پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


روایت آخرین جنگ مشروع آمریکا


روایت آخرین جنگ مشروع آمریکا
در نزدیکی استودیوهای «چینه‌چیتا» در پایتخت ایتالیا، یک پلاتو عظیم دیده می‌شود که محل فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی «رم» است.
این مکان غول‌آسا میزبان صدها سیاهی‌لشکر است که میان میدان‌ها و معبدها به تقلا مشغولند. درست در سمت چپ این پلاتو و در سایه آن، پلاتوی کوچکی به چشم می‌خورد. در این محل اسپایک لی به دور از هرگونه هیاهو در حال راهنمایی تعداد اندکی بازیگر در فضایی محدود است.
داخل استودیو، سپتامبر ۱۹۴۴ است و چهار سرباز پیاده‌نظام آفریقایی-آمریکایی زیر نور چراغی کم‌سو در یک خانه ایتالیایی جمع شده‌اند. انگشتان سربازان روی ماشه اسلحه‌شان ثابت مانده و چشمان محتاط‌شان نظاره‌گر گروهی پارتیزان ایتالیایی است که با خشم به زندانی آلمانی روبه‌رویشان می‌نگرند و مشغول بلعیدن سوپ داغ هستند.
در گوشه اتاق پسری کز کرده است. فضای خانه آبستن بروز یک فاجعه است. تنها یک حرف یا حرکت نابجا لازم است تا کشتار آغاز شود. فیلم لی شاید به اندازه حماسه پرریخت و پاش «رم» عظیم نباشد اما احتمالا از آن خونین‌تر خواهد بود.
لی پس از پایان فیلمبرداری صحنه نزد ما می‌آید و صحبت‌هایش را این‌گونه آغاز می‌کند: «این فیلم درجه R خواهد گرفت.
مجموعا چهار نبرد در فیلم به نمایش درمی‌آید و از آنجا که کار ما با آنچه اسپیلبرگ در «نجات سرباز راین» انجام داد فرق می‌کند، شاهد برخی صحنه‌های هولناک خواهیم بود. در تپه‌های سینت آنا، غیرنظامیان به‌طور فجیع قتل عام شدند و اکنون ما به این مکان برگشته‌ایم تا آن فاجعه را دوباره خلق کنیم. فیلمبرداری چنین رویدادی، آن هم در مکان واقعی، تجربه‌ای بسیار هولناک است اما در عین حال با داستانی جذاب سروکار داریم.»
«معجزه در سینت آنا» اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته جیمز مک‌براید، نویسنده آمریکایی و داستان چهار «سرباز بوفالو» از لشکر ۹۲ سیاهپوستان ارتش آمریکا است که پشت خطوط دشمن در توسکانی گرفتار شده‌اند. کتاب مانند موزاییک‌های رمی، تکه‌های کوچک روایتی را گردهم آورده تا از آنها چشم‌اندازی پیچیده از جنگ بسازد.
لی برای فیلمش از بازیگران محلی بهره می‌برد که هر یک به زبان خود صحبت می‌کنند. سر صحنه سکانسی که شاهد آن بودیم، مکالمه‌هایی به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی به وفور شنیده می‌شد. در میان بازیگران آمریکایی فیلم، درک لوک مشهورترین‌شان است که حضوری فوق‌العاده‌ در «آتش گشودن» فیلیپ نویس با موضوع تبعیض نژادی ‌داشت و در «شیرها برای بره‌ها» ساخته رابرت ردفورد نیز بازی کرده است.
در نگاه اول، پرداختن به جنگ نوعی انحراف در کارنامه لی به‌نظر می‌رسد.
کارگردان ۵۷ ساله طی ۲۰ سال دوران کاری‌اش در انواع ژانرها کار کرده اما بیشتر به‌خاطر پرداختن به مسائل ـ اکثرا جنجالی ـ تاثیرگذار بر جوامع آفریقایی-آمریکایی در دنیای امروز شناخته می‌شود. لی با فیلم‌هایی چون School Daze، «کار درست را انجام بده»، «تب جنگل» و Clockers ملکوم ایکس به کاوش در مسائل جنجالی جوامع سیاهپوستان، تنش‌های بین نژادها و فضای وحشت حاکم بر تجارت موادمخدر پرداخته است.
او می‌گوید: «در حقیقت مردم نمی‌دانند جنبش حقوق مدنی پس از بازگشت سربازان سیاهپوست از جنگ جهانی دوم پایه‌گذاری شد. در آن دوران نوعی نزاع‌طلبی جدید آغاز شده بود و در پادگان‌های آموزشی برخوردهای خشن میان سربازان رخ می‌داد. از سوی دیگر سربازهای سیاهپوست صاحب اسلحه شده بودند و به راحتی زیر بار زور نمی‌رفتند.»
لی اعتراف می‌کند از کودکی به فیلم‌های جنگی علاقه داشته و با شور و شوق زیاد از برنامه‌های تلویزیونی «قهرمانان هوگان» و «مبارزه» یاد می‌کند. با وجود این او معتقد است هالیوود هیچگاه آن‌گونه که باید به نقش سیاهپوستان نپرداخته است. البته لی قبول دارد که: «استثناهایی هم وجود داشته‌اند، مانند جیم براون (ستاره سابق NFL) در «دوازده مرد خبیث» یا برنامه‌های ویژه شبکه HBO درباره خلبانان سیاهپوست «تاسکیگی» اما در مجموع این حضور خیلی کمرنگ است.
حتی در فیلم‌هایی که اخیرا درباره ایوو جیما ساخته شدند («پرچم‌های پدران‌ ما» و «نامه‌هایی از ایوو جیما» ساخته کلینت ایستوود) نیز سیاهپوستان حضور ندارند. البته باید بگویم این فیلم را برای جبران کارهایی که در گذشته انجام نشده‌، نساخته‌ام. دلیل توجهم به جنگ جهانی دوم این است که این جنگ آخرین جنگی بود که حضور آمریکا در آن مشروعیت داشت. در این جنگ فاشیسم در مقابل دموکراسی قرار گرفته بود و همه مردم در یکی از این دو جبهه قرار داشتند.» و با خنده می‌افزاید: «البته بجز کسانی که در سوئیس زندگی می‌کردند.»
از آنجا که کارهای اسپایک لی همیشه با حرف و حدیث همراه بوده‌، او همیشه تلاش کرده بی‌طرفی خود را حفظ کند.
لی به شدت مخالف افرادی است که او را سخنگوی جامعه آفریقایی-آمریکایی می‌دانند و می‌گوید تنها به این دلیل ساده این موضوعات را برای فیلم‌هایش انتخاب کرده که با آنها آشنایی داشته است. لی به‌واسطه همسرش تونا لوئیس با کتاب «معجزه در سینت آنا» آشنا شد و به گفته خودش شیفته رفتار قهرمانانه سربازان لشکر ۹۲ در ایتالیا شد. از سوی دیگر عموهای او نیز در جنگ جهانی دوم حضور داشتند، هرچند که هیچ‌گاه در خط مقدم نبوده‌اند.
لی می‌گوید: «نکته جذاب فیلم نمایش کشمکش‌ درونی این سربازان بود. آنان می‌دانند حتی اگر از این نبرد پیروز هم بیرون بیایند، وقتی به خانه برمی‌گردند شاهد تغییراتی چندان نخواهند بود و هنوز هم عده‌ای هستند که به‌خاطر یک نگاه چپ به زنی سفیدپوست می‌خواهند آنها را تکه‌تکه کنند. آنها در دل امیدوارند وقتی به خانه برمی‌گردند اوضاع عوض شده باشد اما واقعیت آنان را ناامید می‌کند.»
لی تبلیغات «معجزه در سینت آنا» را از جشنواره کن امسال شروع خواهد کرد. تهیه‌کنندگان امیدوارند نخستین نمایش جهانی فیلم ماه سپتامبر در جشنواره ونیز باشد و در پی آن به‌دنبال بازارهای جدید برای فیلم خود خواهند رفت.
لی می‌گوید: «امیدوارم بتوانم به ونیز برویم. در این صورت فکر می‌کنم ایتالیایی‌ها این فیلم را متعلق به خودشان خواهند دانست، چون ما تنها عده‌ای آمریکایی نیستیم که به کشورشان آمده‌ایم و از موضوعی متعلق به آنها را به‌نفع خود مصادره کرده‌ایم.»
تقریبا تمام وقایع فیلم در کوه‌های توسکانی رخ داده‌ و اسپایک لی ۸ هفته به فیلمبرداری در مکان‌های واقعی مشغول بود. از جمله این محل‌ها می‌توان به رودخانه کینکواله اشاره کرد که لشگر ۹۲، نبردی سنگین با تیپ مجهز ۱۴۸ آلمانی‌ها در آن انجام داد. این فیلم نخستین اثری است که لی خارج از آمریکا می‌سازد. گرچه خودش قبول دارد کارگردانی صحنه‌های نبرد با تانک کاری طاقت‌فرسا بوده اما از اینکه این فرصت را به دست آورده تا نسبت به برخی کارگردانان بزرگ ایتالیایی ادای احترام کند، بسیار خوشحال است.
لی از شیفتگان سینمای نئورئالیسم ایتالیا است. گرچه جیمز مک‌براید نویسنده «معجزه در سینت آنا» چیزی از نئورئالیسم نمی‌دانسته اما لی خوشحال است کتاب او به‌واسطه حضور یک بچه، یکی از مولفه‌های اصلی فیلم‌های آن دوره را در خود داشت.
«خیلی بامزه است. وقتی من و جیمز برای اولین بار همدیگر را دیدیم، او هیچ چیز درباره سینمای نئورئالیسم ایتالیا نمی‌دانست ولی وجود بچه در فیلم برایم خیلی مهم بود.
کافی است «دزدان دوچرخه»، «رم شهر بی‌دفاع» یا «پاییزا» را به‌خاطر بیاورید. به‌هرحال وجود این بچه در داستان، نشانه‌ای از بینش بالای جیمز بود. این فیلم برای من در حکم ادای دین به روسلینی، دسیکا و دیگر کارگردانان بزرگ ایتالیایی است.»
لی معتقد است: «این داستان درباره تقدیر و تعریف دقیق از معجزه است که البته هرکس برداشت متفاوت از آن خواهد داشت. در فیلم معجزه‌های متعدد نشان داده می‌شوند و امیدوارم مردم قادر به دیدن همه آنها باشند.
تنها می‌توانم بگویم پس از ۵۷ سال زندگی روی کره خاکی به وجود معجزه اعتقاد دارم.» لی در پایان با خنده می‌گوید: «به علاوه همین‌که توانستم این فیلم را بسازم هم یک معجزه بود.»
● آثار برگزیده اسپایک لی:
▪ آن را باید داشته باشد (۱۹۸۶)
نخستین فیلم اسپایک لی که به‌صورت سیاه و سفید طی دوازده روز و در یک لوکیشن فیلمبرداری شد و تنها یک صحنه رنگی دارد. لی این فیلم را در آپارتمان خودش تدوین کرد. یک کمدی مفرح درباره روابط زنی اهل بروکلین به نام نولا دارلینگ با سه دوستش.
▪ کار درست را انجام بده (۱۹۸۹)
افراد زیادی از این فیلم به عنوان شاهکار اسپایک لی یاد کردند. این فیلم که نامزد دو اسکار شد، روایتگر زندگی گروهی از ساکنان نژادهای مختلف در بروکلین است و از این طریق گوشه‌هایی از تنش‌های نژادی را به تصویر می‌کشد.
▪ مالکوم ایکس (۱۹۹۲)
فیلمی با نقش‌آفرینی زیبای دنزل واشینگتن، دوست قدیمی لی که به‌خاطر آن نامزد اسکار نیز شد. درامی زندگینامه‌ای و پرجزئیات که می‌خواهد پرده از راز زندگی رهبر جامعه آفریقایی-آمریکایی بردارد. استودیو تنها نیمی از بودجه‌ای را که لی می‌خواست در اختیار او گذاشت اما لی خود ۲۰ میلیون دلار فراهم آورد و فیلم را آنگونه که می‌خواست تمام کرد.
▪ چهار دختر (۱۹۹۸)
تغییر جهت قابل توجه لی از فیلم داستانی به مستند که یک نامزدی اسکار را نیز برای او به همراه داشت. داستان تراژیک بمبگذاری در کلیسای سیاهپوستان آلاباما در سال ۱۹۶۳ که منجر به مرگ ۴ دختر جوان شد.
▪ نفوذی (۲۰۰۶)
فیلمی با مضمون سرقت که نگاهی هوشمندانه به این ژانر پیش پا افتاده دارد و نظر هرکس درباره آن متفاوت است. نیمی از منتقدان فیلم را بسیار خوش‌ساخت و هوشمندانه می‌دانند و گروهی دیگر تحت‌تاثیر ریتم و حس تعلیق آن قرار گرفتند.
ویل لورنس
منبع: تلگراف، ۲ مه
منبع : روزنامه تهران امروز