هشدار! هشدار!

برآمدگی زیر چشم، بینی نام دارد که البته با بادمجانی که در اثر مختصر اختلاف نظری که با یکی از دوستان داشتیم زیر چشممان کاشته شده متفاوت است.
این عضو مهم نه تنها مسئول مستقیم حس بویایی است بلکه زحمت نفس کشیدن در هوای آلوده شهر را نیز بر عهده دارد. البته درباره تاثیر آن در بینایی هم صحبت شده است. چنان که در متون کهن آمده است: تو مو می بینی و من پیچش مو.
در این سال های اخیر هم که از اختراع عینک می گذرد تاثیر بینی در حمل و نقل عینک غیر قابل چشم پوشی است.
بینی عضو مظلومی است چون هر کس در اعتماد به نفس کم می آورد، اول می رود بینی اش را به دست جراح می دهد.
حس بویایی این عضو هم فواید زیادی دارد که پیدا کردن خوراکی های خوشمزه ای که والدین محترم سعی در مخفی کردن آن دارند تنها یکی از کوچک ترین آن هاست.
البته ناگفته نماند که با وجود پیشرفت علم در زمینه ساخت عایق پشت بام برای جلوگیری از چکه کردن آب در فصل سرما هنوز دانشمندی موفق به ساخت یک عایق برای جلوگیری از آب ریزش بینی در فصل پاییز و زمستان نشده است!
اما موضوع مهم در زمینه (بینی) یا همان (دماغ سابق) که مثلا وقتی دو نفر به هم می رسیدند موقع احوال پرسی می گفتند: دماغت چطوره؟ و اون یکی جواب می داد: مرسی، دماغم چاقه! و بعد شروع می کرد به غر زدن و سر و صدا و اذیت که ای بابا این چه دماغیه که من دارم این قدر چاقه که من نمی دونم چه میوه ای رو بهش تشبیه کنم ولی فکر می کنم (کدو تنبل) از همه مناسب تر باشه!!
بعد اون یکی به دوستش که این قدر افسرده و دچار بد اخلاقی و بی ادبی نسبت به صاحب مقدس میوه ها شده عرض می کند یا می فرماید یا توامان می گوید: ای رفیق! ناراحت و نگران و عصبی مباش که دوره عوض شده و حالا در دوره ای به سر می بریم که هر چند در اعماق زیر خط فقر عمر گذرانده باشی و اصلا اصالت و رگ و ریشه هایت هم همه جوره به ته خط فقر بسته شده باشد و با هیچ وام بلاعوض و یارانه و سهام عدالت و... هر نوع وعده سر خرمن دیگری نتوانی دست و دل از زیر خط فقر برکنی و به مقامات دنیایی بالاتر سیر و سلوک نمایی ولی... ولی می توانی از این موهبت بزرگ اجتماعی بهره مند شوی و دماغ یا بینی ات را چند درجه ارتقا بخشی!
آن یکی دوست دماغ کنده پرسید: تو را خدا راست می گی اصلا چطور ممکن است؟ یعنی می شود یک روز که از خواب بیدار می شوم به دماغم دست بزنم و به جای کدو تنبل به من احساس خیار چمبری در ناحیه بینی دست بدهد؟!
آن یکی دوست خوش خبر و دست اندر کار بینی و بلاد تابعه ابرو بالا انداخته و با خوش وقتی می گوید: آری! آری! دل خوش دار و غمگین مباش که سال های اندوه و عذاب وجدان به سر رسیده و اینک وقت جوانی و طرب و بینی قلمی است!بدین نشان که چند ماهی در خانه بخسب و هیچ مخور و هیچ مگوی (البته این آخری را در جواب همسر و فرزند گفتم که با ایشان هیچ مگوی و بر پرخاش و تندی ایشان تحمل فرمای که کامروایی در راه است!) بعد مدتی را به قناعت و نان و نمک و ندارم ندارم بگذران و اگر کفاف نکرد از باقی اعتبار و عزت و آبرویت نزد دیگران خرج فرمای و مبلغی نسبتا هنگفت فراهم نمای و نزد طبیبان صادق جراح بینی و دماغ رفته و از آن ها بخواه که دستی هم به (بینی) تو ببرند و با آن چاقوی جراحی کدو تنبل تو را به خیار چمبری زیبا تبدیل و تغییر دهند تا کمی از خشونت طبیعت کاسته و بر زیبایی و غنای فرهنگی چهره میمون و مبارکت افزوده شود که این بسی خوشایندتر از خیلی چیزها می باشد.
آن یکی دوست که صاحب بینی چاق و کدویی بود کمی به فکر فرو رفت و گفت: این خبر و این نصیحت مرا بسیار مشتاق کرده که هر چه زودتر طعم خیار چمبر را به (بینی) نا متوازن خویش هدیه دهم اما راستش را بخواهی من هیچ تعلق فکری به هیچ جناح و بند و دسته و رسته ای ندارم و نمی دانم اگر خدای نکرده قیچی و باند آقای دکتر توی بینی من جا ماند باید به کجا و به چه کسی مراجعه کنم که وضع از این که هست وخیم تر نشود در ثانی ترسم از این است که بعد از عمل زیبایی و تبدیل شدن بینی کدویی به مدل خیاری واکنش مجامع داخلی شامل همسر و فرزندان و مجامع بین المللی شامل در و همسایه و فک و فامیل چه خواهد بود؟!!
چرا که به هر حال من به نظریات دیگران احترام می گذارم و چنان چه دیگران چه از روی غرض و حتی بی غرض و از روی نادانی و جهل و یا از سر حسادت و پررویی گفتند که این مدل خیاری و قلمی به چهره مبارک و منورمان نمی آید و بهتر است همان مدل کدویی سابق را مجددا اجرا نماییم!... آن وقت من چه کنم؟دوست دانشمند که دید این دوست دماغ کدویی اش علاوه بر عقل در زمینه قلب هم ضعیف می باشد کمی تامل کرد و گفت: تا من را داری غمت نباشد یا غم مخور که به مدد دانشمندان علم دماغ! و مخترعین دماغی! این مشکل هم حل گردیده بدین ترتیب که دستگاهی اختراع گشته که اتفاقا در مورد افراد با بینی کدویی خیلی خوب جواب می دهد! بدین ترتیب که به جای دکتر رفتن و وقت عمل گرفتن و کلی پول خرج کردن و این طور قرتی بازی ها!! شما یکراست می روی داروخانه یا سوپر سر کوچه تان و مدل دماغت را به آن ها رونمایی می کنی و بعد از میان آن همه دستگاه کوچک کننده بینی که در سایزها و مدل های متفاوتی تهیه گردیده یکی را که بیشتر خوشت آمد انتخاب می کنی و روی بینی مدل کدویی ات نصب و راه اندازی می کنی و بعد با حوصله و صبر به تنظیم آن پرداخته و وقتی مدل مورد نظرت را آپگرید کردی می نشینی و منتظر می شوی.محصول به دست آمده حتما همان چیزی خواهد بود که تو را راضی می کند و اگر غیر این باشد باید به طور مجدد از این دستگاه استفاده کنی تا بینی ات به صورت دلخواه در آید!
دوست دیگر که مشکل دماغ حلوایی داشت پرسید: یعنی ممکن است چند وقت طول بکشد؟
آن یکی دوست جواب داد زمانش مهم نیست، مهم نتیجه کار است که می تواند زندگی تو را از کدو تنبل به خیار چمبر تبدیل کند و فقط در این صورت است که تو می توانی از مشکلات زیر خط فقر عبور کرده به جامعه بینی قلمی ها که همان انسان های اندیشمند و مشکل حل کنی هستند درآیی و اندک اندک در بشریت رسوخ کرده و حتی به وزارت و وکالت و پست های درستی درآیی و این آخر عمری برای خودت کسی شوی!آن یکی دوست از خوشحالی جستی زد و رفت که آن دستگاه معجزه گر و تبدیل کننده کدو تنبل به خیار چمبری را تهیه کند به این مطلب آمده در جراید برخورد: رئیس انجمن تحقیقات راینولوژی درباره شیوه جدید کلاهبرداری از مردم با استفاده از دستگاه های کوچک کننده بینی هشدار داد.آقای دماغ کدویی وقتی این هشدار را دید که دیگر دیر شده بود چون دقیقا چند لحظه قبل حقوق دو ماهش را به عنوان حق مشاوره به آن یکی دوستش( که دستگاه کوچک کننده بینی را به او پیشنهاد کرده بود) داده بود!....

منبع : روزنامه خراسان