پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


گردآفرید


گردآفرید
گردآفرید یكی از شخصیت‌های شاهنامه است كه نبرد او با سهراب زبانزد است. متن زیر تحلیل شخصیت گرد آفرید از منظری زنانه است.
اگر گردآفرید نبود شاید مردان، تنها یكه‌تاز جنگ در تاریخ شناخته می‌شدند؟!
گردآفرید اگرچه زن است ولی در عمل مطلوب‌تر از مردان ارزیابی می‌شود.
آیا گردآفرید در شرایط خود از جنسیت خود ناراضی است كه به سلك مردان به نبرد می‌پردازد؟ یا از فرار پاسبانان ایرانی در عذاب است.
او دختری است كه شجاعانه در مصاف با پهلوانان سپاه توران در می‌آویزد.
او تصویرهای قالبی در مورد زنان زمان خویش را در هم می‌شكند و اعلام می‌كند: جنسیت نمی‌تواند دربرگیرندهء هویت رفتاری انسان باشد، فراتر از سمت‌گیری دوران خویش، زره بر تن می‌‌كند و به پیش می‌تازد. او تنها به جنگ قهرمان توران نمی‌رود بلكه به جنگ تصورات قالبی جامعه‌اش كه دیدگاهی سنتی به جنسیت دارد نیز حمله می‌كند.
فردوسی را نگر كه در این مسیر، زنان این دوره را از پیلهء تنیده شده به دست جامعهء خویش، دور می‌سازد و با آن، ابریشم لطیف جامعه‌ای را می‌بافد كه در آن، زن می‌تواند سنت‌ها و قالب‌های ناپیوسته و تهی را در هم ریزد و دنیایی نو را بیافریند.
راستی این است كه گردآفرید برای جنگ با دشمن، از دلیل تراشی استفاده نمی‌كند. حس مسوولیت نسبت به آرمان و میهن، فراتر از این خیالبافی است. او به قدرتی فراتر از نیروی بازویش ایمان دارد. قدرت عشق به سرزمین، عشق به میهن كه او را متولد كرده است.
گردآفرید در جامعه‌ای زیست می‌كند كه از او توقع چنین رفتاری نیست.
از گردآفرید، در منش یك زن، انتظار عملی به این شكل وجود ندارد، لیكن او به نبرد می‌رود و آن هم نبردی با انسانی از تبار رستم.
راستی این است كه دیوارهای بستهء سنت جامعه‌اش، توانایی بلعیدن منش و شخصیت او را به عنوان یك انسان، ندارد. او سنت‌های در نظر گرفته شده برای «زنان» را تحقیر می‌كند و از این‌كه مورد سرزنش قرار گیرد واهمه‌ای به خود راه نمی‌دهد، چرا كه وقتی خانه و كاشانه در خطر است فرو رفتن به گام مرگ برای دفاع از شرف انسانی شیرین می‌شود.
نظام نگرشی جامعه، كه زن در آن زیست می‌كند با دیدگاهی ابتدایی به زنان می‌نگرد، اما این امر سبب نمی‌شود كه زن جایگاه انسانی خود را از دست بدهد و یا برای رسیدن به مقامی فراتر، دست از تلاش بردارد، اگرچه فرآیند ابتدایی در نظام نگرشی نسبت به زنان تنها به نقش باروری زن در جامعه ارزش می‌نهد، اما زنانی از جنس گردآفرید این پردهء سنت‌گرایی ابتدایی را كه شامل بعد عاطفی زنان می‌شود، در جامعه‌‌ای پدرسالارانه یا مردسالار دورهء خود، آگاهانه از هم می‌درند و از هم می‌پاشند.
گردآفرید با همان سلاحی كه به جنگ سهراب می‌رود، شكافی عمیق نیز در دیدگاه سنتی جامعه پدیدار می‌سازد.
گردآفرید با تیرباران اولیه‌ای كه بر سر سهراب روان می‌كند، در واقع تمام نظام نگرشی جامعه نسبت به زنان را، سوراخ سوراخ می‌كند و از این منافذ خواهان فرآیند تكوین الگوی زن به عنوان یك انسان می‌شود.
ارایهء تصویری ساده از زن، به عنوان گونه‌ای جسمی روح تشنه و انقلابی فردوسی را سیراب نمی‌كند، او در تكاپو برای رهایی انسان در بند است، اما چرا فردوسی گردآفرید را می‌آفریند؟
فردوسی در برهه‌ای از زمان زندگی خود را به مدت ۲۰ سال از دیدگان مخفی می‌دارد و با نبردی طولانی علیه استبداد محمودی، هدفش را متعالی می‌سازد.
مسلما او در طول این نبرد خستگی‌ناپذیر علیه بیداد، زنان شجاعی را دیده است كه گردآفرید یكی از آن‌ها‌ست. او دیده است كه زنانی با همتایان علیه دشمن می‌ستیزند و پرچم ضد ستم را بر دوش می‌كشند، بنابراین بدون آن‌كه نگاه مورخان رسمی، این رنج‌ها را در جایی ثبت كرده باشد، فردوسی از آن‌ها حماسه می‌‌سازد و جاویدان بر جهان می‌تازد، ولو آن‌كه هیچ نوشتهء مردانه‌ای در جایی از تاریخ، از این زنان سخن نگفته باشد.
اما چرا گردآفرید رفتاری چنین رزمی را بر می‌گزیند؟
شاید رخنه‌ای در كودكی او ما را به فراز دیگری برساند كه لازم است آن را بررسی كنیم، تا گوشه‌ای از تربیت و رفتار كودكان آن دوره را در رابطه با هستی‌شان نشان داده و برای آموزش، پیش روی خود و آیندگان قرار دهیم. گردآفرید نبرد را از كجا آموخته است؟
فردوسی می‌سراید:
دژی بود كش خواندندی سپید
به آن دژ بد ایرانیان را امید
او در شهر مرزی دژ سپید سكنا دارد و پدرش فرماندهء یك دژ است، پس طبیعی است كه او دوران كودكی و نوباوگی خود را با دیدن انواع سلاح، سپری كند و جنگاوری را جزیی از وجود خود بداند.
زنی بود برسان گردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
كجا نام او بود گردآفرید
كه چون او نیامد ز مادر پدید
او حتما مردان و حتی زنان را با سلاح و آلات نبرد جنگی به دفعات دیده است او در نگاه‌های اولیهء كودكی خود مهارت جنگی را در خود تقویت می‌كرده و در طول دوران این كتاب، نقش جدیدی در جامعه‌اش را بنیان می‌گذارد. گردآفرید در این گیر و دار است كه كارزار و سیاست جنگیدن را می‌آموزد. زیستن او در دژ، سبب شده كه نقش درونی خود را بر پایه‌ای متفاوت از سایرین بنیان نهد. این باور درونی كه كار مردم در دژ، دفاع از سرزمین و میهن است و او دفعات بی‌شماری این روش را از مردم آموخته است، می‌تواند كمك كند كه او جنگاوری بی‌همتا شود و در فنون جنگاوری، مهارت یابد پس لزوما او باید در دژ نیز الگویی داشته باشد و مربی او شاید پدر یا همكاری از آن باشد.
راستی، چرا نیندیشیم كه مربی او و الگوی او می‌تواند یك زن باشد كه می‌تواند هم چنین باشد. زنی كه مهارت و فنون جنگی را به او آموزش داده است.
با وجود این الگوها و تقلید از آن است كه گردآفرید جنگ می‌آموزد و رفتار خود را با الگوهای خود همسازی می‌كند.
بپوشید درع سواران جنگ
ندید اندر آن كار جای درنگ
اكنون در تكوین نظام ارزشی گردآفرید سه فرآیند مشخص (تقویت - تداعی و تقلید) نقش آفریده است و نگرش دختر را نمایان ساخته است.
او تنها از این الگوها كپی‌برداری نمی‌كند چرا كه او جلوتر از مردان جامعه نیز حركت می‌كند و این فرآیند به دست آمده را خود، ارزش‌گذاری می‌كند و سپس خود الگویی برای دیگران و بی‌همتا می‌شود. او الگویی برای زنان دوران بعد از خود نیز قرار می‌گیرد. گردآفرید با عمل خود، اعلام می‌كند، می‌توان سنت‌شكنی كرد و می‌توان فرآیند نظام نگرشی جامعه را در مورد زن تسریع داد و آنچه را كه می‌شود نباشد و باید نباشد پالایش و از صحنهء زندگی حذف كرد.
نهان كرد گیسو به زیر زره
بزد بر سر ترگ روی گره
فرود آمد از دژ به كردار شیر
كمر بر میان بادپایی به زیر
او با پرچمی برافراشته بر بالای فرهنگ والای انسانی ایستاده است و اعلام می‌دارد نگرش‌های پیشین خود را دربارهء ‌جنسیت ارزیابی مجدد كنید و انسان را بر فراز آن بنشانید. باورها، اندیشه‌ها و نگرش‌های متفاوت را تجربه كنید و آن را مجددا سازمان‌دهی كنید.
صحبت از شخصیت گردآفرید و ارایهء‌نیمرخ روانی وی، شاید بتواند بحث كاربردی‌ای را به سمت جامعهء‌امروز نیز سوق دهد.
همان طور كه ما الگوهای معاصر را در زندگی بر می‌گزینیم، نباید از یاد ببریم كه بیش‌تر فرهنگ‌های امروزی وام‌دار تمدن‌های پیشین خود هستند و درست به این دلیل، شخصیت گردآفرید، دختر متهور و شجاعی را در برمی‌گیرد كه برون‌گراست و نیاز شدید به هیجان دارد، دختری كه وظایف روزمرهء زمان خود را در دم، كافی نمی‌بیند، این وظایف روح او را اقناع نمی‌كند و بر مبنای همین موضوع از دشمن نیز هراس به دل راه نمی‌دهد، او دارای اعتماد به نفس كافی است، چرا كه نبرد با فاتح میدان را پذیرا می‌شود و از آن نمی‌گریزد.
او راه خود را با تصمیم و ارادهء خود برمی‌گزیند و منجی مردم خود می‌شود. او نگران شكست یا كشته شدن نیست، بلكه نگران میدان بدون نبرد است، او با خود و سنان و نیزه به جنگ كسانی می‌رود كه زن را موجودی محصور در خود، بار آورده‌اند. گردآفرید خردمندی است كه در جای لازم نیروی بازو را به كناری قرار می‌دهد تا از عقل خویش استفاده كند. او شخصیتی مسوول دارد، خود را موظف به دفاع از شرف انسانی می‌داند و هیچ چیز حتی سهراب پهلوان با آن یال و كوپال نیز نمی‌تواند سبب شود كه او این مسوولیت را نپذیرد.گردآفرید در دژی زندگی می‌كند كه اهمیت استراتژیك فراوانی برای ایرانیان دارد، یعنی دژ نباید به دست دشمن بیفتد. دژ در خطر است و به محض آگاه‌شدن گردآفرید، دختر شجاع آماده می‌شود. به طریقی كه حتی حاضر نیست به عنوان یك زن وارد میدان نبرد شود، تا مبادا دشمن بر او ترحم كند. پس تصمیم می‌گیرد در هیئتی مردانه با پهلوان دوران به نبرد بایستد.
فرهنگ فروتن‌
پژوهشگر شاهنامه‌‌‌
منبع : روزنامه سرمایه