سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


باز هم «مسئله حجاب»


باز هم «مسئله حجاب»
از ۳۸ سال پیش كه كتاب «مسئله حجاب» استاد مطهری - مجموعه بحث ها و درس هایی كه در طول چهار سال در جلسات انجمن اسلامی پزشكان بیان شده بود - و به رغم تغییر ماهوی نظام شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی حجاب همچنان به عنوان یك مسئله و نه یك اثر یا موضوع مطرح است.
نگاهی اجمالی و تاریخی به این موضوع ما را در درك دقیق تر و منطقی تر از اینكه چرا حجاب همچنان یك مسئله است كمك می كند. سیاست های خشن و زورمدارانه رضاخان در كشف حجاب زنان در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ بعد از مدتی با شكست مواجه شد تا حدی كه فرزندش در كتاب انقلاب سفید آن را مورد نقد قرار داده و اظهار داشت: «پدرم اشتباه كرد كه با زور حجاب را از سر زنان برداشت. ما باید زنان را به حدی از رشد و آگاهی برسانیم كه خود این مانع پیشرفت را كنار بگذارند.» (نقل به مضمون)
در عصر پهلوی دوم سیاست های فرهنگی و روش های غیرمستقیم در مقابله با حجاب از قبیل ممنوعیت اخذ گواهینامه رانندگی یا... و تحقیر و توهین هایی كه از طریق دستگاه های فرهنگی چون مطبوعات، سینما و تلویزیون صورت می گرفت نتوانست اعتقاد و پایبندی زنان مسلمان و دختران جوان تحصیلكرده و دانشگاهی را نسبت به حجاب متزلزل كند. آزادی انتخاب در حجاب و جریان روشنفكری اسلامی كه با اندیشه های بزرگانی چون استاد مطهری و دكتر شریعتی در جامعه نضج گرفته بود باعث شد روز به روز بر تعداد زنان محجب كه حجاب را نه به عنوان سنت خانوادگی و دینی بلكه به عنوان یك انتخاب و گاه در تعارض با فرهنگ خانوادگی انتخاب می كردند، افزوده شود.
انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. عكس ها و فیلم های سانسور نشده از صحنه تظاهرات و راهپیمایی ها نشانگر حضور زنان ایرانی (اعم از باحجاب و بی حجاب) در كنار یكدیگر و در معارضه با نظام سلطه شاهنشاهی و در حمایت از حركت و جریان انقلاب بود. توضیح اینكه در آن سال ها پدیده ای تحت عنوان بدحجابی وجود نداشت. یا زنان دارای حجاب بودند با اختیار و انتخاب و یا بی حجاب بودند. آن هم با اختیار و انتخاب و الزامات و اجبارات پیرامونی و محیطی برای «امر بین الامرین» موجود نبود.
در زمان دولت های اولیه انقلاب بخشنامه ای صادر شد تا در محیط های دولتی بانوان با پوشش اسلامی حاضر شوند و حد و مرز آن هم به لحاظ كف و فرم تا حدودی مخفی شد. رنگ های تیره مثل مشكی، سرمه ای و طوسی. صدور این بخشنامه با اعتراض جمع محدودی از زنان مواجه شد كه در محل نخست وزیری با لباس سیاه جمع شدند و اعتراض خود را نسبت به این امر اعلام داشتند و این گونه برخورد سیاسی با حجاب بعضاً طی سال های بعد از سوی برخی از افراد به اشكال مختلف بروز و ظهور پیدا كرد.
خواست عمومی در رعایت حجاب اسلامی و حفظ شعائر مذهبی در اماكن عمومی تا بدانجا رسید كه طبق قانون مجازات اسلامی و در تبصره ماده ۶۳۸ آن قانون «زنانی كه بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محكوم خواهند شد.» (قانون مجازات اسلامی مصوب ۷/۹/۷۰ مجمع تشخیص مصلحت) در این مرحله رعایت حجاب از امر خصوصی و شخصی به یك امر اجتماعی و حكومتی تبدیل شد. طبیعی است كه اكثریت مردم خواستار حفظ امنیت اجتماعی و رعایت شئونات اخلاقی در محیط های عمومی باشند.
اما آیا قانون به تنهایی و بدون بسترسازی فرهنگی و توجیه افكار عمومی می تواند به عنوان یك رفتار عمومی و هنجار اجتماعی موجب پایبندی مردم و الزام جامعه به رعایت آن باشد؟ مضافاً بر اینكه عدم انسجام و ناهماهنگی در سیاست های فرهنگی و آئین نامه های اجرایی این قانون چه نتیجه ای به بار خواهد آورد؟
طی سال های بعد از انقلاب اسلامی درباره حجاب و البته «مسئله حجاب» زیاد صحبت شده است. سمینارها، همایش ها، نمایشگاه ها، جشنواره ها و... گوناگون با عناوین پرطمطراق برگزار شده است و اشخاص صاحب نظر برای مخاطبین باحجاب خود سخنرانی ها كردند و از ارزش و اهمیت و فضیلت حجاب سخن ها گفتند و جالب آنكه ورود زنان بدحجاب به این محافل ممنوع بوده است و قطعاً فرصت طرح سئوال و بیان دیدگاه و گفت وگو فراهم نبوده است. بخش های مختلف دستگاه های حكومتی به تناسب شرایط و تحت تاثیر فشارهای سیاسی و اجتماعی این موضوع را در دستور كار خود قرار داده اند.
كمیسیون فرهنگی مبارزه با مفاسد اجتماعی در وزارت كشور ساعت ها به بحث و تبادل نظر پرداخت، الگوها و مدل های مختلف حجاب عرضه شد. شورای فرهنگ عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساعت ها به بحث و گفت وگو پرداخت. شورای فرهنگی - اجتماعی زنان به عنوان اولین نهاد سیاستگزار و برنامه ریز در مسائل فرهنگی و اجتماعی زنان طرح توسعه فرهنگ عفاف را تهیه كرد و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رساند. مجلس شورای اسلامی طرح ساماندهی مد و لباس را در دستور كار دارد و نیروی انتظامی طی تحولات و تطورات مدیریتی خود هرساله در آستانه فصل گرما مانوری از برخورد با بدحجابی یا حفظ امنیت اجتماعی را با شیوه های نو و بدیع عرضه می كند، از قیچی كردن مانتوهای بلند خانم ها در دهه ۷۰ تا گشت ارشاد و هدیه دادن و لبخند زدن بر روی تصاویر زنان از تنها رسانه ملی طی سال های گذشته حاكی از تغییرات و حركت های رفرمیستی در این رسانه است. تغییر لباس و آرایش زنان، روابط و دیالوگ های زنان و مردان همه و همه حاكی از یك جریان متغیر و متحول در این زمینه است. طیف وسیع و گسترده و البته متنوع نظرات و فتاوی علما و مراجع را در این مقوله نمی توان نادیده گرفت، از حرمت رانندگی زنان و وجوب ستر وجه و كفین تا اباحه نمایش سر بدون موی زنان.
تصمیمات سلیقه ای و اجتهادهای شخصی برخی از مدیران دستگاه ها را كه نه در حوزه مسائل داخلی بلكه در مسائل حاكمیتی اعمال می شود از وجوه دیگر این مسئله است. به رغم این شعار حكومتی كه «چادر حجاب برتر است اما حجاب در چادر متعیـن نیست» هنوز ورود زنان محجبه بدون چادر به برخی اماكن آموزشی، درمانی و حتی تفریحی ممنوع است. این در حالی است كه در سال های گذشته در امر تبلیغ چادر آنچنان بد دفاع كردیم كه نیاز به حمله نبوده است.
نقش های منفی زنان سطحی و كوته فكر، بداندیش و بدرفتار با حجاب چادر در فیلم ها و سریال ها ظاهر شدند. زنان بزهكار و مجرم برای مصاحبه های تلویزیونی مجبور به استفاده از چادر شدند، خاطره مصاحبه دو دختر منافق كه در كشتن كشیش اصفهانی دست داشتند و با چادر مشكی در تلویزیون ظاهر شدند فراموش نشدنی است. این تلقی در ذهن دختران جوان و زنان این مرز و بوم به وجود آمد كه شرط ارتقا به مسئولیت ها و پست های بالای اجرایی داشتن چادر به عنوان حجاب است و اگر عملكرد سه تن از بانوان نماینده مجلس ششم در حفظ كامل حجاب اسلامی اما بدون چادر نبود، این تلقی نادرست همچنان ادامه می یافت.
سیاسی كردن امر حجاب طی سال های گذشته وجه دیگری از این مسئله است. گروه های فشار و ذی نفوذ در دولت های گذشته از این اهرم به خوبی استفاده ابزاری كردند. همان زنانی كه فساد و ابتذالشان مشام جامعه را آزار می داد در یك استحاله سیاسی به عفیف ترین و پاك ترین زنان جامعه تبدیل شدند تا آنجا كه حضور آنها در ورزشگاه ها می توانست موجب تضمین امنیت اجتماعی و اخلاقی در آن محیط باشد. راستی چگونه است كه حجاب همچنان به عنوان یك «مسئله» در كشور ما یعنی در جمهوری اسلامی باقی مانده است؟ در حالی كه روزبه روز بر تعداد زنان محجبه در كشورهای مصر، سوریه و لبنان و حتی كشورهای اروپایی افزوده می شود و گرایش زنان به اسلام و طبیعتاً حجاب در حال رشد است. در سال ۸۳ در اجلاس جهانی زن در سازمان ملل هشت رئیس هیات زنان با حجاب در پشت تریبون مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی كردند در حالی كه در سال ۷۶ تنها دو كشور (ایران و برونئی) با حجاب بودند. بالاخره باید روشن شود كه آیا حجاب یك امر اعتقادی است یا یك امر حكومتی است؟ بر حسب اینكه چگونه و از چه منظری به این موضوع بنگریم نتیجه متفاوت می شود. آیا مراكز دینی و دستگاه های مذهبی باید در جهت تقویت باورهای اعتقادی جامعه تلاش كنند و یا اینكه مكانیسم های الزام آور اجتماعی و قانونی باید در جهت حفظ و رعایت آن بكوشند؟ آیا باید فرهنگ عمومی جامعه نسبت به این موضوع اصلاح شود و یا تعزیرات حكومتی براساس تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی اجرا شود؟ آیا با وضع قوانین و مقررات باید به این موضوع پرداخت و یا تشدید مجازات را در دستور كار قرار داد؟ انتظار ما از جامعه اسلامی چیست؟ چه درصدی از زنان جامعه با چه نوع حجابی مطلوب است؟ آیا در این زمینه وحدت نظری وجود دارد؟ از این فراتر آیا در رابطه با حد حجاب وحدت نظر موجود است؟ كلی گویی و استفاده از واژه های ابهام آمیز كفایت نمی كند. این چنین است كه حجاب همچنان به عنوان یك «مسئله» باقی مانده است.
زهرا شجاعی مشاور خاتمی در امور زنان
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید