یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کلیپ، طنز سیاه و خشونت


کلیپ، طنز سیاه و خشونت
یکی از نام‌هایی که سینمای معاصر بریتانیا با آن شهرت و اعتبار بیشتری کسب کرده است، گای ریچی است ؛ فیلمسازی بدون هیچ پیشینه آکادمیک سینمایی اما آکنده از انرژی‌ای که سینما را با حرکت و سرعت و قطع‌های متعدد عجین می‌داند و جریان نوین سینمایی‌ای که پیش از او با کارهای امثال تارانتینو و به ویژه کارگردان هموطنش، دیوید بویل (مخصوصا با فیلم «قطاربازی») شکل گرفته بود، با حضور خود غنایی بیشتر می‌بخشد. گای ریچی ۴۰سال پیش در هرتفورد شایر انگلستان به دنیا آمد و در خانواده‌ای کارگری پرورش پیدا کرد و شاید حضور در چنین هویت گاه خانوادگی و اجتماعی بود که بعدها نشانه‌های فراوان از آدم‌های قشر پایین اجتماع در آثارش جلوه‌گر شدند. او در دوران کودکی – که البته با شمایل یک دانش‌آموز درسخوان فاصله فراوانی داشت و حتی در سنین نوجوانی از مدرسه اخراج شد- با دیدن فیلم «بوچ کسیدی و ساندنس کید» بود که انگیزه فیلمسازی برایش شکل جدی پیدا کرد، اما با این حال هیچ‌وقت به مدرسه سینمایی نرفت و بعدها ابراز داشت که ساخته‌های بیشتر کسانی که در این محیط کسالت‌بار درس خوانده‌اند، مثل خود آموزشگاه‌هایشان خسته‌کننده و بی‌فایده است.
ریچی اولین حضور کاری‌اش را در ارتباط با هنر تصویر نه در سینما بلکه با ساخت ویدئو کلیپ و نیز فیلم‌های تبلیغاتی/تجاری آغاز کرد. البته چنین پیشینه‌ای در خصوص بسیاری از فیلمسازان مطرح معاصر به چشم می‌خورد که از بین آنها می‌توان به دیوید فینچر و آدرین لین اشاره کرد. ریچی با درآمد حاصل از این آثار هزینه اولین کار سینمایی‌اش را که یک فیلم کوتاه ۲۰ دقیقه‌ای با نام: The Hard Case(۱۹۹۵) بود فراهم آورد و با اعتبار نسبی که با این اثر کسب کرد، به سراغ اولین فیلم بلند سینمایی‌اش رفت تا با ساخت آن بتواند دغدغه دیرین خود را که عبارت از تزریق جریانی از ابتکار و خلاقیت به سینمای– به زعم او- راکد و مرده انگلستان بود، عملی سازد. «ضامن، قنداق، و دو لوله تفنگ تازه‌شلیک شده» (۱۹۹۸) نام نخستین اثر حرفه‌ای گای ریچی است؛ فیلمی درباره چهار دوست که درگیر ماجرایی گنگستری در ارتباط با قمار و سرقت می‌شوند. این فیلم جنایی که واجد طنزی سیاه بود بسیاری را به یاد «سگ‌های انباری» تارانتینو انداخت و تمهیداتی از قبیل سردرآوردن دوربین از زوایای غیرمتعارف وسایل مختلف منزل و حرکت بلاوقفه‌اش در معابر همراه با بازیگران، کات‌های سریع، بخش‌بندی کادر تصویر، وفور اسلوموشن و فست‌موشن، اکستریم کلوزآپ و یا اینسرت‌های اغراق‌آلود و نیز حاشیه‌های صوتی پرجلوه و همچنین درونمایه آنکه گشت و‌گذاری بی‌رحمانه در محلات جنوبی و کثیف لندن و ساکنان لات و بزهکارش بود از ریچی چهره‌ای شاخص ساختند و به‌رغم اینکه در داخل خود این کشور بسیاری از شرکت‌های فیلمسازی از پخش آن امتناع کردند اما سرانجام با پیگیری تام کروز این امر با مساعدت شرکت کلمبیا تری استار توزیع شد و بدین ترتیب فیلمی با بودجه‌ای ۶/۱ میلیون پوندی، در مقام سومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای انگلستان قرار گرفت.
«قاپ‌زنی» (۲۰۰۰) فیلم بعدی گای ریچی با بودجه‌ای بیشتر و بازیگرانی معروف‌تر رکورد فروش سینماهای انگلستان را شکست. این فیلم نیز درباره سرقت و دنیای زیرزمینی بزهکاران لندنی است و ساختاری در امتداد اثر نخست او دارد، اگرچه برخی از منتقدان این امتداد را در جهت نوعی پسرفت و گرته‌برداری ناشیانه از اثر اولش ارزیابی کرده‌اند. اما در هر حال «قاپ‌زنی»– که در ایران نیز به سرعت طرفداران خود را یافت و اصلا همین فیلم بود که معرف ریچی در بین سینمادوستان ایرانی شد- اثری به‌شدت سینمایی است که دینامیسم و سرزندگی حرکات در آن حرف نخست را می‌زند. کار بعدی او «گمگشته» (۲۰۰۲) که فیلمی ضعیف و نومیدکننده بود با فیلم «ششلول» (۲۰۰۵) که رجعتی به ساختار و الگوی آشنای او بود جبران می‌شود و پس از آن نیز فیلمRocknRolla (۲۰۰۸) که درباره یک گنگستر معروف روسی است که در لندن مشغول به کار است و میلیون‌ها پول در اختیار دارد و در نهایت شرکای انگلیسی این گنگستر دچار مشکل می‌شوند و بین این دو نزاع و دعوا رخ می‌دهد (همان رویه همیشگی ریچی)، بر این مجموعه افزوده شد. ریچی هم‌اکنون مشغول کار روی پروژه شرلوک هولمز است. روی‌هم‌رفته نمود شاخص آثار ریچی در به‌کارگیری عناصر و عوامل ساختاری ویدئوکلیپی است که در ترکیب با شناسه‌های هویتی/زیستی مردمان بزهکار سطوح لمپن جامعه اروپایی‌– به ویژه خشونت جاری در هولیگانیسم (اوباش‌گری) انگلیسی- شمایلی مهیج و با ضرباهنگ تند و در عین حال تامل‌پذیر به خود می‌گیرد.

مهرزاد دانش
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید