یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


هدرزفیلد Hadersfild


هدرزفیلد Hadersfild
▪ کارگردان: ایوان زیوکوویچ.
▪ فیلمنامه: اوگلیسا سایتیانیچ، دژان کرالیاچیچ بر اساس نمایشنامه ای از اوگلیسا سایتیانیچ.
▪ موسیقی: ایرینا دچرمیچ.
▪ مدیر فیلمبرداری: ولادان پاویچ.
▪ تدوین: مارکو گلوساچ.
▪ طراح صحنه: نناند پارانوسیچ.
▪ بازیگران: گوران شوشلییک[راشا]، نبوویسا گلوگوواک[ایوان]، ووین چتکوویچ[دوله]، یوسیف تاتیچ[اوتاک]، دمایان کچوییویچ[ایگور]، سوزانا لوکیچ[میلیسا]، یلیساووتا سابلیچ[مایکا]، میکی مانویلوویچ[پسنیک].
▪ ٩٥ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ صربستان.
▪ نام دیگر: Huddersfield.
▪ ژانر: درام.
راشا مردی جوان که با پدر الکلی اش زندگی می کند، چند سال قبل دچار شکست روحی شده و اینک روزگار را با اجرای برنامه ای ادبی در رادیو و تدریس خصوصی می گذراند. تنها شاگرد او دختری نوجوان، بسیار فعال و جذاب به نام میلا است که رابطه جنسی نیز با وی برقرار کرده است.
ایوان همسایه او که در جوانی کابالیست بوده، پس از بیماری روحی شدیدی که منجر به بستری شدن در تیمارستان شده، حال در خانه به همراه مادرش زندگی می کند. او به تازگی در کلیسای ارتدکس تعمید شده و اوقاتش را با نوشتن می گذراند.
دوله یک تازه به دوران رسیده که نماینده یک شرکت تولید شیرینی است. و دوست مشترک شان ایگور که یازده سال قبل برای کار به انگلستان رفته و اکنون ساکن شهر هدرزفیلد در نزدیکی لیدز است و بازگشت وی پس از مدتی چنین طولانی برای دیدن شهر و کشورش باعث می شود تا یک شب همگی در آپارتمان راشا دور هم جمع شوند.
شبی که در پایان آن همگی واقعیت های زندگی خود و دیگران را کشف می کنند....
● چرا باید دید؟
اولین فیلم بلند ایوان زیووکوویچ، تحصیل کرده دانشگاه بلگراد و دستیار کارگردان سابق صرب که دوره ای نیز در انستیتوی فیلم آمریکا در لس آنجلس گذرانده است، نمونه خوبی برای آشنایی با دغدغه های ذهنی امروز مردم صربستان است. آینه تمام نمای جامعه ای کم و بیش در حال اضمحلال و زوال تدریجی که تمامی باورهای نیک در آنجا رنگ باخته اند.
جامعه ای که عاقلانش همچون دیوانگان رفتار می کنند، و دیوانگان سابقش شعرایی ساده دل و دل رحم شده اند.
زیوکوویچ که ٦ سال قبل با ساختن فیلم کوتاه نامزد اسکار کنترل از راه دور [درباره سه سرباز جوان که ناگهان خود را از طریق تلویزیون درگیر جنگی تازه می یابند] شناخته شد، این بار به سراغ نمایشی مشهور رفته و ان را به فیلم برگردانده است.
هدرزفیلد به دلیل استفاده از یک منبع اقتباس تئاتری، نتوانسته خود را از نفوذ دیالوگ ها و شخصیت پردازی تئاتری برهاند. حتی محدویت مکان ها نیز در میانه فیلم به آن آسیب هایی وارد کرده است، اما خوشبختانه بازی های گوران شوشلییک[راشا] و نبوویسا گلوگوواک[ایوان، که همین چند ماه قبل او را با فیلم دام/تله شناختیم] توانسته فیلم را به شدت سرپا نگاه دارد.
کارگردان که مسحور طرز نگاه شخصیت های بازنده اش به دنیا بوده، گاه نتوانسته جانب اعتدال را نگاه داشته و شخصیت های دیگر چون پسنیک نویسنده را برای تعادل بخشیدن به قصه اش پر رنگ تر نشان بدهد.
راشا اعتقاد دارد شعر مرده، رومانس معنی ندارد و باید با اتوریته و نژاد پرستی به زندگی ادامه داد. اما در پایان شب در می یابد که همه چیز و همه کس، حتی میلا را نیز از دست داده است. و این که حتی وجود و حضور همین پدر الکلی نیز می تواند مایه تسلی خاطری باشد.
کسی که در بازگشت به منزل از دیدن لکه های سس روی پیراهن راشا دچار این توهم می کشد، که پسرش به قتل رسیده است!
اگر سینمای در حال شکوفایی صربستان را می شناسید و نمونه های خوبی از آن دیده اید، شاید دیدار از هدرزفیلد نتواند شما را کاملاً خشنود کند. اما بدون شک خالی از لحظات تفکر بر انگیز نخواهد بود!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید