شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


برای مردان در روز زنان


برای مردان در روز زنان
از خرداد گذشته نهضت برابری خواهی حقوق زنان وارد مرحله ی تازه ای گردیده است. حرکات این نهضت مدنی از هماهنگی و انسجام قابل توجه و تحسین برانگیزی برخوردار شده و خود را کاملا در کانون توجه حکومت ایران قرار داده است.
از چهارم مارس نیز که بیش از سی تن از زنان و دختران برابری خواه به دلیل برگزاری تجمعی مسالمت آمیز روبروی دادگاه انقلاب تهران بازداشت گردیدند تا امروز که روز جهانی زن است این جنبش و آرمان هایش بخش مهمی از توجهات رسانه های داخلی و خارجی را به خود جلب کرده است.
به نظر من تضییع حقوق زنان سه جنبه داشته است.
نخست جنبه ای که حاکمیت بر زنان تحمیل کرده است ود ر حقیقت ریشه ی شکل گیری تبیعضات علبه زنان قلمداد می شود. بعد از آن ظلم هایی که مردان جامعه بر زنان وارد آورده اند و سوم لطماتی که زنان با بی تفاوتی و عدم واکنش مناسب به دو عامل اول به حقوق طبیعی خود زده اند.
جنبش پویایی که در برهه ی کنونی در ایران پدیدار شده و تبلور آن را در کمپین یک میلیون امضایی شاهد هستیم در حقیقت گامی است بلند برای فشار آوردن به تغییرات در فاکتور های اول و سومی که در بند بالا مورد اشاره قرار گرفت. بدین معنا که تحقق آرمان های کمپین در درجه اول به منزله پایان بی تفاوتی زنان به حقوق خویش که از سابقه ای تاریخی و باستانی در ایران برخوردار است می باشد و در مرحله ی بعد به این امیدوار است که حاکمیت تغییرات لازم را در قوانین حقوقی و اجتماعی و سیاسی که بر علیه زنان وضع شده است اعمال نماید.
با این اوصاف فاکتور دوم که تضییع حقوق زنان که در متن و بطن خانواده ها و جامعه از سوی مردان ایران صورت می گیرد تا حدودی به فراموشی سپرده می شود. هر چند می توان اینگونه اندیشید که رفتار مردان ایرانی در تضییع حقوق زنان می تواند کاملا متاثر از اختیارات گسترده ای باشد که قانون در حوزه های اجتماعی و عرفی در دست مردان قرار داده است اما نمی توان با این عذر از رفتارهای تبعیض آمیزی که مردان پارسی در قبال بدیهی ترین حقوق زنان انجام می دهند به سادگی گذشت.
در حقیقت در خانواده و جامعه ی ایران به وفور رفتارهایی غیر مدنی از مردان سر می زند که می توان پیش بینی نمود حتی در صورتی که قوانین حقوقی علیه زنان تغییر یابد، باز هم سالها طول خواهد کشید تا آن قوانین به حوزه های شخصی و درونی مردان راه یابد..
چنین رفتارهایی از سنتی ترین طیف های مردان ایران آغاز می گردد و تا روشنفکرترین بخش های جامعه ادامه می یابد. برای مثال به سختی می توان تصور کرد که حتی بالاترین طبقات فرهنگی مردان ایران که دل در گروی برابری حقوق زنان دارند بتوانند از برخی خط قرمزهای که برای حقوق نزدیکان مونث خود کشیده اند چشم پوشی نمایند.
بگذارید کمی خودمانی تر و با ذکر یک مثال وارد قضیه شویم.
مردی را تصور کنیم که به شدت در فعالیت های سیاسی و مدنی خود بر یکسان و مشابه بودن حقوق زنان تاکید داشته است و حتی حاضر است که بر سر عقاید خود هزینه هایی نیز بردازد
حال مرد را در موقعیتی در نظر می گیریم تا بتوانیم به صورتی غیرمعمول او را در بوته ی آزمایش قراردهیم:
مرد مترقی شب به خانه باز می گردد و با دو نوار ویدئو بر روی میز کار خود مواجه می گردد. بر روی نوار اول نام پسر و بر روی نوار دوم نام دختر او که دوقلو نیز می باشند نوشته شده است. مرد نوار ها را به نمایش می گذارد. در نوار اول هم اغوشی پسر او با دختری به تصویر کشیده است و نوار دوم فرزند دختر این مرد را در حال عشق بازی با پسرکی غریبه نشان می دهد.
اساسا دیدن چنین صحنه ای برای هر پدری حتی در آزاد ترین فرهنگ های غربی آزار دهنده است. اما سوال اساسی اینجاست که مردی که پرتره ای از تفکرات فمنیستی او را به تصور کشیده ایم چرا نمی تواند واکنشی مشابه نسبت به مشاهده ی محتوای این دو نوار نشان دهد.
چگونه است که نوار اول احتمالا تنها او را ناراضی و مایوس می کند اما نوار دوم ممکن است او به طرزی جنون آمیز خشمگین کند؟
این مثال عینی و البته غیرمتعارف را از این جهت نزدم که در صداقت فعالیت های برابری خواه او تردیدی در خود راه دهیم بلکه مقصودم این است که مردان ایرانی حتی در بالاترین سطوح فرهنگی کماکان در فطرت خود تبعیضاتی را متوجه حقوق زنان می کنند. از طرفی شاید مثال قدری رادیکال نیز به نظر آید و عده ای بگویند تبعیضات در خانواده ها به قدری حاد است که چنین نمونه ای اصلا شاید تبعیض به حساب نیاید.
من نیز کاملا با این دسته موافقم اما باید بگویم در مثال بالا هرقدر عمل منحصر به فرد به نظر می رسد به همان اندازه مردی که به کذا رفت نیز از متعالی ترین افکار حامی حقوق برابر زنان برخوردار است و از این روی کوشیدم تا میان کنش و واکنش تناسب برقرار کرده باشم.
هرقدر از راس هرم ارادت مردان به حقوق زنان فاصله می گیریم حساسیت مردان به حقوق زنان نیز بیشتر می شود و تبعیضات اشکال نگران کننده تری به خود می گیرد و آنجا که به پایه های هرم می رسیم رفتارهای باورنکردنی را مشاهده می کنیم که مردانی با تفکرات سنتی و متحجرانه بر ضد نزدیکان زن خویش اعمال می کنند.
اما آنچه از آغاز این یاداشت در پی بیانش بودم این است که ما مردان ایرانی دوشادوش قوانین تبعیض آمیز و همدست با آن به دور شدن زنان از حقوق خود دامن زده ایم. بسیار اهمیت دارد اگر در سر اندیشه های برابری خواهانه می پرورانیم آن را در زندگی شخصی و در برخورد خواهران، همسران و دلدادگان خویش جاری کنیم. به هیچ وجه کافی نیست که در مجادلات حقوقی در حوزه ی سیاست و اجتماع جانب زنان را بگیریم و از سویی در مجادلات خانوادگی و شخصی از حقوق مسلم زنان چشم پوشی کنیم.
امروز را به نام زن نامگذاری کرده اند. شاید امروز همان روز مقدس و تاریخی باشد که تصمیم بگیریم قوانین حاکم بر ذات خویش را نیز به تدریج دستخوش تغییراتی بزرگ نماییم و در این مسیر سبز نه تنها باید از طعنه ی جامعه ی مردسالار هراس نداشته باشیم که بایسته است دیگر مردان را با هر تفکری ترغیب نماییم به تدریج در افکار خویش نسبت به حقوق زنان تجدید نظرهایی انجام دهند.
زمان آن فرا رسیده است که محدوده ی محدودیت ها بر ضد زنان که مستقیما از سوی ما مردان صورت میگیرد به سرعت کوچک و کوچکتر شود. باید قبل از هر یک گامی که برای تغییر در قوانین حاکمیت بر می داریم ده گام به سوی ایجاد تغییرات زن ستیزانه ی درونی خویش برداریم و در این راه بسیاری از منافع نابجایی که در طول تاریخ بی سبب خود را صاحب آن دانسته ایم قربانی نماییم.
امروز روزی است که باید ریاضت به فراموشی سپردن حقوق برتری دهنده به مردان را با گوشت و خون لمس کنیم تا در روزگاری سپید لذت بی همتای برابری که در کنار آزادی پاره خط انسانیت را شکل می دهد احساس کنیم.
وقت عمل کردن به اندیشه هایمان فرا رسیده است.
نویسنده : سامان صفرزایی
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید