راست
کارگردان و فیلم‌نامه: جمشید عثمانوف. بازیگران: اوکتاموی میاساروا، معروف پولودزدا، کوا تیلاوپور، مردان گل، کول بوبو، ملاحت مکوموا. مدت ۹۵ دقیقه.
رواتی قدیمی و اسلامی می‌گوید: هرکس دو فرشته بر روی شانه‌هایش دارد؛ فرشتهٔ شانهٔ چپ، کارهای نادرست و افکار بد و فرشتهٔ شانهٔ راست، اعمال و اندیشه‌های نیک را ثبت می‌کنند. بعد از یک دهه زندگی در مسکو، همرو (پولو دزدا)، خشن و سرسخت، به دهکدهٔ زادگاه‌اش در تاجیکستان برمی‌گردد تا از مادر بیمارش، حلیمه (میا ساروا) مراقبت کند. او، آخرین خواستهٔ مادرش را ـ که ساختن یک دروازهٔ باشکوه است که پس از مرگ، تابوت‌اش را به احترام از آن بیرون ببرند ـ برآورده می‌کند ولی، نیت نهانی او از این بازسازی، این است که بعد از مرگ مادر، خانهٔ موروثی را به قیمت بیشتر فروخته و قرض‌هایش را بپردازد. اکنون زمان تحول همرو فرا رسیده، او باید بفهمد که اهالی دهکده هم مانند همان کلاهبردارهای مسکو، سرسخت هستند، و او باید مسئولیت پدر بودن را پذیرفته و به ارزش والای عشق مادر، پی ببرد. و تنها راه او برای رسیدن به آینده‌ای روشن‌تر، همین است. این فیلم عجیب، که در واقع برای تماشاگر غربی زیاد قابل درک نیست، ساختهٔ کشوری تقریباً جدید است که هفت سال اخیر را درگیر جنگی داخلی بوده. ما فیلم‌های زیادی از جمهوری‌های سابق شوروی نمی‌بینیم، به‌همین دلیل، این فیلم، بیشتر به این خاطر که برشی از زندگی در تاجیکستان را به تصویر کشیده، ما را جذب می‌کند. نه به این دلیل که فیلم جالبی است. داستان آنقدر ساده است که تماشاگر فرصتی برای شناخت شخصیت‌ها پیدا نمی‌کند. ایده‌های عثمانوف ـ نویسنده و کارگردان ـ قطعاً اینها دلمشغولی‌های شخصی وی هستند. او خانوادهٔ خود را هم به‌کار گرفته و فیلم را در دهکدهٔ زادگاهش فیلم‌برداری کرده و مادر خودش، نقش حلیمه و برادرش، نقش همرو را بازی می‌کنند. در واقع، این تجربهٔ سینمائی عجیبی است. به‌هر حال، این فیلم نامتعارف، برای تماشاگر عام نیست، اما برای بعضی‌ها ممکن است خوشایند باشد.
منبع : نشریه دنیای تصویر