یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کدام واقعیت نشر؟ اقلیتی یا اکثریتی؟


کدام واقعیت نشر؟ اقلیتی یا اکثریتی؟
انتقادهای وزیر فعلی درباره وضعیت کتاب در دوره‌اصلاحات و پاسخ‌ها و انتقادهای وزیر قبلی به دوره چهار ساله اصولگرایی، به نامه معاون محترم فرهنگی وزارت ارشاد، آقای محسن پرویز انجامید که میدان انتقادها را فراخ‌تر و گسترده‌تر از موضوعی کرد که وزیر فعلی بدان پرداخت. در پاسخ تند آقای پرویز، واژه‌ها و مفاهیمی به کار رفت و موضوعاتی مطرح شد که برای مدیران و کارشناسان و فعالان حوزه نشر جالب و جذاب بوده است، مفاهیمی مانند «تفاخر به آمار و اعداد»، «بی‌توجهی به کیفیت آثار منتشره»، «سیاست گلخانه‌ای» و «بی‌توجهی کامل به ضوابط نشر کتاب»، تا اشاره به اتفاقاتی که در این حوزه در این سال‌های اخیر رخ داده است.
در ابتدا لازم می‌دانم موضع و رویکرد خود را در این جدال و مناقشه مدیریتی و رسانه‌ای و سیاسی روشن سازم. می‌توان در این جدال از سر خشم و نفرت مشارکت کرد و بی‌آنکه این جدال پیروزی داشته باشد، در این رقابت فقط حذف و به خاک افکندن رقیب مورد نظر باشد و خود موضوع یعنی مسائل نشر در حاشیه باشد و موضوعیت نداشته باشد و به گونه‌ای هماوردی کرد با ادبیاتی که در این میان پیش کشیده شده است. بنده قصد ورود در چنین جدالی را ندارم. اما نوعی از جدال در چارچوب وفاداری به اصول و ادب و ایضاح موضوع می‌تواند وجود داشته باشد که من می‌کوشم در این راه قدم گذارم تا به توصیه «و جادلهم بالتی هی احسن» پایبند بمانم و به نظر می‌رسد این طریقت در حوزه فرهنگ زیبنده‌تر و شایسته‌تر است. این انتقاد خود را پنهان نمی‌کنم که ادبیات آقای پرویز در نگارش پاسخ‌نامه به آقای مسجدجامعی چیزی از قوت درک و توان مدیریت فرهنگی ایشان را بروز نمی‌دهد و شاید برخلاف آن سوءتفاهمی را دامن می‌زند که گویی ایشان هم در این راهند که قدرت کلام و قوت برهان در فریادزدن و پرده‌دری و افشاگری و درشت‌نمایی است. این گونه سخن حداقل در حوزه فرهنگ، شوری را برنمی‌انگیزد، چون عقلی را مجاب نمی‌کند. ای‌کاش در این پاسخ‌نامه، شخصیت حقیقی آقای پرویز از شخصیت حقوقی او پیشی نمی‌گرفت تا حق موضوعات مهمی را که در آن متن مطرح کرده‌اند، ادا شود و موضوع اصلی به حاشیه نمی‌رفت و نکات جدی و مهمی که بدان توجه کرده‌اند،‌زیر پای مشی‌ناصوابی که امروزه در برخی رسانه‌های خبری مانند خبر ۲۰:۳۰ یا کیهان رایج شده است،‌منکوب نمی‌شد و ایضاح‌‌گری و روشنگری جای افشاگری نمی‌نشست. تاکید و علاقه آقای پرویز به حاشیه‌ها که از همان عبارات نخست پاسخ‌نامه به چشم می‌خورد، و ماجرای «به اسم»و «نام»و «با اطلاع»تا سطرهای انجامین درباره شغل جدید شخص مورد نظر ایشان، موضوعاتی نیست که پاسخ نداشته باشد اما کوفتن بر این طبل حاشیه‌ها چیزی نیست جز غفلت از مهمترین مسائل و «واقعیت نشر». فقط نکته‌ای سر بسته‌بگویم که حسن بزرگ آقای مسجدجامعی مشورت‌پذیری او در امور خرد و کلان است که موفقیت‌های او هم به این خصلت او راجع است که بدون توجه به مشورت و نظر کارشناسان و صرفا به اتکاء اراده فردی عمل نمی‌کند یا نظر نمی‌دهد.
درباره موضوعات مورد توجه و اشاره آقای پرویز بی‌انصافی است که بگوییم یکسره و کل«بسته انتقادی»ایشان نادرست و خطاست و حاوی هیچ نکته درست و مهمی نیست. سخن آقای پرویز با انتقادهای تند و «کیهانی»آقای صفارهرندی که یک باره ۷۰ درصد کتاب‌های دوره گذشته را انحرافی یا مساله‌دار می‌داند یا به سیاق مقالات و یادداشت‌های کیهان، جناح رقیب سیاسی خود را تا حدوابستگی به سیا و سرسپردگی به اسرائیل و عمال بودن و... می‌نکوهد و افشا‌ء می‌کند، متفاوت به نظر می‌رسد و اگر چنین باشد،‌پاسخ پاسخ‌نامه را نوشتن، آب در ‌هاون کوبیدن می‌نماید که خیری و نیکی‌ای در آن نیست و خواندن و نخواندن آن یکسان است. بنابراین شخصیت حقوقی معاون محترم از شخصیت حقیقی ایشان در طرح برخی مهمتر و جلوتر است لذا باید این متن را به عنوان یک سند فرهنگی در دولت اصولگرای کنونی مهم انگاشت.
بخش مهم و تفضیلی پاسخ‌نامه معاون محترم درباره آمار و ارقام انتشار کتاب‌های حوزه دین است که ایشان آن را مطرح می‌کند تا پاسخی را برای انتقاد به کاهش تولید کتاب در این حوزه در این سال‌های اصولگرایی و ارزشمداری تمهید کند. نکته‌درستی که ایشان مطرح کرده ‌است تفاخر به آمار و ارقام در عرصه نشر است. نمی‌توان منکر شد که آمار و ارقام زبان و ابزار بیان واقعیت‌ها و عملکردهاست. اما برخی چنان در استفاده از این بیان و ابزار افراط می‌کنند که «واقعیت دیگری»بدل «واقعیت»می‌شود. اما معاون محترم چنان در این‌باره قلم تیز می‌کند که فراموش می‌شود که این تمهیدات پاسخ وزیر فعلی است نه وزیر قبلی، زیرا اساسا این بحث جدید از تفاخر به یک آمار آغاز شد و اعلام اینکه ۷۰ درصد کتاب‌های منتشره شده در دوره گذشته انحرافی یا مساله‌دار بوده است. در حالی که آمارهایی که آقای مسجدجامعی اعلام کرد و مبتنی بر آن برهان خود مبنی بر کاهش کتاب‌های دینی در دوره جدید را اقامه کرد، آمارهای عینی است، یعنی این امکان وجود دارد که کل کتاب‌های حوزه دین در این سال‌های اخیر را سرشماری و تعداد آنها را محاسبه کرد، صرف‌نظر از این که محاسبه‌گر چه کسی است یا چه گرایش سیاسی و عقیدتی دارد اما آمارهای آقای صفار در مورد انحرافی یا مساله‌دار بودن کتاب‌های دوره گذشته یک آمار ذهنی‌و به تعبیر علامه طباطبایی «اعتباری»یا به قول اهل هرمنوتیک «تفسیری»است، یعنی این مدعا واقعیت خارجی و عینی ندارد و فقط توسط همفکران یا یک گروه سیاسی و جناحی مورد نظر آقای صفار قابل تایید و اثبات است و اگر گروه محاسبه‌گر و بررس تغییر کند، نتیجه هم تغییر می‌کند و احتمالا خواهند گفت برابر قانون و مقررات عمل شده است. برخلاف آن، آمارهای آقای مسجدجامعی عینی است و آمار کتاب‌های حوزه دین و کاهش آن واقعیت خارجی دارد و متکی بر سلیقه و گرایش سیاسی نیست مگر اینکه به خانه کتاب دستور داده شود که آمارها بنا بر میل و اراده مدیران تغییرکند و بهبود یابد. بنابراین معلوم نیست که معاون محترم پاسخ کدام وزیر را می‌دهند یا حتی کدام دولت را. دولتی که امروز جناح مخالف و موافق آن در یک موضوع درباره آن مشترک رای و نظرند و آن اینکه آمارهای دولت فعلی عموما دروغ است و نادرست. اما تفاخر به آمار چیزی نیست که آقای معاون از آن مستثنی باشند، به نمونه اخیر آمارهای افتخارآمیز ایشان در مصاحبه‌مطبوعاتی دقت کنید:
● روزنامه کاروکارگر؛ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸؛
«پرویز: امسال ۹ میلیارد تومان خرید کتاب داشته‌ایم، وی ادامه داد: سال گذشته نسبت به سال قبل از آن ۶ برابر خرید کتاب مصوب داشته‌ایم. امسال حدود ۹ میلیارد تومان در ۶ ماه اول سال به تصویب کمیته خرید کتاب رسید که بخش اعظم آنها خریداری شده و بقیه هم در حال خریداری است و کتاب‌های خریداری شده هم متناسب با سهمیه هر استان توزیع می‌شود.
معاون فرهنگی وزارت ارشاد افزود: «در ۲ سال گذشته میزان نمایشگاه‌های استانی دو برابر ۱۳ سال فعالیت موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی بوده است.»
ردپای این تفاخرطلبی در مصاحبه‌های ایشان کم نیست اما نکته مهم این است که معاون محترم پس از بحث مفصل و مبسوطی درباره آمارهای درست و ناقص کتاب‌های حوزه دین، چون در آخر نمی‌توانند مدعیات خود را اثبات کند و در نهایت هم می‌پذیرد که این نوع کتاب‌ها، چه نسبت به دولت قبل یا چه نسبت به روند جاری، کاهش داشته و برای این کاهش به دو عامل،‌ عامل حذف یارانه کاغذ و افزایش سختگیری در انتشار کتاب‌های حوزه دین و شدت سانسور اشاره می‌کند، ناچار از پیش‌کشیدن موضوع تفاخر به آمار و ارقام می‌شود. موضوع تفاخر به آمار تنها تمهیدی است که می‌تواند موضوع کاهش کتاب‌های این حوزه را توجیه کند. عوامل یادشده به عنوان علل کاهش کتب دینی منطقی و پذیرفتنی است اما نه برای این دولت و اصولگرایان و کیهان‌اندیشان که کاستی‌ها و ضعف‌های عملکردی همه دولت‌های قبلی را پای تساهل و تسامح و مرعوبیت و لیبرال‌مسلکی می‌گذاشت و امروز مدعی اراده‌گرایی محض و شجاعانه در تمامی عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و خارجی‌و... اند. بر مبنای منطق فرهنگی و عام دولت جدید و وزیر و معاون محترم عامل شجاعت قاعدتا باید هر گونه خلاء و کاستی هر عامل دیگری را بپوشاند.
البته من اعتقاد دارم که افزایش و کاهش کتب دینی در کوتاه‌مدت واجد هیچ معنایی نیست اما در منطق فرهنگی جناح حاکم کوتاه‌مدت و بلندمدت معنایی ندارد جز پیروزی بر دشمن در هر دو مدت. زیرا مهم خوانده شدن کتاب است نه اشباع کردن تمامی کتابفروشی‌ها، کتابخانه‌ها و مساجد از کتاب‌های ناخواندنی. اگر تمامی بودجه کتاب و فرهنگ صرف تولید و خرید کتاب‌های دینی شود، آن گاه باید نگران شد که جامعه بی‌دین است و چون غیر از دولت کسی کتاب دینی نمی‌خرد. اما نکته مهم این است که ابزار و حربه‌ای که سال‌ها این جناح فرهنگی و کیهان‌اندیشان برضد اصلاح‌طلبان تیز کرده‌اند امروز برضد خودشان به کار افتاده و خود درآن دام افتاده‌اند. حربه صورت‌پرستی‌و قشری‌گری فرهنگی که از فرهنگ جز ستیز فرهنگی معنای دیگری را درک و فهم نمی‌کند، امروز آمارها نشان می‌دهند که ستیز فرهنگی در عرصه واقعیت بی‌رمق و به عواملی چند ناتوان است.
اما در استدلال معاون محترم برای کاهش کتاب‌های دینی در سال‌های اخیر برهانی اقامه شده است که بسیار مهم است و آن حذف یارانه کاغذ است. این اقدام که معاون محترم به شجاعت دوره جدید منسوب می‌کند،‌انصافا اقدام مهمی نه تنها در این سال‌های اخیر، بلکه در تاریخ نشر محسوب می‌شود. همان‌گونه که معاون محترم اشاره دارد این اقدام مصوبه برنامه چهارم است که سال‌های پیش باید به آن عمل می‌شد اما زمینه اجرایی آن تا اوایل دولت جدید فراهم نشد. این اقدام به واقعی شدن سازوکارها و تصمیم‌گیر‌ی‌ها و اجرا در حوزه نشر چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی کمک می‌کند و مقدمات و زمینه‌های اصلاح ساختار نشر در ایران را فراهم می‌آورد. اما بر خلاف آنچه معاون محترم مطرح می‌کند و بر آن تاکید می‌ورزد، ‌نتایج و ثمرات مفید و موثر این اقدام نمی‌تواند صرفا متکی بر شجاعت باشد و به درایت و قوه کارشناسی هم نیاز است. این اقدام فقط در چارچوب اصلاح کلی ساختار نشر نتیجه می‌دهد نه منتزع و مجرد از آن و بدون آن بی‌نتیجه و بی‌ثمر خواهد بود. معاون محترم فراموش کرده‌اند که خودشان هم قبلا اعلام کرده بودند که اجرای اصل حذف یارانه مستقیم کاغذ نتیجه‌ای دربرنداشته است. گزارش این خبر را به نقل از خبرگزاری فارس بخوانید:
محسن پرویز: حذف یارانه کاغذ، بازار نشر را درست نکرد. معاون فرهنگی وزارت ارشاد می‌گوید ما امیدوار بودیم بعد از حذف یارانه کاغذ، بازار نشر خود به خود درست شود و بسیاری از ناشرانی که اسما ناشر بودند از این گردونه خارج شوند، ولی اینطور نشد. به گزارش خبرنگار فارس، محسن پرویز، معاون فرهنگی وزارت ارشاد روز چهارشنبه ششم شهریور در مراسم اختتامیه سومین جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان در محل کتابخانه ملی سخن ‌گفت. پرویز در سخنرانی خود نسبت به آنچه که وی آن را «تداخل وظایف مولف و ناشر» در روند تولید کتاب خواند، انتقاد کرد و بازار نشر را آشفته خواند. به گفته وی، ناشر باید اثر مولف را بررسی کند و بازرگانی بعد از تولید را بر عهده داشته باشد. ولی بررسی بازار نشان می‌دهد که صنعت نشر ایران از این چارچوب خارج شده است. به گزارش فارس، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد سال گذشته به درخواست ناشران بودجه میلیاردی یارانه کاغذ را قطع کرد تا آن بودجه را صرف خرید کتاب، حمایت از اقشار کتابخوان و تجهیز کتابخانه‌ها کند. محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران هفته گذشته هدفمند شدن یارانه‌ها در حوزه نشر را یکی از موفقیت‌های مهم دولت خوانده بود.
این موفقیت که امروز معاون محترم بر آن می‌بالد و آن را ثمره‌شجاعت خود یا وزارت دوره جدید می‌نامد، قبلا شکست آن اعلام شده بود. دلیل این شکست هم کاملا منطقی و کارشناسی است. این دولت به حذف خرید کاغذ و اعطای آن به ناشران اقدام کرد اما خلاف تصور معاون محترم این اقدام به تنهایی نمی‌توانست به سالم‌سازی و حرفه‌ای شدن نشر و حذف دلالی‌بازی و فسادها بینجامد. زیرا روح یارانه مستقیم کاغذ به کالبد شورای کتاب دمیده شد و تمامی سازوکارها و مسائل کاغذ از خیابان ظهیرالاسلام به دارالشورای خرید کتاب منتقل شد تا با تسویه شورا از اغیار و نمایندگان اتحادیه و بخش خصوصی و افزایش چند برابری بودجه خرید کتاب از ۲ میلیارد به ۲۰ یا به روایتی به ده‌ها میلیارد تومان در سال، شجاعت حذف یارانه کاغذ در برابر تقویت و استحکام کم‌نظیر شورای دولتی تمام عیار خرید کتاب رنگ ببازد و بی‌ثمر شود تا بار دیگر این اصل حکمت اسلامی ثابت شود که شجاعت در جوف یا به تعبیر عرفا در معیت حکمت و ادب به عدالت می‌انجامد و تاکید بر هر کدام منهای دیگری نیز بی‌عدالتی و بی‌توازنی است. حذف یارانه کاغذ منهای سازوکار سالم و شفاف و علنی و با مشارکت نمایندگان صنوف در شورای خرید کتاب،‌در کنار تقویت و توزیع غیرشفاف و پنهانی بن‌کتاب، و حذف نمایندگان اتحادیه و در واقع حذف نمایندگان مردم از فرآیند تصمیم‌سازی و اجرا در نمایشگاه‌ها و نیز چند قبضه شدن سانسور غیرقانونی و شجاعانه کتاب‌ها بدون پاسخگویی به هیچ مرجع قانونی و رسانه‌ای،‌اقدامی‌است که جز شجاعت هیچ ثمری برای نشر ندارد و در واقعیت نشر و ساختار آن،‌اقدامی بی‌حاصل است. به همین دلیل این اعتراف معاون محترم را باید قدر نهاد که شجاعانه اعلام کرد که حذف یارانه کاغذ نتیجه‌ای دربرنداشته است. آیا افراد شورای خرید کتاب که در نهان عمل می‌کنند و حاضر نیستند عملکرد خود را شفاف اعلام کنند،‌دچار هیچ لغزش و انحراف و باندبازی و دوست و آشنا‌گرایی به مانند برخی ناشران نمی‌شوند و آیا در برابر تولید کتاب‌های کاذب در گذشته برای استفاده از سهمیه کاغذ، امروز تولید کاذب و خرید ناعادلانه کتاب برای ترویج یک تفکر جناحی و باندی شکل‌نگرفته است. بنابراین این که رونق سابق خیابان ظهیرالاسلام را به راهرو و اتاق‌های وزارت ارشاد منتقل کنیم، اگر اقدامی شجاعانه باشد،‌عادلانه و حکیمانه نیست و تفاخری هم ندارد.
بحث مهم دیگری که معاون محترم مطرح می‌کند و در وضعیت دولت فعلی جای قدردانی دارد،‌نقد «سیاست گلخانه‌ای»فرهنگی در دوره گذشته است. قدرانی به این دلیل که این مفهوم اصطلاحی اصلاح‌طلبانه است، هرچند در مالکیت هیچ گروه و جناحی نیست، اما جای تقدیر دارد که در دولت نهم و وزارت ارشاد تحت مدیریت کنونی کسی از سیاست گلخانه‌ای سخن می‌گوید. اما آیا معاون محترم لوازم و مقدمات واجب چنین بحثی را می‌پذیرد. مقدمه بدیهی و اولیه سیاست گلخانه‌ای تنفس فرهنگ و به تبع آن کتاب در فضای آزاد و آزادی فرهنگی است. سیاست گلخانه‌ای با سانسور دولتی و سلیقه‌ای و تصمیمات در اتاق‌‌های در بسته و نهان‌کاری در زمینه‌های حمایت و نظارت بر نشر و فرهنگ مغایرت دارد. آیا معاون محترم برای اینکه رقیب خود را با توسل به هر روشی از میدان خارج کند، متوسل به این سلاح شده است یا به واقع به ضرورت و لوازم آن نیز وفا دارند؟ معاون محترمی که اصل شفاف‌سازی در خرید کتاب،‌یعنی حداقل‌ترین و ساده‌ترین لوازم سیاست غیرگلخانه‌ای را در عمل اجرا نمی‌کند و نمایندگان اتحادیه را از شورا اخراج می‌کند، یا در نقد این سیاست مومن نیست یا گلخانه را در حد یارانه کاغذ کوچک فرض کرده‌اند و بحثی غیرکارشناسی را در حد لفظ به کار برده‌اند تا جواب مدرنی به انتقادهای مخالف داده باشد. کما اینکه این عبارت در پاسخ‌نامه ایشان که «تمام کاغذ موجود در بازار توسط کاغذ دولتی که غیرقانونی وارد آن می‌شود، تامین می‌شود»و همچنین اظهارات ایشان در مورد اصلاح آمارها تا ماه خرداد سال بعد غیرکارشناسی است. زیرا معمولا به دلیل نام‌نویسی نمایشگاه کتاب در بهمن و مبنا بودن فهرست خانه کتاب و کتاب‌های منتشر شده در هر سال به عنوان سندی برای تعیین متراژ غرفه و نیز انتشار فهرست و نمایه کتاب‌در هر نمایشگاه، آمارهای خانه کتاب در اواخر سال به مرحله‌تقریبا نهایی می‌رسید و تغییرات در سال بعد بسیار اندک بوده است. البته امسال هنوز خردادماه نشده و بلافاصله پس از نامه ایشان، همزمان آمار کتاب‌ها در خانه کتاب دچار اصلاح شدند.
بنابراین سیاست گلخانه‌ای فقط به یارانه گلخانه‌ای کاغذ محدود نمی‌شود، بلکه خرید کتاب گلخانه‌ای، بن‌کتاب گلخانه‌ای، نمایشگاه‌های گلخانه‌ای و مهمتر از همه سانسور گلخانه‌ای را هم شامل می‌شود که در مجموع ساختاری را شکل می‌دهد که با اقدام‌های ناقص و نمایشی مانند حذف یارانه کاغذ اصلاح نمی‌شود و به نظر می‌رسد اصلاح آن، شجاعتی بیش از شجاعت دولت نهم و وزارت ارشاد کنونی را می‌طلبد. در دوره‌ای که صدای اعتراض ناشران و مولفان به شدت سانسور و ممیزی غیرقانونی فعلی عادت ثانوی شنوایی شده است و مدیران و معاون و وزیر محترم به احدی در برابر سانسور موجود پاسخگو نیستند و شجاعانه از آن با تفسیر دلبخواهی از مقررات و قانون سخن می‌گویند و چنان عمل می‌شود که گویی در قانون اساسی اصلی به نام اصل ۲۴ وجود ندارد و شعار آزادی در انقلاب اسلامی و کلام امام بی‌معنا و ارزش شده است و هرگونه دفاعی از این شعار و مردم‌سالاری بی‌تردید به یکی از سفارتخانه‌های خارجی ربطی دارد، سخن گفتن از سیاست گلخانه‌ای طنازانه و کمدیک است که فراسوی آن تراژدی واقعیت انسداد فرهنگی نهفته است.
پرسشی که در اینجا باقی است این است که اگر این سیاست‌ها سیاست گلخانه‌ای است و معاونان قبلی اهل تسامح و مرعوب شدن بوده‌اند،‌ غیر از حذف یارانه کاغذ که آن هم به اعتراف ایشان مصوبه زمین‌مانده دولت قبلی بوده، ‌چه اقدام جدید و سیاست تازه‌ای این معاونت در دوره جدید به کار بسته جز تکرار شجاعانه همان سیاست‌ها و برنامه‌های قبلی در زمینه‌های نمایشگاهی،‌سیاست‌های حمایتی،‌خط‌مشی نظارتی، برنامه‌های هفته کتاب یا نمایشگاه قرآن یا تجهیز کتابخانه‌ها؟ معاونت فعلی به لحاظ برنامه‌ای ادامه معاونت‌های قبلی است، فقط فهرست و سیاهه خریداران و ناشران و مولفان آن عوض شده است.
اما در پاسخ‌ نامه معاون محترم عبارتی وجود دارد که سیاست نظارتی کل دوره گذشته را به زیر سوال می‌برد و البته جز شجاعت، هیچ مبنا و مستند دیگری ندارد؛ ایشان پرسش می‌کند که: «چرا سوال نکنیم که چرا با بی‌توجهی کامل به ضوابط نشر کتاب، به کتاب‌هایی مجوز داده شد که احساسات و عواطف عمومی، ملی و مذهبی گروه کثیری از آحاد جامعه را برانگیخت؟»این عبارت که از تمامی واژه‌های کامل، عموم، ملی، مذهبی، کثیر و آحاد جامعه آکنده شده است، همان ادعای تفسیری و اعتباری است که معلوم نیست پشت در اتاق آقای پرویز کسی هم آن را تایید کند. اما این نکته مهم است که چرا ایشان از عبارت «بی‌توجهی کامل به ضوابط نشر»استفاده می‌کند. این عبارت به این معنا است که در تمامی سال‌های دولت گذشته ضوابط نشر «کاملا» رعایت نشده و تمامی کتاب‌های مجوز گرفته در این سال‌ها خلاف ضوابط نشر بوده است. این مضمون از قول اخیر وزیر محترم که ۷۰ درصد کتاب‌های دوره گذشته را انحرافی یا به عبارت اصلاح شده،‌مساله‌دار می‌داند، تندتر و شدیدتر است. در واقع با این مضمون از نوشته معاون محترم ۱۰۰درصد کتاب‌ها در این دوره خلاف ضوابط و غیرقانونی است و اگر این تمایل در مدیران سطوح میانی هم باشد که بخواهند در این زمینه اظهارنظری بکنند احتمالا بر این روال آنان خواهند گفت۱۳۰ درصد کتاب‌های دوره گذشته خلاف قانون اساسی بوده است!
چرا معاون محترم به مانند وزیر محترم تصور می‌کند که اکثریت محصولات و کالاهای فرهنگی دوره قبل مانند کتاب مساله‌دار و انحرافی است؟ مرجع این تصور صرفا به مدیران قبلی وزارت ارشادبرنمی‌گردد،‌بلکه مولدان این محصولات را نیز شامل می‌شود. چرا معاون و وزیر محترم از اکثریت این محصولات ناخشنود و ناراضی‌اند؟ به نظر می‌رسد دلیل منطقی و روشنی دارد. چون این گروه حاکم بر ارشاد خود را در فضای کل فرهنگ و محصولات و مولدان و مولفان و ناشران اقلیت می‌دانند و به همین دلیل از اکثریت مدیران، اکثریت محصولات فرهنگی مانند کتاب، فیلم و موسیقی و... ناراضی‌اند، از اکثریت مولدان و مولفان فرهنگ ناخشنودند و از اکثریت کتاب‌های در دست اقدام برای مجوز ناخرسندند و اکثریت آنچه تا به امروز به نام فرهنگ منتشر شده یعنی ۷۰درصد کل آن را مساله‌دار و انحرافی و بی‌توجهی کامل به ضوابط می‌دانند چون می‌دانند آنان در خوشبینانه‌ترین و اقرارآمیزترین وضع فقط می‌توانند با ۳۰ درصد جامعه فرهنگ و هنر همراه و همفکر باشند که البته این آمار هم تفاخرآمیز به نظر می‌رسد و بی‌تردید گروهی که امروز امورات ارشاد را در دست گرفته‌اند، در یک رفراندوم فرهنگی از اهالی فرهنگ و هنر زیر ۱۰ درصد رای نخواهند آورد. طبیعی است وقتی گروهی در اقلیت امورات و نظام فرهنگی کشور را در اختیار دارند، همه چیز به نحو اکثریتی و کلی و تام ناخشنودکننده و نگران‌کننده است. فرهنگ با گرایش و نگاه اقلیتی حاکم بر آن ممکن است متوقف شود اما به گرایش اقلیتی نمی‌گراید مگر آنکه جز قدرت چیزی در چنته داشته باشد.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید