جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
خانوادههای اروپایی چگونه کارآفرین میشوند
استفاده از تجربهء دیگر كشورها و به ویژه كشورهای موفق در عرصهء كارآفرینی و توجه به نقاط قوت و ضعف آنها به ما كمك میكند تا خانوادههای كارآفرینی داشته باشیم. چرا كه خانواده نقش بسیار مهمیدر افزایش كارآفرینی دارد.
● اروپا
به دلیل نبود مفهومی عملیاتی برای پاسخ به این پرسش كه چرا نرخ راهاندازی كسب و كار در اروپا پایینتر از آمریكا است، دانشمندان به عواملی توجه كردهاند كه منجر به افزایش نرخ شروع به كار (راهاندازی كسب و كار) میشود; مانند: عوامل فرهنگی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، مالی و... در این گزیده به عوامل اجتماعی و حمایت خانواده تاكید میشود و به این بخش میپردازیم.
در مقایسه با ژاپن نرخ شروع به كار در فعالیتهای كسب و كار در اروپا بیشتر است. یك دلیل آن این است كه فرهنگ فردگرایی در اروپا بیش از ژاپن است. این امر سبب میشود كه تصمیم فردی برای آغاز یك كسب و كار در اروپا بیشتر مورد پذیرش قرار گیرد تا در ژاپن. با وجود این، حس رقابتی در اروپا كمتر از آمریكاست و گفته میشود كه اروپاییها برابرگراتر هستند. آشكار است كه عوامل اجتماعی با پیشینهء فرهنگی یك جامعه مرتبط است. این امر به ویژه دربارهء خانواده، نقش زنان و اقلیتها صدق میكند.اهمیت ارزشهای خانواده برای كارآفرینی در نخستین نگاه آشكار نیست. با این حال، شواهدی از مطالعات تجربی نشان میدهد كه بیشتر كارآفرینان كسب و كارشان را بدون حمایت و پشتیبانی خانواده راهاندازی نمیكنند. آنها تصور میكنند كه این حمایت در زمان بحران و به خصوص زمان آغاز به كار، بسیار اساسی و عاملی مهم در كسب موفقیت است.
تمایل خانواده به حمایت از یك مسیر شغلی و پشتیبانی از آن، ارتباط نزدیكی با ارزشهای آن خانواده دارد. این ارزشها به شدت تحت تاثیر ارزشهای جامعه قرار دارد. مطالعه در زمینهء كسب و كارهای خانوادگی نشان میدهد كه بر خلاف۵۰ سال پیش احتمال كمتری وجود دارد كه نسل كنونی كسب و كار پدرشان را به عنوان وظیفه ادامه دهند. حتی تا حدی این در مورد همسران هم صدق میكند كه نمیخواهند با ساعات كار طولانی و نداشتن وقت آزاد افراد كارآفرین كنار بیایند. دلایل این امر پیچیده است; درجهء فردگرایی میتواند به عنوان دلیل این امر بیان شود.
در مورد زنان نیز باید گفت كه آنان در بیشتر كشورهای اروپایی كمیبیش از نیم دیگر جامعه به حساب میآیند، اما تنها ۴/۲۲ درصد كل كارآفرینان زن هستند. (بر اساس آمارهای سال ۲۰۰۰) خانواده و مسوولیت فرزندان عمومیترین دلیل برای این امر است. تعداد كمیاز كشورهای اروپایی بر این نقطه ضعف فایق آمدهاند و با ایجاد زیرساختهایی این وضع را متعادل كردهاند، اما به هر حال بسیاری از این كشورها هنوز بر این مشكلات غلبه نكردهاند. دلیل این امر تا حدی این است مادرانی كه فرزندان كوچك دارند نمیتوانند وقت زیادی را صرف كارآفرینی كنند. درمورد اقلیتها نیز، مطالعاتی كه در آلمان و انگلستان انجام شده نشان میدهد كه اقلیتها درصد بالاتری را در راهاندازی كسب و كار داشتهاند. بزرگترین دلیل این امر دشواریهایی است كه این گروهها برای استخدام شدن با آن روبهرو هستند و به همین دلیل ترجیح میدهند كه دست به انجام فعالیت كارآفرینانه بزنند. یك دلیل هم میتواند امتیازات كسب و كار برای گروههای اقلیت باشد; این امتیازات، ایجاد كارهای مخاطرهدار را هموار میكند. بنابراین همان طور كه به نظر میرسد توانایی جامعه برای منسجم كردن اقلیتها در گرایش اعضای یك اقلیت برای این كه یك مسیر كاری كارآفرینانه را برگزینند موثر است. مهاجران بیش از دیگر گروهها تمایل به خوداشتغالی دارند و افراد خوداشتغال سخت كار میكنند تا رویاهایشان را محقق كنند و در این فرآیند است كه شغلها و فرصتهای جدید میآفرینند.
در نهایت ترویج كارآفرینی باعث رشد اقتصادی، رقابت و خلق شغل میشود، اما این مفهوم در برابر اثرات دیگری كه كارآفرینی بر جامعه دارد، كوچك است. در واقع، هر تغییری در اقتصاد كه رقابتی و ساختاری باشد، منجر به تغییرات مهمیدر جامعه میشود. این بر برنامه زندگی فردی به ویژه بر جوانان و افزایش درجهء اتكا به خود در آنها تاثیر میگذارد. در این زمینه، ترویج كارآفرینی و همین طور خوداشتغالی، افراد جامعه را به انتخاب مسیر شغلیای میكشاند كه با مقتضیات اقتصادهای فراصنعتی متناسبتر است. بنابراین ترویج كارآفرینی نه تنها یك وظیفهء اقتصادی بلكه وظیفهای اجتماعی است. عواملی كه كارآفرینی را تحت تاثیر قرار میدهند در همهء كشورهای اروپایی مشتركند و این بستگی دارد به این كه آنان چگونه كارآفرینی را تشویق كنند.
● آلمان
با این كه كارآفرینی در آمریكا و دیگر كشورهای مهاجرپذیر شكوفایی اقتصادی به وجود آورده، ولی فعالیتهای كارآفرینانه در آلمان بسیار كم است.
دو پژوهشگر به نامهای هارت و بوروآ طی سال ۱۹۹۹ در مطالعهای دربارهء تفاوتهای خوداشتغالان هندی و سیاهپوستان در بریتانیا دریافتند كه عوامل اجتماعی مرتبط با تشكیل خانواده دست كم به اندازهء ویژگیهای فردی مهم هستند.بنابر این وضعیت تاهل در خوداشتغالی دو نقش متعارض بازی میكند. از یك طرف ازدواج ثبات میآورد و مشخص شده است كه مردان متاهل از طریق تقسیم كار و تولید خانوادگی بهرهورتر هستند. خود اشتغالی میتواند گزینهای مناسب برای افراد متاهل باشد زیرا كه میتواند سبب انعطافپذیری در اختصاص وقت میان كار و خانواده شود. علاوه بر آن، مردان متاهل میتوانند از حمایت همسرشان سود برده و روی كمك وی در كسب و كارشان حساب كنند. این مردان همچنین میتوانند روی درآمد همسرشان نیز در صورتی كه شاغل باشد، حساب كنند. این موضوع در مورد مهاجران محتملتر است. به عبارت دیگر، خوداشتغالی به عنوان كاری پرخطر به حساب میآید و مردان متاهل مهاجر ممكن نیست این گزینه را به ویژه هنگامیكه خانواده بر درآمد آنان متكی باشد انتخاب كنند.در آلمان نمونههایی از همهء گروههای كاری (خود اشتغالان و حقوقبگیران) مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه مشخص شد قسمت عمدهء مردان خود اشتغال، متاهل بودند. تركها بیشترین سهم مردان متاهل را نسبت به دیگر مهاجران و آلمانیها تشكیل میدادند.
همچنین درصد بیشتری از آلمانیهای خود اشتغال نسبت به مردان حقوقبگیر، دارای فرزند كوچك بودند، در حالی كه میان مهاجران چنین تفاوتی وجود نداشت.اما در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد كه در میان مردان آلمانی احتمال انتخاب خود اشتغالی با متاهل بودن كاهش مییابد. با كمال تعجب دریافته شد كه ازدواج عاملی منصرفكننده در كارآفرینی مردان آلمانی است. دلیل این امر این است كه با توجه به تئوری و نتایج تجربی در دیگر كشورها، زنان در صورت شاغل بودن در شغلهای همسرشان به آنان كمك مالی میكنند و مردان به كمك مستقیم آنان در كسب و كار نیاز دارند، اما نتیجه برای آلمان ممكن است به دلیل ایدئولوژی سنتی كه مرد نانآور خانواده است، چنین نباشد. زنان آلمان غربی سنت طولانی ماندن در خانه و نگهداری كودكان و خانه را با خود دارند و به درآمدهای همسران خود برای تامین زندگی متكی هستند.
در نتیجهء خوداشتغالی كه میتواند كاری مخاطرهآمیز باشد، گزینهای بهینه برای انتخاب مردان آلمانی نمیشود.در عین حال مردان آلمانی خوداشتغال كه متاهل هستند ۲۱ درصد بیش از دیگر مردان درآمد دارند. به نظر میآید كه مدل نانآور خانوادهء آلمانی، به مردان اجازه میدهد كه بیشتر در كسب و كار خود متمركز شده برای موفقیت تلاش كنند.نكتهء دیگر در مورد كشور آلمان این است كه برای زندگی خانوادههای پر جمعیت محلههای خاصی وجود دارد كه همه گونه امكانات برای تفریح كودكان موجود است. علاوه بر این، تا حدود سنین ۱۲ سالگی به كودك اجازهء تماشای تلویزیون داده نمیشود در ازای آن بچهها با حضور در كلاسهای مختلف انواع مهارتها را كسب میكنند. برای مثال یك دختر بچهءپنج ساله قادر به پخت شیرینی و حتی بافتنی است. این امر گویای این است كه آموزش مهارتهای زندگی از سنین پایین اهمیت بسیاری دارد.
● فرانسه
در خانوادهء فرانسوی نیز كودك از سنین بسیار پایین مثلا چهار سالگی با مفهوم پول در برابر كار آشنا میشود. خانواده به او میآموزد كه در برابر كارهای كوچكی كه در خانه برای كمك انجام میدهد میتواند پول دریافت كند. همین طور در خانوادهء فرانسوی به زمینهء علاقهء فرزند اهمیت بسیاری داده میشود و وی در مسیر علاقهاش تشویق میشود و اجازه پیدا میكند در جهت آن علاقه اطلاعات و مهارتهای لازم را كسب كند و از این جهت مورد اعتراض والدین قرار نمیگیرد.
سوده احمدیانراد
منبع : روزنامه سرمایه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق احمد وحیدی حسن روحانی حجاب مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی مجلس رهبر انقلاب شهید مطهری رسانه
ایران هواشناسی سیل آتش سوزی یسنا تهران روز معلم قوه قضاییه پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا دولت سیزدهم مالیات طلا بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ ساواک سینمای ایران عفاف و حجاب تبلیغات مسعود اسکویی سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر تراکتور جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
ناسا هوش مصنوعی فناوری اپل گوگل اینستاگرام تلفن همراه کولر
طب سنتی خواب فشار خون کبد چرب دیابت