پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دولت آینده امریکا و موضوع هسته ای ایران


دولت آینده امریکا و موضوع هسته ای ایران
سیاست آینده کاخ سفید در باره ایران یکی از مهم ترین سؤال های انتخابات هفته آتی امریکا است.
همه گروه های درگیر در رقابت های انتخاباتی به این مسئله می اندیشند که جانشین آینده جرج دبلیو بوش چه تصمیم و راهبردی در خاورمیانه بویژه مقابل ایران اتخاذ خواهد کرد
روشن است در شرایط کنونی وقتی سخن از موضوع ایران در سیاست خارجی امریکا می شود، همه نگاه ها به سمت برنامه هسته ای می رود. اگرچه برای آمریکایی ها دیگر جنبه های دیپلماسی ایران مانند روابط ایران با جنبش های انقلابی یا موضع تهران در بحران عراق و افغانستان نیز مهم است اما بالاترین حساسیت متوجه موضوع هسته ای ایران است. علت این قضیه نیز چندان پنهان نیست. موضوع هسته ای ایران در دوره ریاست جمهوری بوش بویژه دور دوم دولت وی به محور و مدار چالش های زمامداران امریکا با جمهوری اسلامی تبدیل شد.
در افکار عمومی امریکا موضوع هسته ای ایران به یکی از معضلات ملال آور تبدیل شده است نخبگان این کشور نیز همواره در اندیشه راهی برای خروج از این بن بست هستند.
بنابراین دور از انتظار نیست که این قضیه در رأس وظایف دولت آینده قرار گیرد.
اتفاق قابل تأمل این است که سران کاخ سفید در فرصت دو ماهه ای که تا ماه ژانویه برای تحویل قدرت به دولت آینده دارند همه تلاش خویش را بکار بسته اند تا پرونده هسته ای ایران را در مسیر دلخواه خویش قرار دهند و مانع از آن شوند که دولت آینده تغییری جدی در سیاست خصومت آمیز کنونی صورت دهد. ساز وکاری هم که بوش و رایس برای این هدف اندیشیده اند، همان نشست های دوره ای گروه (۱ + ۵) است و این که آنها تلاش می کنند در آخرین روزهای حیات سیاسی خویش مانع از فروپاشی این الگوی سیاسی شده و رویه گروه (۱ + ۵) در دولت آینده ایالات متحده نیز تداوم یابد. با همین هدف دیپلمات های امریکا دور تازه نشست نمایندگان پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان را در واشنگتن برپا کردند.
این نشست پس از آن برگزار شد که جناح غیرغربی این گروه یعنی روس ها و چینی ها به صورت تلویحی اعلام کردند احتمال تغییر در سیاست شورای امنیت نسبت به موضوع هسته ای ایران در دور آینده وجود دارد. این بار چینی ها که بر سر معامله تسلیحاتی امریکا با تایوان دچار تنش با بوش شده اند پیام یک تغییر احتمالی در چشم انداز دیپلماسی هسته ای ایران را مخابره کردند. پکن گفت: پیشرفت معناداری در همکاری هسته ای ایران و آژانس بدست آمده و تهران به خیلی از ابهامات درباره برنامه هسته ای خویش پاسخ داده است.
نشست هسته ای واشنگتن در واقع یکی از آزمون های جدی بوش برای بدست آوردن اجماع اعضای شورای امنیت بود تا این پنج قدرت را به تصویب فرمول های جدید تحریم یا تهدید ایران ترغیب سازد. اما جالب اینجاست که اولین خبر ناکامی این حرکت را خبرگزاری خود امریکا یعنی «آسوشیتدپرس» مخابره کرد! این خبرگزاری از قول دیپلمات های وزارت خارجه امریکا اعلام کرد، روسیه و بویژه چین حاضر به همراهی با خواسته امریکا نشده اند.
بدون شک نومحافظه کاران در فرصت دو ماهه آینده که دوره گذار سیاسی در امریکا نام گرفته، نشست های هسته ای دیگری را به صورت دو جانبه و چند جانبه با شرکای خویش برگزار خواهند کرد اما چنان که خود «شان مک کورمک» سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده اقرار کرده است، این نشست ها هیچ کدام به امید یک نتیجه قطعی برپا نمی شود. در فضای پر ابهام دوره گذار کاخ سفید عوامل زیادی دست به دست هم داده تا امید های جمهوریخواهان برای انتقال سیاست شان در قبال موضوع هسته ای ایران به دولتمردان بعدی روزبه روز کم رنگ تر شود.
شاید یکی از بزرگترین موانع این باشد که خیلی از شرکای اروپایی بوش از هم اکنون چرخش خویش را به سمت دموکرات ها آغاز کرده اند. همانند داخل امریکا میان دولت های اروپایی نیز نوعی شرط بندی نانوشته بر سر برد و باخت «بازها» و «کبوترهای» کاخ سفید به جریان افتاده است و پیداست که محور اصلی این شرط بندی، سیاست خارجی این دو جناح است. مانیفستی که «اوباما»ی دموکرات ارائه کرده به مذاق حتی نزدیکترین دوستان بوش در اروپا خوش آمده است؛ به گونه ای که حتی گفته می شود، کسانی مثل سارکوزی در فرانسه و براون در انگلیس نیز جانب اوباما را گرفته اند.
عامل دیگری که موجب شده همقطاران امریکا در موضوع هسته ای ایران، «سیاست عبور از دوره بوش » را در دستور کار قرار دهند علاقه شدید آنها به تغییر است یعنی همان شعاری که افکارعمومی امریکا به دنبال آن است. به عبارتی همه دولت های آن سوی آتلانتیک دریافته اند که جامعه امریکا دیگر خواهان ادامه وضع موجود بویژه در سیاست خاورمیانه ای کاخ سفید نیست و این تغییر طلبی را اوباما با زیرکی در شعارهای انتخاباتی خود انعکاس داده است.
گذشته از این مسائل نباید نقش عامل مهم دیگری به نام «زمان» را نیز در این اتفاق نادیده گرفت. از دید بازیگران مسئله هسته ای ایران پنهان نیست که گروه بوش دیگر فرصت طراحی و اجرای یک طرح جدید در مسئله هسته ای ایران را ندارد.
درواقع عامل زمان از چند جهت بازیگران موضوع هسته ای ایران را در تنگنا قرار داده است. یک جنبه از تأثیر این عامل به مهلت زمانی دولت بوش برمی گردد که حدود دو ماه قدرت را در کاخ سفید در دست دارد و برای همه طرف ها محرز شده است که تیم آینده کاخ سفید حاضر نخواهد شد مسیر پراشتباه بوش را در این زمینه تجربه کند. تأثیر دیگر عنصر زمان آنجا است که گردش طولانی موضوع هسته ای ایران در کریدور شورای امنیت و تسلسل صدور بیانیه ها و قطعنامه های بدون نتیجه، اعضای گروه( ۱ + ۵) را به این باور رسانده که باید اندیشه ای تازه و راهی نو در قبال ایران گشوده شود. این تز نه تنها از سوی نمایندگان چین و روسیه ارائه می شود بلکه طرف هایی مثل آلمان نیز به شدت خواهان پیگیری این روش تازه هستند. «خاویر سولانا» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و نماینده شورای امنیت در مذاکره با ایران نیز در آستانه نشست واشنگتن بر اجرای همین روش پافشاری کرد.
بعد از عنصر زمان، عامل مهم تر درباره بن بست هسته ای تیم بوش، به اتفاقاتی مربوط می شود که در موقعیت حریف اصلی ایران یعنی امریکا پدید آمده است ‎/ بحران اقتصادی اخیر همه چیز را به ضرر ساکنان کاخ سفید دگرگون کرد. پیام واحد این رویدادها این است که جایگاه امریکا به عنوان قدرت برتر در جهان تضعیف شده است.
شاید دراین باره بیش از همه، گزارش «مؤسسه تحقیقات بین المللی» شایان توجه باشد که در آن آمده است: بحران اقتصادی به شدت با بازار انرژی پیوند خورده است. از فرصت این بحران حریفان امریکا نیز بهره وافر می جویند.
در جمعبندی بحران صریح ترین سخن تحلیلگران اروپا این بود که : روس ها در حال حاضر به طور کامل آماده پیش بردن مناقشاتی مانند برنامه هسته ای ایران نیستند و موضع چینی ها هم تفاوت چندانی با طرز فکر روس ها ندارد.
مهدی تقوی
منبع : روزنامه ایران