شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شیپورچی حمله به ایران


شیپورچی حمله به ایران
پس از آزادی از زندان در تاریخ ۳/۱۱/۲۰۰۶ و به دنبال تحقیقاتی که با اینترنت انجام دادم، به دو گزارش در سایت اینترنتی مجلس نمایندگان ‌آمریکا دست یافتم که متنی واحد عینا در صفحات بیستم و ششم آنها درج شده است؛ گزارش نخست تهیه شده توسط یک کارشناس بلندپایه و سابق «اف.بی.‌ای» و بنا بر مطالب مندرج در روزنامه رژیم صهیونیستی‌ها آرتص و به نقل از یک مجروح فلسطینی است که ادعا کرده، بنده در استخدام نیروهای فلسطینی برای هسته‌های حزب‌الله فعالیت کرده‌ام. ‌هرچند این گزارش کلا بی‌پایه است، همین ادعا و گزارش عینا در اسناد کنگره روابط بین‌الملل مجلس نمایندگان ‌آمریکا درج و ثبت شده است. وجود این اسناد، بیانگر آن است که دولت ‌آمریکا، دست‌کم از آغاز سال ۲۰۰۵ نام بنده را در رده افراد درگیر در عملیات تروریستی قرار داده و متأسفانه، سیستمی برای دنبال کردن و اطلاع به موقع از چنین مواردی برای برخورد مناسب وجود ندارد، ولی در طول یک سال گذشته، همواره درصدد بوده‌ام در کار با وکلا، آنان را متوجه این‌امر بکنم که این کار دولت‌ آمریکا، یک نوع تله‌گذاری و در کمین نشستن بوده است.
از سوی دیگر، در تحقیق و بررسی روند چگونگی توسعه دشمنی‌ آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران که وکلا می‌خواهند به عنوان بخشی از اسناد به دادگاه عالی ارایه کنند، به مطلبی برخوردم که انگیزه تهیه این مقاله شد که به خوبی می‌توان از لابلای مطالب آن، به عمق کینه و چگونگی عداوت و فعالیت‌های رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و دلایل مخالفت شدید این رژیم با گزارش اخیر ارگا‌ن‌های اطلاعاتی ‌آمریکا در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای ایران پی برد. ‌هرچند گزارش مذکور دارای ابعاد گوناگونی است که اگر به خوبی بررسی نشود، اثرات منفی درازمدت آن به مراتب بیشتر از منافع کوتاه مدت آن خواهد بود، از سوی دیگر، برای سران این رژیم نیز این خیلی سنگین است که با فاصله یک هفته پس از سفر نخست‌وزیر این رژیم به‌ آمریکا ظاهرا این‌گونه ناگهانی خبر گزارش را دریافت کنند.
آمریکا متحد اصلی رژیم صهیونیستی در عرصه بین‌المللی است و سالیانه سه میلیارد دلار کمک بلاعوض به این رژیم می‌دهد. در سازمان ملل همه قطعنامه‌هایی را که به نوعی مورد قبول رژیم صهیونیستی نیست وتو می‌کند که در یکی از آخرین نمونه‌های این سیاست در جریان جنگ سی‌وسه روزه با لبنان حاضر نشد تقاضا برای فشار بر رژیم صهیونیستی در راستای آتش‌بس سریع در لبنان را بپذیرد. برخی تحلیلگران می‌گویند علت نزدیکی رژیم صهیونیستی و‌ آمریکا را باید در قدرتمندی لابی یا مجموعه محافل طرفدار رژیم صهیونیستی در ‌آمریکا جستجو کرد، ‌اما لابی صهیونیستی چگونه عمل می‌کند و متشکل از چه نهادهایی است؟ در مطالبی که درباره لابی صهیونیستی در ‌آمریکا نوشته شده، نام برخی نهادها مرتب تکرار می‌شود. برخی از آن‌ها به نحو آشکار سیاسی هستند؛ مثل «سازمان صهیونیست‌های‌آمریکا»؛ برخی دانشگاهی و تحقیقاتی هستند، مثل «انستیتوی سیاست خاور نزدیک در واشنگتن» که در لابی رژیم صهیونیستی نقش نظری ایفا می‌کند. در مقالات گوناگون از جمله نوشته مایکل مسینگ، از نویسندگان نیویورک‌تایمز از نام شماری از اعضای متنفذ کنگره هم به عنوان بخشی از لابی رژیم صهیونیستی نام برده می‌شود.
اما سازمانی که نقش هماهنگی این نهادها و افراد گوناگون را بازی می‌کند و نامش با لابی رژیم صهیونیستی همخوان شده، ایپک یا «کمیته ‌آمریکایی روابط عمومی اسرائیل» است و در سایت اینترنتی‌اش آمده است که «هدفش استحکام بخشیدن هر چه بیشتر به روابط‌ آمریکا و رژیم صهیونیستی است و صد هزار نفر از اعضایش را ‌آمریکایی‌هایی تشکیل می‌دهند که به حساسیت خطراتی که متوجه رژیم صهیونیستی است آگاهند».
ایپک یک سازمان بسیار بزرگ، متشکل و مؤثری است که اغلب نظرات اسرائیلی‌ها را منعکس می‌کند، ‌اما در برخی موارد، حتی از سیاستی که خود رژیم صهیونیستی در پیش گرفته، افراطی‌تر بوده است. ایپک به ویژه، روی کنگره و دولت‌آمریکا متمرکز است. این سازمان ترتیب سفر نمایندگان کنگره ‌آمریکا به سرزمین اشغالی فلسطین را می‌دهد، در تماس مستمر با دفاتر اعضای کنگره است و برای افراد خاصی که نامزد نمایندگی در کنگره شده‌اند فعالیت انتخاباتی کرده یا علیه نامزد‌های خاصی فعالیت می‌کند. نتیجه این شده که بسیاری از نمایندگان در مجالس‌ آمریکا دریافته‌اند که مخالفت با ایپک ممکن است در دور بعدی انتخابات برایشان گران تمام شود. به این ترتیب، شیوه‌های ایپک در حمایت از رژیم صهیونیستی بسیار موفق بوده است.
«استیون والت»، استاد دانشگاه ‌هاروارد هم که مقاله‌اش در این باره بحث برانگیز شده، می‌گوید: تمهیدات ایپک به ویژه درباره نمایندگان مجالس‌آمریکا تاکنون بسیار موفق بوده است. وی می‌گوید: اگر شما یک نماینده در کنگره ‌آمریکا هستید و در زمینه مسائل مربوط به رژیم صهیونیستی نظر خاصی ندارید، ترجیح می‌دهید زرنگی کنید و از رژیم صهیونیستی حمایت کنید و وقتی کسی می‌آید، از شما می‌خواهد به این یا آن مصوبه یا قطعنامه رأی بدهید، این کار را بکنید. به ویژه که اگر این کار را نکنید ممکن است عواقب خطرناکی برایتان داشته باشد. اگر شما به عنوان کسی که از رژیم صهیونیستی حمایت نمی‌کند مشهور شوید، ممکن است در انتخابات بعدی با دردسر روبه‌رو شوید، مثلا ممکن است پول بیشتری به حساب رقیب انتخاباتی شما سرازیر شود. برای همین بود که «ارنست ‌هالینگز»، سناتور پیشین، گفت که در مجالس‌ آمریکا شما نمی‌توانید در قبال رژیم صهیونیستی سیاستی متفاوت با سیاستی که ایپک به شما می‌دهد، در پیش گیرید. اعضا و طرفداران ایپک و سازمان‌هایی که از سیاست‌های رژیم صهیونیستی در‌آمریکا حمایت می‌کنند، اغلب خود را یهودی یا متشکل از یهودیان معرفی می‌کنند.
‌اما «جان مرشایمر» بر این باور است که بیشتر این چهره‌ها یا سازمان‌ها، غیرمذهبی هستند و حمایتشان از رژیم صهیونیستی به دلایل غیرمذهبی است. او برای مثال، از نومحافظه‌کاران در دستگاه دولتی ‌آمریکا نام می‌برد: در مجموع نومحافظه‌کاران افرادی غیرمذهبی هستند. تلاش‌های آن‌ها در حمایت از رژیم صهیونیستی و هر چه بیشتر نزدیک کردن ‌آمریکا و رژیم صهیونیستی ربطی به دیدگاه‌های مذهبی ندارد.
«استیون والت» هم با این نظر موافق است. او می‌گوید در مقاله خود در این باره هیچ‌گاه از عنوان لابی یهودی استفاده نکرده است، چرا که در اغلب موارد، آرای اکثریت یهودیان‌آمریکا با آرای لابی رژیم صهیونیستی متفاوت است. برای مثال، او می‌گوید: یک نظرسنجی عمومی پیش از جنگ عراق مشخص کرد که به نسبت جمعیت عمومی ‌آمریکا، در واقع حمایت از جنگ در میان یهودی‌های ‌آمریکا کمتر است. حال آن‌که لابی رژیم صهیونیستی حامی جنگ علیه عراق بود. به این ترتیب، لابی رژیم صهیونیستی نوعی ائتلاف است از مجموعه سازمان‌هایی که مواضعی اتخاذ می‌کنند که ممکن است از نظر اکثریت یهودی‌ها افراطی به نظر برسد.
ولی واقعیت‌ امر این است که به تازگی سازمان‌های مسیحی و کلیساهای ‌آمریکا، نقش بیشتری در لابی طرفدار رژیم صهیونیستی پیدا کرده‌اند. برای مثال، کشیش جان هگی بنیانگذار سازمان مسیحیان متحد در دفاع از اسرائیل معتقد است سازمان او به زودی از ایپک، نهاد اصلی در لابی طرفدار اسرائیل، قویتر خواهد شد. بر خلاف ایپک و نهاد‌های مشابه، مسیحیان انجیلی برای حمایت از رژیم صهیونیستی دلایل مذهبی دارند. آنها فکر می‌کنند که خلق دوباره رژیم صهیونیستی متحقق شدن آن چیزی است که انجیل بشارتش را داده است؛ بنابراین، از نظر آن‌ها خداوند در آن چیزی که قصد طرح ریزی آن را دارد، موجودیت رژیم صهیونیستی را هم گنجانده و به همین دلیل، رژیم صهیونیستی باید از جانب مسیحیان حمایت شود. مسحیان انجیلی در سال‌های اخیر در‌ آمریکا صاحب نفوذ زیادی شده‌اند و هنوز هم روز به روز بر قدرت آنها افزوده می‌شود. زمانی مسیحیان جای چندانی در لابی رژیم صهیونیستی نداشتند، ‌اما اکنون وضع متفاوت است، زیرا حضور هزاران مسیحی در فراخوان کشیش هگی در واشنگتن برای حمایت از رژیم صهیونیستی در گردهمایی اولیه این سازمان که اعضای آن به محل کنگره‌ آمریکا رفتند و با شماری از اعضای کنگره در مجلس نمایندگان سنا دیدار کردند، یک پدیده جدید است. ایپک هزاران عضو و طرفدار دارد‌، اما مسیحیان بنیادگرا در‌آمریکا را با رقم میلیونی باید سنجید. به این ترتیب، عامل جدید قدرتمندی وارد لابی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
ولی «جف وینتروب»، می‌گوید: لابی رژیم صهیونیستی در ‌آمریکا با مخاطرات جدیدی روبه‌روست و همین مخاطرات در حال رقم زدن سرنوشت این لابی است. او می‌گوید: این لابی در سراشیب افتاده، چرا که در داخل گروه‌های طرفدار رژیم صهیونیستی در‌آمریکا اختلاف آرا ایجاد شده است. آنچه لابی رژیم صهیونیستی خوانده می‌شود، حال در مورد سیاست‌های دولت رژیم صهیونیستی با یک صدای واحد حرف نمی زند. مثلاً خود من متهم هستم که در لابی رژیم صهیونیستی فعالیت می‌کنم، ‌اما سال‌هاست با احداث شهرک‌های یهودی نشین مخالفت می‌کنم و طرفدار ایده دولت فلسطینی هستم. از نظر وی این صدای متفاوتی که وارد صحنه شده را می‌توان صدای جامعه لیبرال یهود نامید، که در بسیاری موارد، راه خود را از دولت رژیم صهیونیستی جدا می‌کند، اما به باور گری سیک، گروه‌های گوناگون داخل لابی صهیونیستی، از لیبرال تا افراطی، آنگاه که حس می‌کنند خطری خارجی رژیم صهیونیستی را تهدید می‌کند، هم‌صدا می‌شوند. او می‌گوید: یکی از کشور‌هایی که از جانب این گروه‌های گوناگون به مثابه تهدید به شمار می‌رود و تمایلات گوناگون داخل این لابی در مورد آن هم عقیده هستند، ایران است. به گفته وی، خود ایران این تصور را قوت بخشیده است، از طریق رفتارهایی که عملاً باعث شده تهدید قلمداد کردن ایران برای مجموعه لابی رژیم صهیونیستی راحت تر باشد. مانند اظهارات رئیس‌جمهور ایران مبنی بر ضرورت انهدام اسرائیل، این‌ها باعث می‌شود بتوان ایران را یک خطر عمده قلمداد کرد. شاید به همین دلیل است که وقتی به سایت اینترنتی ایپک در ‌آمریکا مراجعه می‌کنید، در یکی از صفحات آن که به مسائل و خطراتی که پیش‌روی رژیم صهیونیستی است، اختصاص دارد، نخست نام ایران و برنامه اتمی آن را می‌بینید و پس از آن دولت حماس و گروه‌های فلسطینی را.
در مارچ سال ۲۰۰۶ مقاله‌ای درباره لابی طرفدار رژیم صهیونیستی در‌ آمریکا و نقش آن در سیاست خارجی ‌آمریکا توسط دو استاد علوم سیاسی شناخته شده‌ آمریکایی استیون والت (رئیس دانشکده علوم سیاسی‌ هاروارد) و جان مرشایمر (از استادان شناخته شده دانشگاه شیکاگو) نوشته شده است که در مجله نقد کتاب لندن (London Review of Books) چاپ شد که با استفاده از این لینک، اصل مقاله قابل بهره‌برداری است. نویسندگان مقاله بر این باورند نفوذ این لابی بر کنگره و دستگاه سیاست خارجی‌آمریکا به اندازه‌ای است که اگر قانونی خلاف منافع ملی‌آمریکا ولی مورد نظر لابی باشد، تصویب می‌شود. بخش دیگری از مقاله اختصاص دارد به شیوه‌هایی که لابی برای ساکت کردن مخالفان سیاست‌هایش به‌کار می‌گیرد. شیوه‌هایی که تقریباً همه‌شان در مورد خود این دو نفر هم اجرا شد. نخست این که نتوانستند مقاله‌شان در هیچ مجله معتبر ‌آمریکایی چاپ کنند و آن را برای چاپ به لندن فرستادند. دوم آن که در دانشگاه برایشان مشکلاتی ایجاد شد و حتی روزهای اول اعلام شد که مرشایمر بازنشسته شده. و سوم تقریباً همه سخنرانی‌هایشان به دلیل فعالیت اعضای لابی از چند روز پیش از سخنرانی در‌ آمریکا لغو ‌شد. آنها میزبانان را تلفن و نامه و ایمیل باران می‌کردند که این افراد ضدیهود هستند و اگر سخنرانی کنند، اعتبار مؤسسه‌‌تان را زیر سؤال برده‌‌اید و دیگر انتظار هیچ گونه کمکی از سازمان‌های طرفدار رژیم صهیونیستی هم نداشته باشید. و اکثریت قریب به اتفاق دعوت‌کنندگان هم در اثر این حملات از دعوتشان منصرف می‌شدند و برنامه را لغو می‌کردند.
دو ماه پیش، این مقاله به صورت کتاب منتشر شده که در ایران نیز ترجمه و چاپ شده است و دوباره بحث‌های مربوط به لابی رژیم صهیونیستی سر زبان‌ها افتاد. چندی پیش،«والت» و «مرشایمر» در مدرسه اقتصادی لندن سخنرانی داشتند. فضای جلسه کاملاً همراه با نویسندگان بوده البته تعداد کمی از طرفداران لابی و رژیم صهیونیستی هم در سالن بودند. چند باری هم درباره برنامه اتمی ایران صحبت شده است، زیرا بخشی از کتاب هم درباره نقش لابی در جنگ‌طلبانه‌‌تر شدن سیاست دولت ‌آمریکا در برابر ایران است و هم نویسندگان و حاضران در سالن با سیاست‌های ‌آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره ایران مخالف بودند. به عقیده آقای والت لابی رژیم صهیونیستی یک لابی مثل بقیه لابی‌هاست که کارش را که حمایت از منافع رژیم صهیونیستی است، به خوبی انجام می‌دهد و موفق شده سیاست خارجی‌آمریکا را کاملا بنا بر با خواست خود شکل دهد.
وی گفت: با توجه به فعالیت‌های گسترده لابی هوادار رژیم صهیونیستی که تقریبا هیچ سیاستمداری در‌ آمریکا که قصد انتخاب یا انتصاب به یک سمت سیاسی را دارد، بر خلاف منافع رژیم صهیونیستی و برخلاف مواضع لابی هوادار این کشور صحبت نخواهد کرد، چون این کار باعث حذف او از سیستم سیاسی‌ آمریکا می‌شود.
به گفته والت، در نتیجه این فعالیت‌ها، ‌آمریکا تقریبا در همه موارد و بدون قید و شرط از رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند، حتی اگر این کار بر خلاف منافع ملی‌ آمریکا باشد. «مرشمایر» نیز گفت: هم‌اکنون وزارت خارجه، نیروهای اطلاعاتی و ‌امنیتی و نیروهای نظامی ‌آمریکا شدیدا مخالف گزینه نظامی علیه ایران هستند و اگر سخنی از احتمال حمله نظامی به ایران گفته می‌شود، در نتیجه فعالیت‌های لابی هوادار رژیم صهیونیستی است. چون این لابی، تنها گروهی است که موافق حمله‌ آمریکا به ایران است.
به گفته «والت»، یکی از دلایل حمایت بی قید و شرط‌ آمریکا، این است که رژیم صهیونیستی یک رژیم دمکراتیک و یک سرمایه استراتژیک برای ایالات متحده است. ولی نخست این که تنها رژیم دمکراتیک جهان نیست، در حالی که بقیه کشورهای دمکراتیک به هیچ وجه از حمایت بی قید و شرط‌ آمریکا برخوردار نیستند. دوم این که رفتار این رژیم با جمعیت عرب این کشور و نیز با فلسطینی‌ها در بسیاری از موارد دمکراتیک نیست. نکته دیگر مسئله خواست مردم ‌آمریکا را در این حمایت مطلق مطرح می‌کنند. در حالی که به گفته آقای والت نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند ۷۸ درصد مردم ‌آمریکا می‌گویند ‌آمریکا نباید در مناقشه خاورمیانه طرف هیچ کدام از طرفین درگیری را بگیرد و ۸۷ درصد یهودی‌های ‌آمریکا نیز گفته‌اند طرفدار سیاست دو دولت مستقل در کنار هم هستند، وی می‌گوید یکی از کارکردهای اصلی لابی هوادار رژیم صهیونیستی، خاموش کردن هر صدای مخالف است. آقای والت به شکایت‌هایی اشاره کرد که پس از پخش یک مجموعه مستند تلویزیونی در «سی.ان.ان» ساخته کریستین‌امانپور ـ به اعتقاد مخالفان افراطی‌های یهودی و مسیحی و مسلمان را با هم مقایسه کرده بود ـ از این شبکه تلویزیونی شد. سیل تلفن‌ها و نامه‌های شکایت‌آمیز به انتشاراتی که کتاب اخیر جیمی کارتر، رئیس‌جمهور اسبق‌آمریکا، درباره مسئله رژیم صهیونیستی و فلسطین را چاپ کرده بود، دیگر مثال آقای والت در این مورد بود. به گفته وی، این لابی در این راه از روش زدن برچسب ضد یهود بودن به مخالفان استفاده می‌کند. با این روش انرژی فرد مورد نظر، صرف این می‌شود که به اتهام ضد یهود بودن پاسخ دهد، باعث می‌شود که دیگران نظراتشان را نگویند و باعث می‌شود دیگران فرد مورد نظر را یک فرد دردسرساز بشناسند و سراغ او نروند.
مرشایمر درباره نقش ویژه این لابی در شکل دادن به سیاست خارجی ‌آمریکا سخن گفت و به طور مشخص به نقش لابی یادشده در سیاست خارجی‌ آمریکا در قبال عراق، پیش از حمله و ایران، در حال حاضر پرداخت. به گفته وی، پیش از حمله ‌آمریکا به عراق در آغاز سال ۲۰۰۳، رژیم صهیونیستی تنها کشوری جز کویت بود که هم مردم و هم حکومتش از حمله به عراق پشتیبانی کردند. ایده حمله به عراق در آغاز سال ۱۹۹۸ و در نامه تعدادی از نومحافظه‌کاران به بیل کلینتون، رئیس‌جمهور وقت ‌آمریکا، مطرح شد؛ نومحافظه‌کارانی که شماری از آنها از اعضای فعال لابی طرفدار رژیم صهیونیستی هستند، ‌اما رژیم صهیونیستی ترجیح می‌داد‌ آمریکا نخست به ایران حمله کند و بعد به عراق، چون ایران را خطر بزرگتری می‌دانست، ‌اما وقتی دریافت اولویت دولت ‌آمریکا برخورد با صدام حسین است، سیاستش را تغییر داد و به تشویق ‌آمریکا به حمله به عراق پرداخت. به گفته نویسندگان کتاب در آن زمان وزارت خارجه، سازمان‌های اطلاعاتی و ‌امنیتی و نیروهای نظامی‌آمریکا مخالف حمله به عراق بودند، ‌اما فعالیت‌های نومحافظه‌کاران و نیز لابی و دولت رژیم صهیونیستی، باعث شد سرانجام جورج بوش تصمیم به حمله به عراق بگیرد.
به گفته مرشایمر، جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران در راستای منافع‌ آمریکا و اروپا و کشورهای خاورمیانه است،‌ اما حمله نظامی برای این منظور در راستای منافع ‌آمریکا نیست. ایران تهدید مستقیمی برای ‌آمریکا نیست، بلکه تهدیدی مستقیم برای رژیم صهیونیستی است و بوش هم در سال ۲۰۰۶ تصریح کرد: ما به این دلیل می‌خواهیم جلوی هسته‌ای شدن ایران را بگیریم که این رژیم را تهدید کرده است. مرشایمر در پایان سخنرانی خود، نتیجه‌گیری کرد که به باور نویسندگان کتاب، رژیم صهیونیستی یک کشور عادی است که‌ آمریکا باید با آن همچون یک کشور عادی رفتار کند. به این معنی که اگر این رژیم کاری کرد که در راستای منافع ملی‌ آمریکا بود، از آن پشتیبانی کند و اگر کاری کرد که بر خلاف منافع ملی آمریکا بود، از آن حمایت نکند و به آن رژیم برای تغییر آن سیاست فشار بیاورد.
چندی پیش نیز در نیویورک جلسه‌ای از طرف مجله نقد کتاب لندن London Review of Books برگزار و جان مرشایمر به همراه مارتین ایندیک، دنیس راس، شلومن بن عامی، رشید خلیل و تونی جوت سخنرانی داشتند. این جلسه جالب و مفید را می‌توان همراه مشخصات شرکت کنندگان و مدیر جلسه و همه پیشنهادهایی که ارسال شده است در لینک زیر دید.
نکات خوبی در این جلسه مطرح شده است؛ یکی از نکاتی که نویسنده کتاب از مقاله‌ای از بیل کلینتون نقل می‌کند، مسئله علاقه و فشار لابی صهیونیستی در سال ۲۰۰۳ برای حمله ‌آمریکا به ایران پیش از حمله به عراق است.
‌امید آن که این مقاله، مقدمه‌ای برای توجه و دقت نظر بیشتر بخش‌های مطالعاتی و کارشناسی مراکز مطالعاتی باشد تا با دعوت از نویسندگان کتاب و افرادی از این دست که کار تحقیقاتی و دانشگاهی ارایه می‌دهند، به جای برگزاری کنفرانس هولوکاست، دانشجویان و علاقه‌مندان به سیاست خارجی را با آنچه دشمنان ایران دنبال می‌کنند آشنا سازند.
نصرت‌الله تاجیک