چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

می بخشی بی آنکه حتی بخواهم


می بخشی بی آنکه حتی بخواهم
نیل را بر موسی(ع) گشودی تا مردمانش را عبور دهد از نیل، هنگامی که می خواست نسلشان بر زمین نباشد.
ابراهیم(ع) را از آتش گذراندی، وقتی شعله های داغ اطرافش را گرفته بودند و نگاه ها سوختنش را انتظار می کشیدند
یونس(ع) را از دهان ماهی بیرون کشیدی، وقتی اعتراف کرد که به خودش ظلم کرده است.
عنکبوت را بر دهانه غار نشاندی تا مصطفی(ص) را از چشم ها بپوشاند و کبوتر را مأمور امنیتش کردی.
مرا… مرا از تنگنای آشفتگی ها و از دهلیزهای تاریک اندوه نجات دادی، پیش از آنکه بخواهم.
تو را برای تمام نیکی ها آرزو می کنم که در مقابل اندک من بسیار می بخشی. عادت غریبی داری… گاهی حتی بی آنکه بخواهم عنایت می کنی. منتظر اصرار من نیستی؛ منتظر از پا افتادنم، ضعیف شدنم، بیقراری ام… پیش ازآنکه لب باز کنم، باران مهربانی ات می بارد.
عادت غریبی داری… پیشاپیش می بخشی، بی آنکه حتی بخواهم.
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید