چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


فولکلور یا فرهنگ مردم در گذشته دور


فولکلور یا فرهنگ مردم در گذشته دور
نمایش بزرگتر تصویر نخستین بار« آمبرو از مورتن »ambroise morton در ۱۸۸۵ میلادی آثار باستان و ادبیات توده را folk-iore نامید یعنی دانش عوام. در آلمان و هلند و کشورهای اسکاندیناوی لغت volkskunde معادل آن را پذیرفتند ، اما در کشور های لاتینی زبان ابتدا مقاومت بیشتری نشان دادند و پس از کشمکشها و وضع لغات دیگر، بالاخره به این نتیجه رسیدند که فولكلور جامع ترین لغتی است که شامل تمام دانش عوام میشود و مشتقات این لغت را نیز وارد زبان خود کرده اند. بموجب تعریف سن تیو( saint yves ) فولكلور به مطالعه زندگی توده عوام در کشورهای متمدن می پردازد. زیرا در مقابل ادبیات توده ، فرهنگ رسمی و استادانه ای وجود دارد به این معنی که مواد فولكلور در نزد مللی یافت می شود که دارای دوپرورش باشند: یکی مربوط به طبقه تحصیل کرده و دیگری مربوط به طبقه عوام . مثلا در هند و چین فولكلور وجود دارد اما نزد قبایل وحشی استرالیا که نوشته وکتاب ندارند فولكلور یافت نمی شود . زیرا که همه امور زندگی این قبایل مربوط به علم نژاد شناسی است. نژاد شناسی نه تنها و ضع سیاسی و مذهبی و عادات و اخلاق آنها را ضبط می کند ، بلکه مثلها ، ترانه ها، قصه هاو افسانه های آنها را نیز جمع آوری می نماید. فولكلور نزد قبایل بدوی وجود ندارد چنانکه در ملتی که همه افراد آن دارای پرورش عالی معنوی بوده و از اعتقاد به اوهام و خرافات بر کنار باشند نیز یافت نخواهد شد . ولی چنین ملتی تا کنون وجود نداشته است. بطور اجمال فولكلور آشنایی به پرورش معنوی اکثریت است در مقابل پرورش مردمان تحصیل کرده در میان یک ملت متمدن . امروزه فولكلور توسعه شگفت آوری بثمر رسانیده، ابتدا محققین فولكلور فقط ادبیات توده مانند: قصه ها، افسانه ها، آوازها، ترانه ها، مثلها، معماها، متلکها و غیره را جستجو میکردند. کم کم تمام سنتهایی که افواها آموخته می شود و آنچه مردمان در زندگی خارج از دبستان فرا می گیرند جزو آن گردید .چندی بعد جستجو کنندگان اعتقادات و اوهام ، پیشگویی راجع به وقت نجوم ، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانش توده نامیده میشد مانند گاهنامه ،سنگ شناسی، گیاه شناسی، جانور شناسی و دارو هایی که عوام به کار می برند را به این علم افزودند. سپس اعتقادات و رسومی که وابسته به هر یک از مراحل گوناگون زندگی مانند :تولد، بچگی، جوانی ،زناشویی، پیری ، مراسم سوگواری، جشنهای ملی و مذهبی و عاداتی که مربوط به زندگی عمومی می شود ، از جمله تمام پیشه ها و فنون توده جزء این علم به شمار آمد ، زیرا هر پیشه ای ترانه ها و اوهام و اعتقادات مر بوط به خود را دارد مثلا فولكلور شکار یا ماهیگیری جدا ست و هر شغلی ممکن است نزد محقق این فن بایگانی علیحده داشته باشد. همچنین کتابهایی که از دست توده مردم بیرون آمده مانند: بهرام و گلندام، خاله سوسکه، عاق والدین و غیره باید جمع آوری و مطابق تاریخ طبقه بندی شود. هنر و ادبیات توده به منزله مصالح اولیه بهترین شاهکارهای بشر بشمار میاید، بخصوص ادبیات و هنرهای زیبا و فلسفه و ادیان مستقیما از این سرچشمه سیراب شده و هنوز هم می شوند. این سرچشمه افکار توده که نسلهای پیاپی همه اندیشه های گرانبها و عواطف و نتایج فکر و ذوق و آزمایش خود را در آن ریخته اند گنجینه زوال ناپذیری است که شالده آثار معنوی و کاخ باشکوه زیباییهای بشریت به شمار می آید.
ترانه های عامیانه، آوازها و افسانه ها نماینده روح هنری ملت میباشد ، و فقط از مردمان گمنام و بیسواد به دست می آید . اینها صدای درونی هر ملتی است و در ضمن سرچشمه الهامات بشر و مادر ادبیات و هنر های زیبا محسوب می شود . به همین مناسبت امروزه در کشور های متمدن اهمیت خاصی برای فولكلور قائل می باشند. شاید ایرانی تحصیل کرده بزندگی اجتماعی اروپائیان بیش از وطن خود آشنا باشد، در اینحال چگونه میتواند اظهار وطن پرستی بکند؟ و حال آنکه از رموز زبان ، ترانه ها، قصه ها، اعتقادها ، اندوه و شادی و بطور خلاصه از زندگی مادی و معنوی هم میهنان خود آگاه نیست و نمی تواند با آنها همدردی داشته باشد و یا درد های آنان را چاره کند. کم کم در همه جا تاریخ تمدن جانشین تاریخ رسمی سیاسی و جنگی شده است و در هر دوره شمه ای از وضع علوم و هنر های زیبا و ادبیات را مینگارند. اکنون موقع آن رسیده است که تاریخ شامل عادات و رسوم زندگی توده بانضام ترا نه ها و اوهام و افسانه های هر دوره ای باشد . باید تاثر ملت را تا هر زمان تعیین کرد تا مقاومت توده در مقابل کش مکش ها و شرکت او در بهبود وضع عمومی آشکار گردد بطور خلاصه باید گروه نیاکان گمنام هر ملتی با اندوه و شادی و بد بختیها و سستیها و کوششها و فداکاری هایش جلو او مجسم بشود. قسمت عمده زندگی روزانه ما از عاداتی که به ارث برده ایم تشکیل یافته و سرچشمه آن ها ملی نیست بلکه بشری می باشد ، زیرا مظاهرات گوناگون زندگی توده حاکی از عمومیت و قدمت است . این عادات هر جا که بشر است خود نمایی میکند و میتوان حدس زد که تمام آنها از ابتدای بشریت آغاز میشود و یا لااقل مربوط به دوره های بسیار باستانی است . افزارهای یکسان که در مناطق گوناگون پیدا شده نه تنها دلیل ارتباط اقوام است بلکه مؤید این نظر می شود که همه آنها از افزار های ما قبل تاریخ منشعب شده است . ( همان کهن الگوهای مد نظر کارل یونگ در روانشناسی و یا بهتر بگوییم فلسفه تحلیلی اسطوره ها ). آداب و رسوم نیز از همین قرار است . خوشامد گفتن به کسی که عطسه میکند در همه سرزمینها و بین تمام قبائل مرسوم می باشد. آتش کردن بوسیله سایش چوب در سر تاسر زمین معمول بوده . ادبیات توده چه از حیث موضوع قصه ها و ترانه ها و چه از جنبه های دیگر عمومیت محصول زندگی توده را میرساند . اغلب در کشور های دور ازهم که بهیچ وجه وسیله ارتباط بین افراد آن وجود نداشته اشعار عامیانه ای هست که از حیث مضمون و آهنک همانند میباشد. اسنادی دردست هست که آدم عصر حجر میرقصیده ، آیا می توانیم مدعی بشویم که شبها در کنار آتش قصه نمی گفته یا آواز نمی خوانده است؟
از مقایسه تمام قصه های ملل گوناگون که در سر تا سر زاد بوم نژاد هند و اروپایی و همچنین میان نژادهای سرخ وسیاه رواج دارد چنین بر میاید که بسیاری از آنها با جزئی تغییر در همه جا یافت می شود/ چوپان اسکاتلند ، ماهیگیر جزیره سیسیل ، دایه ایرانی ، موجیک روسی ، برزگر هندی و شتر چران بربر که همه آنها بیسواد و نادان هستند و هرگز راجع یکدیگر چیزی نشنیده اند یک وجه مشترک دارند و آن عبارت از قصه های عجیب و یا خنده آوری است که گاهی ساختمان ظاهری آنها فرق می کند ولی موضوع آنها همه جا یکی است. مثلا قصه« ماه پیشانی» ایرانی با جزئی تغییر نزد فرانسوی ها ، آلمانی ها و ایرلندی ها وجود دارد و از حیث موضوع با قصه نروژی نزدیکتر می باشد. این اختلاف کوچک در مضموم یک قصه از نواحی مختلف یک کشور جمع آوری شود نیز مشاهده می گردد . به همین مناسبت چنین تصور کرده اند که ترکیب اولیه ترا نه ها و قصه ها و اعتقادات بشر به زمانی میرسد که خانواده های گوناگون این ملل با هم میزیسته و هنوز از یکدیگر جدا نشده بوده اند. آنچه در باره قصه ها گفته شده در باره اعتقادات و رسوم دیگر نیز صدق میکند. شالوده مشترک مذاهب اولیه و پرسشهای توده بطور خلاصه از سه سرچشمه ناشی میشود:
پرستش مردگان، پرستش طبیعت و موجودات آن ، رسوم و جشنهای موسمی که مربوط به پیوند بین انسان و طبیعت می شود ، رابطه میان ستارگان و فصلهایی که از تأ مل احوال ملل گوناگون در طبیعت به دست آمده است . از این رو عادات و آداب و اعتقادات ما نه تنها از جانب پدر و یا کسانیکه در سرزمین هم نژاد نیاکان میزیسته اند به ما رسیده بلکه از تمام نژادهای دیگر این عادات و اعتقاد ها را گرفته ایم . فولكلور دشمنی با بیگانگان را زائل می کند و همبستگی نژاد بشر را نشان می دهد از این قرار اساس زندگی توده عمومیت دارد ولی مطلب مهم دیگر اینست که این اساس مشترک به زمانهای ما قبل تاریخ میرسد. چنانکه ملاحضه می شود فولكلور علم نوزادی است ، ولی جمع آوری مصالح آن بسیار لغزنده و دشوار می باشد زیرا این گنجینه فقط از محفوظات اشخاص بی سواد و عامی به دست میاید و وابسته به پشتکار و همتی است که اهالی تحصیل کرده یک ملت از خود نشان بدهند . زیرا هر گاه در جمع آوری آن مسامحه و غفلت بشود بیم آن می رود که قسمت عمده فرهنگ توده ای فراموش گردد.
این جنبش در ایران پس از چاپ کتاب« نیرنگستان» ۱۳۱۲ آغاز شد، و معلوم نیست به چه علت کتاب نامبرده توقیف گردید ولی زمامداران وقت متوجه شدند که از این راه می توانند وسیله نمایشی فراهم بیاورند و در همان دوران اسم بکر« مردم شناسی» اختراع شد ، موزه ای با این نام گشایش یافت که بر اشخاص بی سابقه پیدا نیست مقصود موزهETHNOGRAPHIE یاSOCIOLOGIE یاant hropologie ویا اداره جاسوسی است. متاسفانه این تقلید هم مانند همه تقلید های بی اساس که ............. انجا م گرفت به صورت کاریکاتور وازده ای از آب در آمد. یعنی مقداری البسه و اشیاء فراهم شد و بدون رعایت اصول museographi مرتب گردید .بطوریکه تماشا کننده بی آنکه رابطه این اشیاء و افزار و اشخاصیکه در زمان و مکان معینی آنرا به کار می برده اند در یابد و یا دنباله تحولات مادی و معنوی آنرا درک کند، مشتی اشیاء و افزار و جامه هایی را درهم و برهم در آنجا می بینید. از این گذشته موزه نامبرده فاقد بسیاری از آلات و افزار کار و اسباب بازی و پیرایه و طلسم و غیره می باشد که جمع آوری آنها کار بسیارآسان و با مخارج کم میسر بوده است . بر عکس به معرض نمایش گذاشتن لباس سلاطین قاجاریه و یا لباسهایی که بموجب د ستور زری آن جداگانه در ولایات خریداری و به تقلید لباس مردمان بومی دوخته شده بیشتر بدرد موزه بالماسکه میخورد. مقداری اسناد گرد آمده که به نظر میاید بیشتر از لحاظ رفع تکلیف جمع آوری شده باشد و کاملا فاقد ارزش علمی است .به این معنی که بخشنامه هایی به فرهنگ استانها فرستاده شد و از رؤسای فرهنگ محل هر کدام جدیت بیشتری به خرج داده اند بعنوان تکلیف در دبستانها از شاگردان تقاضای قصه وافسانه کرده اند و به این ترتیب اسناد جمع آوری شده است . ولی آنهایی که به علت سهل انگاری از این اقدام غفلت ورزیده اند حتی برای نمونه کوچکترین اثری از فولكلور ناحیه خود نفرستادند . به طوری که از بسیاری جاها و حتی از استانهای بزرگ هیچ سندی در دست نیست . گرچه این اسناد ارزش علمی ندارد یعنی اغلب بدون تاریخ است و نویسنده ویا گوینده اصلی آنها معلوم نیست و لغات محلی به طور دقیق ضبط نشده و نقص های دیگر. معهذا بعضی از آنها قابل استفاده و برای مطالعات بعدی کمک گرانبهایی بوده است . بدبختانه در موزه بسیاری از این اسناد گوناگون را که روی کاغذهای بی قواره بوده یکنفر که البته آشنایی به تمام زبانهای بومی نداشته پاکنویس کرده و اصل سند از بین رفته ، بعلاوه بسیاری از این اسناد دست اشخاص متفرقه افتاده و مفقود گردیده است.( از جمله مجموعه گرانبهایی که یکی از معلمین یزد فراهم کرده بود) آنچه از این اسناد استفاده شده بعضی دو بیتی ها و چند قصه است که به صورت ادبی در آمده و حتی در آنها دخل و تصرف شده است. البته ایرادهای بیشتری باین بنگاه وارد می باشد که از موضوع ما خارج است. اما مطلبی که مهم است اینکه عجالهٔ برای جمع آوری آثار و فرهنگ توده یک مرکز وجود دارد که هرگاه اصلاحات اساسی در آن شود ممکن است بعدها صورت جدی و علمی به خود بگیرد . تا کنون تحقیقاتی که درباره فولكلور ایران انجام گرفته بسیار محدود و ناقص می باشد ، چون به هیچ وجه متکی به روش دقیق علمی نبوده است . فقط می توان از آن بعنوان طرح مقدماتی کار جدی و علمی استفاده کرد. در این زمینه کتابها و رساله های بیشماری که در کشور های متمدن دیگر وجود دارد راهنمایی گرانبهایی خواهد بود.
آنچه به زبان فارسی به چاپ رسیده عبارتست از:
ژو کورسکی، نمونه آثار ملی ایران ،پترزبورگ،۱۹۰۲
ا.کریستی، مجموعه قصه های فارسی، کوبنهاون۱۹۱۸
ه.ماسه قصه های فارسی، پاریس۱۹۲۵
گالونو، زورخانه، لنینگراد۱۹۲۷
گالونو،پیلوان کچل،لنینگراد۱۹۲۸
گالونو، خیمه شب بازی، لنینگراد،۱۹۲۹
ص. هدایت، اوسانه۱۳۱۰-نیرنگستان۱۳۱۲
کوهی کرمانی ،هفتصد ترانه، چهارده افسانه۱۳۱۴
مجله موسیقی سال اول ۱۳۱۸ شماره های ۶-۷-۸
اسناد چاپ نشده که در این موضوع وجود دارد عبارتست از پرونده های موزه مردم شناسی و پرونده های قصه متعلق به آقای صبحی مهتدی . بزبان خارجه جامعترین کتابی که تاکنون راجع به فولكلور ایران نوشته شده تألیف آقای هانری ماسه است که تقریبأ تمام نیرنگستان و اوسانه و چهارده افسانه کوهی با اسناد و شواهد دیگری که به دست آورده و یا از روی سفر نامه های اروپائیان که به ایران آمده اند یاداشت کرده در دو جلد به چاپ رسانیده است. خانم دونالسون در the wildrue چاپ۱۹۳۸ فولكلور ایران را بیشتر از لحاظ اسلامی تحت مطالعه قرار داده اند و با وجود اینکه از نیرنگستان اقتباس کرده اند گویا به عمد اسم آن را از قلم انداخته اند فقط در یکجا (۱۷۳ص) این کتاب را «نارنجستان» مینامند. مطالعات دیگر راجع به فولكلور ایران از این قرار است:
بریکتو، قصه های فارسی، لییژ ۱۹۱۰
لوریمر،قصه های فارسی، لندن ۱۹۱۹
راما سکوویچ ، دو بیتی های ملی فارسی ،پترو گراد،۱۹۱۱۶-۲۹
زاروبین، فولكلور و افسانه های بلوچ،لنینگراد،۱۹۳۰-۳۲
کریستنسن، قصه های فارسی، ینا۱۹۳۹
بغیر از تحقیقات علمی که برخی از ایرانشناسان درباره بعضی اززبان های بومی ایران کرده اند مقالات دیگری درباره فولكلور ایران وجود دارد که از ذکر آنها چشم پوشیدیم. ونیر تحقیقات آقای لسکو راجع به فولكلورکردها و بلدریف در باب فولكلور تاجیک ها را می توان در ردیف فولكلور ایران بشمار آورد. پس چنانکه ملاحظه می شود نسبت به تحقیقاتی که حتی در کوچکترین نواحی بلغارستان یا قفقاز یا هندوستان در باره فولكلور انجام گرفته تحقیقات راجع به فولكلور ایران بسیار ناچیز است. مثلا در سر تا سر رومانی یک دهکده هم پیدا نمی شود که تمام ترا نه های عامیانه آنجا یاداشت نشده و آهنگ آنها را به نت موسیقی ننوشته باشد. یا در کشور ایرلند تا کنون کاغذهایی که روی آنها اینگونه آثار را جمع کرده و نوشته اند به شصت خروار رسیده است .بدیهی است که آثار فرهنگ توده ایرانی اگر جمع شود از این مقدار بیشتر خواهد بود.
گرچه سرزمین ایران در این زمینه از خیلی جاهای دیگر بیشتر مایه دارد ولی این گنجینه هنوز دست نخورده مانده است ، و هر گاه اقدام فوری و جدی در این راه انجام نگیرد ممکن است قسمت عمده فولكلور آن از بین برود.چنانچه در اثر فقر و گرسنگی کوچ دادن و تحت قاپو کردن ایلات و سهولت وسایل حمل و نقل و تغییرات و تحولاتی که به سرعت در جامعه انجام میگیرد بسیاری از عادات و رسوم دهات و ایلات دور دست فراموش شده است و اگر امروز با تمام وسائل جمع آوری نشود دیری نمی کشد که بسیاری از این گنجینه های ملی را از دست خواهیم داد.