یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است


اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است
قرآن کریم زیر بنای دعوت اسلامی را بر بصیرت و تفکر قرار داده بود و قرآن خود راه‏ اجتهاد و درک عقل را برای مردم باز گذاشته بود.قرآن کریم می‏فرماید: پس چرا از هر گروهی از ایشان دسته‏ای کوچ نمی‏کنند تا در دین تفقه‏ کنند؟ درک ساده چیزی را تفقه در آن نمی‏گویند بلکه تفقه درک‏ با اعمال نظر و بصیرت است.خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنی که می‏خواست فقه اسلامی‏ برای همیشه متحرک و زنده بماند جمود و رکود را آغاز کردند، معارف‏ اسلامی را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام‏ کشاندند.اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی‏ همه متوجه روح و معنی، و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی‏ می‏رساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این‏ وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است.در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی‏توان یافت که جنبه تقدس داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید. از این رو، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع‏ بزرگ جاوید ماندن را از میان بر می‏دارد.این همان درهم آمیختن تعقل و تدین است. از طرفی اصول را ثابت و پایدار گرفته و از طرفی آنرا از شکلها جدا کرده است. کلیات را به دست‏ داده است. این کلیات مظاهر گوناگونی دارند و تغییر مظاهر، حقیقت را تغییر نمی‏دهد.
مطالعه در احوال خوارج از این نظر برای ما ارزنده است که بفهمیم چقدر در تاریخ اسلامی از لحاظ سیاسی و از لحاظ عقیده و سلیقه و از لحاظ فقه و احکام اثر گذاشته‏اند.طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان -جمود فکری و انفکاک تعقل از تدین‏- در طول تاریخ اسلام به صورتهای گوناگونی در داخل جامعه اسلامی رخنه کرده‏ است. هر چند سایر فرق خود را مخالف با آنان می‏پندارند اما باز روح‏ خارجیگری را در طرز اندیشه آنان می‏یابیم و این نیست جز در اثر اینکه: طبیعت آدمی دزد است. هنگامی که نحله‏ها با هم معاشر باشند هر چند شعارها محفوظ است اما عقائد و سلیقه‏ها به یکدیگر سرایت می‏کند.همواره عده‏ای خارجی مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شیی‏ء جدید است. حتی وسائل زندگی را که گفتیم هیچ وسیله مادی و شکل ظاهری در اسلام رنگ تقدس ندارد، رنگ تقدس می‏دهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه می‏پندارند.
مذهب اشعری یکی دیگر از مکتب های معتقد به انفکاک تعقل از تدین است که در آن یکباره ارزش تفکر و اندیشه‏های عقلی محض و محاسبات فلسفی خالص را منکر شدند. مدعی بودند که بر مسلمانان فرض است که به آنچه در ظاهر تعبیرات نقلی رسیده است متعبد باشند و در عمق معانی تدبیر و تفکر نکنند، هر گونه سئوال و جواب و چون و چرائی بدعت است.

استاد مطهری/جاذبه و دافعه علی (ع)
کیوان داور
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید