شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دختر فروشنده - SHOPGIRL


دختر فروشنده - SHOPGIRL
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : انگلستان، سوئیس و آمریکا
محصول : آشوک امریتاج، جان جاشین و استیو مارتین
کارگردان : آناند تاکر
فیلمنامه‌نویس : مارتین، برمبنای رمانی نوشتهٔ خودش
فیلمبردار : پیتر سوشیتسکی
آهنگساز(موسیقی متن) : بارینگتن فلونگ
هنرپیشگان : مارتین، کلر دینز، جیسن شوارتسمن، بریجت ویلسن ـ سمپراس، سام باتمز و فرانسس کانروی
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه


لس‌آنجلس، زمان حال. ̎میرابل باترزفیلد̎ (دینز)، دختری که آرزوی نقاش شدن در سر می‌پروراند، در فروشگاه بزرگ ساکس در بورلی‌هلیز کار می‌کند. ̎میرابل̎ دوبار با ̎جرمی̎ (شوارتسمن)، جوان طراحی که در یک فروشگاه نوار موسیقی مشغول به کار است، بیرون می‌رود، ولی آشکار است که با هم سنخیتی ندارند. چند روز بعد، ری پورتر̎ (مارتین)، تاجری میان‌سال یکی دو جفت دستکش از ̎میرابل̎ می‌خرد. وقتی ̎میرابل̎ شب به خانه برمی‌گردد متوجه می‌شود که ̎پورتر̎ دستکش‌ها را ـ به اضافهٔ یادداشتی که او را به شام دعوت کرده ـ برایش پس فرستاده است. ̎لیزا̎ (ویلسن ـ سمپراس)، هم‌کار ̎میرابل̎ که در جریان این رابطهٔ جدید قرار گرفته، راهنمائی‌هائی می‌کند که ̎میرابل̎ با پوزخندی آنها را رد می‌کند. با آن‌که ̎ری̎ به ̎میرابل̎ می‌گوید که به دنبال یک رابطهٔ معمولی است ولی از آن پس مرتب یک‌دیگر را ملاقات می‌کنند، طوری که ̎میرابل̎ دیگر نیازی به خوردن قرص‌های ضدافسردگی‌اش نمی‌بیند. ̎جرمی̎ با گروه موسیقی‌اش به سفر کنسرتی می‌رود. ̎ری̎ در سفری تجاری به ̎میرابل̎ بی‌وفائی می‌کند. ̎میرابل̎ که این موضوع افسرده‌اش کرده، نزد پدر و مادرش می‌رود ولی بعد قبول می‌کند ̎ری̎ را در نیویورک ملاقات کند و در آن‌‌جاست که اتفاقی به ̎جرمی̎ برمی‌خورد. ̎ری̎ و ̎میرابل̎ به مراسم افتتاحیهٔ یک نمایشگاه نقاشی می‌روند. ̎لیزا̎ که ̎ری̎ را به‌جای ̎جرمی̎ گرفته، با او قرار می‌گذارد. ̎ری̎ و ̎میرابل̎ از هم جدا می‌شوند. ̎میرابل̎ کار جدیدی در یک نمایشگاه نقاشی گیر می‌آورد. ̎جرمی̎ و ̎میرابل̎ رابطه‌شان را از سرمی‌گیرند. چند ماه بعد، ̎میرابل̎ نمایشگاهی از کارهای خودش به راه می‌اندازد و ̎ری̎ را ـ که حالا زندگی جدیدی برای خودش پیش گرفته ـ به مراسم افتتاحیه دعوت می‌کند.
● در دختر فروشنده، مارتینِ بازیگر و فیلم‌نامه‌نویس، به مارتینِ نویسنده، خوب خدمت کرده و اقتباس سینمائی وفادار و در عین حال هوشمندانهٔ قصهٔ کوتاه خودش را خیلی خوب از کار در آورده است. دختر فروشنده، با آن علامت دادن‌هائی که سوءتعبیر می‌شود، رمانس تلخ و شیرینی است دربارهٔ درس‌های غم‌انگیزی که در زندگی می‌گیریم. مارتین همهٔ نت‌ها را درست و با ظرافت زده و دوگانگی شخصیتش را (نوعی پیچیدگی جذاب و خویشتن‌داری هدفمند) را به تماشاگر انتقال داده است. اما به هرحال نتوانسته خود را از سایهٔ بازیِ راحت، از لحاظ احساسی، چندلایه و شکنندگی دلچسبِ دینز بیرون بکشد. هر دو بازیگر، به‌خصوص در صحنهٔ متأثرکنندهٔ نهائی، حسابی از خود مایه گذاشته‌اند.


همچنین مشاهده کنید