پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
قحطی و طاعون ایران در جنگ جهانی اول
تاریخ معاصر کشور ما مشحون از وقایعی است که چندان واضح و روشن نیست و نمیتوان به ضرس قاطع در مورد آن به قضاوت پرداخت که البته ضعف تاریخنگاری معاصر هم مزید بر علت شده است.
از جمله این وقایع قحطی و خشکسالی عظیم سالهای ۱۲۹۷-۱۲۹۵ هـ.ش / ۱۹۱۹-۱۹۱۷. م است که در کوران جنگ اول جهانی و در زمان اشغال ایران به دست قوای بیگانه روس و انگلیس رخ داد و در تعیین سرنوشت جامعه ایران بهویژه صعود دیکتاتوری پهلوی نقش بسزایی دارد.
اگرچه قحطی در تعریف به معنای <خشکی و کمبارانی و چون اکثر غلا و تنگی خواروبار از کمبارانی بهوجود میآید، این لغت را در مورد هر کمی و کاستی اعم از اینکه سبب آن کمبارانی باشد یا نه، استفاده مینمایند.>۱۱) اما آنچه در ایران در سالهای ۱۹۱۹-۱۹۱۷. م رخ داد، چندی بیش از این تعریف است - که شاید دلایل عمده آن جنگ جهانی باشد که فقر و بیچارگی بیحدی را برای مردم ایران به همراه آورد و نواحی وسیعی را از میان برد و یا ضعف دستگاه حکومتی که با مفسدین و محتکرین همکاری میکرد - و میشود آن را هولوکاست واقعی ایرانیان خطاب کرد.
هرچند مدت دوام آن کم بود و دیری نپایید، اما در همین مدت تعداد زیادی از ایرانیان به هلاکت رسیدند، به طوری که دهها یا شاید صدها و هزارها نفر از گرسنگی و بیماری مردند و حتی الان هم مشکل است که بگوییم ایران چگونه از این آسیب توانست جان به سلامت به در برد. آنگونه که در منابع آمده است، در طول سالهای قحطی ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران قربانی سیاستهای استعماری دول مقتدر اروپایی گردیدند.
چرا که اینان بهرغم اعلام بیطرفی ایران در جنگ اول بینالملل بهخاطر منافع خودشان نقض بیطرفی کردند و از سویی دیگر با آشکارشدن نخستین نشانههای قحطی و خشکسالی و کمبود ارزاق به سرعت اقدام به خرید مواد غذایی در مناطق تحت اشغال خود و ذخیرهسازی آنها کردند، به نحوی که در غرب و شمال غرب، روس لگامگسیخته از انقلاب اکتبر، اقدام به خرید و احتکار و حتی در زنجان به مهر و مومکردن انبار غلات پرداختند.
و سبب گسترش این فاجعه شدند و موجد کاهش عظیم جمعیت گشتند. جمعیت ایران که در سال ۱۹۱۴.م ۲۰ میلیون نفر گزارش شده است، این زمان تا ۱۱ میلیون نفر کاهش پیدا کرد، به وجهی که تنها در سال - ۱۹۵۶. م ایران توانست به جمعیت آن سال برسد. اما اینکه به واقع چه چیز موجد این اتفاق بوده است درهالهای از ابهام وجود دارد زیرا که منابع هم تا حد زیادی درباره آن سکوت اختیار کردهاند- در حالی که در این سال وضع مردم به قدری بد بود که هیچ مخاطرهای قادر نبود از لحاظ اهمیت به پای قحطی برسد - در آنچه که میانه سالهای جنگ اول بینالملل نوشته شده یا سخنی از این واقعه نرفته و یا بسیار اندک اما از خلال این اندک نوشته آنچه به دست میآید نشاندهنده قطعیت یک چیز است و آن نقش دولت بریتانیا در این فاجعه است.
قحطی بزرگ زمانی اتفاق افتاد که سراسر ایران در اشغال نظامی انگلیسیها بود ولی آنها نهتنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند بلکه عملکرد آنها به وخامت اوضاع انجامید. درست در زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود میشدند ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار خود هم افزایش قیمت را سبب شد و هم مردم ایران را از این مواد محروم میکرد.
جالبتر اینکه انگلیسیها حتی مانع واردات مواد غذایی از هند و بینالنهرین به ایران میشدند و در حالی که در این دو منطقه وفور غله وجود داشت در میانه آنها ایران از کمبود شدید این مواد در رنج بود. علاوه بر این در زمان چنین قحطی عظیمی بریتانیا از پرداخت پول درآمدهای نفتی به ایران خودداری میکرد. چنین اقداماتی قطعا از یک جنایت جنگی کمتر نیست و نشان میدهد که آنها از قحطی به عنوان وسیلهای برای سلطه به ایران استفاده میکردند.
● اوضاع داخلی ایران
در این زمان اوضاع داخلی ایران بسیار تلخ و اسفبار بود <ایران در جنگی که رسما در آن شرکت نکرده بود به صورت ویرانهای درآمد. در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۷.م کشور دستخوش قحطی عظیمی گردید که مردم ریشه درختان را میخوردند و در بعضی از موارد مادرانی از فرط گرسنگی کودکان خود را خورده بودند، بروز و شیوع گریپ اسپانیایی که تلفات زیادی در اروپا داشت در اکتبر ۱۹۱۸.م ۱۰ هزار نفر از جمعیت ۵۰ هزار نفری شیراز را در به هلاکت رساند.
بیماری تیفوس نیز تقریبا در همه جا بیداد میکرد. تجارت از هم گسیخته شده بود. بهای گندم روز به روز در تهران افزایش مییافت. در حالی که در انبارهای سیستان غلات میپوسید جادهها پر از دستانداز و پلها ویران شده و راهزنان هرگونه مسافرتی را خطرناک ساخته بودند.
حمید نجار
منبع : روزنامه اعتماد ملی