چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

کابوس هولیگانیسم


کابوس هولیگانیسم
بی تردید زمانی که حرف از فوتبال انگلستان به میان می آید یکی از شاخصه های نابهنجاری که نزد افکار عمومی شکل می گیرد، پدیده شوم «هولیگانیسم» در این کشور است. آشوب های خیابانی هیچگاه از خاطر فوتبالدوستان انگلیسی پاک نمی شود به این دلیل که هولیگان ها همیشه یک پای ثابت فوتبال انگلستان بوده اند.
تلاش بسیار زیادی برای از بین بردن معضل نامیمون «هولیگان ها» صورت گرفت اما همچنان هراس از آشوب های مردان ناآرام نزد مردم بریتانیا باقی است. بر همین اساس عوامل مختلفی سعی کردند با به تصویر کشیدن عملکرد شوم مردان ناآرام فوتبال انگلستان سیاستمداران انگلیسی را بر این دارند تا به دنبال راه حلی برای نابود کردن این جریان ناسالم بیفتند.
لکسی آلکساندر کارگردان آلمانی یکی از افرادی بود که در این مسیر تلاش کرد تا شاید نام وی در فهرست نفراتی که برای پایان «هولیگانیسم» فعالیت می کنند قرار گیرد. او با ساخت فیلمی ۱۰۹ دقیقه ای به نام «هولیگان» داستان تلخ یک مرگ را به روی پرده برد بلکه این گام همفکران او را یک قدم به هدف نزدیک تر کند.
داستان فیلم آلکساندر به زندگی دانشجوی اخراجی دانشگاه هاروارد مربوط می شود، ایلیجاوود که در این اثر نقش اول را ایفا می کند به دلیل کشف موادمخدر در بین وسایل شخصی اش از دانشگاه اخراج می شود تا مجبور شود برای ادامه زندگی به لندن سفر کند و در کنار خواهر و شوهرخواهرش اوقات را سپری کند. «مت» که هیچ علاقه ای به فوتبال ندارد از آغاز دوره جدید زندگی خود پس از اخراج از دانشگاه با هولیگان های فوتبال انگلستان روبرو می شود، لحظه های مرگبار یکی پس از دیگری مقابل دیدگان «مت» به نمایش درمی آیند تا او برای نخستین بار متوجه مفهوم واقعی «هولیگان ها» شود.
پسرک جوان نمی تواند تخریب، زد و خورد و فحاشی های آشوب طلب ها را هضم کند اما با ورود به زندگی خواهرش او به واسطه برادرشوهر خواهرش که یک هولیگان واقعی است ترغیب می شود تا برای تجربه او هم مثل «پیت» رفتار کند.
هولیگان ها برای خود قانونی جدا دارند که در این بین جایی برای غریبه ها وجود ندارد، آنها غریبه ها را نفوذی می دانند به همین دلیل «مت» برای آنها یک نفوذی به شمار می آمد.
لکسی آلکساندر در ساخته خود تلاش کرده وسوسه شدن «ایلیجاوود» برای ورود به دنیای غیرطبیعی هولیگان ها را با پذیرش بدترین رفتارها از سوی دارودسته هولیگان ها به نمایش دربیاورد. تا جایی که «مت» برای رسیدن به هسته مرکزی هولیگان ها حاضر می شود ضربه های مشت و لگد دوستان «پیت» را تحمل کند و در واکنش به این رفتار نام تیم مورد علاقه آنها را به زبان آورد تا شاید مردان ناآرام «GSE» او را به جمع خود راه دهند.
مقاومت «مت» پس از چند روز کتک خوردن به نتیجه رسید و اخراجی دانشگاه هاروارد توانست در کنار «پیت» مثل یک هولیگان ناآرام عمل کند. روزهای اول برای «مت» زیاد راحت نبود، شکستن شیشه مغازه ها، به آتش کشیدن کافه ها و آسیب زدن به اموال عمومی با خلقیات «مت» سازگار نبود اما او برای رسیدن به جایگاه مطلوب نزد «پیت» و دوستانش مجبور بود به یک پسر سرکش و یاغی تبدیل شود.
خواهر و شوهرخواهر «مت» که شاهد این اتفاق تلخ بودند بارها سعی کردند مانع از همراهی او با پیت شوند ولی بدرفتاری های عضو تازه وارد خانواده باعث شد «مت» بزرگترین حامی خود یعنی خواهرش را از دست دهد تا از این پس او هیچ عامل بازدارنده ای برابر خود نبیند.
روزها سپری شد تا پسری که هیچ علاقه ای به فوتبال و هولیگان نداشت با قرار گرفتن در فضای «GSE» به یکی از اعضای شاخص گروه تبدیل شود. شب نشینی در کافه محله قدیمی لندن فاز جدیدی در زندگی «مت» را رقم زد، روآوردن به مشروبات الکلی باعث شد خوی وحشی گری در وجود «مت» به شکل قابل توجهی افزایش یابد. «مت» نمی توانست کتک خوردنش از سوی هواداران بیرمنگام را فراموش کند، او که بعد از بازی تیمش مقابل بیرمنگام در بندری دورافتاده مورد حمله هواداران این تیم قرار گرفته بود به اصرار دوستانش نقشه ای برای انتقام می کشد.
پیغام با به آتش کشیدن کافه هواداران بیرمنگام ارسال می شود در یکی از محله های قدیمی لندن «مت» و «پیت» به اتفاق بیش از ده هزار نفر از همفکرانش تراژدی خونینی را برای مهاجمان آن روز رقم می زنند، «مت» حالا به عنوان یک نفوذی در بین هولیگان های گروه «GSE» شناخته نمی شد بلکه او در قامت یک لیدر ظاهر شده بود، اعضای خانواده جرات روبه رو شدن با «مت» را نداشتند اما نگاه های نگران خواهر «مت» بیانگر این واقعیت بود که آینده ناخوشایندی در انتظار برادر است و هر لحظه امکان شنیدن خبر مرگ او وجود دارد.
کارگردان آلمانی این فیلم چهره نگران خواهر «مت» را در جایگاه هزاران مادر و خواهر نگران هولیگان های انگلستان قرار می دهد تا حق آنها به نوعی ادا شود اما در مقابل با رفتارهای غیرمنطقی «مت» این پیام را به بیننده القا می نماید که قانون شکنان مستحق نگرانی هم نیستند و تنها اتفاقی که لایق آن هستند تحمل مشت و لگد های مهاجمان است.
تلخ ترین سکانس «هولیگان» به زمانی برمی گردد که اعضای گروه «GSE» پس از پایان دیدار تیمشان مقابل وستهام در یک نزاع خونین «پیت» را از دست می دهند، با کشته شدن «پیت» سایر اعضای گروه به جنون آنی می رسند به شکلی که یکی از دوستان صمیمی «پیت» در پاتوق همیشگی اقدام به آتش زدن کافه می کند و خود را در آتش به کام مرگ می برد.
«مت» که انتظار مشاهده چنین اتفاقاتی را ندارد دچار شوک روحی شدیدی می شود و بی هدف در کوچه های تاریک لندن گام برمی دارد تا شاید متوجه شود چرا و به چه دلیل قانع کننده ای او وارد این بازی شد و در این بین بهترین فرد در زندگی خود یعنی خواهرش را از دست داد و او را رنجیده خاطر کرد.
جواد حسینی
منبع : روزنامه ایران ورزشی